هفدهمین عکس منتظر تحلیلها و نظرات شماست...
هفدهمین عکس منتظر تحلیلها و نظرات شماست...
ویرایش توسط nmroshan : Monday 23 January 2012 در ساعت 23:14 دلیل: انتقال عکس به داخل فروم
با سلام
در نگاه اول دید زیبای عکاس بیشتر از هر چیزی به عکس کمک کرده، بعبارتی فرم های مدور تکرار شده باعث شده نگاه بیننده را به خود جلب کند، و بنوعی خلاقیت و منحصر بفردی را به عکس بدهد
بعد از آن چشم بیننده با توجه به رنگ قرمز انسان به نقاط طلایی عکس کشیده می شود(که قرار دادن این انسان در نقطه طلایی خود دال بر هوشمندی و پیش طرح ذهنی عکاس بوده است)
اما حسی که میتوان از این عکس برداشت کرد که این خط های مدور تعدادی راه هستند که انسان گوشه عکس دچار سردرگمی شده بدنبال راهی برای خروج می باشد(یاد اون جمله افتادم که میگه: راه های رسیدن به خدا به اندازه تمام انسان هاست)
اینها نظرات شخصیه من بود
موفق باشید.........
رضا اقبالی www.instagram.com/reza.eqbali
با سلام
به نظر میرسه این عکس ثبت یک اجرای (کانسپت )لندآرت باشه ((اما از اونجا که هیچ چیز محال نیست فرض اینکه این عکس از اجرای یک عملیات عمرانی باشه هم از ذهن خطور میکنه))
اما عنصر بصری که روی این تصویر بسیار موثر هست خط هست که با تکرار و تکرار در حرکتی اسپیرال در بعضی قسمت ها تبدیل به یک بافت شده.
اما نظرات شخصی:
1- ابتدا در ساعت 7 شخص اجرا کننده یک لکه سفید هست که به نظرم باید روتوش بشه.
2- در ترکیب بندی همانطور که در پست آقای اقبالی اشاره شده ، چشم ابتدا خطوط را دنبال میکنه اما ناگهان به سمت سطح قرمز (بدن انسان)میره به صورتی که حرکت اولیه و دوار چشم با یک شوک ناگهانی مواجه میشه ... به نظرم وجود این آدم با این نوع و رنگ لباس به اثر کمک نکرده هیچ بلکه ضربه هم زده زیرا بیننده رو از کنکاش در کل کادر باز می داره و از طرف دیگه به مفهومی که این خطوط دوار و در هم پیچیده می تونست در ذهن بیننده بگذاره کاسته شده.
3- در کادربندی در دو طرف بالا- راست و چپ تصویر عدم تکرار وجود این خطوط یک خلا و نقص رو به چشم القا می کنه (که می شد در نرم افزاری مثل فوتوشاپ اصلاح بشه)
خراب رفاقت آنم که جان دهد در بهر دوست ... خط و خال لغو بر در نهاده و بی آرزوست
عکس زیباییست. بیش از هرچیز هندسه عکس برای من جذاب بود. اینهمه دایره تو در تو و یک انسان کوچک میان این دوایر بزرگ و کوچک که میتوانند نمادهایی از گرفتاریها و یا سردرگمیهای بزرگ و کوچک انسان باشند. از طرفی دایره به ذات خود ( به دلیل نداشتن ضلع و زاویه) هیچ نقطه اتکایی و هیچ کنج دنجی ندارد و هرچه هست گردش است و گردش. و در اخر سرگیجه است و بی حالی... کراپ عکس در قسمت بالا به نظر من کمی مشکل دارد. سمت راست و چپ قسمت بالای عکس میتوانس حذف شود تا عکس را فقط و فقط دایره ها پر کنند.
در کل تبریک به عکاس و تبریک و تشکر خدمت استاد خودم جناب روشن عزیز...
