در میانه آشفتگیها و نابسامانیهای حاصل از قیمت تجهیزات عکاسی که اخیرا دامنگیر علاقمندان عکاسی شده است، شاید دیدن عکسهای دوستان و تعمق در آنها کمی ذهن را آرام کند و مجالی ایجاد کند برای لذت بردن از زندگی ...
در میانه آشفتگیها و نابسامانیهای حاصل از قیمت تجهیزات عکاسی که اخیرا دامنگیر علاقمندان عکاسی شده است، شاید دیدن عکسهای دوستان و تعمق در آنها کمی ذهن را آرام کند و مجالی ایجاد کند برای لذت بردن از زندگی ...
سلام
عکس ضدنوره جالبی شده، میتونم بگم یک عکس خیلی ساده اما با حرف های فراوان
در نگاه اول شاید ترکیب زیبای رنگها(که بنوعی با یکدیگر تضاد دارن) که به زیبایی عکس افزوده است
کادر افقی عکس به نوعی آرامش را نشان می دهد، و بیانگر این است که علیرغم اینکه انسانهای پایین کادر شورو هیجان خاصی دارند اما باطنا از آرامش برخوردارند(بقول جناب روشن در این اوضاع نابسامان بازار دیدن این عکس رو بنده هم توصیه میکنم:biggrin:، چون واقعا باطن عکس دارای آرامش است)
من اگر بخوام این عکس رو در یک دسته بندی بگنجانم، آنرا در دسته عکس های مفهومی قرار می دهم
موفق باشید........
رضا اقبالی www.instagram.com/reza.eqbali
سلام
عکس بسیار زیبایی است !
عکس خیلی ساده ای است اما به نظرم اینجا سوژه هایی که آدم بتواند روی آنها تفکر کند زیادند !
نمونه اش که واقعا عکس را متمایز کرده است ! وجود آدم هایی که هیچ یک شبیه دیگری نیست !
از مردی تنها(شاید منتظر) تا گروه های دو یا چند نفره !
حتی میشود روی هر شخص تمرکز کرد ! شاید هر شخص نشانگر حالات آدمی است !
اما چیز دیگری که عکس را در نظرم متمایز میکند آن پهنای خاکستری مانند بین رنگ آبی (آرامش) و رنگ نارنجی( شور ) است که این دو را از هم جدا و به هم رسانده است !
با نظرات دوستان در مورد حس خوبی که این عکس القاء می کنه موافقم البته حس آرامش در کادر افقی بیشتر به چشم خواهد آمد تا کادربندی عمودی!!!!!.
اما به نظرم کارکتر های انسان ها با کلیت عکس همخونی ندارند عملکرد آزاد همه و ژست های آنها این عکس رو در حد ثبت یک لحظه از سفر دسته جمعی به کویر قرار میده.
اگر می شد که وجود کارکترهای انسانی یک داستان و حتی یک روایتی داشتند و چیدمان آنها در کادر حساب شده تر می شد به نظرم یکی از بهترین عکس هایی بود که دیده بودم(البته مدیریت این همه آدم در یک کادر خودش پروژه ایست در حد انتخاب سر مربی تیم ملی فوتبال.....)
با تشکر
خراب رفاقت آنم که جان دهد در بهر دوست ... خط و خال لغو بر در نهاده و بی آرزوست
موردی که در این عکس جالب بود برای من اینه که عکاس از شلوغی و دوستانش جدا شده و از دوردستها به دوستانش نگاه میکند، این حس به خوبی در این عکس به بیننده منتقل میشه.
اون لحظه برای عکاس نه تنها یک عکس بلکه یک فیلم به یاد ماندنی بوده.
گالری عکس بهنام صفرزادهNikon D600, Nikkor 24-70, Nikkor 70-200 VR II, Nikon SB-900, Nikon SB-800 2x
گاهی عکسهایی خاص، درک برخی جملات را برای شخص چند برابر میکنند. با دیدن این عکس یاد جملهای از آقای علایی افتادم که در مقدمه کتاب نوشته بودند:
"عکس حاصل توقف عکاس در همین لحظه واقعی است، لحظهای که میدرخشد، ویژه میشود و به سرعت از روزمرگی زندگی فاصله میگیرد. اکنون نقش عکس در زندگی اجتماعی فراتر از مصور کردن اخبار، سد تصویری یک واقعه یا استناد به یک رویداد است. عکس به پیوند نزدیکی با واقعیت محض زندگی دست یافته است و از این رو هنری ساده، صریح و فراگیر است. محصولی فشرده که مجموعهای از عناصر بصری و معنایی را در هم تنیده آن را شکل دادهاند: خطوط، بافت، رنگ، نور، تناسب و البته گوهر پنهان و آشکار معنا." (ن.ک: پرسه در حوالی زندگی)
این عکس نیز علیرغم ثبت فعالیتی انسانی و روزمره، به نوعی در کلیت، تاثیری در ذهن به جا میذاره که فارغ از تک تک انسانهاست. شاید نوعی تعامل انسانی.
تراکم و شلوغی که در ابتدا با تمرکز بر پایین کادر بیننده را فرا میگیرد، به زودی با حرکت چشم به سمت بالا جای خود را به آرامشی عجیب می دهد. آرامشی که شاید با آرامش نسبی آن چند نفری که دورتر ایستاده اند قابل مقایسه نباشد. ذهن از بالا و پایین رفتن چشم در کادر خسته نمی شود، و تکرار این پیمایش مفهوم را هر چه بیشتر به بیننده منتقل میکند. جالب آنکه بازگشت دوباره به میان آن شلوغی ها، این آرامش را بر هم نمی زند و به نظرم این مورد مرهون کادر مناسب و غلبه ی بخش آرام عکس به بخش شلوغ آن است. کادر عمودی و طیف رنگی دلنشین دقیقاً همان چیزی است که به عکس قوت بخشیده است.
آرش شاهکار
"یک اثر کلاسیک..."
اولین بار که این عکس رو در تاپیک طلوع و غروب دیدم بلافاصله این جمله به ذهن من اومد.
عکس تقریبا از همه جهات اصول و قواعد حرفه ای عکس و حتی اثر هنری رو رعایت کرده
و چون داستان قوی رو بازگو میکنه ( عنصر اصلی داستان انسان (دسته انسان ها) ست
که بار معنایی اثر رو چند برابر می کنه) فقط در حد رعایت اصول فنی و تکنیکی باقی نمیمونه.
از لحاظ فنی عکس نمونه بسیار عالی کادر بندی با توجه به موضوع است چه بسا بسیاری
از عکس ها با کادربندی درست و بی نقصی که دارند حس درون اثر را نه تنها تقویت بلکه تضعیف می کنند.
بخش بندی خطوط افقی با نسبت های طلایی (خطوط قرمز و کادر) و تضاد کمی سوژه اصلی
(دسته انسان ها در برابر چند نفر تک سمت چپ (نقطه قرمز) و کل انسان ها که تشکیل خط دیدگانی
می دهند همراه با کادر بندی عمودی، همه،حس شور و حال و انرژی انسان ها و لحظه
طلوع آفتاب را به زیبایی به نمایش می گذارد.
اما اکثر دوستان از آرامش درون اثر صحبت کردند. عموما کادر عمودی باعث حس آرامش
و سردی نمی شود.... این آرامش از کجا القا می شود؟!
پاسخ را باید در کادر بندی زیبای درون اثر و تونالیته رنگ آن جست. پایین قرار دادن سطح افق
و اختصاص عمده فضا به آسمان ( تضاد کمی مشخص شده با فلش ها) و سهم مربعی فضای
آسمان آبی که تلفیق کادر مربع و رنگ آبی اثر را به تعادل می کشاند و حس آرامش را القا می کند،
همین طور با استفاده از بخش بندی طلایی 2 به 3 آسمان مربعی (فضای آرامشبخش) و
فضای سوژه اصلی که همراه رنگ نارنجی (فضای گرم و پرشور) فضا به زیبایی متعادل شده
و چشم فرصتی می یابد که دراین دو فضا به گشت وگذار بپردازد و به قول دوستان خسته نشود.
درباره داستان و بار مفهومی اثر من هم با این نکته موافقم که پوز سوژه ها با نگاه دقیق مشخص می کند
که با یک دسته توریستی در سفر دسته جمعی روبرو هستیم و این تنها نکته ایست که از
کامل بودن اثر می کاهد.اگر عکاس برای گرفتن عکس کمی صبر می کرد و لحظه قطعی برای
اثر را پیدا و ثبت می کرد بی شک با یک اثر متمایز و استثنایی روبرو بودیم
(البته این کار بسیار مشکلی ست و همه عکاسان می دانند که دقایق ارزشمند طلوع و حالت مناسب نور به سرعت می گذرد.)
در پایان باید از آقا صالح عزیز برای این عکس زیبا تشکر کنم و همچنین از دکتر روشن برای تیزبینی و دقت نظر عالی برای انتخاب این عکس.
موفق باشید:cool:
به سختی میشه در مورد همچین عکس بی نقصی صحبت کرد. انتخاب مد عمودی در تاثیر گذاری عکس بسیار زیاد و مفید بوده. ترکیب رنگ ها، وجود اون تعداد آدم در پایین عکس، اون هم فقط با یک نمای سیاه از اونها و نسبت اندازه شون به اندازه عکس بسیار زیبا و خوب انتخاب شده.
ولی با وجود این تعداد ادم، به دلیل وجود رنگ نارنجی (به دلیل طلوع یا غروب رو نمی دونم، حس غروب رو بیشتر دوست دارم) یک حس منفی رو تو این عکس می بینم، که فکر می کنم اختصاص قسمت زیادی از عکس به آسمان که رنگش آبیه(!) تو این حس بی تاثیر نیست
در مورد زیبایی عکس که واقعا زیباست من چیزی نمی گم چون عکس خودش بازگو کننده این واقعیت
در مورد این عکس من می تونم بگم یک تاتر در یک لحظه از صحنه ، با ایننکه همه پرسوناژ ها شبیه هم هستند از نظر سایه ولی هر کدوم شخصیت خودشو داره و داستان خودشو داره تعریف میکنه مثل کاراکتری که داره بقیه رو تماشا میکنه یا زنی که منتظر طلوع و..... واقعا حرف برای گفتن داره در مورد کادر ابی اسمان که مربع هست خود شکل مربع حس ارامش . اطمینان و ثبات رو القا میکنه و رنگ ابی درونش این حس و بیشتر منعکس میکنه (در طراحی صحنه و لباس در تاتر مربع نماد ارامش و ایستایی و رنگشم ابی) که واقعا واسه این کادر بندی جای تحسین داره که خودش یه طراحی صحنه عالی واسه این نمایش هست و رنگ نارنجی که حس دوستی و صمیمیت این افراد و به ما القا میکنه و چیدمان ادمها که به نظر من کاملا با هدف به این صورت در اومدن بی نظیر و این تجمع از چپ به راست زیاد میشه که کلی حرف واسه گفتن داره و از نظر چیدمان کاراکتر ها روی صخنه به نظر من یه کار مدرن مرس از همه دوستان و عکاس محترم و خوش فکر