آنچه تاكنون در اين سري تاپيكها مشاهده كرديم قرار دادن عكس بدون هيچ شرح ويا اسمي توسط جناب دكتر روشن بوده است .ولذا اينگونه استنباط مي شود كه نظر بر اين است كه عكس بدون هيچ زمينه قبلي در معرض انواع واقسام نقدها و از ديدگاهاي مختلف بررسي شود .به هر حال همانطور كه جناب خليلي فرمودند بعضي عكسها با توضيح عكاس ارزش پيدا ميكنند وممكن است به خودي خود حرفي براي گفتن نداشته باشند.كما اينكه خود جناب خليلي بهترين مثال ممكن رو در اين مورد با عكس "لحظه مرگ سرباز شورشي" كاپا زدند. وشايد اگر خود عكاس در اين مورد توضيحي نميداد كسي متوجه داستان عكس نميشد(هرچند كه با توضيحات عكاس بازهم شبهات زيادي به اين عكس وارد است)
---------------------------------------------------------------
شكر خدا بعد از مدتها مشغله كاري و غير كاري فرصتي دست تا دوباره دانش ناقص خود را در نقد عكس به نقد دوستان بسپارم .
عكس شماره 19 :
عكس در مكاني خارج از شهر اما نزديك به شهر گرفته شده و اينرا مي توان از درختان كاج (كه معمولا در تپه هاي حوالي شهر كاشته ميشوندو هرچند نامنظم )و همچنين از اثرات ضعيفي از يك منظره شهري در دوردست كه عكاس سعي در محو كردن آن داشته و همچنين وجود يك سازه يا بنوعي نيمكت براي نشستن فهميد .عكس بسيار ساده و با اجزاي كم است و تمامي عناصر عكس در يك سوم پايين كادر قرار دارند خطوط عمودي درختان كه از دوطرف كادر شروع ميشوند تاحدودي چشم را به سمت نقطه طلايي پايين-راست(يعني انسانها) هدايت ميكند .سفيدي يك دستي تمام عكس را پوشانده بطوري كه محل تلاقي زمين و آسمان توسط آن محو شده و گويي كه كادر يك بوم سفيد نقاشي بوده كه عناصر ديگر يكي يكي به آن اضافه شده اند .وجود اين سفيدي با زمين تنك و انسانهاي كم تعداد نوعي احساس شديد سرما را در بيننده بوجود مي آورد .بطوري كه تا چند لحظه قبل و قبل از خواندن نقد دوستان فكر ميكردم كل زمين را برف پوشانده است.و البته اين احساس نقطه قوت عكس محسوب ميشود .
داستان عكس با حضور دو انسان در آن شكل ميگيرد كه عدم وجود آنها چيزي براي گفتن باقي نميگذاشت .گويي اين دو انسان خسته از هياهوي شهر به دنبال مكاني براي آسايش بوده اند و برحسب تصادف گذرشان به اينجا خورده است ، مكاني ظاهرا ساكت براي لحظه اي تفكر ......
اگر ديدن يك منظره پر هياهوي شهري را به ديدن يك فيلم توصيف كنيم كه در آن انسانها هر كدام نقشي برعهده دارند و به ناچار براي ادامه فيلم مجبور به بازي نقشهاي خود و قرائت ديالوگهاي كارگردان هستند .اينجا بيرون كادر است و هر دو انسان در نقش واقعي خود ظاهر شده اند .شايد در آنسوتر در هياهوي شهر ايندو نقش دو دشمن يا دو انسان مخالف يا دو دوست را بازي كنند اما اينجا يك حرف و يك هدف مشترك دارند و آن بهره بردن از ارامش اين مكان است .
بعنوان نظر شخصي اينكه :
حذف گوشه اي از درخت سمت راست و همچنين افزايش جزئيات دوردستي كه در فضاي بين درختهاي سمت چپ قرار دارند ميتوانست به بهتر شدن عكس كمك كند
شاد و سلامت باشيد.