سرکار خانم سها (امید وارم فارسین رو درست نوشته باشم)
خیلی ممنون از اظهار نظرتون،جالبه که همین الآن داشتم پستتون توی انجمن خودنگاری (Self portrait) رو میخوندم و میخواستم در تایید نظرتون چیزی بنویسم، که دیدم اینجا لطف کردین و برای عکس من نقد نوشتین.
در خصوص عکس چون از این خانم اجاره انتشار عکسشون رو نگرفته بودم عکسهای واضح تر و از نیم رخ و تمام رخ رو فعلا تا مدتی نمیذارم، نور روی درخت هم نور خورشیده که از پشت میتابید.
بهر حال مجدداغ تشکر میکنم و از نظراتتون استقبال خواهم کرد
پاینده باشید
جناب افشین خان اول از همه خوشحالم که از نقد بنده ناراحت نشدید.چون معمولا هر نقدی کلی حرف و سخن رو به همراه داره و...
البته این موردی رو که شما فرمودید هم به نوعی محدودیت در نشان دادن سوژه محسوب می شه که در این رابطه بله،من حق رو به شما می دهم و فرمایش شما صحیح هست.
(البته در یک چنین مواردی خب بهتر هست که عکس رو برای خودمون نگه داریم تا اون رو در یک چنین جاهایی نمایش بدیم که بعضی ها مثل خانم سها نتونن از ما ایراد بگیرن:biggrin:.)
موفق باشید
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر ، وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
instagram: hoda.zaeimi
با سلام،
من شخصن با موضوع این انجمن مشکلم سر حریم خصوصی افراده، اینکه دوربین دستمون بگیریم و توی خیابون از هرکسی که خواستیم هر عکسی بگیریم خیلی کاره سختی نسیت (حالا کیفیت عکس هرچی باشه)، اینکه اون طرف هم راضی هست یا نه (مخصوصا اگه قرار باشه عکس رو توی یه جای عمومی هم نمایش بدیم).
من دوبار با این مسئله روبر شدم، با دو عکس العمل متفاوت،
یک بار که داشتم توی یکی از این نمایشگاههای داخل تهران سعی میردم از دوتا سرباز شهرستانی که از غرفه موی مصنوعی زنونه (پوستیژ) داشتند خرید میکردند، یواشکی عکس میگرفتم (چون فکر میکردم اتفاق جالبیه!) که اونها وقتی دوربین رو دستم دیدند (بنده خدا ها نمیدونستند که چندتا عکس بی هوا ازشون گرفتم) اصرار کردند که ازشون جلوی همون غرفه عکس بگیرم (کلی هم ژست و فیگور گرفتند) و من هم اصرار کردم که من خبر نگار نیستم و عکستون رو هیچ جا منتشر نمیکنم و لی اونها احمیتی به این موضوه نمیدادند.
یک بار هم توی خارج از کشور یکی از دوستان در اطراف ایستگاه قطار از یه کارتن خواب چند تا عکس بی هوا گرفته بود که طرف فهمید، آنقدر جیغ و داد و فقان کرد و تا شخصن از حذف شدن عکسهاش توی دوربین دوست ما مطمعن نشد آروم نگرفت.
خوب تا نظر و تجربه دوستان چی باشه.
پاینده باشید
سلام،
خب، اینجا دو تا موضوع با هم ترکیب شدهاند و همین تحلیل موضوع رو پیچیده میکنه.
موضوع اول حدود و مرزها هستند که خودش بهسه دسته تقسیم میشه:
اولین مورد، قوانین و مقررات عکاسی در هر کشور، استان، شهر یا منطقهای هست که شما در اون دارید عکاسی میکنید. بهعنوان یک قاعدهی کلی عکاسی از افراد و اشیا، تا وقتی که در یک محیط عمومی هستند نیازی به اجازهی (صاحب یا ولی) اونها نداره. البته، تشخیص محیط عمومی و خصوصی گاهی اوقات سخت میشه و بهتجربهی عکاس یا ادیتور یا دبیرِ سرویس عکس بر میگرده. برای مثال، دو نفر در ماشین شخصیخودشان در خیابان، در حریم خصوصی نیستند ولی در یک فروشگاه یا شرکت افراد در حریم خصوصی هستند. نکتهای که باید مورد توجه قرار بگیره این هستش که در خیلی از موارد خطِ خیلی مشخصی این بین وجود نداره و درنهایت این قوانین بر اساس نظرِ قاضی تفسیر میشوند.
دوم، مسالهی اصول حرفهای و اخلاقی هست، خیلی از عکاسهای خبری برای آشنایی با این موارد یک دورهی Ethic عکاسی رو میگذرونن و بهطور معمول اگر عضو انجمن یا سازمانی هستند، یک سری راهنمای مرجع برای قضاوت در مورد کارهاشون دارند. برای مسال یک موضوعی که Photojournalistها بهش پایبند هستند اینه که از سوژه نخواهند که فیگور یا ژست خاصی بگیره، یا اینکه پولی بهکسی ندهند که برایشان در یک فریم بایستد یا اینکه از کسی پولی بگیرند که عکسش چاپ شود یا اینکه قاب را طوری ببندند که گروهی از مردم را Stereo Type کنند که مثلاً افغانیها اینطوری هستند، یا تهرانیها اینطور یا طرفداران فوتبال همه فلان خاصیت را دارند و ...
سوم، عرفِ جامعه و Common Sense هست. اگر ثبت تصویری با باورهای عمومیِ جامعه همخوانی ندارد، عکاس باید آگاه باشد که ثبت آن تصویر ممکن است پیامدهایی برای وی داشتهباشد. برای مثال، اگر عرفِ جامعه این است که بانوان از حجاب استفاده میکنند، ثبت و نشرِ تصویری از بانویی که به هر دلیل در محیط عمومی محجبه نیست میتواند برای عکاس دردسر ساز شود.
موضوع دوم، انتشار است که من دو موردِ مهم رو در این زمینه میشناسم:
اول گستردگی نشر و کثرت مخاطب. اگر عکس برای آرشیو شخصی عکاس است، ممکن است عکاس تصمیم بگیرد تصویری را که برخلافِ قانون، بدون اجازه و از داخلِ خانهی یک نفر گرفته، یا به هر دلیل با عرفِ جامعه سازگار نیست برای خودش نگهدارد. اما اگر بههر دلیلی قرار است آنعکس در روزنامهی منتشر شود، آن وقت عکاس و رسانه هردو مسوولاند از سازگاری عکس با موارد یادشده اطمینان حاصل کنند یا اگر هم تصمیم به ناسازگاری میگیرند ، بهصورت آگاهانه و با اطلاع از پیامدهای احتمالی اینکار را میکنند.
دوم، Context استفاده است. با اینکه عکاسی از مردم در محیطهای عمومی آزاد است، اما اگر برای مثال کسی از یک بیمارِ در حال عبور از خیابان عکس گرفت و بعد آن عکس را تبدیل بهپوسترِ مبارزه با اعتیاد کرد، مقصر است. این موضوعیت خودش بعضیوقتها خیلی پیچیده میشود. مثلاً عکاسی، عکسی از زندگی شادِ روستاییان کشورتان را بهیک آژانسی فروخته، آنها آن را در نمایشگاهی با عنوان فقر در کشورهای درحالِ توسعه نمایش میدهند!
درنهایت، این مسایل، باید معیارهای تصمیمگیری عکاس باشند. مثال زیاد است، خیلی از نمونههای بالا بهواقع اتفاق افتادهاند. پیشآمده که عکسی از یک نفر باعث شود به ۱۵ سال حبس محکوم شود یا عکسی حاوی تمام اطلاعات شخصی یک مدیر (مثل شمارهی ملی، شمارهی موبایل، آدرس خانه و ...) در یک روزنامهی مخالفِ آن مدیر چاپ شود. شما میتوانید تک تکِ این رخدادها را با توجه بهموارد اشارهشده آنالیز کنید و خودتان نتیجهگیری کنید که چهچیز درست است و چه چیز اشتباه.
اینجاست که اگر عکاس (عکاسِ اجتماعی) بداند چکار میخواهد بکند، تکلیفاش خیلی ساده مشخص میشود. آیا میخواهد آنچه را که میبیند منتقل کند؟ یعنی بیطرف است؟ اگر اینچنین است آیا میتواند مطمئنباشد که رسانهای که ثبتهای او را منتشر میکند هم بیطرف خواهد ماند؟ یا اینکه میخواهد حرفی بزند و طرفدارِ چیزی است، یعنی میخواهد آنچه را که فکر میکند درست است به دیگران هم نشان بدهد و برای آنها هم تجویز کند؟ در هر دو حالت نمونههای بسیار خوبی وجود دارند. در عکسهای دورهی جنگِ سرد نمونههای بسیار خوبی از تصاویری که میخواهند چیزی را منتقل کنند وجود دارد، در دورهی اخیر و با وجود اینترنت و رسانههای مدرن هم نمونههای خوبی از خبررسانی محض دیدهمیشوند. پایاننامههای بسیار خوبی هم، هم در ایران و هم در خارج از کشور منتشر شدهاند. اگر عکاس بداند هدفاش چیست و محدودیتها و امکاناتش را هم بشناسد، میتواند با توجه بههزینه/منفعت هر انتخاب تصمیمگیری کند.
شاد باشید.