بی ربط: قسمت ویرایشگر فروم تغییر کرده و خیلی بهتر شده. از این بابت هم ممنون
Back for Good
سلام دوستان
عنصر اصلی سازنده عکس خط است و خط است و خط - خطوط تیره رنگ دایروی و غیر مستقیم گاه هندسی و گاهی نامنظم البته به صورت درشت و گمراه کننده که این هنجارها و ناهنجارها مخلوق انسان دو پا است بر سطح زمین .
خطوط نمایشگر زندگی پر پیچ و خم کارگر است. حیاتی که لحظاتی از آن را در آرامش بوده و در قسمت هایی پر تلاطم و بی انگیزه. ریتم زندگی ایشان تکراری و تا حدودی خاکستری است. انسان موجود در عکس در یافته است که سختی و آسانی همراه همیشگی زندگی او است و رضایت از این وضعیت در رنگ گرم به کار رفته در لباسش مشهود است.
به نظر بنده عکاس در کار خود موفق بوده است .ترکیب بندی درست - انتخاب زاویه مناسب عکس و نقاط قوت دیگر اشاره شده توسط دوستان همه و همه در انتقال مفاهیم به بیننده نافذ و موثر بوده است.
سلام
در نگاه اول عکس یک مفهمو تکراری و همیشگی سردرگمی رو القا میکنه
شاید بتوان این معنا را در نقاشیهای کودکان هم دریافت کرد
اما با نگاه عمیق تر در عکس متوجه این شدم که در قسمت بالا سمت راست عکس خطوط صاف و موازی هستند
و نشاندهنده نوعی آرامش و تعادل در ذهن فرد یا زندگی او دارد سمت چپ همین خطوط باز با خطوط مدور روبرو میشیم
که نشاندهنده درگیر بودن ذهن هست قسمت پایین همین قسمت با دایره های کوچکی مواجه میشیم که تعدد دارند که در نهایت
به دایره های بزرگتری تبدیل میشوند
به نظر من نشاندهنده درگیری ها و تفکرات متعددی هستند که ذهن فرد رو مشغول نموده اما سرانجام با بی نتیجه بودن و عدم پاسخ
تبدیل به درگیری های بزرگتری میشوند
در کل بیشتر تلاش عکاس برای ثبت برای من جذاب بود
...
سلام
همانطور که اکثر دوستان فرمودند وجود خطوط آنهم دایره با خصوصیات منحصر به فرد خودش (نداشتن گوشه و انتقال حس گردش دایم) از مهمترین و جذاب ترین المانهای این عکس است. وجود دایره های همچنین به من حس یک گرداب را انتقال می دهد گه گردابهای بزرگتر (جلویی ها) به منزله مشکلات بزرگتر و گردابهای کوچکتر مشکلات کوچکتر هستند. اما بر خلاف نظر برخی از دوستان من وجود رنگ الخصوص رنگ قرمز اون شخص را در این عکس اضافی می بینم و همان روزی که دوستان این عکس را در تاپیک مربوط آپلود کرد با خودم گفتم ای کاش که این عکس سیاه سفید می بود به نظر من عکس سیاه و سفید بسیار جذاب تر و تاثیرگذار تر هست ( نظر شخصی)
درود ...
عکس از لحاظ بصری جذاب است، دلایل اش را می توانیم شمارش کنیم:
● تکرار دوایر و منحنی ها
● کنتراست خطوط و زمینه
● رنگ پیراهن مرد
● رعایت تقریبی قانون دو سوم ها
و ...
علاوه بر جذابیت های بصری، یک سری مسائل به دنبال دیدن این عکس ممکن است به ذهن بیننده خطور کند:
● ذوق هنری یک فرد ظاهرا عامی
● علت عمل ریختن قیر یا گازوئیل
● حتی چرایی این گونه انجام دادن این عمل
● هویت انسان داخل عکس
و ...
به هر حال فکر می کنم عکسی است که نمی توان راحت چشم از آن پوشید و درگیری ذهن و چشم را با این سوال ها بدون جواب گذاشت.
عکس از لحاظ اجتماعی، بصری و مفهومی دارای ارزش های جداگانه است.
در قوت بصری این عکس به نظرم همین کافیست که بازی چشم در امتداد خطوط را به نظر پایانی نیست اما چشم بارها و بارها این امتداد را دنبال می کند.
به نظر می رسد برای جلوگیری از بلند شدن خاک به واسطه وزیدن باد این عمل انجام می شود از بعد مستند اجتماعی که نگاه کنیم، گوشه ای از فعالیت های انسانی است که مختص نقاطی خاص از کشور است و می تواند برای عده ای نوستالوژی داشته باشد و برای عده ای دیگر چون من تازگی و همچنین هنر فردی که به نظر می رسد، کارگر ساده ای باشد، اما ذوق و قریحه اش بیننده را به وجد می آورد.
اما بُعد مفهومی و تفسیری این عکس هم جذاب است. خطوط یادآور هزارتو (ماز) هستند. هزارتویی پیچیده و در هم، کسی که به ظاهر در میان آن همه خطوط اسیر شده است و از همه جالب تر می می بینیم که سازنده این هزارتو همان انسان به ظاهر اسیر است. گویی در طول مسیر آن قدر در خود گم بوده است که به نحوه هزارتو کشیدن خودش فکر نکرده است و عکس درست در لحظه ای گرفته شده است که کار تمام شده است و شاید 1 ثانیه دیگر سرش را بلند می کند و واقعیت را که همان اسیر شدن در چنگ هزارتویی است که خودش ساخته را به چشم می بیند! و مصداق عینی "خودم کردم که لعنت بر خودم باد" می شود و تلنگریست بر بیننده عکس که لحظه ای به راهی که در زندگی می رود فکر کند. لحظه ای سرش را بالا بگیرد و به اطراف بنگرد، که مبادا او هم در چنین وضعیتی باشد. فرصتی است که به انتخاب مسیر خودمان در زندگی فکر کنیم. عواقب آن را بسنجیم هم در قبال خودمان و هم در قبال دیگران و محتاط تر گام برداریم.
شاد باشید ...
پ.ن1: انتظار داشتم این عکس در همان هفته ای که ارسال شد برای نقد انتخاب شود. چون به نظرم پتانسیل فکر کردن را داشت.
پ.ن2: هنوز نقد ها و نظرات دوستان را نخوانده ام، انشا... بعد از ارسال!
ویرایش توسط Amir Abdolpanah : Sunday 19 June 2011 در ساعت 19:43
برای آنکه عکس را خاصتر ببینیم، اینگونه تصور کنیم که اگر مرد در عکس نبود، چه تفاوتی ایجاد میشد؟ وجود مرد چه چیز مهمی را به عکس اضافه کرده است؟ آیا وجود مرد، عکس را بالاتر از یک الگوی خطوط بُرده است؟
علت این سوال و تاکید، آنست که دوستان هنگام تحلیل عکس، همه مشخصات را در نظر بگیرند و تحلیل کلی خود را بر آن بنیان نهند.
سلام
از لحاظ روانشناسی خطوط انحنا دار و بدون زاویه ی تند ( مثل دایره و سهمی و .. ) ، آرامش بخش هستند ، و خطوطی که زاویه ی تند دارند ، مثل مثلث و خط های زیگزاگ در انسان ایجاد تشویش و خشونت می نمایند
به عنوان مثال شما میتوانید از امضای یک فرد پی به خصوصیات آن ببرید
در این عکس هم ، به دلیل خطوط دایره ای شکل و نرم ، نوعی حس آرامش به انسان منتقل میشه و همینطور باعث شده که اگر حتی مدتها به آن نگاه کنی ، دلزده و خسته نشی
و این یک از خصوصیات بارز این عکس است
البته چه بهتر میشد اگر گوشه های بالای تصویر که خالی از نقش است کراپ میشدند