خیلی جالبه! اگر عکاس خودش نداند برای چی عکس را گرفته چه انتظاری از بیننده دارید؟!!
خیلی جالبه! اگر عکاس خودش نداند برای چی عکس را گرفته چه انتظاری از بیننده دارید؟!!
ولی خیلی وقتا اینجوریه..مثلا عکس آراز..اون صفحه ی نوت و سیب و مداد...خیلی تفسیرها ازش شد.در حالیکه منظور آراز اون نبود..یا عکس بعدیش که من تصور مرگ رو ازش داشتم اما یه چیز دیگه بود...شاید خیلی وقتا بیننده بتونه عکاس رو کمک کنه(البته شاید).
نمیدونم...دقیقا نمیدونم چرا اونجور کادر بندی کردم فقط میدونم که جور دیگه نمیشد..نه که نشه جور دیگه من رو ارضا نمیکرد..
بیشتر منظورم نشان دادن یه جمله ی بی معنی و غیر قابل هضم بود(البته برای من، شاید برای بقیه اینطور نباشه)
راستی یه چیز دیگه..حتما قسمت نقد عکس مجله ی دوربین عکاسی رو دیدید..تو شماره ی قبلش که چند تا زن افغانی و چند تا مجله و .. بود یه چیز خیلی برام جالب بود..مثلا حتی برای سنگفرش ها هم نقد نوشته بودند که خطوط بین سنگفرش ها معنیش اینه..اما مثلا اگه عکاس تو اون صحنه نمیخواست اون خطوط باشه چی کار باید میکرد؟؟؟؟؟؟؟!!منظورم از بیان این مطلب این بود که خیلی وقتا نقد ها و تفسیر هایی که روی عکس صورت میگیره شاید واقعا تو ذهن عکاس نبوده باشه.
به نظرم هم فضای خالی سمت راست کادرتون خیلی زیاده.اين عنصر ميتونه استعاره اي از پوچ بودن مفهوم آن جمله باشه؟چشمم به جاي خالي عكس ميره و همش دنبال چيز ديگري ميگرده.
در پي عکس آقاي نجفي ... اجازه بديد يک سوال مطرح کنم، آيا تناسب داشتن رفتار در درج عکس با مفهوم يا حس مورد نظر مورد تاييد هست يا خير؟
براي مثال اين تصوير را من به عنوان يک انتقاد گرفتم، قصد داشتم مقابل سر در توقف کنم اما کنار آنجا يک مجموعه نظامي بود و يک سرباز از رو برج نگهباني طوري نگاه ميکرد که وادار شدم يک دستي حين رانندگي ...
الان اولين اشکالش اينه که من بايد خودم توضيح بدم اين جا کجاست، عيب ديگه اينکه خجالت ميکشم اونرو نشون بدم!
اما حسي که شما از تکنيک گرفتن عکس برداشت ميکنيد با احساسي که من نسبت به آن نما داشتم همخواني دارد
[IMG]http://i2.*******.com/rifdog.jpg[/IMG]
منم منظورن تقریبا همین بود...اما شک داشتم که ایا میشه از اسمون همچین استفاده ای کرد یا نه...ولی اگه بجای آسمون یه فضای خالی رو در نظر بگیریم شاید بشه.
نوشته اصلی توسط bf
اقا حالا انتقاد یا پیشنهاد من که عکس رو خیلی تاریک می بینم!در واقع تنها چیزی که ازش می فهمم دو تا تیر برق هست با یک چیزی شبیه یک آمپول گنده! از اون هایی که تو کارتون ها نشون میده!
محمد امین فیروزآبادیMohammad Amin Firuzabadi
http://www.maf.irآخرین بروز رسانی 1385/1/27http://www.irandeserts.com
اين تصويري از مقابل يک دانشگاه هوا فضا در اطراف فرودگاه مهرآباد استواقع تنها چیزی که ازش می فهمم دو تا تیر برق هست با یک چیزی شبیه یک آمپول گنده! از اون هایی که تو کارتون ها نشون میده!
آن شي سيماني هم ظاهرا يک موشک است که به عنوان نماد سردر آن دانشگاه ...
انتقاد من هم اين بود که من فکر ميکنم در تير چراغ برق نسبت به آن نماد، حتما مهندسي، و حتي معماري و زيبايي بيشتري به کار رفته : )
(سو استفاده براي کالبراسيون : جناب فيروز آبّادي شما آبي رنگ مرده آسمان و ابرها، يا ضربدر ايجاد شده رو نماد در اثر حرکت برف پاک کن را هم ميبينيد؟)
دیدن که آره می بینم اما به سختی.
محمد امین فیروزآبادیMohammad Amin Firuzabadi
http://www.maf.irآخرین بروز رسانی 1385/1/27http://www.irandeserts.com
از توجه شما تشکر ميکنم