Printable View
فایل پیوست 31180
نپال - كاتماندو
معبد پاشوپاتي
2010
امروز توسط یک مطلب در اینترنت با عکاسی به نام Nico Chiapperini آشنا شدم که کارهای خیلی خوبی در زمینه عکاسی شهری داره.
ایشون یک عکاس ایتالیایی هستند که کار اصلیشون عکاسی نیست ولی در مسیرهایی که راه محل کار یا خرید دارن یا در زمان های آزادشون عکاسی میکنند.
نمیدونم این عکاس چقدر شناخته شده هست ولی عکس های خیلی عالیای داره. یکی از نکاتی که تو عکس های ایشون دیده میشه اینه که عکس ها علاوه بر داشتن کادر و نکات فنی خوب، بیننده رو به عمق عکس فرو میبرن و به گردش در عکس وادار میکنند.
فایل پیوست 31231
فایل پیوست 31232
فایل پیوست 31233
لینک مطلب مصاحبه با ایشون : http://digital-photography-school.co...e-magic-moment
سایت عکاس: http://www.nicochiapperini.com
فکر کنم دیگه کم کم عنوان تاپیک باید به عکاسی از نوازندگان آکاردئون تغییر پیدا کنه!! lol
اول از همه جسارت بنده رو ببخشید!!! اما بنده به عنوان کوچکتر از آنچه که بخواهم کارهای شما رو نقد کنم یک پیشنهاد داشتم!!! اون یک نموره دلهره از نزدیک شدن به سوژه رو از دلتون بیرون کنید و به سوژه نزدیک شوید! آنچه بنده از این 3 عکس آخر شما برداشت کردم : شما در حد فاصله یک بینده قرار داشتید. عکس آخرتان که آن خانم و دو فرزندش هست: به نظر من هر دو نفر ( مادر و دختر) میتوانستند یک سوژه مجزا باشند . البته همین الان هم عکس گویا است . به نظر من شما میتوانید یک مجموعه عکس از همین نوازنده گان خیابانی ثبت کنید و خیلی هم زیبا خواهد بود . من اگر بودم اندکی خشک تر بر خورد میکردم . و یک نکته دیگر: در چنین شات هایی از افراد داخل پیاده رو هم استفاده کنید ترکیبش جالب خواهد بود . ترکیه یک از بهترین کشور ها برای عکاسی خیابانیست ! ترکیب و تنوع زندگی مردم ! ساختار مدرن و سنتی ! پوشش حجاب بسیار متفاوت زنان ! و خیابان های بسیار بسیار جذاب!! گر چه بنده تا حالا ترکیه نرفتم اما چند تن از دوستان فیس بوک من ترک هستند و با آنها گفتگو هایی داشتم .. خوش بگذرد جناب غفاریان . Thomas Leuthard هر چند وقت یک بار در استانبول ورکشاپ های عکاسی خیابانی دایر میکند و عکاسان زیادی از سرتاسر دنیا در این ورکشاپ ها شرکت میکنند ( خلاصه شهر عکاسان خیابانیست و فقط ما رو اونجا راه نمیدن) من غصه!!!!!!!!!
جناب کریمی ، عکس زیبایی است و فضاسازی بسیار جالبی دارد.
اما من پیشنهادم در این عکس اصلن استفاده از ته رنگ نیست .
این ته رنگ معمولن برای ایجاد احساس قدیمی یا کهنگی در عکس به کار برده میشه و برای عکسی که جدید گرفته شده و از اتفاق میتونه نشاندهنده یک بخشی از فضا و معماری و مردم و .... روز باشه ، جالب نیست .
و دوم اینکه ایجاد کنتراست بیشتر و قوی تر این خفگی ای که الان در تصویر ایجاد شده رو از بین می بره و اون رو به مراتب زنده تر میکنه .
فایل پیوست 32328
چه ژانر سختی است این عکاسی خیابانی! انقدر که مردم اصفهان از عکاسان معمولی فرار میکنند مادونا از پاپاراتزی ها فرار نمیکنه!
فکر میکردم با آمدن اقای هراتی به ایران این تاپیک خیلی شلوغ بشه. پس چرا خبری نیست؟
فایل پیوست 32443
HOMELESS
فایل پیوست 32841
شهریور 1391- مشهد
فایل پیوست 32890
شهریور 1391 - مشهد
آیا این عکس در ژانر عکاسی خیابانی میگنجد؟!!!
نقل قول بالا از جناب کاوه قبادیست که در بین بحث بر سر عکسی که در این تاپیک تایید نشده بود مطرح شد با این اوصاف تعریف فوق در عکاسی خیابانی محلی از اعراب ندارد یا این عکس دوست خوبمان جناب غفاریان؟نقل قول:
اما نکته ظریف این عکس عدم وجود مستقل انسان ( انسان ملموس و قابل درک به معنای فلسفی Human ) در تصویری است که اصولا شالوده و زیر بنایش باید انسان باشد.در عکاسی خیابانی عدم وجود انسان پایه و بیس ژانر را به هم می زند.دقیقا باید انسان باشد و نه حتی اثرات انسان ( مثل ساختمان ماشین خیابان و .... ) بلکه به صورت مستقل و تمام و کمال باید انسان در تصویر نمود داشته باشد.
سلام
منتظر چنین سئوالی بودم!!
این تعریفیست که من از عکاسی خیابانی و شهری میدونم. و چند وقت پیش در تاپیک عکسای شهری گفتم. من دقیقا نمیدونم عکس مورد بحث قبلی چی بوده ولی از نظر خودم این عکس حتی بر خلاف گفته های کاوه عزیز نیست. در صورتی که فلفل ها به عنوان یکی از اجزای مهم و اصلی در عکس وجود نمیداشت این عکس از حیطه عکاسی خیابانی خارج میشد. ولی این فلفل ها دقیقا نماد زندگی جاری انسان ها در محیط ثبت شده است و قسمتی از شیوه زندگی اهالی اون خونه رو در پس دیوارهای خراب نشون میده.نقل قول:
در عکاسی خیابانی بیشتر به انسان ها و زندگی جاری در خیابان و فضاهای عمومی توجه میشه. ولی در عکاسی شهری محیط شهر و ساختمان ها مورد توجه عکاس هستند. در هر دو دسته بندی عکس هایی با حضور یا بدون حضور انسان میتونه وجود داشته باشه.
بحث اثرات و ساخته های انسان مثل ماشین ، ساختمان و خیابان با اجسامی که نشون دهنده زندگی و وجود انسان باشند تفاوت داره. و دقیقا اینجاست که بین عکاسی شهری و خیابانی مرزبندی ایجاد میشه.
موضوع عکس مورد نظر نیست یا اینکه چرا اون تایید نشده و این شده میخوایم با کمک همدیگه به یه تعریف از عکاسی خیابانی برسیم اینکه بتونیم تصمیم بگیریم که آیا فلان عکس ما در این ژانر میگنجد یا خیر اصولا یکی از بزرگترین مشکلات ما همین انتخابهاست و دسته بندی عکسها نمیدونم تا حالا برای دوستان پیش اومده که یک عکس رو بخوان در فروم ارسال کنن و ندونن توی کدوم تاپیک قابل ارائه است یا اینکه بین چند تاپیک شک داشته باشن
تعریف جناب غفاریان و جناب قبادی تا جایی که من احساس میکنم با هم در تضاد است خودم به شخصه قبلا تعریف جناب غفاریان رو داشتم برای خودم و این تعریف برایم خوشایند تر است
جناب قبادی و دکتر روشن لطفا همراهی کنید شاید زودتر به نتیجه برسیم :)
پیشنهاد می کنم دوستان با تجربه تر و با سواد تر دست بکار بشن و یه تاپیک مجزا (شاید هم چند صفحه در ویکی) برای تعریف ژانرها و چارچوب های بذیرفته شدن عکس در یک دسته بندی (نه الزاما دسته بندی های انجمن) اختصاص بدن...
ويژگي مهم عكاسي خياباني، آن گونه كه در عكسهاي عكاسان مشهور اين ژانر ديده مي شود، كانديد شات بودن، انتقال بي واسطه لحظات انساني و تاكيد بر decisive moment است٠
اينها همه با انسان ممكن مي شوند٠
به نظرم اين ژانر نيازمند عنصر انساني بي واسطه است و عناصر غير مستقيم حضور انسان، نمي تواند به تمامي اين گونه عكسها را كامل نمايد٠
به هر حال اين مرزبندي ها هيچ كدام قطعي نيستند٠ بهترين راه براي تعيين ويژگيهاي يك ژانر مراجعه به آثار مشهور آن طبقه است كه با اينترنت اين كار بسيار ساده است
عکاسی خیابانی تا حد زیادی تعریف اش توی اسم اش هست . درسته که در مواردی با عکاسی شهری ، بر هم منطبق می شوند .
کلن زیرمجموعه ای است از عکاسی مستند ، اما هر آنچه که به زندگی انسان و نگاه مستقیم و بی واسطه به او و تاثیرات او و موارد مربوط به او و زندگی فردی و اجتماعی او ، مربوط می شه . و البته هر آنچه که در خیابان ها نیز وجود داره ( به نظرم اینجا میتونه انسان به طور غیرمستقیم حضور داشته باشه و نه لزوما مستقیم ) ، نیز به نوعی در این تعریف می گنجد .
مثلن طبق مثال آقای چگینی ، کت مستعمل هم به اندازه کافی میشه اطلاعاتی راجع به تاثیر و زندگی فردی و اجتماعی یک انسان برداشت کرد .
به نظرم مرزبندی خیلی دقیق در بسیاری از ژآنرها با کارکردهای نزدیک به هم ، گاه بسیار مشکل میشه .
و در نهایت اینکه ، ژآنر برای تعریف اثر هنری است و نه اثر هنری برای ژآنر .
علت خاصی وجود دارد کنتراست عمومی عکسهای سیاه و سفید در این تاپیک کم است؟!
احساس میکنم بعضی دوستان کنتراست کم را نشانه خیابانیتر و مستندتر بودن عکسشان میدانند!
یا حق
فایل پیوست 34148
با عرض سلام دوباره :)
استارت عکس های خیابانی ایران :)
ممنون فرساد جان
در حقیقت منظورم هنون نګاه سنګین مردان است ږ سوژه اصلی که زن است و ( تابلو ها که بیشتر عکس های زن داخل اون است و اون خانمی که در حال ترک صحنه است)
شاید هم بقول شما شروع خوبی نبوده :)
فایل پیوست 34159
نقد آزاد
نمیدانم اصلاً در عکاسی خیابانی کیفیت اثر مهم است یا نه و تا چه حد میتواند تاثیر داشته باشد... اما کیفیت ثبت اول جناب هراتی چندان دل نشین نبود اما در عکس دوم بهتر شد.
جناب هراتی منتظر آن ادیت های زیبا منظورم سیاه و سفید کردن عکسها به سبک خوتان ( بسیار زیبا ) بودم
اگر بخواهم بی پرده در مورد عکس اول نظر دهم باید عرض کنم نگاه پیر مردی را میبینم که به سمت دختری جوان رفته است و ... اگر هدف عکاس این بوده است کاملاً در انتقال مفهوم موفق عمل کرده اید.
عکس دوم : در عکس دوم چشم بیننده به سرعت جلب صورت خانم چادری میشود و از چشمان این خانم میشود حدس زد که در حال دیدن قیمت های نه چندان ارزان خشکبار است...
موفق باشید
دقیقا!
در این عکس نه کادربندی درستی لحاظ شده و نه عناصر اصلی در جای مناسب قرار دارند. به سمت چپ کادر دقت کنید چقدر خالی است!
ظاهرا این عکس کاملا شتابزده گرفته شده. اگر عکاس محترم کمی تغییر زاویه میداد و به سمت چپ میرفت، هم تقسیم بندی فضا مناسب تر بود و هم چهره و جهت نگاه مرد به انتقال مفهوم کمک بیشتری میکرد.
فایل پیوست 34193
مکان عکاسی : رشت
عکس قبلی : مشهد
و عکس اول: دوباره رشت
سلام مرتضا جان
کمکم داشتم نگرانت میشدم...غیبتت داشت طولانی میشد (مثل وحید روزبهانی )
برادر جان این کادر شما بشدت نامتعادله!تقریباً نیمی از تصویر سیاهی مطلق است . المانی که اونطرف کادر داریم چیه؟تقریباً هیچی! دختر هم که بواقع سوژه اصلی است وسط کادر قرار گرفته و اصلاً نمیتونه تعادل برقرار کنه . گمونم این حجم سیاهی رو هیچی نتونه متعادل کنه چون یه لکه سفید به همین اندازه !
عکس در موقع خوبی از دختر گرفته شده،اما کادربندی مشکل اصلیه .
ممنون احمد جان
از این به بعد هستیم در خدمت:)
فکر کنم منظورتون عکس قبلی بود دیګه!! (چون این عکسی که ریپلی کردی که اصلا توش دختری نیست!))
اما در مورد عکس مورد نظر : اون سیاهی که شما ذکر کردید دقیقا یک خانم است که سایه اش با خانم جلویی ادغام شده است ږ
اما در مورد کادر بندی من فکر میکردم نیمه سیاهی با نیمه دیګر عکس که اون خانم در سایه اون سیاهی قرار دارد بالانس باشد !
در حقیقت توی این عکس ما سه نفر داریم :)
فایل پیوست 34252
مکان عکاسی : ماسوله
درود
فایل پیوست 34353
فایل پیوست 34375
خیابان های دروازه غار تهران
فایل پیوست 34423
مکان عکاسی : مشهد
درود
فایل پیوست 34465
فایل پیوست 34468
Confused!!!
مکان عکاسی : مشهد
فایل پیوست 34509
جوادیه تهران
فایل پیوست 34511
Nikon D90+ 80-200
فایل پیوست 34544
Light and Shadow in life
ایست!
فایل پیوست 34550
درود!
فایل پیوست 34551
فایل پیوست 34562
فایل پیوست 34558
فایل پیوست 34559
فایل پیوست 34560
فایل پیوست 34561
در نقاط مختلف تهران پهلوانانی هستند که از قدیم به کار معرکه گیری مشغول هستند یکی از این گروه های معرکه گیر در مترو علی آباد تهران گاهی برنامه دارد.
فایل پیوست 34624
مکان عکاسی: طوس
جناب هراتی عکسهای شما ر و معمولا دنبال میکنم و لذت می برم.
فقط یک نکته تو این سفر اخیرتون هست. انگار اونطرف مرز راحت تر عکاسی می کنید چون این چند عکسی که از ایران گذاشتید جسارتا به اندازه عکسهای بومی که ارسال می کنید نیستند. و انگار یک کاربر جدید در این بخش ارسال میکند.
مشکل کار کجاست؟ اصلا خودتون موافق این مطلب هستید یا خیر؟
ارادتمند
امیر
سلام
به نظر من عكاسي خياباني در ايران بسيار دشوارتر از افغانستانه، نه به لحاظ محدوديت هاش بلكه به خاطر تفاوت سوژه ها، افغانستان به لحاظ فرهنگ خاصي كه داره و به خاطر سنت هايي كه در اون هنوز هم حفظ شده و در طول زمان يا اصلا تغيير نكرده و يا خيلي جزيي تغيير كرده هميشه مورد توجه عكاسان خبري و مستند بوده، شمايه عكاسي مثل استيون مك كوري رو ببينيد به نظر من اكثر عكس هايي خيلي خوبش رو توي افغانستان گرفته و موفقيتش و مشهور شدن رو مديون عكس هاييه كه تو افغانستان گرفته، محيط شهري ايران و خيابونهاش براي ما كه تو ايران هستيم و تو زندگي روزمرمون هميشه با اين موارد برخورد داريم شايد اصلا جذابيتي نداشته باشه، كار خياباني كردن در ايران نياز به يك نگاه بسيار نافذ و ريزبين داره داره وكمي شجاعت و جسارت تا بتوني اون چيز هايي رو كه مردم عادي نميبينند ببيني و ثبت كني. شما ببينيد كارهاي آقاي محمدرضا مومني چقدر براي ما جذاب و ديدني است چرا؟ چون اكثر عكس هاشون رو در ميان عشاير و جاهايي كه اون سنت هاي زيبا و سادگي و وقار آن حفظ شده ثبت كرده .. من و اقا مرتضي توي اريران چند روزي با هم بوديم و هر وقت براي دختر كوچولوش لباس محلي هرات رو ميپوشيد باور كنيد تو خيابان كل ملت تماشاچي دختر كوچولوي خوشكل ايشان ميشدند( ماشاالله) البته اين نظر شخصي منه و مشتاق شنيدن نظرات ساير دوستان هستم
موفق باشيد
فایل پیوست 34688
مشهد تابستان 91 اطراف حرم
ممنون امیر جان و یوسف جان :)
عکاسی خیابانی در ایران بستر مناسبی ندارد!!
یکی از مشکلات محدودیت عکاس در ارتباط با سوژه ها است
بخصوص سیستم عکاسی من !!!
من در مشهد و تهران با برخورد مامورین امنیتی و .......... مواجه شدم و روی این حساب نخواستم ریسک کنم.
وقتی نشه با سوژه ارتباط بر قرار کنی نمیشه به عکس روح بدی.
اما در مورد قوی بودن عکس های افغانستان نسبت به عکس های ایران!!!
من بار دیگه که به ایران بیام مطمعنا بهتر و راحت تر میتونم عکس بگیرم ، به خاطر شناختی که نسبت به محدودیت های ایرن پیدا کردم.
حتی یک روز توی بندر با یوسف باقری عزیز رفتیم بازار بزرگ بندر داشتیم میگشتیم و عکس میگرفتیم ، موقعی که از یک مغازه نسبتا قدیمی داشتم عکس میگرفتم یارو گیر داد که چرا عکس میگیری( و آخرش همون داستانه هرکی زن خوشگلی هم داشت برو ازش عکس بگیر!!!!)
واقعا نخواستم برای خودم درد سر درست کنم و زیاد سخت نگرفتم!!
یک سفر گردشی و عکاسی :))
والبته دیدن دوستان :)
سلام
فایل پیوست 34712
بحث کنیم؟
چرا اغلب بچه ها عکس های خیابانی شان را B&W ارسال می کنند؟مگر عکس خیابانی یقینا باید B&W باشد؟