صفحه 4 از 4 نخستنخست 1 2 3 4
نمایش نتایج : از شماره 31 تا 37 , از مجموع 37
Like Tree303تشکر

موضوع: آيا راهتان را در عکاسي يافته ايد؟

  1. #31
    كاربر جديد nakhaei89 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    January 2008
    محل سکونت
    Tehran & Arak
    نوشته ها
    2
    تشکر شده
    6
    تشکر کرده
    2

    پیش فرض پاسخ: آيا راهتان را در عکاسي يافته ايد ؟

    سلام به همگی. :::big grin:::
    با کسب اجازه از محضر اساتید، می خواستم چند نکته را یادآور بشوم.
    عکاسی مانند صورت های دیگر هنر، جایگاهی برای ارائه فکر است. ظرفی است برای اندیشه. برای بیان کردن. و کسانی در این عرصه توفیق می یابند که حرفی برای گفتن دارند. حرفی نو و تازه! البته نه از جنس تکنیک و ارائه ی کار صرفا متفاوت با دیگران. بلکه از جنس حقیقت!
    آنها که به حقیقتی دست می یابند، مشعوف از این کشف، به دنبال ابزاری برای بیان آن هستند تا بتوانند دیگران را نیز در این لذت سهیم کنند. عکاسی و به طور کلی هتر، یکی از این ابزارهاست.
    این که می بینیم بعد از مدتی که در این عرصه (عکاسی) وارد شده ایم، از کارهای خودمان خسته می شده ایم و احساس سردرگمی و در جازدن می کنیم، شاید ناشی از آن باشد که ظرفمان تهی است. تهی از حرف نو و البته متعالی. به همین علت احساس روز مرگی می کنیم.
    پس باید سعی کنیم نسبت شخص خودمان را با حقبقت و آن حرف نو استوارتر کنیم. که البته در مرحله ی بعد این حقیقت در اثرمان منعکس خواهد شد. آن وقت است که اثرمان نیز شخصیت و هویت پیدا می کند و رنگ و بوی خودمان را می گیرد و متمایز می گردد. و به قول دوستان رد پایمان در عکس معلوم خواهد شد.

    مرد را، دردی اگر باشد خوش است
    درد بی دردی علاجش آتش است...


    مسئله ی دوم هم همین حس از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن، و آوارگی در میان این حوزه های متنوع است. که به دو علت برای آن به نظرم می رسد. یا هنوز خودمان هم دقیقا نمی دانیم چه می خواهیم بگوییم، یا آنکه می دانیم، و اندیشه مان این قابلیت را دارد که به صورت های گوناگون متجلی شود. که همین احساس شعف و لذت درونی هنگام ثبت عکس، می تواند گواه این حالت دوم باشد. یعنی با اینکه قالب هایتان تغییر می کند، اما احساس می کنید که توانسته اید به بیان مناسبی برای حرفتان برسید. به قول شاعر:

    هر لحظه به رنگی بت عیار درآید...

    به هر حال برگزیدن یک قالب خاص زمانی ممکن می گردد که شما هم با وﻳﮋگیهای اندیشه و حرف خودتان آشنایی کامل داشته باشید، و هم با خواص و وﻳﮋگی های قالب ها و صورت های متنوع عکاسی. که در این صورت سرک کشیدن به قالب های مختلف و آزمودن آنها، نه تنها بد نیست بلکه می تواند در یافتن و شکل دهی به سبک و بیان شخصی مختص خودتان، مفید و موثر هم باشد.

    ببخشید که طولانی شد.
    A_Maddah و babakdin543 تشکر می‌کنند.

  2. #32
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38312
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض پاسخ: آيا راهتان را در عکاسي يافته ايد ؟

    در ادامه معرفی کتابهای مرتبط با این بحث:




    include:

    * Creativity
    * Dealing with disappointment
    * Developing an "eye"
    * Making stronger images
    * What photographs well
    * Where to go looking for the best photographic subjects
    * How to approach subject material
    * A great image is just around the corner
    * Dealing with failure
    * Mind games
    * Becoming a self-aware photographer
    * Framing, cropping, & manipulating prints to create mood and transmit your message

    کد:
    http://www.amazon.com/Take-Your-Photography-Next-Level/dp/1933952210
    SBadri، paya، babakdin543 و 5 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  3. #33
    كاربر جديد
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    14
    تشکر شده
    15
    تشکر کرده
    34

    پیش فرض پاسخ: آيا راهتان را در عکاسي يافته ايد ؟

    سلام
    ضمن تشکر از دوستانی که این موضوع را ایجاد و پیگیری کرده اند، حالا که بحث به Personal Style کشیده شد فکر می کنم بد نباشد به چند مقاله زیر هم نگاهی بیاندازید.
    Finding Inspiration
    Exercising your Creativity
    Developing your Vision
    Achieving your Personal Style

    همچنین مقالات دیگری از Alain Briot را میتوانید در لینک زیر پیدا کنید:
    http://www.luminous-landscape.com/co...ots_view.shtml

    اما یک سوال در ادامه بحث Personal Style مطرح است. دیدگاه، هدف، احساسات و ... شما چگونه در عکس نمود پیدا میکنند؟ این سوال را اینجا هم پرسیده ام! :::big grin:::
    http://www.akkasee.com/forum/showthread.php?t=7967

    موفق باشید
    nmroshan، matthew و farhad.b تشکر می‌کنند.

  4. #34
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38312
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض پاسخ: آيا راهتان را در عکاسي يافته ايد ؟

    ادامه معرفی کتابهای مرتبط با این بحث:

    The Joy Of Photography



    کد:
    http://www.amazon.com/Joy-Photography-Eastman-Kodak-Co/dp/0201577879/ref=sr_1_14?ie=UTF8&s=books&qid=1232119500&sr=1-14
    فهرست مطالب:

    کد:
    http://www.amazon.com/gp/sitbv3/reader?ie=UTF8&p=S008&asin=0201577879
    infinity و fartow تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  5. #35
    كاربر آشنا 2ch.blogfa آواتار ها
    تاریخ عضویت
    July 2008
    محل سکونت
    کشور ایران - شهر کرماان
    نوشته ها
    65
    تشکر شده
    93
    تشکر کرده
    138

    پیش فرض پاسخ: آيا راهتان را در عکاسي يافته ايد ؟

    سلام به همه :)

    موضوع جالب و بحث بر انگیزی است ، اگر در گالری عکس من با من همراه بوده باشید در آخرین عکسی که در گالریم قرار دادم بطور مفصل در ارتباط با این موضوع ( البته بصورت کلی و کمی عمیق تر ) یک چند کلمه ای نوشتم .

    ابتدا من نمی دانم عکاسی در شاخه های مختلف چه ایرادی دارد ، مثلا خود من از عکاسی خیابانی و مستند زیاد خوشم نمی آید اما هر از چند گاهی هوس می کنم کمی هم به درون اجتماع اطراف خودم سرک بکشم !

    اما مشکل بسیار عمیق تر از این حرفهاست ، مشکل از آنجا شروع می شود که در فرهنگ و جامعه ما هر فردی که دوربین به دست می گیرد و از در و دیوار و درخت و ... عکس می گیرد را هنرمند می نامیم !! در صورتی که هنر چیز دیگری است ، اینکه ما یک تصویر زیبا از یک منظره را ثبت کنیم یا از یک موقعیت اجتماعی عکسی بگیریم و ... و بالحسب اتفاق یا حتی بر مبنای تجربه و تبحر عکس زیبا و تحسین برانگیزی ثبت کنیم بسیار خوب است و ما به جایگاه یک عکاس خوب و حتی عالی رسیده ایم اما هنر !!!! اصولا هنر عکاسی هم مانند سایر رشته های هنری نیاز به کسب علم و دانش دارد و اینکه یک هنرمند قبل از اینکه دست به دوربین ببرد بایستی هدف خود و منظور خود از ارائه عکس یا هر هنر دیگر حداقل برای خود وی مشخص باشد و این موضوع به عینیت در کارهای عکاسان هنری دنیا به خوبی دیده می شود ، مسلما شخصی که بخواهد در وادی عکاسی به درجه هنرمندی برسد بایستی یک عکاس خوب و متخصص باشد و به تمام تکنیکهای عکاسی مسلط اما آیا بر عکس این گفته هم صحیح است ؟
    یعنی آیا هر عکاس خوب و متخصصی هنرمند است ؟ گمان نمی کنم ، حداقل با کمی جست و جو در گالری های مجازی پی می بریم اکثر افراد فعال در این محیطها بدون انگیزه و قصد و هدف قبلی تنها با تکیه بر فاکتور شانس و یا تکنیک و یا ... عکسهائی را گرفته و در معرض دید قرار می دهند ( که البته بسیار خوب است ) اما مشکل اینجاست از آ«جا آغاز می شود که در کشور ما حتی به عکاس خبری هم هنرمند می گویند ( حال کجای دنیا به عکاس خبری هنرمند می گویند پاسخ ش با خود شما ) و این موضوع با عنوان این مبحث بطور مستقیم در ارتباط است ! چگونه ؟

    به نظر من یکی از دلایلی که مانع انتخاب راه در عکاسی می شود عدم درک صحیح فرد از هنر و تکنیک است ، اینکه در کشور ما متاسفانه جز در شاخه های عکاسی مستند و خبری امکان اشتغال در سایر بخشها نیست و خب عکاسی که تنواند با مخاطب عام از طریق عکسهایش در ارتباط باشد و توهم فانتزی هنرمندی هم گریبانش را گرفته و از طرفی غم نان و معاش موجب اتلاف وقت شخص شده و فکر و تمرکز او را از عکاسی صرف دور کرده است ، مسلما به هر شاخه از عکاسی سرک می کشد و اینقدر در این چرخه بی انتها می چرخد تا آخر کار یا از عکاسی زده می شود و یا به همان روال سابق طی طریق می کند و ... . اما ربط این مسئله با نکات ابتدایی مطلب این است که این شخص زمانی که آثارش را جهت قضاوت به دوسالانه !!! می فرستد ( متلک ) و عکسش پذرفته نمی شود داد دل سر می دهد که ای وای و داد داوری چنین بود و چنان بود و اصل و اصول این گونه مراسم را زیر سوال می برد !!!
    یک عکاس منظره بازار کار و ارائه اثرش در اکثر ممالک مترقی دنیا مشخص است ( مجلات اختصاصی ، گالری های فروش تابلو و .. ) و به همین دلیل زمانی که در برابر جشنواره ای هنری قرار می گیرد بدلیل اینکه شاخه های عکاسی را شناخته و تفکیک کرده می داند عکس منظره در مقوله عکاسی هنری جایی ندارد ( اگرچه ممکن است زیباترین احساس را منتقل کند و حتی در خوشبینانه ترین حالت عکس منظره اش حاوی مفهوم و معنی نیز باشد !! بنابراین وقت و فکر و زمان و پول خود را جهت شرکت در جشنواره ها و مراسم هنری صرف نمی کند و به همان شاخه مورد علاقه اش می پردازد .
    اما در کشور ما بدلیل مشکلات فرهنگی بسیاری که در مقوله هنر وجود دارد عموما اشخاص و علاقمندان به عکاسی به نوعی سردرگمی و سرگشتگی دچار شده اند که چه کنند تا مورد توجه و تائید دیگران ( قشر متخصص و قشر عام ) قرار بگیرد و بدلیل انکه رتبه و جایزه و ... در شهرت و کسب نام عکاس بسیار موثر است ( البته فقط در کشور ما !)

    من بعد از حدود یک سال تمرکز بر رشته عکاسی اکنون به سه یا چهار شاخه عکاسی علاقمند شده ام و مطمئنا با کمی ممارست بیشتر و البته زمان بیشتر می توانم از میان این چهار شاخه عکاسی نهایت یک یا دو شاخه را بعنوان علایق اصلی عکاسیم انتخاب کرده و در آن بصورت جدی شروع به فعالیت می کنم ، البته هیچگاه دست از تجربه سایر شاخه های عکاسی بر نمی دارم اما بصورت کاملا فرعی و حاشیه ای .

    بعنوان مثال : خود من اکنون بیشتر تمرکزم را در شاخه های : آبستره ، لند اسکیپ و مردم گرافی قرار داده ام ولی گاهی مثل دیروز هوس می کنم عکاسی مستند و خبری را هم تجربه کنم ( که بدلیل سرد بودن هوا و سرماخوردن پاک از کرده خودم مثل ... پشیمان شدم :::big grin::: )

    اما نکته جالب برای خود من پیشرفت چشمگیری بود که نسبت به سال قبل در عکسهای خبری و مستندم دیدم ! و به عقیده من تنها دلیلش همان فعالیت هایی بوده که بصورت جدی تر در شاخه های ذکر شده انجام دادم .

    با تشکر و شرمنده که یه خورده سرتون رو خوردم !!:)
    موفق و پیروز باشید .
    mahyar و Kavan تشکر می‌کنند.
    gear : look & feel
    MY DSLR GEAR : NIKON D90kit 18-105 VR + NIkkor85mmF/1.8

  6. #36
    كاربر جديد AliGhz آواتار ها
    تاریخ عضویت
    January 2009
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    17
    تشکر شده
    40
    تشکر کرده
    226

    پیش فرض پاسخ: آيا راهتان را در عکاسي يافته ايد ؟

    چند وقت پيش در برنامه دو قدم مانده به صبح، «قباد شيوا»، گرافيست نام‌آور، مهمان برنامه بود. صحبت به اينجا رسيد كه گرافيستي كه كارش را درست و خوب انجام مي‌دهد، يك «استادكار» است؛ يعني كسي كه اصول و تكنيك گرافيك را مي‌داند و به‌خوبي به كار مي‌برد. اما اين گرافيست زماني مي‌تواند «هنرمند» شود كه چيزي فراتر از اينها ارائه دهد.

    و اصولا چنين تعريفي از «هنر» و «هنرمند»، به‌نظرم درست‌ترين است. هنرمند كسي است كه چشمه‌اي در درونش يافته، ولوله‌اي در وجودش درگرفته و آتشي در هستي‌اش افتاده كه براي فرونشاندن آن «چاره‌اي ندارد» جز بيان آن با يكي از اشكال هنري. يكي شاعر مي‌شود، يكي نويسنده، ديگري نقاش، كسي آهنگ مي‌سازد، شخص ديگري مجسمه‌ساز مي‌شود... و يكي هم عكاس.

    ما اشعار مولوي را بعد از 800 سال مي‌خوانيم و هنوز برايمان تازه است. موسيقي موتزارت هنوز هم شگفت‌انگيز است. و خيلي از عكس‌ها...

    براي هنرمند شدن، بايد علي‌القاعده بر اصول آن هنر/فن مسط شد و در ابتدا به يك استادكار ماهر در آن رشته تبديل شد. در كنار آن، بايد ببينيم «ما كه هستيم؟»
    يعني هر كسي از خودش دائما بپرسد: «من كه هستم؟»
    پرسيدن اين سوال، و انديشيدن در اين باره، دروازه‌هاي نامرئي به درون روح را باز مي‌كند و انسان كم‌كم در مي‌يابد كه بر اين سياره چه مي‌كند و چه حرفي براي گفتن دارد. و به همين دليل است كه «هنرمند» خيلي كم داريم (در همه جاي دنيا)؛ چرا كه خيلي آسان است درافتادن در چرخه‌ي روزمره‌گي‌هاي زندگي و فراموش كردن خود.

    ***

    دوستي نوشته بودند كه عكاس خبري نمي‌تواند هنرمند باشد. قباد شيوا مي‌گفت گرافيك اصولا يك هنر كاربردي و سفارشي است؛ با اين حال گرافيست‌هاي هنرمند هم داريم كه آثارشان در موزه‌هاي معتبر نمايش يافته. در مورد عكاسي خبري، فكر نمي‌كنم به عنوان مثال نتوان آثار «كاوه گلستان» را جلوه‌اي بارز از هنرمندي دانست. عكس‌هاي او، از قاب خود فراتر رفته‌اند و محصور در زمان خود نمانده‌اند. چرا كه او، «حرف‌هايي» براي اين دنيا داشته و با دوربين‌اش اين حرف‌ها را زده است.

    من اين اواخر كتاب «تكنيك عكاسي» (ترجمه‌ي نصرالله كسرائيان) را مي‌خواندم و واقعا شگفت‌زده شدم از خواندن مطالبي كه انگار در يك كتاب خودشناسي و روان‌شناسي نوشته شده بودند!
    عكس‌ها، بيان‌گر بخشي از وجود ما هستند و ما تا خود را نشناسيم و به قابليت‌ها و استعدادهاي خود آگاه نشويم، حرفي براي دنيا نخواهيم داشت و در اين حال چه نويسنده باشيم و چه نقاش و چه عكاس، در بهترين حالت، كوتاه‌زماني خواهيم بود و پس از مدتي فراموش خواهيم شد.