- کتاب Pioneers of Soviet Photography چاپ ۱۹۸۳ لندن به شماره شابک ۰۵۰۰۵۴۰۹۵۴-۹۷۸ حاوی مثالهای بسیار جالبی است.
- NPAA یک لیستِ معتبر Ethic عکاسی دارد که در آدرس http://www.nppa.org/professional_dev...es/ethics.html قابل دسترس است.
- این پایاننامهی مطالعات رسانههای تطبیقی، با اینکه خیلی پختهنیست ولی جالب است: http://web.mit.edu/drb/Public/PhotoThesis
- این مقاله http://www.hamshahritraining.ir/news-2760.aspx و دیگر مقالات مرتبط اینسایت هم پایههای خوبی هستند.
کاوه!
[EYES] [576 Megapixel Retina] [2 x Natural 22.3mm F3.2] [ISO 1 -800]
با سلام
حقیقتش نتواستم به زدن دکمه تشکر اکتفا کنم!! مطالب زیر در یک فایل DOC ذخیره و به مستندات عکاسی این جانب اضافه شد :)
به علت علاقه این جانب به عکاسی از مردم و مسائل اجتماعی همیشه در مواجهه با این گونه موارد ترس از توهین قلمداد شدن یا نقض حریم خصوصی افراد را داشتم و اکثر مواقع از خیر عکاسی از صحنه می گذشتم این مطالب خیلی برایم مفید بود. با تشکر فراوان از مدیر محترم برای مطالب مفید و مراجع معرفی شده.
با تشکر
آن کس که نداند و بداند که نداند/لنگان خرک خویش به منزل برساندآن کس که نداند و نداند که نداند/در جهل مرکب ابدالدهر بماند
جناب کاوه خان سلام،
اول میخوام که از مطلب مبسوط و کاملتون تشکر کنم و سعی میکنم حتمن تمام مراجعی که معرفی کردید رو مطالعه کنم.
دوم باید بگم که من یک عکاس نیستم! (هر چند هم عکاسی رو و هم عکاسها رو دوست دارم) منظورم اینه که مطالعه آکادمیک (و حتی مطالعه جدی) در زمینه های به اصطلاح حقوقی اون ندارم و آگاهیم محدود به برداشتهای شخصیم از تجربیاتم هستش که دو نمونه متفاوت رو عرض کردم. در نتیجه وقتی میخوام از کسی عکس بگیرم (در واقع انسان موضوع اصلی عکس میشه) خودم رو جای طرف قرار میدم و بعد قضاوت میکنم(که خیلی هم سخت گیرانست)، که اصلا عکس رو بگیرم یا نه و بعد هم اگه گرفتم اونه منتشر کنم یا برای خودم نگهش دارم(حالا کجا منتشر کنم هم خودش میشه داستان، بعنوان مثال اینجا توی سایت عکاسی یک برای من پر مخاطبترین محل حساب میشه).
شاید یه مثال دیگه بزنم برداشت من رو بهتر متوجه بشید، چند ماه پیش بهمراه خانواده رفته بودم باغ فین کاشان و دخترم درحال آب بازی توی حوض های اونجا بود و من از اون و در و دیوار عکس میگرفتم و مواظب بودم هیچ شخص ثالثی هم توی عکسهام نباشه، ولی بعضی ها این کار رو نمیکردند (شاید سوژه جالبیه وقتی یه دختر بچه اینطوری خودش رو خیس آب کنه!) و جالب تر از همه یک هم میهن عزیز بود که با تلفن همراه نتونسته بود عکس خوبی بگیره بایک لحن حق به جانب بمن گفتش که به دخترت بگو ساف بایسته تا من ازش عکس بگیرم و وقتی من بهش گفتم که شما اصلا حق ندارید عکس بگیرید و باید عکس قبلیتون رو هم پاک کنید با ناراحتی جواب داد که شما نباید بچتون رو احتکار کنید!!!!!
من هنوزم که هنوزه نفهمیدم این احتکار چه معنی میده.
ببخشید که پرگویی کردم
( یک نکته جالب اینکه من از جایی به اینترنت وسل میشم که تازگیها سایت عکاسی رو فیل*تر کرده و مجبورم با فیل*تر*شکن وصل شم که بهر حال دسترسیم رو محدود میکنه!!)
پاینده باشید
سلام
سلام
برقراری ارتباط روحی با بچه های یک روستا که اونجا حتی موبایل هم پوشش نداره و مدرن ترین وسیله ارتباطیشون تلویزیون سیاه و سفید هست جدا" مشکله . مجموعه عکس زیر حاصل تلاش و موفقیت در این قضیه و به تصویر کشیدنش توسط بنده و آقای پرویز نوریزاد هست . عکسها شکار اون لحظه های خاص هستند توسط پرویز خان :
فرهاد برنجی
سلام
نگر
آهنگر . . .
فرهاد برنجی