تفسیر مفهومی عکس - لطفا قبل از نمایش هر 1 عکس، 3 نظر در مورد عکس دیگران بدهید.

[kamira]

خوب مثل اينكه تنها كسي كه تابستون نرفته مسافرت و دست از سر اين تالار برنمي داره منم!

[bf]

نکته برجسته عکس آراز تفاوت نگاهها و تناسب اين تفاوت با قد و قواره است
در عکس آقاي طاهري يک پارکينگ آبي ميبينم
--------

[lvlahsa jf]

تصمیم گرفته بودم یه مدت بیننده باشم ولی نمیشه اینجارو ول کرد

جناب عبد الهی ... من مثبت یا منفی رو نمی بینم چون هیچوقت جای خودشون نیستن

جناب طاهری ... سقف ... برای زندگی ... نفس ... آب ... زندگی ... زیبایی و لذت ... اصلا دوست ندارم یه پارکینگ ببینم

[roovigital]

جناب عبد الهی ... من مثبت یا منفی رو نمی بینم چون هیچوقت جای خودشون نیستن

و همین الان دارید منفی نگاه میکنید اینطور نیست؟!

[lvlahsa jf]

و همین الان دارید منفی نگاه میکنید اینطور نیست؟!

نمی دونم چرا اینجوری فکر می کنید ... من عادت ندارم موضع گیری کنم ... این که گفتم جای خودشون نیستن منظورم این بود که اتفاق هارو دقیق پیشبینی نمی کنند ... گاهی مستقیم و گاهی بر عکس .... ولی اون قدر مهم هستن که خطر ناک هم باشن ... حالا خوب یا بد

[roovigital]

نمی دونم چرا اینجوری فکر می کنید ... من عادت ندارم موضع گیری کنم ... این که گفتم جای خودشون نیستن منظورم این بود که اتفاق هارو دقیق پیشبینی نمی کنند ... گاهی مستقیم و گاهی بر عکس .... ولی اون قدر مهم هستن که خطر ناک هم باشن ... حالا خوب یا بد

زیاد جدی نگیرید و فکر میکنم این بحث داره به یه بحث دوطرفه محدود میشه و از محتوای تاپیک دوره بهتره از خیرش بگذریم.

[bf]

دوست دارم نگاهي دوباره به عکس آقاي طاهري داشته باشم
قبلش يک نکته که تا حدودي فقدان رنگ و سايه روشن شديد جزيياتي رو از بيننده پنهان ميکنه که احتمالا تعمدي هم بوده اما يکيم شديده ...

عنوان جديد باشه" آخرين آشيانه"
در افق تعدادي تير برق يا تلفن و کمي دورتر همنوع آنها يا چيزي که شبيه حصار به نظر مي رسد ... باشه حصاري از تکنولوژي!
در ساحل مرداب، تالاب، برکه يا درياچه، يک سايبان که محل نگهداري يک قايق است و ميشه اون رو به همون "پارکينگ آبي" يا زيباتر براي اين قصه يک "آشيانه" صدا کرد
زيباييش اينه که در تضاد با اون حصار محکم، اين سايبان خيلي ناپايدار به نظر مياد و ممکنه با يک باد شديد يا طوفان سبک فرو بريزه، پس بهتره مواظبش باشيم!
و قايق نماد آخرين وسيله اي که ميتونه آدم خسته از حصار زندگي مدرن را به جايي ديگر منتقل کنه

فقط بايد مواظب باشيم زيبايي رويا طوري مارو فريب نده که حقايق رو نبينيم، چون ممکنه سقف شيريني رو برامون با يک آوار عوض کنه... يا در پس رهايي ما رو به کام آب يا به مهماني غربت ببره ... يا اينکه به هدفمون برسيم و مهمان "آقاي ويلسون" بشيم!

البته يک پايان بهتر هم براي اين قصه وجود داره،
سوار قايق مي شيم، يک چرخي رو برکه زيبا ميزنيم، يکم نفسي ميکشيم و برميگرديم شايد بتونيم دوباره آن حصار رو سيم ساده اي تحمل کنيم که روشنايي رو به شبهاي ما مياره! : )

[arax30th]

سلام ...

[arax30th]

سلام ...

[asa_59a]

دلم واسه این تاپیک تنگ شده بود فکر کنم 2 3 ماهی میشه که اینجا سرنزدم! بگذریم

1-جناب طاهری قبل از هر چیزی بگم که فضای عکستون به دلم نشست سیاه و سفید کردن این عکس جذبه خاصی به اون داده .... و اما مفهوم: .... والا حسی که من از این عکس دارم حس چیزی مثل بازنشستگی یا تاریخ انقضا ست یعنی اینکه شما دیگه تعطیل هستید و خوش اومدین!!! دلم به حال اون قایق سوخت!
2-بابک خان متاسفانه نتونستم ازعکس شما چیزی برداشت کنم اینو هم به حساب ضعف من بگذارید
3-آراز جان در مورد عکس 329 داستان قدیمی شاه و گدا تو ذهنم تداعی شد و یه تضاد مفهوم ذهنی هم تو عکست بچشم می خوره افراد معمولا عادت دارند که منبع نور قوی (استعاره از خورسید) رو بالاس سر و سایه ناشی از اون رو پایینتر بینند که تو این عکس کاملا برعکسه و ایجاد تنش میکنه یعنی آدم فکر می کنه که تعادل عکس بهم خورده ....