صفحه 4 از 5 نخستنخست 1 2 3 4 5 آخرینآخرین
نمایش نتایج : از شماره 31 تا 40 , از مجموع 42
Like Tree263تشکر

موضوع: عکس شماره ۲۳

  1. #31
    كاربر بسیار فعال
    تاریخ عضویت
    August 2005
    محل سکونت
    مقام اصلی ماگوشه خراباتست-خداش خیردهادآنکه این عمارت ک
    نوشته ها
    1,125
    تشکر شده
    9804
    تشکر کرده
    1927

    پیش فرض

    جمله معروفی در مورد عکاسی هست که میگه :

    "A photograph is a portrait painted by the sun "

    Berenice Abbott جمله ای به این مضمون داره که :

    “Photography helps people to see.”

    من نقد خودم رو با این دو جمله شروع میکنم چون معتقدم این عکس نماد حقیقی این دو جمله است






    الف : آنالیز فرم :

    کنتراست :
    تفاوت در نقش و طرح در این عکس بینظیره . انواع مختلفی از تضاد های شکل و محتوا و فرم رو میشه در این عکس دید که هر کدام با دیگری در تقابل قرار گرفته و برخی هم مکمل هم شدند



    تقابل خطوط عمودی و افقی در این عکس تقریبا بی نظیره : حفظ ارتباط بین این خطوط و موازی بودن اونها و شباهت عجیب همه خطوط افقی با تمامی خطوط عمودی , یک شعر زیبا از عکس ساخته که درای یک قافیه بسیار زیبا است. گویی شکل افقی عکس , برگردانی از شکل عمودی عکسه


    دیگری تقابل دایره ها با مربع ها و مثلث ها است . دایره ها و مثلث ها همواره در حصار مربع ها هستند

    در مورد نماد های مربع و دایره و مثلث میتوان بیان کرد که :
    مربع:
    نموداری از استواری، مردانگی، سکون، منطق و معرف زمین است. در عین حال مربع نمادی است از جهان مخلوق، نیز مبین کشتزار، حصار، پنجره و جان پناه است.

    شکل مربع از چهار ضلع برابر تشکیل شده است. هر یک از این چهار ضلع می‌تواند نمایانگر:
    چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش باشد.
    چهار جهت اصلی شمال، جنوب، مشرق و مغرب باشد.
    چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان باشد.
    چهار مرحله از زندگی کودکی، جوانی، میان سالی و پیری باشد.
    چهار طبع سردی، گرمی، خشکی و رطوبت باشد.
    چهار خلط صفرا، سودا، بلغم و خون باشد.
    چهار مرحله از تکامل بشری: دوران جنینی، دوران زندگی، مرگ، رستاخیز و معاد باشد.

    افلاطون شکل مربع را زیبا به معنی مطلق ان می‌داند و ابویعقوب عدد چهار را کاملترین رقم می‌شناسد. زیرا به تعداد حروف الله: ا ل ل هـ است.

    دایره :
    اگر قبول کنیم که مربع نمادی از مکان است، دایره نمادی از حرکت و زمان است. در عین حال دایره نمادی است از آسمان، عالم ملکوت، حرکت اجرام سماوی در حول محوری دوار و سیار و نیز نمادی است از جهان معنوی و متعال.
    همچنین:
    مربع نمادی است از سکون، دایره بیانگر حرکت است.
    مربع نمادی است از مردانگی و رجولیت، دایره مبین زنانگی و عنصر مونث است.
    مربع نمادی از عقل است و دایره نشانی از احساس دارد.

