تفسیر مفهومی عکس - لطفا قبل از نمایش هر 1 عکس، 3 نظر در مورد عکس دیگران بدهید.

عکس آرام و جالبیست با کنتراست کم فضا ولی لباسهای دختر کنتراست شدیدی داره که جذب میکنه.
آسمان یکرنگ و دریای مواج ارامش ونگاه شخص انتظار رو تداعی میکنه .شاید هم تفکر و احساس رو.چوب سمت راست عکس رو یکطرفه کرده و سمت چپ سکوت و تنهایی رو نشان میده.سنگینی سمت راست باعث گردش چشم در سمت چپ تصویر میشه که بدلیل وجود خطوط راست وموازی در این سمت ارامش رو بهمراه داره.زمین از اسمون بیشتره که به جزئیات تاکید میکنه.
عکس خیلی جالبیه و بینش ونکاه عآلی عکاس رو نشان میده.تشکر میکنم.

فکر کنم بهترين و جذاب ترين قسمت تالار گفتگو، همين قسمت باشد!

با حرفهاي آقاي شهبازي در مورد منظور و پيام قبل از گرفتن عکس موافقم. در اين موضوع خاص، يعني عکاسي معنا گرا، عکاس مي بايست با ديدگاه و منظور خاصي فريم را ببندد. اينجا ايدئولوژي و فلسفه عکاس است که فن عکاسي را براي انتقال مفهوم و پيامي خاص بکار مي گيرد.

عکس گرفته مي شود و عکاس هم از فريمي که گرفته راضي است. اما طبيعي است که بعد از گرفتن عکس نقدهاي متفاوتي ارائه مي شود و شايد مواردي از زير ذره بين منتقدان بگذرد که روح عکاس هم از آن بي خبر بوده باشد!

مثال بارز همين عکس زنان افغان بود که آقاي نجفي مثال زدند، و يا عکس هاي مشابه ديگري که دچار اينگونه نقد ها مي شوند؛ و صد البته اين نشان از بار معنايي قوي عکس دارد.

البته ديدگاه ها و نظرات متفاوت است! به عنوان مثال عرض مي کنم چند شب پيش موقع نمايش فيلم "خيلي دور خيلي نزديک"، يکي از دوستان حتي تير برق ها و نماهايي از فيلم را که در بيابان گرفته شده بود، و يا حتي کوه ها و رنگ خاک را به چيزهاي مختلفي تعبير مي کرد، در حالي که ممکن است واقعا خود کارگردان هم به اين موضوع فگر نکرده باشد! اين نشان مي دهد که نگاه ها و زاويه ها چقدر متفاوت است.

به نظر من دغدغه اصلي که همه ما با آن گريبانگير هستيم، "معنا" نيست بلکه نحوه انتقال آن است!

خوشحال مي شوم. نظر دوستان رو در مورد اين عکس بدانم.

[IMG]http://*******.com/raz0ww.jpg[/IMG]

سلام جناب کمیرا...ممنون از توضیحاتتون...اما یه چیزی::اگه برای مثال من در اون عکس نمیگفتم که خودم هم نمیدونم چرا اونجوری کادر بندی کردم..باز هم نظرتون همین بود...حالا اون عکس شاید زیاد جالب نبوده اما فکر کنید یک عکسی که از نظر شما یا هر کس دیگه ای دارای معنی باشه...روش فکر میکنید و اون رو نقد میکنید..حالا اگه بعد از اینکه کلی فکر کردید و عکس رو تفسیر کردید بفهمید اصلا عکاس از گرفتن اون عکس هیچ منظوری نداشته...یا اینکه نفهمیده چرا اون عکس رو گرفته یا تو یک موقعیت سریع بدون هیچگونه تفکر روی عناصر داخل کادر عکس رو گرفته...اما بعدا" روی تک تک عناصر درون کادر نقد صورت میگیره...نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه.
موفق باشید.

