صفحه 11 از 16 نخستنخست ... 7 8 9 10 11 12 13 14 15 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج : از شماره 101 تا 110 , از مجموع 153
Like Tree2291تشکر

موضوع: مجموعه عکس Photo Essay/Photo Series

  1. #101
    Forum Moderator M.Mobin آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2009
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    3,837
    تشکر شده
    31952
    تشکر کرده
    13646

    پیش فرض

    سلام
    یوسف جان به نظر من بهتر بود عکس اول قبل از عکس اون مردی که داخل چادر میشه قرار میگرفت.جای عکس دوم و سوم و همینطور جای دو عکس آخر با هم عوض می شد.اگر یک عکس دسته جمعی خوب از خانواده در چادر یا بیرون از آن می آمد جالب می شد.بعضی عکسها هم به کمی اصلاح رنگ نیاز دارند.
    در مجموع به نظر من این یک مجموعه عکس عالی و جذاب است که میتواند ببینده را وارد زندگی عشایر کند.


    یک پیشنهاد برای دوستانی که علاقه مند هستند عکسهای خود را در یک پست ارسال کنند ولی به خاطر محدودیت 6 عکس در یک پست امکانش را ندارند.
    میتوان برای عکسهایی که به صورت لنداسکیپ (افقی) گرفته شده اند یک بکگراند 750×1010 پیکسل ساخت و دو عکس را روی آن گذاشت.اگر عکس نسبت اصلی داشته باشد اندازه اش 750×500 است که روی این بکگراند دو عکس با این اندازه با یک فاصله 10 پیکسل از هم میتوان داشت.(و یا با هر اندازه دیگری که بتوان در مجموع دو عکس را در یک بکگراند با حداکثر 750×1200 پیکسل است جا داد.









    0 x 0
    farsad، kiavash و Usef Bagheri تشکر می‌کنند.
    مسعود مبین علی

    about.me
    instagram

  2. #102
    كاربر ويژه farsad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    November 2006
    محل سکونت
    اینترنت
    نوشته ها
    2,131
    تشکر شده
    18493
    تشکر کرده
    7124

    پیش فرض مجموعه عکس - گل لاله

    نام: _R9C0253.jpg نمایش: 3453 اندازه: 110.0 کیلو بایت


    نام: _R9C0235.jpg نمایش: 3326 اندازه: 139.2 کیلو بایت


    نام: _R9C0141.jpg نمایش: 3938 اندازه: 162.9 کیلو بایت


    نام: _R9C0225.jpg نمایش: 3326 اندازه: 140.7 کیلو بایت


    نام: _R9C0118.jpg نمایش: 3094 اندازه: 112.4 کیلو بایت


    نام: _R9C0215.jpg نمایش: 2996 اندازه: 65.4 کیلو بایت
    nmroshan، Shahrouz، Kholeno و 37 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    فرساد غفاریان
    farsad.me
    فوتوبلاگ: TrappedLight.net

  3. #103
    كاربر ويژه farsad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    November 2006
    محل سکونت
    اینترنت
    نوشته ها
    2,131
    تشکر شده
    18493
    تشکر کرده
    7124

    پیش فرض مجموعه عکس - گل لاله (ادامه عکس ها)

    نام: _R9C0250.jpg نمایش: 3021 اندازه: 116.9 کیلو بایت

    نام: _R9C0230.jpg نمایش: 2968 اندازه: 126.8 کیلو بایت

    نام: _R9C0276.jpg نمایش: 2941 اندازه: 124.5 کیلو بایت

    نام: _R9C0194.jpg نمایش: 2865 اندازه: 149.3 کیلو بایت

    نام: _R9C0243.jpg نمایش: 2900 اندازه: 162.4 کیلو بایت

    نام: _R9C0271.jpg نمایش: 2921 اندازه: 179.6 کیلو بایت

    مکان عکاسی: پارکی در استانبول
    nmroshan، Kholeno، Kourosh Kahal و 26 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    فرساد غفاریان
    farsad.me
    فوتوبلاگ: TrappedLight.net

  4. #104
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    November 2006
    نوشته ها
    231
    تشکر شده
    2147
    تشکر کرده
    817

    پیش فرض

    نمایش عکسهای دوستان گرامی پیام و فرساد که بسیار هم چشم نواز و شور انگیز هستند، بعنوان «مجموعه عکس» در این تاپیک، جای ابهام و تردید دارد!

    عکسهای ویژه و زیبای پیام گرامی از همجواری یخ و برف و آب در بستر رودخانه (که همواره یادآور نام و چه بسا سبک ایشان است) هر کدام به تنهایی، خود بازگوینده ی تمام آنچه که این چند عکس در کنار هم میتوانند بگویند، می باشد.
    به عبارت دیگر: دست در دست نهادن و گرد هم آمدن این عکسها، رساننده ی مفهوم یا احساسی نیست که یک عکس از این مجموعه، ناتوان از بیان آن باشد.
    در واقع هر عکس از این مجموعه، خود به تنهایی، گویاست.

    شاید گفته شود که این عکسها با یاری هم میخواهند مسیر پر پیچ و خم رودخانه ای سرد را به تصویر بکشند.
    اما مگر یک عکس از این مجموعه نمیتواند این کار را بکند؟!
    مگر عناصر تشکیل دهنده ی هر عکس، چقدر گوناگونی دارند؟!
    حال و هوای همه ی عکسها بسیار شبیه یکدیگرند و به کامل شدن هم کمکی نمیکنند!
    ضمناً ترتیب و توالی هم در عکسها به چشم نمی آید. البته در آغاز تاپیک، گفته شد که برخی از مجموعه عکسها ترتیب مشخص و منطقی ندارند!


    عکسهای زیبای فرساد گرامی نیز از گلهای لاله، چه بسا بیش از عکسهای رودخانه، شبیه به هم و از نظر بصری و محتوایی، دارای ظرفیتی یکسان باشند.

    در هر عکس از این مجموعه، چند گل از یک نوع و رنگ را در کنار هم می بینیم که یک شاخه گل از آن میان با مهارت عکاس در انتخاب و همچنین فوکوس و تنظیم و تمرکز بخشیدن، از گلهای دیگر متمایز شده و تک به نظر میرسد که این نقطه ی اوج و قوت هر عکس است. (یادمان باشد عکس گل، بسیار است و تنها عکس گلی میتواند موفق باشد که وجه تمایزی و نگاه متفاوتی در آن باشد.)

    راستش جدا کردن یک گل از میان همه ی گلهای پیرامونش مرا به یاد داستان شازده کوچولو و گل سرخش انداخت آنجا که در برابر باغی از هزاران گل سرخ که همه شبیه گل سرخ او بودند، می ایستد و میگوید: «شما هیچ شباهتی به گل من ندارید، گل من در جهان یکتاست.»
    درود بر فرساد.

    اما سخن بر سر مجموعه عکس است و به نظر می رسد هر عکس از مجموعه ی این گلها قادر است همه ی آنچه را که عکسها میتوانند با همسرایی بگویند، خود به تنهایی بر زبان بیاورد.
    شیوه ی عکسبرداری و پیام تمام عکسها یکی است و فقط رنگها عوض می شوند.
    اینجا هم ترتیب و توالی دیده نمیشود. یعنی میتوان عکسها را به هر ترتیبی که خواست چید.

    البته اینها دیدگاه و احساس من است و بسیار خشنود می شوم که برداشت دیگر دوستان، به ویژه نظر دکتر روشن گرامی را هم در این باره بخوانم.
    آیا در یک مجموعه عکس، همه ی عکسها نباید در کنار هم و به یاری هم تصویری را نقش بزنند و احساسی را پدید بیاورند و چه بسا داستانی را روایت کنند که یک عکس به تنهایی از انجام آن، عاجز باشد؟!
    و اگر پاسخ، مثبت است: این دو مجموعه عکس که نام بردم، چگونه چنین خاصیتی دارند که من بیننده، آن را در نمی یابم؟!