    مثلث :
    مثلث نمادی است از ایستایی و توازن. نیز نمادی است از زهدان، شعارهایی نظیر گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک و پدر، پسر و روح‌القدس و یا سه رنگ اصلی: آبی زرد، قرمز در این رابطه قرار می‌گیرند


    سه نماد اصلی هندسی به طور کامل در این عکس وجود داره که هر کدام در تقابل با دیگری دارای معانی مختلف خواهد بود که در قسمت آنالیز محتوا به اون اشاره خواهیم کرد


    دیگری تقابل خط و نقطه و صفحه که هر کدام فضای بزرگتری رو برای ما تجسم میکنند. از اتصال نقاط یک خط و از اتصال نقاط و خطوط یک صفحه و از کنار هم قرار گرفتن خط و و نقطه و صفحه یک فضای سه بعدی تداعی خواهد شد
    نقطه نماد سکون
    خط نماد امتداد
    صفحه نماد سطح
    و فضا نماد حجم خواهد بود




    این یک سیر تفکری از جزه به کل و از کل به جزء است که در این باره و مخصوصا تقایل این تفکر با نماد شمسه بیشتر صحبت خواهیم کرد


    تضاد دیگری که در عکس وجود دره , تقابل حرکت با ایستایی است . غیر از مطالب مربوط به مربع و دایره که به همین مفهوم اشاره میکنند , نماد زمین در قاب موجود در عکس و نماد درخت ( مخصوصا حرکت درخت و برگ افشانی آن ) همین تقابل رو با یاد میاره
    تضاد دیگه , تقابل نور و روشنایی در عکسه
    تضاد دیگری که در عکس وجود داره , تقابل نظم در شمسه نور و بی نظمی در برگ افشانی درخته. یعنی در قسمتی از عکس , نظم مطلق و در قسمتی از عکس آشفتگی زیاد میبینیم


    تکرار ریتمیک : Rhythmic Repetition
    ریتم و تکرار شدن برخی از اجزا در این عکس , در قسمت قبلی شرح داده شد
    اما قدرتمند ترین فضای ریتمیک در این عکس عبارت است از :



    در واقع برگ ها در تابلو گرچه دارای پخش شدگی هستند اما طبق ریتم خاصی و بر اساس الگوی تکرار شونده خاصی در تصویر خودنمایی میکنند
    تکرار اجزاء موجود در شمسه نیز , ریتم کاملا هندسی داره

    نقطه اوج Climax
    در این عکس نقطه های اوج مانند یک سوم های طلایی یا نقاط طلایی وجود نداره اما با توجه به مرکز شمسه و تقابل با قاب عکس , یک انطباق کاملا صحیح از مارپیچ طلایی رو میشه روی عکس اجرا کرد. اگر فقط کمی قاب عکس پائین تر و به سمت چپ حرکت میکرد این انطباق شگفت انگیز بود



    ضمن اینکه دو قاب متفاوت در صفحه داریم که هر کدام باید به صورت مجزا دیده بشه

    توازن Balance
    وجود دو قاب مربع شکل , که یکی کوچکتر از دیگری است , ایجاد یک توازن در عکس کرده . اگر فقط یکی از این مربع ها در تصویر وجود داشت , به علت اینکه عکس از زاویه روبرو گرفته نشده بود , حس افتادن در عکس بوجود می آمد


    سادگی به هم پیوسته : Cohesive Simplicity
    سادگی به هم پیوسته که در شمسه به خوبی مشهوده . قبلا در مورد وجدت اجزا و رسیدن از جزء به کل در قاب عکس به علت ناط و خطوط و صفحه و حجم صحبت کردیم. اما در شمسه , اگر هر کدام از شکل های تشکیل دهنده آن را یه جزء حساب کنیم , سرانجام این اشکال ساده به هم می پیوندند و یک مفهوم پیوسته ( الوهیت ) را تداعی میکنند


    ب : آنالیز محتوی

    با توجه به نقد بقیه دوستان , متوجه این نکته میشیم که امکان ارتباط با اثر به سختی انجام شده
    چرا که عناصر تشکیل دهنده عکس به جای اینکه روایتگر یک عمل یا یک حالت باشند , بیشتر نمادین بودند و باید هر کدام از نشانه ها جدا گانه مورد نقد قرار میگرفت
    در مورد قاب عکس که در اون یک درخت تصویر شده , میتوان به تلاش درخت برای بالا رفتن از زمین و برگ افشانی اون ( که شاید بتوان آن را نماد تلاش درخت برای رسیدن به بالندگی دانست ) اشاره کرد
    در نقد بقیه دوستان این حرکت , حرکتی به سوی نور تعبیر شده.
    من فکر میکنم این حرکت به سوی نور نیست
    چرا که در خود قاب تصویر هم , خورشید در پشت درخت تصویر شده
    حرکت به سوی نوری است که از پنجره تابیده شده و شکل پنجره هم در واقع یک شمسه هشت پر هست

