سلام
این بحث بسیار گسترده هست و قابل تامل. اما نکات اصلی رو دوستان بیان کردند. یکی از اصلی ترین دلایل گرایش ما به عکسهای سیاه و سفید دقیقا مریوط می شود به پیشینه و تاریخ تولد عکسهای سیاه و سفید. انسان با توجه به اینکه همیشه مشتاق هست برای رسیدن به ایده های نو و خلق آثاری جدید،اما همواره در ضمیر نا خودآگاهش میل و کشش شدیدی به گذشته اصیل خود دارد. گذشته ای که شاید نه تنها متعلق به خود، بلکه متعلق به نسل های پیش از خودش باشد. یکی از دلایل ماندگاری آثار قدیمی ساده بودن و در عین حال عمیق بودن آنها بوده. عمقی که ناشی از غوطه ور شدن هنرمند در آن اثر بوده. این به آن معنا نیست که اثر هنرمند امروز سطحی و بی معنا بوده، بلکه عوامل محیطی و نیز تکیه کردن به تجهیزات و نرم افزارها تا حدودی از دقت هنرمند امروز (در اینجا بعنوان مثال عکاسان) کاسته.
زمانی که رنگها در عکسها متولد شدند، علاوه بر ایجاد جذابیت بی حد بصری،در عین حال بیننده را غرق در دریافت زیبایی اشیاء کردند و این گاه موجب شد که معنای اصلی عکسها در پس زیبایی رنگها پنهان شوند.
زمانی که شما عکسی را سیاه و سفید می کنید این زیبایی ذاتی رنگها را گرفته و معنا و عمق عکس را پررنگ تر می کنید. در عکسهای سیاه و سفید چشم بیننده درگیر دریافت ذاتی اثر رنگها نبوده و این خود باعث آرام تر شدن ذهن بیننده شده. و در این حال بیننده اثر با ذهنی آرام تر و به دور از پراکندگی و نیز با توجه به همان پیشینه تاریخی ذهن خود به اثر نگاه می کند و با نگاه عمیق تر به معنای اصیل نشانه ها و هستی های عکس نزدیک می شود. و این ساده بودن ظاهری و عمیق بودن معنا همان چیزی است که بشر امروز با وجود تمام پیشرفت ها باز به دنبالش می گردد و صادقانه دوستش دارد.