جغرافیای زندگی، دو چیز را تعیین می کند: یکی دین، دیگری سبک عکاسی!
اینستاگرام
دوست گرامی،
من پیشنهاد میکنم که یا در دورههای آنلاین یا حضوری شرکت کنید یا کتابهای خوبی موجوده در زمینههای کادربندی ، نقد و فهم عکس ، که میتونید مطالعهکنید .
به این شیوه سریعتر و مطمئنتر میتونید پیشرفتکنید .
درود
بسیار ساده عرض می کنم تا کمکی کرده باشم.
هدف از ثبت برخی عکس ها حس زیباشناختی آن هاست.
زیبایی بصری مقوله پیچیده ایست که بحث کامل آن را می توان در کتب معتبر عکاسی دنبال کرد اما خلاصه ای از
آن چه که منظور همه ماست در ذیل توضیح میدهم.
زیبایی بصری از ابعاد مختلفی قابل بررسی است :
1- از بعد رنگ : در برخی عکس ها وجود کنتراست رنگی بالا ( دقت کنید که منظورم کنتراست فضای رنگیست نه نوری ) جذابیت بصری را می تواند بالا ببرد یا حتی کاهش دهد. مثلا یک عکس پاییزی را فرض کنید که کنار گوشه آن یک نیمکت شدیدا آبی هم قرار داده شده است. این رنگها کنار هم کنتراست رنگی جالبی ایجاد نخواهند کرد و نیمکت تبدیل به یک عنصر اضافی می شود که یا باید در کادربندی حذف می کردید یا در فتوشاپ فضای رنگیش را با عکس تطبیق می دادید.
همین طور ، عکس هایی هم وجود دارند که کنتراست رنگی یکنواختی دارند و عکس از نظر فضای رنگی حالت مینیمال پیدا می کند. اما عکس های تکرنگی هم داریم که جذابیت بصری پایینی دارند.
اگر به عکس های موفق نگاهی بیاندازید هر کدام برای بالابودن جذابیت بصری ] دارذای ته رنگ خاصی هستند.
پس حتی خارج کردن تراز سفیدی از حالت متعادل ، اگر منجر با افزایش دید بصری شود یه کار مثبت خواهد بود نه زاید.
2- جذابیت بصری ناشی از خطوط و منحنی ها : عکاس نوعی کادربندی را انتخاب می کند که در ترکیب بندی اجزای آن ، خطوط و منحنی ها نظم خاصی دارند و این نظم ویژه عکس را نیز ویژه می کند. کافیست نگاه در همین خطوط و منحنی ها خود را به نقطه طلایی عکس هدایت کند.
3- جذابیت بصری ناشی از فضای نوری :
عکس های ضد نور بخشی از جذابیت بصری خود را مدیون همین فضای نوری با کنتراست بالا هستند
جایی که در پرتره ، در 80 درصثد موارد از کنتراست بالا فرار می کنیم در عکس های طبیعت و منظره و ..... برعکس در صثورت لزوم کنتراست
را بالا انتخاب می کنیم. کلا در ژانرهای مخنلف برای انتخاب فضای نوری مناسب باید بسیار دقت نمود.
کنتراست مناب نوری و هم چنین پخش فضای نوری مناسب تاثیر گرفته از کادربندی دقیق
داود معانی
نیما هستم گاه آنكه ما را به حقيقت مي رساند خود از آن عاري است .زيرا تنها حقيقت است كه رهايي مي بخشد.( مارگوت بیکل - احمد شاملو )