    .
    nmroshan، Kholeno، farsad و 6 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  5. #105
    Forum Administrator Kholeno آواتار ها
    تاریخ عضویت
    November 2006
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    2,620
    تشکر شده
    17222
    تشکر کرده
    4056

    پیش فرض

    سلام
    در مورد مجموعه من اتفاقا هنوز برای خودم هم روشن نیست که بهترین شکل ارائه اش چیست. یکی از دلایلی هم که اینجا گذاشتم همین بود. بر فرض در اینجا، اگر ملاکمان "تشکر" باشد، عکسهایم به صورت جداگانه بیشتر مورد استقبال قرار گرفت تا مجموعه. هر چند که هنوز از نظر خودم کامل نشده و فکر کنم حداقل یکی دو سال دیگه کار داشته باشه. اگر چیزی که در ذهنم هست رو بتونم اجرا کنم شاید با نظم و هدفمند تر شوند. اما اینکه آیا اینها مجموعه عکس هست یا نه، به نظرم هست. نعمای عزیز هم در پست 116 توضیح دادند، حتما قرار نیست داستانی را روایت کنند شباهت در فرم و محتوا میتونه دلیل بر مجموعه بودنشان باشد.
    nmroshan، Amateur، farsad و 8 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    پيام حمزه‌ای
    PayamPix



  6. #106
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38313
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض

    آیا در یک مجموعه عکس، همه ی عکسها نباید در کنار هم و به یاری هم تصویری را نقش بزنند و احساسی را پدید بیاورند و چه بسا داستانی را روایت کنند که یک عکس به تنهایی از انجام آن، عاجز باشد؟!
    و اگر پاسخ، مثبت است: این دو مجموعه عکس که نام بردم، چگونه چنین خاصیتی دارند که من بیننده، آن را در نمی یابم؟!

    هر چند ترتیب و داستان جزو مشخصات ضروری همه مجموعه عکسها نیست، اما باز هم این سوال، سوال مهمی است که آیا اینها مجموعه عکس هستند یا نه.

    در این زمینه کاملا مطمئن نیستم.

    اما در برخی منابع از شاخصهایی نام برده اند که شاید جالب توجه باشد. مثلا Evoke a series of emotion. برانگیختن مجموعه‌ای از احساسات بدون بیان یک داستان. یا Series of thematic photographs : مجموعه‌ای از عکس‌ها با تم، ریشه یا موضوع مشترک.

    به گمانم این دو مجموعه ای که نام بردید، در مرز یک مجموعه عکس قرار دارند. شاید به تمام، معیارهای ورود به یک مجموعه عکس را نداشته باشند اما باز هم وقتی به مجموعه اینها نگاه می کنیم، تاثیری بیشتر از تک عکس‌شان در ما ایجاد می‌شود. بعضی اوقات مجموعه عکسها تنها باعث می‌شوند که آن تاثیر گسترده‌تر و جامع‌تر بر بیننده ایجاد گردد. Extension تاثیر شاید کلید حل موضوع مورد بحث باشد.

    مجموعه های زیر را نیز مشاهده بفرمایید که در هر یک از آنها، موضوع با تک عکس هم قابل ارائه است اما وقتی مجموعه ای می‌شود، این تاثیر گسترده‌تر، قوی‌تر و نافذتر می‌شود:

    http://www.mymodernmet.com/profiles/...urent-7-photos
    http://www.mymodernmet.com/profiles/...eneration-gaps
    http://www.mymodernmet.com/profiles/...-sakovich-half

    در همه این مثالها چون موضوع اصلی، انسانی است، و انسان در ذهن ما موضوعی است کاملا پیچیده و مختلف. بنابراین به راحتی می‌پذیریم که بیان یک مساله در انسانهای مختلف ضروری است تا به همه ابعاد آن آشنا شویم و این کار را براحتی در یک مجموعه عکس، لازم می‌دانیم. مثلا تاثیر Drug Abuse در مجموعه آخری، کاملا این نیاز را ایجاد می‌کند که در انسانهای مختلف نشان داده شود.

    اما در مورد دو مجموعه مورد بحث ( مجموعه گل لاله و مجموعه رود یخی)، چون موضوع اصلی، غیرانسانی و مربوط به طبیعت است، این احساس در بیننده ایجاد می‌شود که نیازی به بسط موضوع در عکسهای مختلف وجود ندارد و با یک عکس، مساله درک می‌شود.

    این اختلاف ذاتی است. تا حدی به خاطر ذهنیات ماست و تا حدی شاید بخاطر عادات ما در برخورد با موضوعات. حتی شاید بیشتر بودن تاثیر موضوعات اجتماعی/انسانی در جوامع ما بیشتر از جوامع غربی باشد چرا که بیشتر با چنین موضوعاتی درگیر هستیم و اهمیت ذهنی بیشتری برای ما دارند.

    به هر روی، این ها همه نظرات شخصی بودند و مطمئنا جای بحث زیادی دارد. دوستان دیگر اگر نظری دارند ما را از شنیدنش محروم نکنند
    Kholeno، Amateur، farsad و 11 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  7. #107
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    November 2006
    نوشته ها
    231
    تشکر شده
    2147
    تشکر کرده
    817

    پیش فرض

    سخن دکتر روشن درباره ی نحوه ی رویکرد بصری و واکنش ذهنی ما نسبت به مجموعه عکسهایی که خالی از عنصر انسانی هستند، بسیار اندیشیدنی و واکاویدنی است.

    البته این حقیقت که روان و احساس آدمی، همیشه درگیر و مجذوب موضوعات و جلوه های بشری است، به نظرم منحصر به جامعه ی ما نیست!
    همه ی انسانها برآمده از هر فرهنگ و اجتماعی که باشند، جهان را انسانی می بینند و درک می کنند.
    چرا که انسان از دریچه ی نگاه خود به هر آنچه هست می نگرد و همه چیز را به صورتی انسانی برای خویشتن، دریافتنی و بساویدنی میسازد تا بتواند با اطمینان در جهان آشنایی که در واقع خود برای خویش آفریده است، نفس بکشد.

    انسانی دیدن جهان، تنها این نیست که برای نمونه در یک عکس طبیعت، حتماً نشانی و ردپایی از انسان در تصویر، گنجانده شود.
    یک عکس طبیعت یا منظره که هیچ نشانی از حضور انسان در آن وجود ندارد، باز هم به صورت انسانی، ثبت و تهیه شده و عکاس، ناخودآگاه نقش انسانی و ماهیت وجودی خود را بر آن زده است.
    بر این پایه می توان گفت که تمامی عکسهایی که انسان تا به امروز گرفته، انسانی است.
    آری، جهان ما جهانی انسانی است.

    اما برگردیم به موضوع «مجموعه عکس».
    فارغ از همه ی تعاریف، نخستین نکته و پرسشی که در برخورد با یک «مجموعه عکس» فرا می رسد، لزوم و ضرورت گرد هم آمدن عکسهای آن مجموعه است!
    بیننده، انتظار دارد با دیدن یک مجموعه عکس، چیزی به دست بیاورد که عکسهای همان مجموعه به تنهایی نتوانند چنان چیزی به او بدهند.
    گمان نمیکنم کسی در این باره تردید داشته باشد.
    همان گونه که در یک عکس، ما توقع داریم که عناصر تشکیل دهنده اش ارتباطی ساختاری و محتوایی با هم داشته باشند و به یاری هم اثرگذاری تصویر را به اوج برسانند، در یک مجموعه عکس نیز انتظار داریم عکسها هر کدام در مقام عنصری که سازنده ی عکسی واحد هستند، پا به صحنه ی نمایش بگذارند.

    به نظر من یک مجموعه عکس به ساختمانی می ماند که هر عکس چون پایه ای از این ساختمان است.