    ***

    اما براي اين‌كه به يك نكته عملي برسيم و فقط حرف نزنيم!:)

    در شماره تابستان امسال مجله «حرفه: هنرمند»، بحثي بود در مورد «انتخاب موضوع در عكاسي». مطالب خوبي داشت و يك توصيه كاربردي:

    يك دفترچه و قلم هميشه همراهتان باشد و موضوعاتي را كه به آنها علاقه‌منديد (نه فقط در زمينه عكاسي؛ هر ‌آن‌چه كه علاقه شما را برمي‌انگيزد) در اين دفترچه بنويسيد. بعد، به طور مرتب آنها را بررسي كنيد: بعضي‌ها اصلا به عكاسي نمي‌خورند، براي بعضي‌ها وقت و امكانات نداريد و... اما بالاخره چند موضوع را مي‌يابيد كه همين حالا مي‌توانيد در موردشان اقدام كنيد. فكر كنم اين روش خوبي براي تمركز ذهن و يافتن ِ سريع‌تر ِ راه باشد.

    بحث مهم «خودشناسي» را هم كه نبايد ازش غافل شد.

    ***

    اما خود من، كه بعد از ديدن اين تاپيك باز هم براي nامين بار! اين سوال را جدي‌تر از خودم پرسيدم، فكر مي‌كنم با توجه به حرفه فعلي‌ام كه روزنامه‌نگاري است و با علاقه به دنبال آن رفته‌ام، بيش از همه به عكاسي خبري/مستند علاقه‌مندم. البته خيلي علاقه ندارم كه آلوده عكاسي خبري از مقامات و رويدادهاي كسالت‌بار رسمي شوم! يك بار در نشنال جئوگرافيك در وصف عكاس يكي از مقالات آن، چنين خواندم:
    He is chronicling ordinary lives. [او به ثبت زندگي‌هاي معمولي علاقه‌مند است.] فكر كنم عكاسي مستند اجتماعي در نوعي كه در نشنال جئوگرافيك (مثلا) كار مي‌شود، يكي از اصلي‌ترين علائق من در عكاسي است. جز اين، از عكاسي حيات وحش و عكاسي نجومي هم خوشم مي‌آيد. اما اينها معني‌اش اين نيست كه انواع ديگر عكاسي را دوست نداشته باشم.

    و البته فكر مي‌كنم در كنار همه‌ي اينها، عكس‌هاي خانوادگي و يادگاري را نبايد فراموش كرد. خيلي وقت‌ها، ما از موضوعاتي عكس مي‌گيريم كه دور و دشوارند و در اين فكريم كه ارائه‌ي آنها چقدر جذاب خواهد بود و چقدر ما را عكاس مهم و خوبي جلوه خواهد داد؛ اما غافليم از موضوعاتي كه درست در كنار ما هستند و در آلبوم‌هاي شخصي جا خواهند گرفت، اما شايد مهم‌ترين عكس‌هايي باشند كه در طول عمرمان خواهيم گرفت.
    nmroshan، SBadri، infinity و 11 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    علي‌اكبر قزويني
    www.alighazvini.com
    Nikon D40/ 18-55; 18-105VR/ Manfrotto 055DB+486RC2/ Nikon ML-L3 Remote
    MacBook Pro 15

  7. #37
    كاربر آشنا 2ch.blogfa آواتار ها
    تاریخ عضویت
    July 2008
    محل سکونت
    کشور ایران - شهر کرماان
    نوشته ها
    65
    تشکر شده
    93
    تشکر کرده
    138

    پیش فرض پاسخ: آيا راهتان را در عکاسي يافته ايد ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط AliGhz نمایش پست ها

    ...

    دوستي نوشته بودند كه عكاس خبري نمي‌تواند هنرمند باشد. قباد شيوا مي‌گفت گرافيك اصولا يك هنر كاربردي و سفارشي است؛ با اين حال گرافيست‌هاي هنرمند هم داريم كه آثارشان در موزه‌هاي معتبر نمايش يافته. در مورد عكاسي خبري، فكر نمي‌كنم به عنوان مثال نتوان آثار «كاوه گلستان» را جلوه‌اي بارز از هنرمندي دانست. عكس‌هاي او، از قاب خود فراتر رفته‌اند و محصور در زمان خود نمانده‌اند. چرا كه او، «حرف‌هايي» براي اين دنيا داشته و با دوربين‌اش اين حرف‌ها را زده است.

    ...

    ..
    با سلام

    با اکثر گفته های شما موافقم ، اما ... در اینکه آثار جناب کاوه گلستان آثار خبری ارزشمندی هستند هیچ شکی نیست اما به نظر من برای کسی که می خواهد راه هنری خود را در عکاسی خبری جستجو کند کمی دردسر ساز می شود ، چرا ؟ بدلیل اینکه ما ابتدا بایستی بدانیم هدف هر شاخه عکاسی چیست ؟ در اینکه آثار بسیاری از عکاسان خبری دارای مولفه های هنری بسیار هستند شکی نیست اما فراموش نکنیم یک عکاس خبری بزرگترین و تنها وظیفه اش انتقال خبر در عکس است ، بدین معنی که تمام ابزار و ذهنیت وی بایستی در خدمت خبر یا رویداد پیش روی باشد ، نه خلق یک اثر هنری ، در واقع بعد هنری قضیه در شاخه های مختلف عکاسی بخصوص عکاسی خبری در آخرین درجه اهمیت قرار دارد ، به شخصه آثار بسیاری از عکاسان خبری دنیا را دیده ام که از دیدگاه هنری حرفهای بسیاری برای گفتن داشته و دارند اما زمانی که صحبت عکاسی خبری یا مستند یا ... به میان می آید بعد هنری قضیه کمرنگ می شود ، واین خود به مشکلی برای عکاسان جوان و هنرجویانی چون من می شود که سعی می کنیم از دل عکاسی خبری هنر را بیرون بکشیم که در اکثر اوقات نه می توانیم خبر را برسانیم و نه هنر را !!! افراد و اساتیدی مانند کاوه گلستان به مرور زمان و تجربه و با مطالعه و دانش به درجه ای رسیده اند که توانائی دارند در یک عکس خبری هنر خود را به رخ بیننده و مخاطب آثار خود بکشند ، اما آیا یک با یک یا چند استثناء می توان قانونی کلی را در این باب وضع کرد ؟؟ مسلما خیر ، رسیدن به جایگاهی چون جایگاه استاد کاوه گلستان کار هر کسی نیست پس بهتر است به عوض بت سازی و الگو سازی از روی اشخاص و عکسهای استثناء کمی به واقعیت و ماهیت هر شاخه از عکاسی توجه کرد .
    عکاسی هنری فقط عکاسی نیست ! به نظر من یک عکاس هنری بغیر از اینکه باید تسلط کامل به اصول و تکنیکهای عکاسی داشته باشد نیازمند دانش و بینشی تقویت شده از طریق خواندن و افزودن اطلاعات خود است تا جائی که بتواند دانش و عقاید خود را توسط ابزاری چون عکاسی یا نقاشی یا هر ابزار هنری دیگری بیان کند و بس .
    البته خود من هم به این نکته واقفم که در سیستم آموزشی و پرورشی مخصوص !! کشور ما رویکرد همان رویکردی شماست و خب نتیجه این میشود که می بینید ! بغیر از کاوه گلستان و چند نام دیگر که تعدادشان به انگشتان یک انسان کفایت نمی کند ( که آین اساتید هم بقول معروف استخوانهایشان در دوران های قبل خصوصا دهه های 60 و 70 شکل گرفته ) چند عکاس هنری در کشور سراغ دارید ؟؟؟

    باز هم می گویم مسلما هر اثری قابلیت تبدیل شدن به یک کار هنری را داراست اما اینکه یک اثر صرفا هنری باشد ( البته هنر را با صرف احساس قاطی نکنید ، احساس بخشی از یک کار هنری است ) نیاز مند دانش و بینش خاص و فلسفه ای قوی است که متاسفانه این رویکرد را حداقل بنده در آثار فعلی بسیاری از عکاسان و هنرمندان کشور نمی بینم .

    پیروز و سرفراز باشید .:)
    gear : look & feel
    MY DSLR GEAR : NIKON D90kit 18-105 VR + NIkkor85mmF/1.8

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1 2 3 4

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •