عکس منتخب این هفته برای نقد و بررسی، عکس زیر است:
فرصت دیگری است برای خوب دیدن، تفکر و نوشتن در هفته اول اردیبهشت ...
عکس منتخب این هفته برای نقد و بررسی، عکس زیر است:
فرصت دیگری است برای خوب دیدن، تفکر و نوشتن در هفته اول اردیبهشت ...
ویرایش توسط nmroshan : Monday 23 January 2012 در ساعت 23:29 دلیل: انتقال عکس به داخل فروم
من در این عکس، همجواری دو عنصر متضاد را می بینم. سنت و مدرنیته. و البته کلمات دیگری را هم میتوان جایگزین کرد.
نکته ی دیگری که می بینم دگرگونی است.
معماری بنا گواهی میدهد که این یک جایگاه مذهبی و مقدس باید باشد. مسجدی بزرگ و قدیمی در شهری که دارالعباده نیز خوانده میشود. به گمانم همان بناست.
چادرهای بانوان پیداست که مجوزی برای ورود به این مکان می باشد و در هر حال، نشان از اجبار دارد.
پس خانمها اهل این نوع پوشش نیستند، چه اگر بودند چادر مشکی به سر میکردند، نه چادرنماز گلدار.
بانویی که پیش روی ماست، اگرچه با گوشه ی چادر، چهره می پوشاند اما این رفتارش نه تنها یک نماد اعتقادی نیست، که یک نوع کرشمه و ناز در خود نهفته دارد.
حالت نشستن و جاگیری اندامش نیز همین را میگویند.
وانگهی، بانویی چادرپوش در مسجد که سفت و سخت هم میخواهد رو بگیرد، نخست موهایش را پنهان میکند.
پس اینجا بر عنصر انسانی تصویر، چادر پوشانده اند اما نتوانسته اند آن را چنان که باید همرنگ محیط کنند.
بانوی دیگری (با همین پوشش)، دورتر ایستاده و سه پایه ی عکاسی استوار کرده است.
او نیز چادرش رو جلو کشیده تا سایبانی در برابر تابش تند خورشید، درست کند و بهتر بتواند به کار عکسبرداری بپردازد.
گمان نمیکنم بیش از این نیاز به توضیح باشد که این بانوان با این پوشش و این مکان که چنین پوششی میطلبد، هماهنگی و همگونی ندارند.
سه پایه و دوربین و نشانه های دیگری در این دو بانو هستند که امروزی اند و با بافت سنتی و قدیمی مسجد، همخوانی ندارند.
سخن بر سر این نیست که عکاس میخواسته دقیقاً چه بگوید. چه بسا اصلاً در بند چنین معنایی نیز نبوده باشد.
اما آنچه که من می بینم: تبدیل شدن آستان یک پرستشگاه به جایی برای بازدید و گذار است.
به معنای دیگر: کارکرد راستین خود را از دست دادن و نمایشگاه شدن.
سخن از نیک و بد در کار نیست و از باد و مباد نیز. تنها عکس را باید دید و این دگرگونی ناگزیر را.
.
نظري بيشتر از صحبتهاي كامل جناب آماتور(با معذرت) ندارم عكس به خوبي گوياي همه چيز است . يك مكان مذهبي (و شايد تاريخي مذهبي) + چادر كه معمولا براي خانمها مجوز ورود به اين اماكن است براي همه ما آشناست .در نگاه اول سوژه جلويي توجه را به خود جلب مي كند ، فلسفه سركردن چادر پوشاندن زن و جلوگيري از توجه جنس مخالف است كه در اين عكس با حالت نشستن و ژست گرفتن سوژه گوياي نيتجه اي معكوس داشته است بنظر كنار زدن چادر براي او نوعي فرار از جامعه سنتي محسوب ميشود . و همچنين قرار دادن دوربين عكاسي كه نشاني از مدرنيته دارد و خانمي پشت آن با يك چادر ديگر تاكيدي برهمان تصور است.
بنظرم اين يك عكس كامل و گويا در نوع خود است كه به خوبي با بيننده و حتي مردم عادي حرف ميزند و مدتها چشم را به بازي ميگيرد .حتي عكس خوبي براي كساني است كه با فرهنگ ما آشنايي ندارند .
اول یک سوال: مبنای انتخاب این عکسها از شماره یک تا اینجا چیز خاصی هست یا رندوم انتخاب میشه؟ آیا این عکسها قبلا جایی بررسی شده اند یا گالری شخص خاصی هستند؟
البته دلیل آن را همانطور که جناب دکتر روشن فرمودند متوجه شدممنظور بنده در مورد انتخاب خود عکسهاست.بهترین تمرین برای خوب دیدن است
در مورد این عکس البته باز هم عرض می کنم نظر شخصی و غیر حرفه ای: اصلا امکان برقراری ارتباط ندارم به دل نمی نشیند اگر سوژه برای عکس ژست تصنعی و فان نمی گرفت شاید مفهمم بیشتری داشت. به عنوان مثال اگر دید سوژه حتی با همین حالت لبخند تقریبا مخفی و چرخش سر به سمت یک شخص دیگر یا یک شخص فرضی خارج از کادر هم بود برای بنده قابل درک تر بود. اینطور که بر می آید (به قول سینمایی ها دکوپاژ) صحنه مطابق میل عکاس بوده و سعی شده با چیدن آیتمها از عنصر معماری سنتی موجود تضادی از سوژه با محل ایجاد شود که از دید بنده ناشیانه جلوه می کند. البته مواردی که ذکر می کنم مسلما برداشت شخصی خود بنده هست. به طور خلاصه از آنجا که زیبایی عکس ثبت صحنه های اتفاقی و نادر است اگر چیدمان در کار باشد و حس طبیعی بودن نداشته باشد جذابیت کمتری خواهد داشت.
البته ایراد گرفتن خیلی کار ساده ایست :biggrin: .
سلام
دوستان بخصوص جنابAmateur توضیحهای ارزنده ای را بیان کردند در ادامه من هم چیزهایی که به ذهنم می رسد را عرض می کنم
بانوان چادر پوش وزنه اصلی تصویر هستند مخصوصا بانویی که روی سکو نشسته است ولی به شخصه با بانوی دومی که به طرف دوربین و سه پایه حرکت می کند موافق نیستم به بیان ساده تر یک عنصر انحرافیست که چشم را از سوژه اصلی دور می کند،حال چه مفهومی را می رساند من زیاد متوجه نشدم.
همانطور که گفته شد بانو از چادر به طور مستمر استفاده نمی کند به غیر از آرایش و حالت سوژه، تازه گی و چروک نبودن چادر هم در تایید این نکته است.
دراینجا به طرز زیبا وطنز آمیزی وجود اجباری بودن چادر بیان شده ،هرچند مسجد خانه خداست و تا آنجا که می دانم خداوند هیچ کس را(با چادر یا بی چادر) بجز شیطان رجیم از درگاهش نرانده !
آنچه در این عکس به چشم می آید همان حالت و ژست بانوی سکو نشین است در مکانی تاریخی که با حالتی از ناز و کرشمه شرقی (هرچند به طور جدی به این ژست و حالت نمی پردازد)خود نمایی می کند. سوژه با نگاه خود رابطه شیرینی را نیز با عکاس و به دنبال آن با مخاطب برقرار می کند .
پ .ن .متاسفانه به علت نبود روش و سبکی بومی برای عکاسی مدلینگ و فیگور که به طور کامل و جامع وبا آموزش انجام شود، همانند عکاسی فشن و مدلینگ غرب در سرزمین ما ،تمام این نوع عکاسی به روش غربی انجام می شود که به نظر من یک همچین سبکی به روشهای شرقی و ایرانی در کنار سبک غربی جایش خالی می باشد که می تواند هم از نظر زیباشناسی از جایگاه در خور توجه ای بهرمند باشد و هم مخاطبان زیادی داشته باشد.
با آرزوی موفقیت
به نظر من عکس خیلی خوبیه . یعنی بدون اینکه بخوای با آسمون ریسمون دوختن براش مضمون بتراشیم باید بگیم که این عکس هوشمندانه داره حرفش رو میزنه .حرفش اینه : اجبار برای چادر سر کردن در مکان های مقدس برای احترام به اون مکان ها میتونه نتیحه عکس بده و باعث بوجود اومدن صحنه های مضحک (مثل بکگراند) یا سو استفاده توسط ویزیوتور های شیطان بشه . تنهای عیب عکس اینه که کاش عمق میدان داشت و سوژه بکگراند یه پرده تار تر میشد تا اینقدر واضح منظور عکاس از آوردنش توی کادر کشف نمیشد . شاید سیاه سفید شدن هم بد نمیشد . (والله و اعلم !!)
سلام
آنچه در نگاه اول مي بينم ، عکس يک عکس معمولي است که شايد اگر در شرايطي ديگر مي ديدم خيلي روي آن تمرکز نمي کردم . با ديد دقيقتر اولين چيزي که به نظرم مي رسد ، تضاد است . تضاد بين المانهاي عکس به شدت حکم فرماست . محيط سنتي و دوربين که در بک گراند سوژه قابل رويت است ، چهره سوژه ( هر چند که به صورت نيمه پوشيده است ) و چادرش ، در کنار کفشها . کتاني و جين خانم بک گراند سوژه به همراه چادر . شايد نيازي به دقت بيشتر نداشته باشم تا بفهمم که در کنار اين تضاد به ديد دومي هم در باره عکس مي رسم : "اجبار" . به نظر ميرسد که المانهاي انساني عکس ، تحت تاثير قانوني محيطي ، مجبور به استفاده از چادر در محيط شده اند که از فرم و رنگ چادر ها نيز اين مساله کاملا قابل درک است .
در باب خود عکس ، به نظرم با توجه به اينکه اين عکس ، اسنپ شات نيست ، عکاس مي توانست در بستن کادر ، فرم بهتري را براي نمايش طاق هاي بک گراند عکس انتخاب کند که البته اين مساله به شرايط محيطي نيز بر مي گردد که از آن اطلاع ندارم .
در کل فکر مي کنم عکاس در عکس تضاد را مد نظر قرار داشت و شايد خواسته يا ناخواسته جبر را نيز نمايش داده که به نظرم در کل در رسانيدن مفهوم عکس بد عمل نکرده است .
ممنون .
احمد شيخالاسلامي
با عرض سلام و با اجازه اساتید
ایده جالبی هست ولی بیشتر به اسنپ شات شبیه است بخصوص نور محیط و تابش شدید خورشید در کل از آنجا که این عکس با چیدمان و حساب کتاب قبلی گرفته شده و حادثه ای نیست میشد بهتر از این باشه
لوکشن هم بیشتر جنبه باستانی دارد تا مذهبی
من درباره ابعاد فنی عکس اینبار صحبت نمیکنم فقط میخوام یک تشکر آبدار از عکاس بکنم به خاطر نهایت خلاقیتی که توی شکل دادن به ژست سوژه از خودش بروز داده
اگر به من فرصتی داده میشد تا چند عکس برتر ایرانی ای که در عمرم دیدم(عکسی که با دیدنش دقیقا میشه فهمید یک عکس ایرانیه،بدون کوچکترین احتمال رد) رو معرفی کنم قطعا یکی از اون عکسها همین عکس میبود.
واقعا با همین یک مورد،این عکس از یک عکس خیلی معمولی به سمت یک شاهکار دورخیز کرده،شرایط نوری،رنگهای سوژه،حتی طرح پارچه،حالت دست و فرم چشمها که حاکی از نوع به خصوصی از خنده هستند،اینا همه به نظر من فوق العادن!
باز هم یادآوری میکنم،به نظر من خلاقیت در مورد سوژه اونم به سبک ایرانی،خیلی کار سختیه و من فکر میکنم هرطور دیگه ای ما به سوژه دستور ژست میدادیم این عکس چند مرتبه پایین میرفت! تبریک میگم به عکاس محترم
اولین بار که این عکس رو دیدم به نظرم یک Snapshot ساده اومد که در موقع مناسبی گرفته شده و
زیرکی عکاس رو نشون میده (تضاد جالبی که سوژه و مکان و... به وجود آورده.)
ولی این بار که در این تاپیک و با دقت عکس رو نگاه کردم باز هم به نظرم یک snapshot اومد
که عکاس به عمد و با به جا این عکس رو به این صورت گرفته.
درباره بار فنی عکس نمبشه و نباید هم صحبت بشه چون بار مفهومی عکس نسبت به بار فنیش بسیار زیاده
درباره عکس باید بگم که احتمالا فقط ایرانی ها به جنبه های کلی مفهومش میرسن چرا که از روابط و قراردادها
و فرهنگ گذشته و حال خودشون آگاهند و تضاد جالب در عکس (مکان قدیمی و شاید مذهبی با دخترهای
عکای با تکنولوژی روز دنبا ، دختر با پوشش چادری ولی با تفکری کاملا متفاوت با چیزی که پوشیده و حتی
ژست ایرانی و البته باز هم متفاوت!)رو در می یابند.
سوژه و مفهومش در کل فضای جالبی رو درست کرده ولی از خود عکس زیاد لذت نبردم ، عکس میتونست به
صورت سیاه و سفید باشه یا کادربندی بهتری داشته باشه.