    و اما
    در مورد مجموعه ی گل لاله، تعدد عکسها چندان کمکی به گسترش و نفوذ انگیختاری که در هر یک از این عکسها نهفته است، نمیکند.
    پس از دیدن نخستین عکس از این مجموعه، در برخورد با عکسهای بعدی، فقط می توان گفت: «یک گل لاله ی دیگر با رنگی دیگر که مثل عکسهای دیگر از میان گلهای دیگر جدا شده است» این دیگر دیگرها یعنی تکرار و نه جلوه ای تازه و ضروری که چیزی بر مجموعه بیافزاید.

    اما در مورد مجموعه ی رودخانه ی یخی، شاید می شد مثلاً اینگونه عمل کرد:

    نخست، نماهای بسته.
    به ترتیب، عکسهای نزدیک و جداگانه از عناصر اصلی. مثلاً عکسی از یخ به تنهایی. سپس عکسی از برف به تنهایی. آنگاه عکسی از جریان رود به تنهایی. و همه با کادر بسته و از زاویه ای مناسب.
    یعنی بیننده، مرحله به مرحله دارد تأکید بر عناصری را درک میکند که هنوز نمی داند در مجموع چیست!

    سپس کادری بسته از همجواری این سه عنصر.
    آنگاه تصویری واید از رودخانه و همه ی آنچه که دارد روی می دهد.
    و حتا به نظر من لازم نیست همه ی عکسها با سرعت شاتر پایین، تهیه شود. بد نیست ثبت عبور آب در رودخانه، با سرعت بالاتر (که واقعی تر و طبیعی تر هم هست) نیز یکی از عکسهای این مجموعه باشد.
    و نیز ثبت عکسهایی از چشم اندازهای گوناگون در این مسیر عبور، که تکراری و ملال آور نباشند و همچنین جستجوی اشکال نادر و خاصی که یخ و برف بر صفحه ی رودخانه، رقم زده و میتوانند ذهن را درگیر چیستی خود سازند.
    پیام گرامی که سرتاسر رودخانه و دامان طبیعت را گشته و دیده اند، خود بهتر و بیشتر از ما می دانند آنچه که در این سفر سرد، روی می دهد بسا گوناگونی و جلوه های نهفته در بستر خود دارد که پیدا کردن و باز یافتنشان کاری نیست که هیچگاه به پایان برسد.

    و مگر این سفر سرد، این عبور آب از میان صخره و یخ و برف، این رمز پویایی هستی، خود زیباترین و بزرگترین داستان برای ما نیست.

    هر مجموعه عکسی، داستانها در درون خویش دارد. طبیعت، خود بهترین قصه گوست.
    اگر روایتی در میان نباشد، ما چه چیز را باید ببینیم؟!
    من که بر وجود و لزوم داستان، باوری استوار دارم.

    .
    nmroshan، Kholeno، farsad و 5 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  8. #108
    كاربر ويژه farsad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    November 2006
    محل سکونت
    اینترنت
    نوشته ها
    2,131
    تشکر شده
    18493
    تشکر کرده
    7124

    پیش فرض

    به نظرم یک مقدار مشکل سر ترجمه Photo Essay و Feature Story به مجموعه عکس در زبان فارسی هست .
    کلمه مجموعه کاملا بار معناییش مشخصه و به یک تعدادی عکس از یک عکاس هم میشه مفهوم مجموعه عکس رو چسبوند!! مثلا مجموعه عکس های فلانی! ولیPhoto Essay و Feature Story دقیقا به معنای روایت یک داستان با مجموعه ای از عکس ها حتی به همراه متن است.

    فکر میکنم مجموعه عکس بهترین ترجمه برای photo series هست که قرار نیست هیچ داستانی رو ارائه کنه. و مثلا برای Photo Essay و Feature Story از ترجمه عکاسی داستانی یا روایتگر استفاده بشه که بیان کننده مفهوم اونها باشه.

    اگر موارد بالا درست باشه باید یک تاپیک مجزا برای photo series ایجاد بشه و عنوان این تاپیک هم درست بشه. یا اینکه به همین صورت ادغام شده در این تاپیک پیش بریم.


    و یک نکته دیگه:


    http://www.photoawards.com/en/Pages/...eature%20Story

    به نظر من مجموعه عکس فوق بدون متن هیچ داستانی رو روایت نمیکنه و ناقص هست. پس احتمالا در مجموعه عکس اگر عکس ها روایت گر نباشند مشکلی نیست به شرط اینکه همراه با داستان یا توضیحی ارائه بشن!! این برداشت شخصی من با توجه به مجموعه فوق هست که نمیدونم چقدر صحیحه و فکر میکنم در تعاریفی هم که از Photo Essay و Feature Story بیان شده و گفته شده که عکس ها میتونند داستانی رو بیان نکنند منظور این بوده و ما به اشتباه photo series رو قاطی میکردیم.
    nmroshan، Kholeno، Amateur و 3 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    فرساد غفاریان
    farsad.me
    فوتوبلاگ: TrappedLight.net

  9. #109
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38313
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض

    فرساد عزیز
    بحث بر سر لزوم وجود داستان در مجموعه عکس نیست.

    بلکه بحث این است که در مجموعه عکسهای غیر روایتی ( Non Photo Essay)، چه معیاری برای اطلاق لفظ مجموعه عکس یا Photo series بر تعدادی عکس گردآوری شده وجود دارد. یعنی چه معیاری داریم که بگوییم این عکسها، یک مجموعه را تشکیل می‌دهند یا خیر. چون در مورد اینها داستان، روایت یا Essay وجود ندارد، تشخیص این مساله دشوار می‌شود.

    سوال این است که تعدادی عکس کنارهم که داستانی را روایت نکنند، در چه صورت می‌توانند یک مجموعه عکس را تشکیل دهند؟ چه میزان گستردگی مفهوم یا Extension ایده برای چنین عکسهایی لازم است تا آنها را یک مجموعه عکس (Photo series) بدانیم و نه صرفا چند عکس کنار هم قرار داده شده؟
    Amateur، farsad، Omid Sariri و 4 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  10. #110
    Forum Administrator Kholeno آواتار ها
    تاریخ عضویت
    November 2006
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    2,620
    تشکر شده
    17222
    تشکر کرده
    4056

    پیش فرض

    اما در مورد مجموعه ی رودخانه ی یخی، شاید می شد مثلاً اینگونه عمل کرد:

    نخست، نماهای بسته.
    به ترتیب، عکسهای نزدیک و جداگانه از عناصر اصلی. مثلاً عکسی از یخ به تنهایی. سپس عکسی از برف به تنهایی. آنگاه عکسی از جریان رود به تنهایی. و همه با کادر بسته و از زاویه ای مناسب.
    یعنی بیننده، مرحله به مرحله دارد تأکید بر عناصری را درک میکند که هنوز نمی داند در مجموع چیست!

    سپس کادری بسته از همجواری این سه عنصر.
    آنگاه تصویری واید از رودخانه و همه ی آنچه که دارد روی می دهد.
    و حتا به نظر من لازم نیست همه ی عکسها با سرعت شاتر پایین، تهیه شود. بد نیست ثبت عبور آب در رودخانه، با سرعت بالاتر (که واقعی تر و طبیعی تر هم هست) نیز یکی از عکسهای این مجموعه باشد.
    و نیز ثبت عکسهایی از چشم اندازهای گوناگون در این مسیر عبور، که تکراری و ملال آور نباشند و همچنین جستجوی اشکال نادر و خاصی که یخ و برف بر صفحه ی رودخانه، رقم زده و میتوانند ذهن را درگیر چیستی خود سازند.
    پیام گرامی که سرتاسر رودخانه و دامان طبیعت را گشته و دیده اند، خود بهتر و بیشتر از ما می دانند آنچه که در این سفر سرد، روی می دهد بسا گوناگونی و جلوه های نهفته در بستر خود دارد که پیدا کردن و باز یافتنشان کاری نیست که هیچگاه به پایان برسد.

    و مگر این سفر سرد، این عبور آب از میان صخره و یخ و برف، این رمز پویایی هستی، خود زیباترین و بزرگترین داستان برای ما نیست.

    هر مجموعه عکسی، داستانها در درون خویش دارد. طبیعت، خود بهترین قصه گوست.
    اگر روایتی در میان نباشد، ما چه چیز را باید ببینیم؟!
    من که بر وجود و لزوم داستان، باوری استوار دارم.
    حامد جان مواردی که گفتی به اضافه موارد دیگری در ذهنم هست. بعضی هایشان را عملی کرده ام بعضی نه. داستانی که شما اشاره کردی، کم و بیش الان در آرشیوم موجود است، فقط باید تدوین! شود. حتی همزمان روی دو مجموعه کار میکنم که هر دو در همین فضاست اما کاملا متفاوت هستند. ولی فکر می کردم که باید عکسها تا حد امکان منحصر به فرد باشد. نه اینکه قبلا عکسی اینچنین وجود نداشته باشد، بلکه حتی المقدور جدید باشد. ساده نباشد. یکی از دلایلی هم که به سمت مجموعه رفتم همین بود. شاید می خواستم بگم که یک عکس اتفاقی نبوده و با مجموعه شدن، ارزش بیشتری پیدا کند. نمیدانم در پایان ارزشی پیدا میکنه یا نه، اما کار پر زحمتی است.
    ضمن اینکه شما هر داستانی را بخواهی روایت کنی، وقتی روی طرح داستان (مجموعه عکس، رمان، فیلم ...) کار می کنی به مرور که جلو میروی ایده های دیگری به ذهن می رسد. می تواند به چند شکل ادامه پیدا کند یا پایانی متفاوت داشته باشد. فکر کنم در مجموعه عکس هم همینطور است. اما یه جایی شما باید برای مجموعه ات تصمیم بگیری و روندش را مشخص کنی. چون داستانها، فرمها و عناصر مختلف ذهن را منحرف می کند. البته احتمالا شما با این موارد موافقی و سعی داشتی به چیز دیگری اشاره کنی. اما اینها مواردی است که در پیش پای عکاس قرار میگیرد.
    در مورد خودم بعد از چند سال عکاسی پراکنده از یخ و برف، به فکر جمع آوری یک یا چند مجموعه عکس افتادم. از مواهب تمرکز روی یک موضوع این است که به مرور ایده ای شکل می گیرد، پرورده می شود، و در نهایت شانس اینکه به نتیجه خوبی هم برسد، بیشتر می شود. از شما چه پنهان که هر روز، منتظر بازگشت زمستان هستم تا کارم را ادامه بدهم. باید فکری هم برای بقیه فصول سال بکنم تا فکری نشدم! اما موضوعی است که خیلی جای کار دارد. البته من اینطور تصور میکنم.
    اما از این داستانها که بگذریم و به سر سئوال اصلی برگردیم:
    سوال این است که تعدادی عکس کنارهم که داستانی را روایت نکنند، در چه صورت می‌توانند یک مجموعه عکس را تشکیل دهند؟ چه میزان گستردگی مفهوم یا Extension ایده برای چنین عکسهایی لازم است تا آنها را یک مجموعه عکس (Photo series) بدانیم و نه صرفا چند عکس کنار هم قرار داده شده؟
    حامد مثال ساختمان را برای مجموعه زد. من مثال دیگری می زنم. ارزش یک کلکسیون به چیست؟ مثلا اگر کسی کلکسیون تمبر دارد، این مجموعه در کنار هم ارزش دارد و هر کدام به تنهایی چیزی بیش از یک تمبر نیست. اما وقتی تعدادشون بالا میره، و تنوع و گستردگی شکلی و زمانیشون بیشتر میشه ارزش پیدا میکنه. به نظرم اگر از کنار هم قرار گرفتن چند عکس، صرف نظر از اینکه داستانی روایت می کنند یا نه، ارزش افزوده ای پیدا کند، می تواند یک مجموعه عکس شود. وقتی شکلهای گوناگون، فرمهای مختلف یا رنگ های متنوع، در قالب یک مجموعه با موضوع واحد ارائه شود، ارزشی دارد که عکسها به صورت واحد ندارد. برای مثال مجموعه فرساد، ضمن نمایش رنگها و شکلهای گوناگون از یک گل خاص، اطلاعاتی هم به ما می دهد که اگر به صورت مجموعه ارائه نمیشد ما این گوناگونی و تنوع شکل و رنگ را نمی دیدیم. به عبارت دیگر در این گونه مجموعه ها، سعی در نمایش شکل ها، فرمها، رنگها و نمودهای بصری مختلفی از یک سوژه، یا مجموعه ای از سوژه های ثابت است تا ببینده با شکلهای مختلفی از یک سوژه مواجه شود و از کنار هم دیدن آنها احساس یا اطلاعاتی منتقل شود. من فکر کردم زیبایهای رودخانه یخی را نمی توان در یک شات به تصویر کشید. فرساد هم احتمالا همینطور فکر کرده و در سایر مجموعه های اینچنینی. حالا می توان گفت که این دو مجموعه موفق بوده یا نه که آن بحث دیگری است.
    نکته دیگر اینکه اصرار بر این است که یک مجموعه باید یک داستان را روایت کند. یا اگر روایت یک داستان، در تک عکس نگنجد، به صورت مجموعه کار می شود. اما ممکن است مجموعه عکسی باشد که هر عکس به تنهایی یک داستان روایت کند که هیچ ربطی به داستان عکس دیگر نداشته باشد. اما در شکل ارائه یا هدف مشترک باشد.
    در پایان توجه شما را به این تقسیم بندی جالب محسن بایرام نژاد جلب میکنم:

    مجموعه‌های عکسی می‌توانند:

    - چند عکسی باشند که برای کاربردی معین، صرفا کنار هم قرار گرفته‌اند. شاید عکس‌های مختلفی -با موضوعات و اشکال متفاوت- باشند که یک عکاس در طولِ دوره‌ای ثبت کرده / ساخته است و حال در زمینه‌ی ارائه، به عنوان مجموعه دیده شوند (همچون نمایشگاه‌های بازنگری به آثار Retrospective)؛ یا تصاویری از آثارِ عکاسان مختلف باشد که برای ارائه در نمایشگاه یا چاپ در کتاب، کنار هم به‌نمایش گذاشته می‌شوند. حتی عکس‌های آلبوم‌های خانوادگی هم، با وجود تعددِ سوژه‌ها و طیفِ مختلف تصاویر، در آن زمینه‌ی ارائه (خودِ آلبوم)، یک مجموعه را تشکیل داده‌اند (Collection).

    - تصاویرِ ثبت / ساخته‌شده از موضوعِ معینی باشند که برای رسا بودنِ خواسته‌ی عکاس، یا آشکار کردنِ جلوه‌های مختلفی از موضوع یا ایده، با چند تصویر ارائه می‌شوند. عکاسانِ مولف، دیدگاهِ فلسفی / تفسیریِ خود را نسبت به موضوع یا یک ایده‌ی به‌خصوص، به‌واسطه‌ی نمایشِ چندین تصویر ارائه می‌دهند (Series).
    - تصاویرِ هم‌شکل یا وابسته‌به شیء‌ِ معینی که در کنار هم دیده شوند (Serial Photography).
    - تصاویری که قصدِ داستان‌سرایی دارند یا سوژه را در یک روندِ زمانی، در یک توالیِ با شروع و پایانِ معین، نمایش می‌دهند (Sequential Photography).
    - در فتوژورنالیسم:
    تصاویری که در رابطه با یک خبر، گزارش می‌دهند (Photo Reportage).
    تصاویری که به‌مانندِ یک مقاله، به موضوعی معین پرداخته‌اند (Photo Essay).
    تصاویری که در رابطه با یک موضوع یا اتفاق، که لزوما بارِ خبری ندارد، داستانی را ارائه می‌کنند (Photo Story)
    nmroshan، Amateur، farsad و 3 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    پيام حمزه‌ای
    PayamPix



صفحه 11 از 16 نخستنخست ... 7 8 9 10 11 12 13 14 15 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •