صفحه 3 از 3 نخستنخست 1 2 3
نمایش نتایج : از شماره 21 تا 25 , از مجموع 25
Like Tree154تشکر

موضوع: نقد عکس شماره ۳۵

  1. #21
    كاربر فعال Moty آواتار ها
    تاریخ عضویت
    April 2011
    محل سکونت
    آمل
    نوشته ها
    787
    تشکر شده
    2494
    تشکر کرده
    3738

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط ahmad.abaee نمایش پست ها
    دوست عزیز
    نشانه هایی که شمردین ابداً دال بر سقوط نیست،دال بر مردن کسی است حالا به هر ترتیبی که بوده!چیزی که مشخص است این است که کسی مرده!همین!باقی حاصل ذهن شما و ناشی از دانسته هایتان در مورد عکس است.
    شما از کجا متوجه شدید که دختر دقیقاً از همان جایی سقوط کرده که عکس گرفته شده؟
    در ضمن اگر بیشتر در عکس دقت کنید متوجه میشوید که پلیسی در کار نیست و کسانی که حضور دارند مأموران انتظامات پاساژ هستند و گویا هنوز نه پلیسی به محل رسیده و نه اورژانسی!
    ببخشید اگه بد منظورمو بیان کردم
    قرار نیست دختر از همان طبقه سقوط کرده باشد یا اصلا سقوط کرده باشد یا انها ماموران نیروی انتظامی باشند این نشانه ها ذهن را به این سو میکشد شاید دلیل اتفاق چیز دیگری باشد و یا از طبقه ای یا سمت دیگری سقوط کرده باشد اما وجود این نشانه ها در اولین مواجه مخاطب با عکس اینگونه تداعی می کند و این به نظر من تیز هوشی عکاس بوده
    ما پلیس نیستیم و قرار هم نیست کاشف حقیقت باشیم که چه شده و به نظر من به این عکس هم نباید به دید یک عکس خبری نگاه کرد که ما مخاطبان صفحه حوادث روزنامه نیستیم .... اینجا جای دیگریست و ما هم برای کار دیگری جمع شده ایم.... صد البته که نظر هر کس در جای خود مقتنم و ارزشمند است و اینها همه نظرات بنده است و این عکس این گونه در دید من که یکی از مخاطبان این عکس بوده ام جلوه کرده در دید شما ان طور و دیگران طور دیگر مهم این است که ما بتوانیم ارتباطمان را با عکس به گونه ای روشن توضیح دهیم .....اگر اینگونه بود در هنر جز سبک رءال سبک دیگری وجود نداشت....من این عکس را بدون هیچ توضیحی به چند نفر نشان دادم ..با اندکی تامل همه به اتفاق نظر بر پرت شدن سوژه داشتند......ولی فرض کنید شما یک صحنه سقوط را می خواهید تداعی کنید صحنه تان را چگونه می چینید.حال انکه ما جمع نشده ایم علت حادثه را مشخص کنیم بلکه ارتباط بصری حسی ذهنی و...عکس با خود را بیان کنیم ......امیدوارم توانسته باشم متظورم را توضیح دهم ....
    ویرایش توسط Moty : Sunday 14 April 2013 در ساعت 23:03
    nmroshan، jahangir و ahmad.abaee تشکر می‌کنند.
    با احترام فراوان مرتضی صادقیان
    http://instagram.com/Morteza__sadeghian
    http://instagram.com/man.sa_photography

  2. #22
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Vahab_asefi نمایش پست ها
    سلام دوباره؛

    خب هنرمندان هم می توانند ورزشکار باشند و اگر راستش را بخواهی احمد جان من می گویم بهتر است باشند.

    بگدریم. شما موارد خوبی را مطرح کردی و من از مطالعه ی استدلال های شما لذت بردم و یاد گرفتم. اما مواردی که به ذهنم می رسند:

    اول این که باید مواظب بود که اگر ما بتوانیم با اتکا به قدرت قلم یک مطلب را ثابت کنیم تنها با این انگیزه که توانمان در نشان دادن آن را ثابت کنیم، نباید پا به عرصه بگذاریم . باید دید آیا آن چیزی که قلم ما ثابت می کند، خود ما هم در جدل با خودمان برای خودمان می توانیم ثابت کنیم (کار سختی است البته با خود رو راست بودن). این جا همان جایی است که امروز نقد ما از آن رنج می برد (در پاسخ سطر اول نقل قول بالا که کمی هراس انگیز است).

    در مورد نقد عکس هم تصور شخصی من این است که در مورد یک اثر می توان یک نقد فنی داشت که نیاز به تخصص دارد، یک نقد مضمون نوشت که نیاز به مطالعه و تخصص دارد و در نهایت یک نقد معنا که این یکی نیاز به هیچ چیز ندارد و شما ممکن است در این یکی بیایی یک اثر هنری را طوری برداشت کنی که شاید منظور خود صاحب اثر هم نبوده باشد و اصلاً همین در هنر زیباست. همین که شما به لحاظ معنایی چیزی می بینی که من وارون آن را می بینم (به شرطی که واقعاً ببینیم نه این که بتوانیم ثابت کنیم) همین برای من شگفت آور است و معیاری برای رد و تأیید هیچ کدام نیست جز این که بگوییم جهان به همه ی مغزها نیاز دارد.

    عکسی که اشاره کردید هم عکس بسیار خوبی است و از عکس هایی است که خود من خیلی دوست دارم. اما این عکس تنها چیزی که اضافه دارد این است که فرم دارد. وگرنه در همین عکس شما چه چیز اضافه ای می بینی که به قول خودت شخص عام در همان نگاه اول کشف نکند. از این دیدی که شما روی آن تکیه داری باید گفت بسیاری عکس ها لایه ندارند. من فکر می کنم ایراد از آن جاست که شما انتظار فرم روایی از این تصویر داری ولی من معتقدم که این عکس مبتدی که خارج از فرم عکس های روتین حوادث است، به خودی خود و جدای از ساختارها و دسته بندی ها قابل بررسی است.
    حالا بعد از این همه ساز مخالف این را هم در تأیید حرف شما اضافه کنم که من هم معتقدم این عکس در نگاه اول شرایط وقوع را القا نمی کند. شاید حالا که این بحث ها را کردیم بتوانم اضافه کنم که مثلاً یک مات سازی حاشیه و کشیدگی آن باعث می شد که نوعی حالت سقوط در عکس القا شود. بیش از این به نظرم اگر این عکس در قالب مجموعه بود یا هر زاویه ی دیگری می داشت این حالت ساده ی قابل همزادپنداری که دارد را نمی داشت. من الان می بینم که اگر جای این دختر باشم وضعیت همین است که هست و این کمی اضطراب آور است که مرگ یا زندگی یک نفر هر دو در اطرافش بی تأثیر باشد و می رود توی آن بحث های سنت و مدرنیته و ....
    درود
    در ابتدا میخوام عرض کنم که حرف برخی دوستان رو متوجه نمیشم...مجموع نظرات رو عرض میکنم و پاسخهایی به عرایض بنده به طور مستقیم یا غیر مستقیم داده میشه که نشون میده برداشت و دریافت درستی از اونها نداشتن...
    بگذریم...

    در مورد نکته هراس انگیزی که فرمودید،به شما تضمین میدم که برداشت خودم رو گفتم و اگر بخوام نظر معنایی در مورد عکس بنویسم،نظرم همون خواهد بود و برخلاف دوستان.

    بعد اما به این نتیجه رسیدم که اصولاً نقد کردن در مورد این دست عکسها ممکنه گمراه کننده باشه و تبدیل بشه به چیزی ساختگی که با عکس هم نسبتی نداره .(و نظرات خودم رو هم مثال زدم) و این دقیقاً همون چیزیه که شما هم میفرمایید که نظرات موثق باشن و نه چیزهایی ساختگی و جدا از خود تصویر .(که به اعتقاد بنده در نظرات دوستان نمونه‌ تزهای بی‌ربط به تصویر کم نبوده)

    در مورد تصویری که مثال زدم اما،گویا شما اشتباه برداشت کرده اید(یا شاید من نفهمیدم) اما منظور این بوده که این دو تصویر از یک جنس و یک خانواده هستن [و عکس فورمن مثال نقض نبوده] بلکه تأییدی بوده بر اینکه این عکسها قابل نقد معنایی آنچنانی نیستند و شما هم که تأیید کردید . این قبیل عکسها به نوعی بیانگر حادثه ای هولناکند و همین برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب کافی است .
    (با کمال احترام به نظر شما،عکسهای مذبور فرم خیلی ویژه ایی هم نداند و بجز بافتهای محیطی اثری از فرم وجود ندارد،اصلاً در عکسِ هول‌انگیز فورمن ، چه کسی به فرم اهمیت میدهد؟دغدغه چیز دیگری است،چه در نزد عکاس و چه در نزد مخاطب)

    در مورد محو سازی و اینها هم کاملاً مخالفم،چون همین وجه استنادی عکس را هم مخدوش میکرد

    خوب باشید

  3. #23
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38313
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض



    به نظرم از دو وجه، عکسی است که می توان در موردش صحبت کرد:

    - ترکیب‌بندی‌ بصری : عکس از زاویه خاصی تهیه شده است. زاویه دید از بالا به پایین همیشه عکس‌های خاصی را باعث می‌شود. این زاویه دید چون به طور معمول دیده نمی‌شود، توجه بیننده را به خود جلب می‌کند. این زاویه دید، باعث تاکید و توجه بیشتر بر اَشکال و فرم عکس می‌شود. در همین عکس بخوبی این مساله دیده می شود که تمام اشکال، خطوط و فرم‌ها واضح و مشخص هستند. از سوی دیگر این زاویه دید باعث ایجاد نوعی فضای خاص می‌گردد. فضایی ماورایی، زاویه دید مسلط و توانا بر صحنه، زاویه دید قادر.

