جناب خلیلی سلام.
چه چیزی باعث شده آن آسمان سرد هیبت زده را همتراز با رویای مخاطب خود ندانید؟
این چکیده فصلیست که تا ساعاتی دیگر بر مکتوبات شما ارزانی میدارم.
جناب خلیلی سلام.
چه چیزی باعث شده آن آسمان سرد هیبت زده را همتراز با رویای مخاطب خود ندانید؟
این چکیده فصلیست که تا ساعاتی دیگر بر مکتوبات شما ارزانی میدارم.
FD master
با اجازه دکتر روشن عزیز و بقیه دوستان اگر اجازه بفرمایید بنده حقیر هم با زبان بی سوادانه خودم برداشت شخصیم رو از این عکس داشته باشم
البته دوستان نقطه نظرات جالبی رو فرمودند که شاید عرایض بنده تکرار مکررات باشه
کادر بندی به نظر من ناقص هست و هادی چشم بیننده به نقطه نظر عکاس نیست(اگر نقطه نظر عکاس انسانها باشند)
در دو سمت کادر درختان کاج به خوبی کادر بندی نشدند و به قول جناب فراصتی معروف تصویر شلخته شده و چشم مدام دنبال یک المانی در عکس میگرده تا بتونه روی اون فکوس کنه و درباره اون فکر کنه که با وجود دو انسان باز هم به هدف نمیرسه و در تمام پیکسل های تصویر سرک میکشه
تعداد زیادی کاج که هیچ هماهنگی هندسی با هم ندارند
پوزیشن انسانها هم حس زیبایی رو نشون نمیده.گویا دو نفر در حال گفتمانی جدی و خشک هستند و کسی که ایستاده از عصبینیت دیگر توان نشستن نداشته انگار استرس در اونها حاکم هست
شاید بهتر بود پوزیشن بهتری میگرفتند مثلا پشت به هم روی صندلی یا یکی روی زمین باز هم پشت به هم ولی با فاصله در نزدیکی نزدیک پرتگاه یا چیزی شبیه به لوگوی ورزشی کاپا
این مکان رو من در هفته چند بار میروم .پارک جنگلی کوهسار. در پشت سر افراد شهر کاملا هویداست شاید زیباتر بود اگر با پوزیشن های مذکور کمی هم از شهر در عکس ثبت میشد تا هماهنگی جالبی بین فاصله افراد / پشت به هم نشستن / و وجود ساختمانهای شهر به وجود بیاد و یا کمی از ابرهای در آسمان کمک گرفته میشد تا فضای یکدست سفید چشم رو خسته نکنه
کادر در پایین خیلی خفه شده .مدام منتظرم که عکس اضافه بشه تا فورگراند بیشتری در عکس ببینم تصویر از جای خیلی بدی کات شده
ترکیب بندی رنگ ها و کنتراست در عکاسی سیاه و سفید به مراتب حساس تر از عکس های رنگیست که در این عکس به خوبی انجام نشده.تصویر به گونه ایست که شما نمیتوانید حدس بزنید زمین برفیست یا خاکی؟؟؟ کنتراست در کاج ها نه آنقدر کم است که زیبایی درخت مشخص شود و نه آنقدر زیاد که بتوان گفت یک سیلوئیت زیباست
شاید با کنتراست بیشتر در درختان میشد از احجام درختان بهتر کمک گرفت
و در نهایت شارپنس کم و مات بودن عکس
این رو هم اضافه کنم که عرایضی که عرض کردم به صورت پویا بودند یعنی به طور فرضی میشد کادر رو تغییر داد یا افراد رو به پوزیشن های مختلف دعوت کرد و ...
با عرض پوزش
چیزی که امروز داری فردا از رده خارج است
خودتان را برای برندها و محصولاتشان قیمه قیمه نکنید!/مهدی استیری/
تجهیزات
ادیت و میروری که جناب Radiohedz انجام دادند خیلی زیباست و به لحاظ بصری به نظرم خلاقانه و خوبه . اما من شخصا فضای خود عکس رو هم دوست دارم
عکس مثل فیلمهای روسی می مونه سرد و بی روح و دو انسان که حالا با توضیحات جناب خلیلی حضورشون مشخص تره به نظرم در این عکس فضای کلی عکس یا استادیومه که حرف می زنه و پونکتوم که به نظرم انسانها هستند در رده دوم قرار داره عکس من رو یاد روزهای سرد و خاکستری کومونیست می اندازه .
Nima Moghimi
بحث همین جاست. این رویای شماست و چیزی که در ذهن شماست نه چیزی که در عکس است.چه چیزی باعث شده آن آسمان سرد هیبت زده را همتراز با رویای مخاطب خود ندانید؟
مهدی جان به توضیحات من در پستی که نوشتم مراجعه کنید. واقعا میشه به 2تا غریبه پیشنهاد پوزهای مختلف داد !!! مطمئنا اگر این شات برنامه ریزی شده بود و سر فرصت گرفته شده بود حتی قابل قبول هم نبود !شاید بهتر بود پوزیشن بهتری میگرفتند مثلا پشت به هم روی صندلی یا یکی روی زمین باز هم پشت به هم ولی با فاصله در نزدیکی نزدیک پرتگاه یا چیزی شبیه به لوگوی ورزشی کاپا
این رو هم اضافه کنم که عرایضی که عرض کردم به صورت پویا بودند یعنی به طور فرضی میشد کادر رو تغییر داد یا افراد رو به پوزیشن های مختلف دعوت کرد و ...
اتفاقا بحث بنده هم همینجاست. چیزی که در عکس است را چه کسی تعیین میکند ؟ من، شما، دکتر روشن یا شاید هم هر چه اکثریت میبینند ؟این رویای شماست و چیزی که در ذهن شماست نه چیزی که در عکس است.
فلسفه روی نیمکت ذخیره افکارم آماده نشسته ، فکر کنم باید بفرستمش گرم کنه ... گرچه مطمئن نیستم بتونم بدرستی مهارش کنم.
FD master
خواهش میکنم چه در این تاپیک و چه در کل فروم این نوع ادبیات را فراموش کنید.با اجازه دکتر روشن عزیز و بقیه دوستان اگر اجازه بفرمایید بنده حقیر هم با زبان بی سوادانه خودم برداشت شخصیم رو از این عکس داشته باشم
با عکسی سیاه و سفید روبه رو هستیم که تعدادی درخت و دو نفر در کنار هم رو در اون می بینیم. به نظرم سیاه و سفید در اکثر عکس ها حس سردی رو منتقل می کنه و در این عکس هم از این قاعده جدا نیست. فضای بالای عکس خالی و نگاه بیشتر روی قسمت پایین عکس قرار می گیره.
دو نفر رو به روی هم هستند(به نظر زن و مرد میان)، با توجه به نوع ایستادن مرد و دست به سینه گرفتنش، حس مثبتی از این دو نفر منتقل نمی شه، بیشتر حالت شکایت رو داره (به طور عام حس منفی).
همه اینها در کنار درخت هایی هستند که نمی شه گفت بقیه تصویر رو اشغال کردن، ولی سهم زیادی در عکس دارن. درخت به نظرم نماد تنهاییه، حتی در این عکس که تعداد بالایی در کنار هم هستند.
در این عکس انسان دیگه ای مشاهده نمیشه، به نظرم یه جور جبر در با هم بودنشونه، یعنی کس دیگه ای نیست، و اینها برای فرار از تنهاییه که با هم هستند.
با برداشتی که بنده از عکس داشتم، به نظرم در انتقال حس موفق بوده، انتخاب مد سیاه و سفید، خالی گذاشتن عکس (به جرات می تونم بگم با عکس خشکی مواجهیم) حالت زن و مرد همگی در انتقال این حس موفق هستند.
به نظرم اگر از سمت چپ کمی کراپ می شد بهتر بود، شاخه گوشه سمت چپ پایین عکس اگر نبود کار بهتری میشد.
آقای مقیمی در گالری عکسی داشتند با نام "دیکتاتوری می آموزم" (اگر کامل گفته باشم) یک بچه چوپان به همراه گوسفندانش بود. حالا اگر عنوان رو در نظر نگیریم، از نظر خیلی از دوستان یک عکس با اثر مثبت (زندگی روستایی و کودک و ...) هستش، در حالی که یک سری دیگه از دوستان (و خود عکاس) برداشتشون از عکس همون چیزیه که در عنوان اومده، ممکنه برداشت های دیگه ای هم بشه.اتفاقا بحث بنده هم همینجاست. چیزی که در عکس است را چه کسی تعیین میکند ؟ من، شما، دکتر روشن یا شاید هم هر چه اکثریت میبینند ؟
از طرف دیگه یک سری عکس ها هستند که همگی به طور نسبی برداشت نسبتا یکسانی از اون دارند (به خاطر المان ها و سوژه و ...)،(نداشتن مثال مناسب رو بذارید به حساب حافظه و تجربه کم :) )
به نظرم این دو مدل عکس هر کدوم ارزش های خودشون رو دارن، و نمی شه گفت کدوم با ارزش تره. در یک مدل ذهن بیننده باز گذاشته میشه، و این زیباست، چون هر آدمی با هر طرز تفکری می تونه از اون برداشتی برای خودش داشته باشه، از طرف دیگه با عکس هایی مواجهیم که ذهن بیننده رو به سمت خاصی می برند، این هم در جای خودش جای تقدیر داره، عکاس باید خیلی دقیق باشه تا هدفش رو برسونه.
به نظرم ما هر برداشتی که از یک عکس داریم، باید ببینیم عوامل عکس چقدر در راستای اون هستند، یعنی اگر نقد ما با دلایل مناسب باشه، نقد درستی به حساب میاد.
ای کاش کادر از پایین 10الی15 درصد بیشتر بود و باز تر، و از راست به همان میزان کمتر بود و تنگ تر
هارمونی رنگ و کنتراست که به نظر من وجود دارند و البته سردی محیط و سرد ایستادن همه ارکان عمودی عکس،از نظر من مطمئنا مفهومی سطحی ای رو در بر ندارند
سایز هدف به نظر من ایراد داره! محوطه شامل دو انسان و زیر انسان اول، به نظر من باید برای رساتر بودن یا دو برابر اندازه فعلی کادر میبود یا با همین اندازه،ولی تمام عکس رو به شدت به دو تُن تقسیم میکردند! سیاه سیاه و سفی سفید! یک مینیمال مونوتون تمام عیار!
کج و راستی، کنتراستی که سر به زنگاه دیگه بالاتر نرفته(در حالی که فقط یک لول بهتر بود بالاتر بره) و خالص نبودن هر دورنگ در هیچ منطقه ای از عکس، کمی حس تعلل به من القا کرد
عکس قاطعیتی برای رساندن مفهوم مورد نظر، هرچند خود اون مفهوم قاطعانه یا برداشت آزاد باشه، نداره از نظر من
اما میتونم حس کنم عکاس دقیقا بعد از دیدن چند ثانیه قبل از این تصویر، وقتی یکی از دو چشم و البته کادر رو بسته دقیقا حس گرفتن چه عکسی رو داره
عکس در مجموع ستودنیست! چون در حالی که از نظر فنی قبولش ندارم ولی درکش میکنم!موفق شد ارتباطی هرچند سست با من ایجاد کنه!
ممنون از عکاس