سلام ...

http://www.yekansite.com/araz/araz (64).jpg

خانم نافذ - بنظر من اون "حكمت" خيلي خيلي خوب اجرا شده بود و من از محيط رنگش خيلي خوشم مياد ولي شايد اون مفاهيمي كه شما بعدش بهشون اشاره كرديد كمي متكي به متن بود و نه عكس شايد اگرهم اون ليوان و چرخش محوش و قهوه توش كه قابل تشخيص نبود اگر نبودند و فقط گل ميبود همينقدر قابل درك بود - مرسي

آقاي كميرا - خيلي ديد خوبي داشتيد و من و ياد آهنگ آبي دريا شهيار قنبري انداخت ( البته اينجا درياسبزه تا آبي ) - من دوست داشتم كمي اين حصار بيشتر ديده ميشد و كادر تناسبات كشيده تر ميداشت - و خط دريا كمي بالاترميرفت

جناب آراز - مفهوم و ايده عكستون خيلي جالبه - گلي كه خشك شده و آبي كه محبوسه - ولي بنظرم كمي كادر شلوغه و شايد بهتر بود سمت چپ رو حذف ميكرديد و در بكگراند فقط سطح سفيد و سايه گل و بطريها ميماند

-----------------------------------
Canon350D/EF50mmf/1.8MKII | 1/100s | F1.8 | iso400 | Av@-0.33EV

http://m-emdadi.persiangig.com/image/0299-Laboo.jpg

آقای (؟)کمیرا کادر عکستان با وجود بسته بودن اما منظورتان را بیان می کند. من هم عکس مشابهی با عکس شما دارم.دریا و حصاری که از پشتش به آن می نگری می تواند بیانگر نوعی از دید ما انسان ها به زندگی هم باشد. نگاهی از یک پنجره،یک زاویه،و... به دریایی آن چنان وسیع.البته این گفته ی من یکی از برداشتهای شخصی در باره ی چنین کادر ی هست.

آراز عزیز عکست و سایه ی بطری ها ترکیب جالبی به وجود آوردن و شاید هم به گفته ی آقای محمد رابطه ای بین گل خشک و آب محبوس در شیشه باشد. اما به نظر من فقط حضور بطری های آب و سایه شان می تونست بهتر واقع بشه.یعنی بدون گل خشک روی بطری...

و در آخر اینم یه عکس!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hali

آراز عزیز عکست و سایه ی بطری ها ترکیب جالبی به وجود آوردن و شاید هم به گفته ی آقای محمد رابطه ای بین گل خشک و آب محبوس در شیشه باشد. اما به نظر من فقط حضور بطری های آب و سایه شان می تونست بهتر واقع بشه.یعنی بدون گل خشک روی بطری...

و در آخر اینم یه عکس!

---

سلام ...

منظور من هم دقیقا همون گل خشک و آب محبوس بود، از نظرت و نظر آقای محمد هم ممنونم.

از عکست برداشت خاصی نمیتونم بکنم، ولی خیلی قشنگه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tonino_baliardo

[IMG]http://i2.*******.com/rifdog.jpg[/IMG]

---

اسم این عکس رو پایان کار انتخاب کردم.یا خیلی واضحه یا خیلی گنگه که کسی نظر نداد.
به نظر دوستان اصلا میشه اسم این عکس رو مفهومی گذاشت؟(اگه دوستان در این مورد راهنمایی بفرمایند ممنون میشم و عکس های از این دست رو تو این تاپیک نمیگذارم)

آقاي نجفي: با همه حرفهاي شما موافقم! به اين دليل که من يک آماتورم و تمام اين سوالات براي خود من هم پيش آمده است.
شايد عکس بيل بورد شما هم يک عکس معنا گرا باشد يا اينکه حداقل تلاشي براي معنا گرا بودن داشته باشد! گفتم شايد، چون از طرف عکاس که شما باشيد، اين عکس به عنوان يک عکس مفهومي ارائه نشده است. اما منظور من اين بود که غير ممکن است شما بدون منظور اين عکس را گرفته باشيد!

اصلا منظور و پيام را چه تعريف مي کنيد؟

هر چند از نظر خودتان هيچ منظور و معنايي نداشته ايد اما من مي گويم که صد در صد چيزي بوده که باعث شده شما اين عکس را بگيريد حتي به صورت ناخودآگاه! منظور من اين است که موقع کادر بندري، قطعا مفهوم، يا تصويري در ذهن شما بوده که شما را وادار به اين نوع کادر بندي کرده. و خودتان هم ناخود آگاه به آن اعتراف کرده ايد:

نقل قول:

---

من هم اينجوري کادر بندي کردم...

---

به عبارت ديگر اين يک عکس تمريني است! درست است؟ لاقل من اينجور طبقه بندي مي کنم. چون از همين عکس هاي تمريني است که به عکس هاي خوب مي رسيم.

حالا چيزي که من از عکس شما برداشت کردم، با فاکتور گرفتن از معناي جمله روي بيل بورد، در درجه اول کنتراست شديد بين آسمان و بيل بورد و در درجه دوم رنگ است. عکس شما صرفا داراي يک مفهوم بصري برجسته است: رنگ و آسمان! هر چه سعي کردم چيز بيشتري دستگيرم نشد! شايد اگر خوشبينانه نگاه کنيم اين عکس در گروه عکس هاي انتزاعي باشد، مثل اين عکس که خودم گرفتم و در واقع مکمل عکس شماست!

[IMG]http://i2.*******.com/sbtswp.jpg[/IMG]

منظور خاصي نداشتم اما هدفم نشان دادن بافت و جزئيات بود. پشت صحنه اين عکس!! سقف ماشيني است که در اثر رطوبت خيس شده است و موقع عکس گرفتن هم کمي دستم لرزيده است و به اين صورت در آمده است! منظور من نشان دادن نور و جزئيات بود و به همين دليل ماکرو گرفتم اما ممکن است بيننده با اولين نگاه چيز ديگري برداشت کند و اين طبيعي است.

و اما عکس قبلي شما:

کادر عکس خيلي بسته است. به نظر مي آيد سطل آشغال باشد! چون هيچ چيز ديگري در عکس نيست که راهنمايي بکند! با دربي که به چيزي آويزان است. احتمالا به همان شيئ سياه سمت چپ بالاي تصوير که به نظر من اگر حذف مي شد بهتر بود. محل عکس مکان بلندي است چون در پس زمينه شهر و ساختمان ها ديده مي شود. در هر حال، در نگاه اول مفومي تصويري از شهر و حاشيه شهر به ذهن من مي آيد، همين! تلاش شما قابل تحسين است.

خانم چيني کار: عکس زيبايي است. کنتراست به جا و تيرگي در گوشه هاي سمت راست فضايي وهم آلود به عکس داده است، گويي يک فريم از خوابي عميق است! و سوسوي چراغهايي که آغاز شبي پر ستاره را خبر مي دهند. عکستان فضاي جالبي دارد، لاقل براي من.
در مورد عکس خودم بايد بگويم که من از اين سوژه حصار چهار تا فريم گرفتم از جمله يک فريم با زاويه بازتر. اما فضاي اين يکي را بيشتر مي پسندم. مطمئنا اگر شما بوديد عکس بهتري مي گرفتيد. مشتاقم عکس مشابهي را که گفته بوديد ببينم.

جناب کمیرا ممنون از توجهتون.
در مورد عکس بیل بورد من بیشتر تاکیدم روی کادر بندی بود که یکی از دوستان اشاره کرده بودند،و من گفتم که نمیدونم دقیقا چرا اونجوری کادر بندی کردم.در مورد مفهومش گفته بودم که جمله ای بود غیر قابل هضم برای عقل(ناقص)بنده.در ضمن با صحبت هاتون موافقم.
در مورد عکس آخر راستش تا حالا به این فکر نکرده بودم که امکان داره بیننده متوجه نشه که اون جسم جلوی کادر سطل آشغاله.راهنمایی خوبی کردید که ازتون ممنونم.
می خواستم با این عکس پایان کار همه ی دعواها و صبح تا شب دویدن ها و و ووووو هزاران چیز دیگر را از نگاه خودم نشان دهم که همگی به یه همچین جایی ختم میشوند(حالا یه کم بزرگتر و احیانا با کلاس تر!)
راستی یه چیز دیگه..بابا جون حاشیه ی کدوم شهر همچین سطل آشغال با کلاسی داره!!؟اینجا بالای کوه کوچکی در یک پارک هستش(پارک کوهسنگی-مشهد)
باز هم از لطفتون تشکر میکنم.