    با آنکه عکس لحظه‌ای بوده است اما تقسیم کادر و جایگزینی المانها به خوبی صورت گرفته است. به نظرم از لحاظ ترکیب بندی عکس خوبی است.

    - اما وجه اصلی عکس که همان تاثیر معنایی عکس است.که البته اگر تاثیری دارد بدون ارتباط با قوت عکس در بند قبلی نیست. یعنی همان نقاط قوت است که چنین تاثیری را باعث می‌گردد. اگر عکس به هر صورت دیگری تهیه می‌شد چنین تاثیری نمی داشت.

    قوی ترین عوامل تاثیرگذار عکس، جنسیت جسد، پوشش و شکل قرارگیری آن است. این سه عامل است که عکس را تاثیرگذار کرده است. فاصله‌ای که بین جسد و نظاره کنندگان آن، به واسطه زاویه دید خاص عکس، ایجاد شده است، جنبه مهم دیگر عکس است.

    ----
    این عکس کاری است از آقای مهدی جهانگیر که برای ایشان آرزوی موفقیت دارم.

    ممنون از همه دوستانی که در بحث شرکت کردند و باعث شدند که دقیق‌تر به این عکس نگاه کنیم.
    Amateur، Halalzadeh، office و 10 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  4. #24
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    April 2010
    محل سکونت
    Mashhad
    نوشته ها
    338
    تشکر شده
    2377
    تشکر کرده
    837

    پیش فرض

    ممنون از همه دوستان از نوشته هاتون استفاده کردم هرچند به نظرم در زمینه ی نقد عکس هیچ وقت 2-2 تا چهار نمیشود به نظرم به تعداد مخاطبین هر عکس میشه ذهنیت و نقد وارد کرد به دنیای عکس و از طرف دیگه نمیشه به هیچ برداشتی خرده گرفت هرچند تجربه ثابت کرده که اطلاعات و تفسیر ما از یک عکس در گذر زمان ثابت نخواهد بود و گاهی به برخوردهایمان نسبت به تفسیر یک عکس در گذشته میخندیم از این جهت نقد معنایی نقطه ی اوجی نخواهد داشت اما باز هم راهگشا تر و مفید تر از نقد ساختاری خواهد بود به شخصه نقد ساختاری رو کاری عبث و بیهوده میدونم چون چهارچوب و فرمول دارد این یکی 2-2 تایش چهار میشود نقطه طلایی فرم کادر شتاب تکنیک ادیت و یه سری قوانین تعریف شده که واژه نقد برای قامتش گشاد و بی قواره است
    روده درازی رو کنار بذارم دوست خوبم کوروش به نکته ی کلیدی اشاره کرد که منو ترغیب کرد به ثبت
    می شود از خطوط صحبت کرد . از تقابل رنگها گفت
    هنگام ثبت دو مورد در ذهنم بود اول از همه نگاه سنگین مردم و اون خانم که با موبایل بالای سر جنازه در حال فیلمبرداری بود که چند وقتیه روی این موضوع کار میکنم و دوم تقابل رنگها رنگهای سرد که چشم رو به سمت سوژه اصلی هدایت میکنه و نور زرد رنگ و گرمی که پشت سر مردم هست روی شانه هایشان زیر پاها و ....
    این تقابل برایم ارزش فشردن شاتر را داشت وگرنه نه همچین سوژه ای باعث وسوسه ی ثبت بود که بارها دوربین به دست دیده بودم و حتی دوربین رو درنیاوردم و نه ارزش خبری عکس
    ممنون :)
    nmroshan، mSafdel، kiavash و 4 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    در سرزمینی که سایه ی آدم های کوچک بزرگ میشود، قطعا آفتاب در حال غروب است!
    Nikkor 16-35 | Nikon F5

  5. #25
    كاربر جديد
    تاریخ عضویت
    April 2013
    نوشته ها
    9
    تشکر شده
    15
    تشکر کرده
    12

    پیش فرض

    ماشالا چقدر دوستان خوش روحیه ان!بعضی از نظرات اینو میرسونه که انگار ولشون کنی با این خانومه میپریدن پائین!من تنها چیزی که میبینم نگاه عاقل اندر سفیه به فردیه که وسط دایره روی زمینه!!!همه به یک نقطه نگاه میکنند و با تاسف هم نگاه میکنند!کل عکس جون داره غیر جسدی که وسط عکسه.
    بی ادبی نباشه ولی فقط مثال میزنم،یه حسی با دیدن اینجور عکسها به من دست میده،دیدید وقتی عقاب موشهای افریقائی رو که روی پاهاشون وایمسیتند شکار میکنه؟یکیشون که میمیره و شکار میشه همه دقیقا با این حالت ترحم بار به اون شکار شدهه نگاه میکنند!تمام کله ها به سمت شکار شدهه چرخیده...اینقدرم بعضیا ناامید صحبت نکنن دلمون گرفت بابا.
    خسرو تشکر می‌کند.

صفحه 3 از 3 نخستنخست 1 2 3

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •