-
3 فایل پیوست
سلام!
خوب، ۴، ۵ سالی میشه که این تاپیک داره خاک میخوره و من به فکر افتادم که یک سری مطلب توش بگذارم که بشه مثل یک مرجع و باقی بمونه :) نکتهی مثبتش اینهکه اینروزها دیگه عکاسی قطعبزرگ طرفدار زیادی نداره و میشه آرومآروم اینجا کار کرد :)
برنامهی من اینه که اول با معرفی دوربین شروع کنم، بعد با تکنیک قطعبزرگ و بعد هم درنهایت کاربردها و نمونههای کاربردی بهخصوص در عکاسی هنری و صنعتی :) از دوستان هم هرکسی که میتونه کمک کنه، خواهش میکنم همکاری کنه.
شروع کنیم دیگه،
معرفی دوربین:
دوربین قطعبزرگ یا Large Format ساختاری مثلِ بقیهی دوربینهای عکاسی داره، یعنی یک اتاق تاریک هست، یک روزنهی ورود نور و یک پُشت (یا Back) بابت دیدن تصویر و ثبت اون. در دوربین قطع بزرگ اتفاقاً این بخشها خیلی سادهتر دیده میشن، چونکه همه چیز گنده هست! اول یک عکس از دوربین:
فایل پیوست 21770
خوب، این یکی از دوربینهای من هست و دوربین مورد علاقهام هم هست. بابت عکسها همین اول کار معذرت خواهی کنم، همه عکسهای مربوط به معرفی دوربین رو رو در طول نیم ساعت، روی دست و با یک nex-5n گرفتم و هدف نمایش آیتمها بوده.
این دوربینی که توی عکس هست، یک ترکیبی بین Sinar P3 و Sinar X هست که بیشتر توی استودیو استفاده میشه. همونطور که میبینید یک لوله یا ریل فلزی پایین هست که وصل شده به هد و سهپایه و همهی بساط دوربین روی این ریل سوار شدهاند (برای همین هم این دوربین یک دوربین مونو ریل هست). پایین اون ریل که خبر خاصی نیست. فقط اتصال به سهپایه هست، بالای ریل سمت چپ قسمتِ Back دوربین هست:
فایل پیوست 21771
و سمت راست قسمت جلو یا Front:
فایل پیوست 21773
پست بعدی Back دوربین رو توضیح میدم.
خوب باشید،
کاوه.
-
5 فایل پیوست
در ادامهی پست قبلی، Back دوربین:
قسمت Back دوربین یا پشت دوربین، در واقع جایی هست که تصویر لنز دیدهمیشه. بهطور معمول فوکوس اسکرین روی Back نصب هست و عکاس با استفاده از فوکوس اسکرین تصویر رو فوکوس میکنه:
فایل پیوست 21775
در اینجا من فوکوس اسکرین رو از پشت دوربین بازکردم (با یک ضامن جدا میشه) و ازش عکس گرفتم. همونطور که میبینید خود قابی که فوکوس اسکرین رو در بر میگیره هم بهصورت Modular هست و میشه انواع فوکوس اسکرین رو بهسادگی درش جا داد. عکاسهای قطعبزرگ معمولاً بیرون از استودیو از یک لنز فرنزل روی فوکوس اسکرین استفاده میکنن:
فایل پیوست 21776
فایل پیوست 21777
لنز فرنزل درست مثل شیشهی فانوس دریایی میمونه:
کیفیت تصویری که دیدهمیشه رو کمی پایین میاره ولیبجاش اون رو روشن میکنه. فایدهاش اینه که موقع فوکوس با دیافراگمهای بسته تصویر روشنتر میشه. البته خیلیها موقع کادربندی و طراحی فوکوس از این لنز استفاده میکنن و بعد اون رو بر میدارن و تنظیمات نهایی رو انجام میدن.
روی فوکوساسکرین (و لنز فرنزل، اگه نصب شدهباشه) میشه راهنمای اندازهی فیلم هم نصب کرد:
فایل پیوست 21778
فایل پیوست 21779
چون که بسته به قطع فیلم یا سنسوری که قراره استفاده بشه، ممکنه تصویر نهایی کوچکتر از اون چیزی باشه که روی فوکوس اسکرین دیدهمیشه. حداکثر اندازهی فیلم این دوربین ۴ در ۵ اینچ هست، اما ممکنه بهجای فیلم تختِ ۴ در ۵ از فیلمهای رول ۱۲۰ استفاده بشه، اون موقع میشه عکسهایی با اندازهی ۶ در ۴.۵ سانتیمتر، یا ۶ در ۶ یا ۶ در ۷ یا ۶ در ۹ یا حتی ۶ در ۱۲ گرفت. اون راهنمای اندازه درواقع تنظیم میشه که بشه باهاش کادر نهایی رو روی فوکوس اسکرین تشخیص داد.
خوب، حالا فرض کنیم یک تصویری هم روی فوکوساسکرین دیدیم و خوشمان آمد! باید چه کنیم؟ باید آن را ثبت کنیم. در پست بعدی دربارهی ثبت مینویسم.
شاد باشید!
-
5 فایل پیوست
دربارهی ثبت تصویر:
برای ثبت روی فیلم، رایجترین فیلم، فیلم ۴ در ۵ هست که اون رو در تاریکی توی فیلم هولدر قرار میدیم و بعد روش رو میپوشونیم و آماده میشه که بره توی دوربین:
فایل پیوست 21780
توی این عکس چندین فیلمهولدر آماده رو میبینید و توی عکس زیر فیلم هولدر درحال که درش باز میشه:
فایل پیوست 21781
یا اینجا هولدر در حالی که فیلم توش قرار میگیره (البته در اصل اینکار رو باید توی تاریکی بکنید!):
فایل پیوست 21782
فایل پیوست 21783
البته اگر بخواهید از فیلم رول استفاده کنید هم میشه از بک مخصوص فیلم رول استفاده کرد:
فایل پیوست 21784
مثل اینکه بیشتر از ۵ تا عکس نمیشه فرستاد، پست بعدی فیلم رول و پولاروید رو توضیح میدم.
-
4 فایل پیوست
خوب، این بک فیلم رول سینار، خیلی بک کاملی هست! چون هم فیلم ۱۲۰ و هم ۲۲۰ میخوره و همونطور که توی عکس آخرِ پست قبل پیداست، ۵ اندازهی مختلف، از ۶ در ۴.۵ سانتیمتر تا ۶ در ۱۲ سانتیمتر رو پشتیبانی میکنه. تنها ایرادش اینهکه یادگرفتن کار باهاش خیلی طول میکشه و کلی تمرین احتیاج داره :)
فایل پیوست 21785
فایل پیوست 21786
فایل پیوست 21787
همونطور که پیداست، مثل یک دوربین معمولی میشه فیلم رو سوار کرد و بعد از ثبت عکس به فریم بعدی رفت.
خیلی از عکاسهای قطعبزرگ از فیلمهای پولاروید برای گرفتن تست و قبل از ثبتِ کارِ نهایی استفاده میکنن:
فایل پیوست 21788
و البته، همهی اینها مالِ گذشتهاست، الآن عصر دیجیتال است و بکهای دیجیتال مد شدهاند. در پست بعد، توضیحات خلاصهای از بک دیجیتال میدهم.
-
5 فایل پیوست
استفاده از بکهای دیجیتال پروسهی عکاسی لارجفرمت را خیلی سادهتر میکند، بکدیجیتال هم پشت دوربین نصب میشود. در کل مبنای کار سادهاست:
تصویر را روی فوکوساسکرین میبینید و بعد شاتر را میبندید تا تاریک شود، فیلم یا سنسور را دقیقاً جای فوکوس اسکرین قرار میدهید و شاتر را به مدت لازم باز میکنید و عکس ثبت میشود.
برای قرار دادن فیلم در جای فوکوس اسکرین، خیلی ساده میشود فوکوس اسکرین را به جلو داد (فنر دارد) و هولدر فیلم (چه فیلم تخت، چه پولاروید و چه رول) را پشتِ آن نصب کرد. البته خوب دوربین خیلی دقیق است و طوری طراحی شده که سطح حساس (فیلم شما) با دقتِ چند ده میلیمتری درست سرِجای فوکوس اسکرین قرار بگیرد. برای همین هست که بیشتر دوربینهای خوب قطع بزرگ را سوییسیها یا ژاپنیها میسازند، مبنای کار سادهاست اما دقتِ کار خیلی بالاست.
نکتهی دیگر این هست که همونطور که میبینید همهی فیلم هولدرها یک صفحهی فلزی دارند که محافظ فیلم است از نور. وقتی که فیلم در تاریکی (یا اگر پولاروید یا رول است در روشنایی) وارد هولدر شد، تا وقتی که بهاتاق تاریکِ دوربین برسد نباید نور ببیند، برای همین هم هست که آن ورقهی فلزی یا پلاستیکی وجود دارد. وقتی که هولدر روی دوربین نصب شده و شاتر بسته بود، عکاس آن ورقه را بر میدارد و عکس را ثبت میکند، بعد دوباره ورقه را سرجایش میگذارد و تازه آن وقت است که میشود هولدر را از دوربین خارج کرد. بکهای مدرن (مثل همین که در عکس هست)، اصلاً از ریشه نمیگذارند که هولدری که درش بسته نیست از دوربین خارج بشود، که یک وقت فیلم نسوزد. همین است که عکاس قطعبزرگ باید یک پروسهی دقیق داشته باشد وگرنه کوچکترین خطایی باعث هدر رفتن همهی زحمات میشود.
برگردیم به دیجیتال، همانطور که میتوانید حدس بزنید پروسهی دیجیتال کمی متفاوت است، سنسور دیجیتال در نور نمیسوزد و لزومی ندارد که این شرایط برایش تکرار شود، از طرفی معمولاً سنسور و دم و دستگاهاش قلمبهتر از آن هستند که بشود فوکوس اسکرین را جلو داد و سنسور را جا زد، برای همین هم هولدرهای خاصی هست که سنسور را روی آن نصب میکنیم:
فایل پیوست 21792
فایل پیوست 21793
فایل پیوست 21794
فایل پیوست 21795
فایل پیوست 21796
همونطور که از عکسها پیداست، این هولدرها بهصورت کشویی هستند. یعنی سنسور سمتراست نصب میشود و سمت چپ یک فوکوس اسکرین هست. این فوکوس اسکرین با فشار یک دکمه میتواند بهصور کشویی به کنار رود و سنور در جای آن قرار بگیرد. یک مسالهی دیگری هم هست و آن هم اندازهی سنسور است، بهطور معمول سنسورهای دیجیتال کوچکتر از فیلم هستند، برای مثال سنسور من ۳.۶۹ در ۳.۶۹ سانتیمتر است که با اینکه از سنسورهای دوربینهای SLR بزرگتر است اما خیلی کوچکتر از فیلم حتی ۶ در ۴.۵ است. برای همین هم روی فوکوساسکرین این هولدرها خطوط اندازهی سنسور مشخص شدهاند. بعد، خودِ هولدر سه حالت دارد، حالت یکشات، دوشات و سهشات. در حالت یک شات، با فشار دکمه قسمت کشویی به سمت چپ میرود و سنور درست وسط کادر قرار میگیرد و یک مربع ۳.۶۹ در ۳.۶۹ ثبت میشود. در حالت دو شات اما عکاس باید دو عکس بگیرد که جمع ایندو ۲۰٪ نقطهی اشتراک دارند و میشود عکس عریضتری گرفت (۵.۹ در ۳.۶۹) و همینطور هم در حات ۳ شات میشود ۳ عکس گرفت با ۲۰٪ نقطهی اشتراک (۸.۸ در ۳.۶۹). فایدهی این کار ایناست که خیلی ساده و با سهشات و بدون دادن هیچتغییری میشود عکس خیلی بزرگی گرفت. همونطور که در تصاویر میبینید، نقطهی قرار گرفتن مرکز سنسور با رنگهای مختلف برای هرکدوم از این حالتها روی هولدر مشخص شده.
در آخر هم، ماونت بک هست. بکهای دیجیتال با ماونتها مختلفی تولید میشوند. بکی که من دارم ماونت Hasselblad V دارد، یعنی طراحی شده که روی دوربینهای Hasselblad فیلمی نصب بشود ولی همونطور که میبینید این هولدر هم همین نوع بک رو قبول میکنه و در نتیجه بک روی این هولدر هم قابل استفاده است. برای دوربین مامیا RZ67ام هم تبدیل همین Hasselblad V را دارم و درنتیجه یک بک را روی چندین دوربین میتوانم استفاده کنم. فرمت V برای کسانی که چند سیستم فیلمی دارند بهترین گزینه است که حالا الآن فرصت نمیشود وارد جزییات بشوم.
پست بعد دربارهی خودِ بک توضیح میدهم.
-
4 فایل پیوست
خوب، خود بک خیلی سادهاست، یک سنسور است که کارتِ حافظه میخورد و صفحهی نمایش دارد:
فایل پیوست 21797
فایل پیوست 21798
فایل پیوست 21799
بکها مدلهای مختلفی دارند، بک من یک بک قدیمی است که البته توسط PhaseOne ارتقا دادهشده و صفحهی نمایش High Resolution و این داستانها را دارد. نکتهی مهم برای من این است که سنسور این بک ۱۶ بیت حساسیت دارد و ۹ در ۹ میکرومتر هم اندازهی پیکسلهاست که جاهای دیگر دربارهی این جزییات بحث شده و فواید و مضراتشان بررسی شدهاست :)
خود بک تنظیم خاصی ندارد، روی دوربین قطعبزرگ از طریق خروجی فلاشِ شاتر (همان پورتی که سیگنال تریگر شدن را بهشاتر میدهد) فعال میشود و وقتی هم که نور ورودی قطع شد، خودش میفهمد و تصویر را ثبت میکند. حالا اینکه فایل را بهچه فرمتی ثبت کند و وایتبالانس برای فایلهای Jpeg و اینها جزو تنظیمات بک است اما در کل، کارِ خاصی نمیکند. متاسفانه بکِ من Live View ندارد که قابلیتی است که میتواند عکاسی Large Format را بینهایت سادهتر کند.
من الآن این عکسها را که دیدم تازه فهمیدم که چقدر خاک روی این بساط نشستهاست! خوب، دوربین Large Format و بساط اش گنده هستند و خیلی بیشتر از دوربین SLR خاک میگیرند. واقعاً وضعیت خرابی است، من بروم یک دستی به همهی اینها بکشم :)
فایل پیوست 21802
اگر تا اینجا سوالی نیست و همه چیز واضح است، دیگر میشود رفت سراغ لنز، فیلترها، فانوس و اینطوری است که معرفی دوربین تمام میشود و میتوانیم تکنیک را شروع کنیم :)
خوب باشید،
-
5 فایل پیوست
سلام!
خوب من گردگیریام تمام شد و سوالی هم که بهظاهر نبود.
میرسیم به جلوی دوربین. جلوی دوربین لنز قرار میگیره. بحث لنز قطعبزرگ یک بحث خیلی مفصل و شیرینی هست :) برای شروع یادمون باشه که در لنزها علاوه بر فاکتورهای فاصلهی کانونی و حداقل و حداکثر گشادگی دیافراگم (که همهی لنزهای دوربینهای معمولی هم این اطلاعات رو دارن) یک فاکتور دیگه هم مطرح میشه و اون هم زاویهی پوشش هست.
زاویهی پوشش چیه؟ خوب، تصویری که لنز پشت دوربین درست میکنه بیشتر مواقع (خیلی) بزرگتر از اونچیزی هست که عکاس احتیاج داره و تازه این برای فیلم ۴ در ۵ هست. یعنی دایرهی تصویر پشت دوربین بزرگتر از فیلم هست. حالا بهاین اضافه کنید که ممکنه یک عکاس از فیلم کوچیکتر (مثل ۶ در ۶) یا سنسور دیجیتال استفاده کنه! حالا چرا مهمه که اندازهی دایرهی تصویر لنز رو بدونیم؟ برای اینکه اینطوری میتونیم بفهمیم که چقدر جا برای حرکت داریم و تا کجا میتونیم مثلاً پشت دوربین رو بالا یا پایین ببریم و هنوز هم در کادر باشیم.
پس برای مثال اگه این لنز:
فایل پیوست 21813
۲۴۰ میلیمتر ۵.۶ هست و زاویهی پوشش ۷۵ درجه داره دایرهی بهقطر ۳۵ سانتیمتر برای ما درست میکنه و این یعنی برای فیلم ۴ در ۵ اینچ ۱۹۶ میلیمتر جایاضافه برای حرکت! شیوهی محاسبهاش هم سادهاست اما خوب باید قبلش یک چیزهایی دیگهای هم دونسته بشه.
انتخاب و تهیهی لنز قطعبزرگ کارِ سختی هست چون فاکتورهای خیلی مختلفی توی انتخاب لنز موثر هستند و خریدار هم تقریباً هیچ محدودیتی از نظر شرکت سازنده و اتصالات و اینها نداره. همونطور که در عکس میبینید:
فایل پیوست 21814
لنزهای من روی برد سوار هستند. این بردها، بردهای سینار هستند معروف به DB. لنزهای مدرن رو معمولاً روی این بردها سوار میکنن و برای تعویض لنز فقط کافیه که برد رو عوض کرد. یک سیستم کلاسیک تعویض لنز استفاده از برد/شاترهای کوپال هست که متاسفانه من همهی لنزهام رو به DB تبدیل کردهام و هیچ لنز Copalای ندارم. اما خوب اونها هم سادهاند. شاتر Copal (با چهار اندازه) روی یک برد فلزی نصب میشه و لنز به جلو و عقب این شاتر پیچ میشه. خود شاتر اینطوری هست:
فایل پیوست 21815
که وقتی که لنز دوطرفش پیچبشه و روی برد قرار بگیره، اینطوری میشه:
فایل پیوست 21816
ایراد این شیوه این هست که برای هر لنز باید یک شاتر داشت (یا اینکه هردفعه دو طرف لنزهای رو باز و بسته کرد روی شاتر) و در ضمن برای هر تنظیمی عکاس باید بیاد جلوی دوربین. در عوض در سیستم DB شاتر بهکل جدا هست و پشت لنز نصب میشه، دیافراگم همچنان وسط لنز هست که شاتر با یک اهرم اون رو در موقع لزوم باز و بسته میکنه:
فایل پیوست 21817
برگردیم بهلنز. خود لنز روی برد نصب شده. خیلی از لنزهای قدیمی متقارن یا Symmetrical بودن، یعنی کل لنز درست مثل عدسیِ یک ذره کار میکرد. هنوز هم بعضی از لنزهای سوپرتلهفوتو برای Large Format رو بهصورت متقارن میسازن، خوبی لنزهای متقارن اینه که انجام محاسبات فوکوس و عمقمیدان برای اونها خیلی ساده است ولی خوب بیشتر کاربرد اینلنزها برای کارهای 1:1 هست.
نکتهی بعدی Coating هست. خیلی از تازه کارهایی که کار با Large Format رو شروع میکنن از اینکه میتونن کلی لنز قدیمی به قیمت ارزون بخرند خوشحال میشن و فکر میکنن بقیه دیوانهاند که چندین میلیون بابت یک لنزِ مدرن میدن که میشه با چند صد هزار تومن با همون مشخصات یا حتی مشخصات بهتر قدیمیاش رو خرید! ولی خوب، اشتباه میکنن و علت اصلیاش هم Coating هست. لنزهای مدرن Coating خیلی پیشرفتهتری در مقایسه با لنزهای قدیمی دارند (بعضی لنزهای قدیمی اصلاً Coating ندارند و شیشه هستند) که همین تاثیر زیادی در کنتراست داره. Flare (نه فقط اون Flareای که بهصورت نقطه یا خط دیدهمیشه، بلکه بهکل پخش شدن نور بین المانهای لنز) بهشدت کنتراست رو از بین میبره. توی عکاسی سیاه و سفید، عکاس اگه بلد باشه، میتونه با استفاده از فیلم مناسب و تکنیکهای ظهور این ایراد رو تا حد قابل قبولی جبران کنه اما توی عکاسی رنگی همچین چیزی ممکن نیست.
برای کارِ دیجیتال غیر ممکن است که بشود از لنزهای قدیمی استفاده کرد و خروجی قابل قبولی گرفت. اگر میخواهید تازه کار با قطعبزرگ را شروع کنید و نمیخواهید خیلی برای لنز هزینه کنید، حداقل کاری که میتوانید بکنید این است که بههیچ وجه لنز قدیمی Wide نخرید، بلکه با یک لنز تله شروع کنید.
لنزهای نرمال در فرمت ۴ در ۵ لنزهای ۱۳۵ تا ۱۸۰ میلیمتر هستند (و بعضیها ۲۱۰ را هم نرمال حساب میکنند)، لنزهای تله ۲۱۰ به بالا هستند و لنزهای واید ۱۲۰ به پایین. یادتان باشد که هرچه لنز وایدتر میشود بههرحال زاویهی پوشش کمتر میشود و درنتیجه استفادهی عکاس از حرکتها کمتر. برای همین هم توصیهی من به تازهکارها یک لنز حداقل ۱۸۰ یا ۲۱۰ میلیمتر است.
در عکاسی قطعبزرگ لنز زوم نداریم :) اما چند لنزِ چند حالته هستند، مثلاً کوک لنزی میسازد که اگر فقط قسمت جلوی آن را روی شاتر ببندید ۶۴۵ میلیمتر است، اگر فقط قسمت پشت را ببندید ۴۷۶ میلیمتر است و اگر هردو را ببندید ۳۱۱ میلیمتر است. بههر حال بحث لنز Large Format سردرازی دارد که خیلی از آن به تجربه و همچنین تحقیق در مورد لنز برمیگردد.
دیافراگم هم خیلی مهم است. درعکاسی Large Format حداکثر بستهشدن دیافراگم خیلی مواقع مهمتر از مقدار حداقلی است چون بیشتر سوژهها یا در استودیو هستند که مشکل نور وجود ندارد یا ثابت هستند یا نورِ زیادی میگیرند. f/48 خیلی رایج است و بسیاری از لنزها f/64 هم دارند که بعضی وقتها بینهایت ارزشمند است. مهم ایناست که لنز در این دیافراگمهای بسته خوب عمل کند و Diffraction و دیگر ایرادات حداقلی باشند.
-
5 فایل پیوست
خوب، بعضی از لنزها بیمورد گنده هستند، مثل این سینارون ۳۶۰:
فایل پیوست 21819
این لنز دهانهاش ۱۰۵ میلیمتر است، برای اینکه حدود اندازه مشخص بشود، یک تلفن روی کلهاش گذاشتهام:
فایل پیوست 21820
و البته چون بیشاز حد گندهاست، دیافراگمش را شاتر نمیتواند کنترل کند و باید بهطور مستقیم و دستی دیافراگم را کنترل کرد (اگر دقت کنید، آن پایین درجهی تنظیم وجود دارد):
فایل پیوست 21821
ولی برای بقیهی لنزها (که با برد DB نصب شدهاند) اینطور نیست:
فایل پیوست 21822
من نزدیک ۴ سال است که فقط از ۵ لنز استفاده میکنم: ۳۶۰/۶.۸ - ۲۴۰/۵.۶ - ۱۸۰/۵.۶ - ۹۰/۴.۵ و ۷۵/۴.۵ که فکر کنم عکسِ همهشان را هم گذاشتهام:
فایل پیوست 21823
این مجموعه برای کارهای استودیویی کاملاً کافی است و در عمل بیشتر کارها با ۱۸۰ انجام میشود اما خوب اگر کسی عکاسی معماری یا Landscape میکند ممکن است به واید حتی بیشتر از ۷۵ هم نیاز داشتهباشد.
خوب از لنز هم بگذریم، میرسیم به فیلتر.
-
4 فایل پیوست
فیلترها در قطع بزرگ اوضاعشان فرق میکند. اینجا خیلی کمتر از فیلتری که روی لنز پیچبشود استفاده میکنیم و خیلی از فیلترها پشت لنز و درون اتاقِتاریکِ دوربین نصب میشوند، بهخصوص در سیستم DB، بساط نصب فیلتر برای سیستم DB این است:
فایل پیوست 21825
و خود فیلترها هم فیلتر ژلاتینی هستند:
فایل پیوست 21826
فایل پیوست 21827
البته خیلی از اینها برای عکاسی دیجیتال دیگر کاربردی ندارند وگرنه میشد کلی دربارهی هرکدام از این فیلترها و ترکیبشان و شیوهی مرتبسازی و نگهداری نوشت :) الآن در Light Room بهسرعت میشود یکی از همین ها رو روی فایل Raw پیاده کرد و نگران کثیفی فیلتر و خروجی و اینها هم نبود :) بهطور خلاصه، بیشتر اینها فیلترهای اصلاح رنگ هستند که در عکاسی فیلمی، بهخصوص وقتی مدت نوردهی بالا میرود لازم است که برای رسیدن به رنگهای درست پشت لنز نصب شوند. البته بعضیها هم کاربردهای دیگر دارند که هنوز هم لازم است استفاده شوند و جلوتر کاربرد آنها را میبینیم. فیلترهایی مثل پولاریزه هم که باید در دسترس عکاس باشند تا بشود تغییرشان داد را البته با یک اهرم جلوی لنز نصب میکنیم، که این تصویرش است:
فایل پیوست 21828
بعضی لنزها به Center Filter هم احتیاج دارند که از حوصلهی این بحث خارج است.
خوب برسیم به شاتر
-
3 فایل پیوست
شاتر همانطور که پیشتر هم گفتم، میتواند بین لنز باشد یا پشت لنز. سیستمی که اینجا نشان دادهشده، شاتر پشت لنز است. البته من خودم برای کارها از شاتر دیجیتال استفاده میکنم اما توضیح شاتر آنالوگ سادهتر است و کارکرد هردو هم یکی است، این برد شاتر آنالوگ است که پشت لنز نصب میشود:
فایل پیوست 21832
فایل پیوست 21829
فایل پیوست 21830
کارکردش هم خیلی ساده و واضح است. یکی از سیمهای سمت چپ سیم دکلانژور است و دیگری سیمِ سینک فلش. بالا هم که زمان نوردهی از ۸ ثانیه تا ۱/۶۰ام ثانیه و B. دست راست هم میشود دیافراگم را تنظیم کرد که تاثیرش همانطور که گفتم روی دیافراگم درون لنز است و از طریق یک اهرم دیافراگم لنز را تا آنجا که لازم باشد میبندد. شاتر کوک میشود (علامت قرمز دست چپ یعنی شاتر کوک است و عکاس بهراحتی آن را از پشت دوربین میبیند) و بعد هنگام فشردن دکلانژور برای مدت تعیین شده باز میشود و بعد هم بسته میشود. وقتی شاتر باز است یک تیزی قرمز بالای شاتر بیرون میزند (عکس دوم) که عکاس بداند که شاتر باز است و فیلم دارد نور میبیند.
میماند فانوس و ریل.