این گفته شما کاملا منطقی است جناب ابراهیمی و همانگونه که اشاره شد باید صبر کرد و دید.
صحبت نمایندگی نیکون در تورنتو وحی منزل نیست ولی نکته جالبتر اینکه معمولا نیکون از چنین ماه هایی برای معرفی محصول خود استفاده نمی کند..بخصوص که دو نورچشمی جدید خود که در بالا به آن اشاره شد نیز بتازگی معرفی شده اند..مضاف بر آن باید بخاطرداشت که نیکون بدلیل استراتژی عقب نماندن در بازار مصرف که در دنیای تکنولوژی کسی منتظر کسی نخواهد ماند سعی کرد جبهه جدیدی با معرفی دوربین های جدیدتری که چندی پیش دوستان حرفه ای با کمی ظن و ناامیدی از آنها صحبت می کردند پیش روی خود بگشاید وگرنه سرنوشت سونی که زمانی در عرصه محصولات و نوآوری پیشتاز بود واکنون تقریبا در هرمحصول خود قافیه را به رقبای کره ای خود باخته به احتمال قوی در انتظار نیکون هم می بود!(حال لزوما منظورم تاکید این موضوع در دنیای عکاسی و دوربین های دیجیتال نیست که مقوله ای متفاوت است).
دیگر آنکه تصور نمی کنید که طرح و ساخت و حتی اصلاح یک دوربین دیجیتال مدت زمانی را مصروف خود می کند حال آنکه من مصرف کننده از یک طرف و سهام دار شرکت از طرف دیگر بی صبرانه یکی در انتظار محصول جدید و دیگری در انتظار بالاتررفتن ارزش سهام و یا حداقل حفظ موقعیت فعلی آن هستند.این را اضافه کنید همراه با وسواس دائمی و گاه خسته کننده مدیریت ژاپنی که بارها و بارها در آزمایش محصول خود می کوشد که به هنگام معرفی چیزی بواقع فراخور ارائه دهد.
جالب آنکه مسئول فروش نمایندگی نیکون در بیان صحبت های خود نکته بامزه ای را نیز بیان نمود.ایشان چیزی گفتند بدین مضمون به زبان پارسی خودمان که نیکون با معرفی این دو محصول J1-N1 آدامس در دهان فرشته مرگ گذارده اند که به آن مشغول باشد و فکر قبض روح نیکون را فراموش کند!البته گمان کنم فرشته مرگ مورد نظر ایشان سهامداران این شرکت هستند!
و البته نظر یک کاربر کم دان مثل بنده را اگر بخواهید باید اضافه کنم که دوربین های فعلی در هر رده ای که بتازگی در چند سال اخیر به بازار معرفی شده اند بسیار فراتر از نیاز من کاربر معمولی که طیف وسیعی از بازار مصرف را تشکیل می دهیم بوده که بخوبی نیازهای مرا پوشش میدهد و احساس کمبود بیشتر بدلیل تبلیغات و بازار مصرف است که احساس نیاز را در من بیدار می کند وگرنه سروکله زدن من با دوربین قدیمی آکفای آنالوگی که داشتم و یا پنتاکس آنالوگی که هنوز هم دارم و عکس های آماتوری با آن می گیرم بسیار برایم لذت بخش تر است..پولاروید را بخاطر می آورید که چگونه عکس های حاضری برایمان به ارمغان می آورد؟حیف که دیگر فلاش های یک بار مصرف ده تایی آن و یا فیلم های ده تایی آن که بصورت یک بسته ورق بازی می بود را دیگر نمی سازند.
لذت بودن در اتاق ظهور و ترس از نور دیدن حلقه نگاتیو و کار با داروهای ظهور در اتاقی با نور قرمز را باید چشید تا به عکاسی ایمان آورد.
حیف که سن بنده حقیر به دوربین های ایستا با فلاش های فسفری قدیمی دیگر قد نمی دهد.همانکه با صدای انفجار گونه ای عکس می گرفت!
بدرود تا درودی دیگر بار