    پس باید نماد شمسه را مورد بازبینی قرار بدیم و معنی وجود یک شمسه نورانی را بهتر درک کنیم
    شمسه در هنر اسلامی و ایرانی به صورت های گوناگون رسم شده
    گاهي‌ شبيه‌ قرص‌ خورشيد همراه‌ با پرتوهاي‌ كوچك‌ و يا به‌ صورت‌ جمع‌ كثيري‌ از تكرار شعاعها به‌ گونه‌اي‌ كه‌ كل‌ سطح‌ را پوشش‌ داده‌ است. ( همانگونه که اینجا اینگونه است )

    همانطوري‌ كه‌ اشاره‌ شد نماد خورشيد (شمسه) كه‌ در بيشتر آثار هنر اسلامي‌ ديده‌ مي‌شود، داراي‌ معاني‌ و مفاهيم‌ نمادين‌ فراواني‌ مي‌باشد. ازجمله‌ مي‌توان‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ نماد الوهيت‌ و نور وحدانيت‌ اشاره‌ كرد (الله‌نورالسماوات‌ والارض، سوره‌ 24، آيه‌ 35.)

    ز هر یک نقطه زین دور مسلسل ---- هزاران شکل می‌گردد مشکل
    ز هر یک نقطه دوری گشته دایر ---- هم او مرکز هم او در دور سایر

    اگر درخت را نماد تلاش و هر کدام از نقاط و برگ ها را یک جزء ( انسان حیوان جاندار یا حتی شیطان ) در نظر بگیریم میتوان دید که همگی این اجزا درون یک قاب مربع ( نماد سکون و زمین بود اگر یادتون باشه ) محصور شدند ولی همگی دارای حرکتی به سوی شمسه هستند
    در واقع می توان گفت که :
    جهان را سر به سر آیینه‌ای دان ---- به هر یک ذره در صد مهر تابان
    اگر یک قطره را دل بر شکافی ---- برون آید از آن صد بحر صافی
    به هر جزوی ز خاک ار بنگری راست ---- هزاران آدم اندر وی هویداست
    به اعضا پشه‌ای همچند فیل است ---- در اسما قطره‌ای مانند نیل است
    درون حبه‌ای صد خرمن آمد ---- جهانی در دل یک ارزن آمد
    به پر پشه‌ای در جای جانی ---- درون نقطه‌ی چشم آسمانی
    بدان خردی که آمد حبه‌ی دل ---- خداوند دو عالم راست منزل
    در او در جمع گشته هر دو عالم ---- گهی ابلیس گردد گاه آدم
    ببین عالم همه در هم سرشت ---- ه ملک در دیو و دیو اندر فرشته
    همه با هم به هم چون دانه و ب ---- ر ز کافر ممن و ممن ز کافر
    به هم جمع آمده در نقطه‌ی حال ---- همه دور زمان روز و مه و سال
    ازل عین ابد افتاد با هم ---- نزول عیسی و ایجاد آدم
    ز هر یک نقطه زین دور مسلسل ---- هزاران شکل می‌گردد مشکل
    ز هر یک نقطه دوری گشته دای ---- ر هم او مرکز هم او در دور سایر
    اگر یک ذره را برگیری از جای ---- خلل یابد همه عالم سراپای
    همه سرگشته و یک جزو از ایشان ---- برون ننهاده پای از حد امکان
    تعین هر یکی را کرده محبوس ---- به جزویت ز کلی گشته مایوس
    تو گویی دائما در سیر و حبسند ---- که پیوسته میان خلع و لبسند
    همه در جنبش و دائم در آرام ---- نه آغاز یکی پییدا نه انجام
    همه از ذات خود پیوسته آگاه ---- وز آنجا راه برده تا به درگاه
    به زیر پرده‌ی هر ذره پنهان ---- جمال جانفزای روی جانان

    من فکر میکنم تابلو نشانی از این جهان دارد که همه ما در اون محبوسیم و در بیرون این قاب چیزی جز ظلمت و سیاهی نیست مگر جلوه ای از نور که همگی ما ( چه انسان و چه جاندار و چه حتی بی جان ) در پی رسیدن به الوهیت و وحدانیت او هستیم. هر حرکتی به غیر از حرکت به سوی وحدانیت و الوهیت خداوندی , تنها رسیدن به سیاهی و تباهی است.



    به همبن دلیل من این عکس رو در رساندن پیامی که خودم از اون درک میکنم موفق میدونم و تمام فرم و محتوای عکس نیز به مضامین ذهنی من از این عکس اشاره میکنند

    مهم نیست که عکاس واقعا چنین هدف یا برداشتی داشته یا نه

    باز هم به قول Berenice Abbott
    I didn't decide to be a photographer; I just happened to fall into it.



    منابع :

    کد:
    http://parsitest.com/Article/548.htm
    http://www.facebook.com/note.php?note_id=175707039153966&comments
    http://www.tebb.ir/post-1385.aspx


    ویرایش توسط Delbaz : Thursday 4 August 2011 در ساعت 16:24
    nmroshan، ME، Kourosh Kahal و 23 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  2. #32
    كاربر همراه radioheadz آواتار ها
    تاریخ عضویت
    October 2008
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    309
    تشکر شده
    1038
    تشکر کرده
    719

    پیش فرض

    با تشکر

    شما از یک تابلو نقاشی استنباط یک نمایشگاه عکاسی کردید
    خیر، بنده در اون قسمت یکسری مطالبی در مورد متن عکس و عکاسی نوشته بودم که ترجیح دادم مطرح نشود و در اصلاح و ویرایش مجدد کلمه عکاسی به نقاشی باقی ماند.

    با تشکر از جناب دلباز شما در نقد خود از شماتیک هندسی خط و سطح استفاده کردید که بر اساس آنها به تحلیل عکس پرداختید که به نظرم با اساس تحلیل هندسی مغایر است زیرا :
    تقابل خطوط عمودی و افقی در این عکس تقریبا بی نظیره : حفظ ارتباط بین این خطوط
    سوال بنده اینست که در عکس اصلی خطوط عمودی و افقی می بینیم یا خطوطی که به دلیل زوایه دید موجود از زاویه قائمه خارج شده اند؟؟


    در عکس بالا خطوط سبز خطوط عمودی با زاویه قائمه هستند اما خطوط قرمز خطوطی هستند که ما در تصویر می بینیم.(البته برای یک مورد که قاب عکس است کشیده شده)

    باید توجه به اینکه روش های گوناگون نقد وجود دارد اما در اکثر آنها یک گزاره ثابت وجود دارد : Fact
    Facts can refer to truths known about past or present circumstances by actual experience or observation or to events that are presented as objective reality
    که به عبارتی در مورد عکس و نقاشی معادل هر آنچه که در اثر می بینیم است.
    به نظر می رسد دوستان در تحلیل و نقد این گزاره به آنچه دوست داریم ببینیم تاویل می کنند و اساس ایرادات بنده هم به همین قسمت است، که در پست های گذشته بنده به انواع روش ها این مورد را بیان کردم ، لذا اگر بنده در تحلیل خود آنچه را که دوست دارم به حقیقت موجود در اثر هنری ارجحیت بخشم اساسا تحلیل فاقد ارزش خواهد بود.

    نکته بعدی در مورد نقطه اوج هست که شما مطرح فرمودید و از golden spiralاستفاده کردید.


    همان طور که در عکس بالا مشخص است این تقسیم بندی هندسی طلایی حاصل از نسبت های تقسیمات درون یک کادر مشخص است.
    اما شما در عکس زیر این کادر و نسبت ها را با توجه به منظور خود تغییر دادید و همانطور که در تصویر شما مشخص است نسبت های اصلی از کادر خود عکس خارج شده اند.



    بنده هرچه جستجو کردم هیچ منبع علمی برای این نوع تطبیق و تحلیل نیافتم در صورت داشتن مرجع معتبر برای این نوع تحلیل لطفا آدرس آنرا بدهید که مطالعه کنیم.
    ویرایش توسط radioheadz : Thursday 4 August 2011 در ساعت 20:43
    nmroshan، Amateur، Elend و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    خراب رفاقت آنم که جان دهد در بهر دوست ... خط و خال لغو بر در نهاده و بی آرزوست

  3. #33
    كاربر بسیار فعال
    تاریخ عضویت
    August 2005
    محل سکونت
    مقام اصلی ماگوشه خراباتست-خداش خیردهادآنکه این عمارت ک
    نوشته ها
    1,125
    تشکر شده
    9804
    تشکر کرده
    1927

    پیش فرض

    لزومی نداره که شما در یک عکس , دقیقا یک خط راست ببینید تا در درونتون استنباط یک خط راست داشته باشید

    باز هم دقت کنید که شما به یک عکس نگاه میکنید نه یک نقشه هندسی

    همین که خطوط قاب در نظر بیننده تشکیل یک فروم مربع شکل بدهند
    همین که شمسه حاصل از عبور نور از پنجره به شکل یک شمسه در ذهن , صورت ببنده
    همین که اثری از یک مارپیچ طلایی در بطن اثر پیدا بشه
    همین که اثری از فرم های هندسی مربع و دایره و مثلث برای بیننده شکل ببنده


    کافی است تا در مورد همه این فرم ها و شکل ها صحبت کنیم

    رشته تحصیلی من ریاضی کاربردی است و قطعا هندسه جزو باید های زندگی من بوده
    اما باید توجه کنیم که اینجا کلاس هندسه نیست
    بلکه ما درپی نشانه ها یی هستیم که با توجه به اون ها بتونیم تفسیری از عکس در ذهن داشته باشیم


    اینکه حالا قاب عکس دقیقا منطبق بر یک مربع کاملا هندسی نیست ( آن هم نه در واقعیت بلکه با توجه به زاویه عکاسی ) دلیل بر این نمیشه که ما اون قاب رو مربع شکل ندونیم

    این قاب رو به بچه دو ساله تا پیرمرد نود ساله اگر نشون بدید و بگید این قاب چه شکل هندسی ای داره , همه به شما خواهند گفت که مربع شکله

    خب فکر میکنید بزرگترین ترکیب شناسان عکس , عکس رو چگونه از نظر ترکیب بندی , تجزیه تحلیل میکنند

    به نظر شما اونها هم مثل شما , فقط به یک مربعی که واقعا از نطر هندسی مربع باشه , میگن مربع؟؟


    به نمونه های زیر که ترجمه فارسی کتاب (( ترکیب بندی در عکاسی )) اثر هارالد مانته است دقت کنید و ببینید چگونه از عکسی که حتی فاقد خطوط تعریف شده در هندسه است , به مفهوم خط و مثلث و نقطه و صفحه رسیده :





    دقت میکنید که در اینجا اصلا ما اثری از مثلث نداریم اما همینکه این عناصر در ذهن ما تداعی فرم مثلث کنند برای بیان توازن عکس و ایستیای اون کافی است



    آیا در مورد چگونگی تحلیل خط و نقطه و صفحه در عکاسی , دقت میکنید ؟
    نقد عکس و نشانه ها و فرم های عکس با نقد هندسه و نقوش هندسی گرچه دارای تفاوت ریاضی گونه است اما هر دو بر اساس شکل ها و فرم ها استوار هستند اما یکی مهندسی تر به این قضیه نگاه میکنه و یکی به همان صورت که در طبیعت موجوده.


    به شما که تا این حد به مفاهیم و عناصر هندسی علاقه دارید توصیه میکنم این کتاب ترکیب بندی اثر هارالد مانته را مطالعه کنید تا با روش تحلیل فرم های هندسی در عکاسی ( نه در یک نقشه هندسی ) آشنا بشید
    ashkan 78، aidin594، nadersharp و 6 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  4. #34
    كاربر همراه radioheadz آواتار ها
    تاریخ عضویت
    October 2008
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    309
    تشکر شده
    1038
    تشکر کرده
    719

    پیش فرض

    با تشکر
    بنده با تجزیه و تحلیل آثار هنری بیگانه نیستم و موارد مطروحه در مورد هندسه پنهان آگاه هستم.

    اما در مورد تحلیل هندسی همچنان بر نظر خود هستم که ابتدا باید به حقایق موجود پرداخت و در مراتب بعد به تفسیر و تاویل. لذا دو چهار ضلعی که در زیر عکس آن آورده شده در تحلیل و تفسیر دو شکل متفاوت هستند.



    ایضا در مورد نظرات بنده در تحلیل هندسی ،شاهد از غیب رسید در موردی که شما به عنوان مرجع توضیح مورد نظر خود در پست قبل آورده اید اگر به تحلیل خطی توجه کنید خطوط را مورب و زاویه دار کشیده در حالیکه اگر بنا بر نظر شما باید عمل می شد خطوط تحلیل هندسی باید مستقیم و عمودی می بود.

    ahmad.abaee و rostampour_h تشکر می‌کنند.
    خراب رفاقت آنم که جان دهد در بهر دوست ... خط و خال لغو بر در نهاده و بی آرزوست

  5. #35
    كاربر بسیار فعال
    تاریخ عضویت
    August 2005
    محل سکونت
    مقام اصلی ماگوشه خراباتست-خداش خیردهادآنکه این عمارت ک
    نوشته ها
    1,125
    تشکر شده
    9804
    تشکر کرده
    1927

    پیش فرض

    البته من تحلیلم رو روی این عکس نوشتم
    چه شما دوست داشته باشید و چه نداشته باشید
    چه قبول داشته باشید چه نداشته باشید
    فرقی در دیدگاه من ایجاد نمیکنه


    اما چون به گفتگو علاقه دارم , قبل از اینکه جلوتر بریم ,
    یه سوال از شما دارم :
    یعنی شما میخواهید بر اساس حقیقت تعریف یک نقطه یا خط یا صفحه یا شکل هندسی به نقد عکس بپردازید؟
    ویرایش توسط Delbaz : Thursday 4 August 2011 در ساعت 23:13

  6. #36
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38313
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض



    بحث‌های بسیار جالبی در مورد عکس مطرح شد که همین‌جا از همه دوستانی که در این تاپیک مشارکت داشتند، تشکر می کنم.

    یکی از ویژگی های عکس تقابلی است که بین سطح و عمق وجود دارد. در نظر اول، عکس تخت دیده می‌شود اما دو عامل، عکس را کاملا دوبعدی می‌نمایاند: سایه و نیز پرسپکتیو حاصله در عناصر. این نوسان بین تخت بودن و دو بعدی بودن، یکی از مختصاتی است عکس را پویا می‌نمایاند.

    ویژگی دیگری که دوست دارم به ان اشاره کنم، اهمیت اجزای خارج کادر در این عکس است. هر چند دو عنصر اصلی موجود در عکس در نظر اول کاملا متعلق به کادر به نظر می‌رسند اما سایه ایجاد شده فقط نشانی از چیزی است که در خارج کادر وجود دارد. معمولا چنین ارجاعاتی در عکسهایی دیده می‌شوند که دارای اجزای فراوان‌تری باشند اما در این عکس با وجود محدود بودن عناصر، ارجاع جالبی به یک عنصر Extraframal وجود دارد.

    محتوای عناصر نیز بدون ارزش نیستند. در واقع طرحی که بر روی دیوار نصب شده است و شکل آن را در نظر بگیرید. سپس سایه خاصی که دارای طرح مشخص است و دارای همپوشانی با عنصر اول می باشد. این ترکیب کاملا حس حرکت و نیاز به سوی روشنایی را در ذهن بیدار می‌کند. حتی اگر آن مقصد روشنایی، خودِ روشنایی نباشد و فقط سرابی از آن باشد.

    مبحثی در نشانه‌شناسی وجود دارد به نام Articulation. اگر بتوان پیغام را به اجزائی تقسیم کرد که هر یک دارای معنا/ارزش قابل ملاحظه ای باشند، آنگاه می‌توان گفت که آن پیغام دارای Articulation است. در این عکس دو عنصر مشخص وجود دارد. تجزیه عکس بر اساس این عناصر، نشان می‌دهد که هر یک از این‌ها به تنهایی دارای پیام/معنایی در حد ترکیب دو عنصر نیستند. به معنایی دیگر مجاورت این دو به همین شکل و فرمی که دیده می‌شود، عکس را سرشار از اشاره می‌نماید.

    پ.ن: در مورد اشکالات تکنیکی عکس در صحبتهای دوستان اشاره‌هایی شد. به نظر من هر چند عکس بدون اشکال تکنیکی نیست اما این اشکالات در حدی نیست که با موجودیت عکس در تعارض باشد یا ارزش آن را بکاهد.

    --
    عکس فوق کاری است از خانم هدی زعیمی. با آرزوی موفقیت برای ایشان.
    ویرایش توسط nmroshan : Friday 5 August 2011 در ساعت 23:29
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  7. #37
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    با سلام
    به سلامتی نفد این عکس هم یه جورایی به پایان رسید و پست جناب روشن یه جورایی حسن ختام این مبحث بود
    اما یه سوالی که همیشه برای من مطرح بوده پس از نقد و ذهنم رو مشغول میکنه،میزان آگاهی مولف از مباحث مربوطه است در زمانی که اثر رو خلق میکرده!
    سوالم از خانم زعیمی (که نقدهای مثبت ومنفی متفاوتی راجع به کارشون دریافت کردن)اینه که چقدر به موارد ذکر شده در نقدها ، موقعی که اثر رو خلق میکردن،هوشمندانه اندیشیده بودن ؟ و اساساً این اثر یه کار بداهه بوده یا روش تفکر و تعمق صورت گرفته و هوشمندانه چیده شده در جهت بیان مفهوم مورد نظر عکاس!؟

  8. #38
    كاربر همراه Hoda Zaeimi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    January 2009
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    366
    تشکر شده
    2834
    تشکر کرده
    2372

    پیش فرض

    سلام
    پیش از شروع سخن اصلی باید از همه بزرگوارانی که این عکس رو دیدند و نظر دادند و نیز انتخاب جناب روشن تشکر کنم.

    این عکس متعلق بود به نمایشگاه نقاشی نقاشان طبیعت گرای معاصر. تابلوهای بسیار زیادی در این نمایشگاه وجود داشت که در واقع این تابلو بیرونی ترین تابلوی نمایشگاه و جدا از بقیه بود. من شاید به جرات بگم که از کنار بیشتر آثار به سرعت عبور می کردم(به دلیل بی علاقگی به این سبک نقاشی) اما زمانی که به این تابلو رسیدم مکث کردم. دقیقا برای چندین دقیقه به این صحنه نگاه می کردم.بدون اینکه علت اصلیش رو بدونم. این صحنه( تلاقی نور شکل گرفته از پنجره و نوع اون نقاشی) هم برام آشنا بود و هم غریب.اما کم کم مفاهیم این صحنه برام روشن تر شد و به مرور واضح تر و آشکار تر.و دقیقا رسیدم به معنایی که در ذهنم شکل گرفته بود.
    البته باید بگم که در اون لحظه مفاهیم دیگری هم درک کردم که شاید فقط مختص به شخص خودم باشه.
    اینها تنها حس و درک من در همون لحظه بود:
    تقابل دنیای واقعی و حقیقی(نور) و دنیای ساختگی و مصنوع دست بشر(تابلوی نقاشی)
    تقابل دنیای معنوی و عرفانی(نور) و دنیای مادی (تابلوی نقاشی)
    تقابل سنت های قدیمی (نور) و دنیای مدرن امروزی(تابلوی نقاشی)
    قدرت وسیع نور با وجود به ظاهر کوچک بودنش
    و در نهایت تمنای رسیدن به نور و رها شدن از قاب تعلقات ساختگی
    من نقاشی رو بیشتر مدرن دیدم تا سنتی و بیشتر مادی دیدم تا چیزی شبیه مینیاتورهای ایرانی.اما نور اون پنچره و حتی شکل گرفتنش به صورتی به این زیبایی برام جالب بود.و در نهایت کاری که می تونستم انجام بدم این بود که زاویه ایستادنم رو طوری تعیین کنم که تلاقی نور و تابلو کاملترین معنا رو پیدا کنه.

    من این عکس رو کاملا آگاهانه ثبت کردم و جدای از قوی بودن یا ضعیف بودن این کار،اما هنوز هم به جرات می تونم بگم که این عکس برای خودم حس غریبی رو به همراه داره.حسی و حرفی جدای از تمام دریافت ها و درک من از اون لحظه ...

    موفق باشید
    nmroshan، Delbaz، merdax و 15 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر ، وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد

    instagram: hoda.zaeimi

  9. #39
    Forum Moderator Navid7h آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2008
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,708
    تشکر شده
    13116
    تشکر کرده
    7879

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Navid7h نمایش پست ها
    سلام ...

    از مباحث کلی اگر صرف نظر کنم ( کادر بندیو نور و سایه حس تعلیق و مثلا نویز و Post Process ...)

    احساس کلی من در این چند روز نسبت به این عکس عجیب است

    من دارم این عکس را نگاه میکنم ، میبینم ، اما نمیتوانم آنرا بخوانم !
    نقل قول نوشته اصلی توسط hoda نمایش پست ها
    جناب حسینیان این جمله آخر شما ذهن من رو بسیار مشغول کرده،می تونم بپرسم چرا؟

    سلام،

    پوزش من را بابت تاخیر در پاسخ بپذیرید.




    1. به نظرم در چنین عکسی که فضای زیادی به صورت تک رنگ وجود دارد، وجود امضا کمی چشم را اذیت میکند. در واقع اینجا امضا جزو عناصر بصری عکس شده است.

    2. در مورد نوشته قبلی ام.

    منظورم رد یا قبول اثر نبود، بیشتر برداشت شخصی ام بود. از نظر من عکس موفق است. چون بیننده را چالش می کشد که بیشتر آنرا ببیند.
    دوستان از زوایای مختلف عکس را تحلیل و بررسی کردند.
    اما من نمی توانم راحت عکس را بخوانم، شاید بهتر باشد بگویم، نمی توانم حس عکس را بفهمم. عناصر با هم مرتبط هستند. آن طرح مشبک روی گوشه قاب (سایه پنجره) قاب عکس، پس زمینه مشکی بیشتر به من حسی مانند معلق بودن میدهد ( اما دریافتم از این حس هم کامل نیست، شاید چون چیز بهتری در ذهنم نمیتوانم متصور بشوم به تعلیق رسیده ام)


    شاد باشید
    nmroshan، Rouzbeh Ehsani، Hoda Zaeimi و 2 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نوید حسینیان | پیوسته



  10. #40
    كاربر آشنا saman_ti_ti آواتار ها
    تاریخ عضویت
    July 2010
    محل سکونت
    تهران - شمیران
    نوشته ها
    31
    تشکر شده
    35
    تشکر کرده
    9

    پیش فرض

    این خوب است، تبریک به ثبت کننده اش

صفحه 4 از 5 نخستنخست 1 2 3 4 5 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •