جمله معروفی در مورد عکاسی هست که میگه :
"A photograph is a portrait painted by the sun "
Berenice Abbott جمله ای به این مضمون داره که :
“Photography helps people to see.”
من نقد خودم رو با این دو جمله شروع میکنم چون معتقدم این عکس نماد حقیقی این دو جمله است
الف : آنالیز فرم :
کنتراست :
تفاوت در نقش و طرح در این عکس بینظیره . انواع مختلفی از تضاد های شکل و محتوا و فرم رو میشه در این عکس دید که هر کدام با دیگری در تقابل قرار گرفته و برخی هم مکمل هم شدند
تقابل خطوط عمودی و افقی در این عکس تقریبا بی نظیره : حفظ ارتباط بین این خطوط و موازی بودن اونها و شباهت عجیب همه خطوط افقی با تمامی خطوط عمودی , یک شعر زیبا از عکس ساخته که درای یک قافیه بسیار زیبا است. گویی شکل افقی عکس , برگردانی از شکل عمودی عکسه
دیگری تقابل دایره ها با مربع ها و مثلث ها است . دایره ها و مثلث ها همواره در حصار مربع ها هستند
در مورد نماد های مربع و دایره و مثلث میتوان بیان کرد که :
مربع:
نموداری از استواری، مردانگی، سکون، منطق و معرف زمین است. در عین حال مربع نمادی است از جهان مخلوق، نیز مبین کشتزار، حصار، پنجره و جان پناه است.
شکل مربع از چهار ضلع برابر تشکیل شده است. هر یک از این چهار ضلع میتواند نمایانگر:
چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش باشد.
چهار جهت اصلی شمال، جنوب، مشرق و مغرب باشد.
چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان باشد.
چهار مرحله از زندگی کودکی، جوانی، میان سالی و پیری باشد.
چهار طبع سردی، گرمی، خشکی و رطوبت باشد.
چهار خلط صفرا، سودا، بلغم و خون باشد.
چهار مرحله از تکامل بشری: دوران جنینی، دوران زندگی، مرگ، رستاخیز و معاد باشد.
افلاطون شکل مربع را زیبا به معنی مطلق ان میداند و ابویعقوب عدد چهار را کاملترین رقم میشناسد. زیرا به تعداد حروف الله: ا ل ل هـ است.
دایره :
اگر قبول کنیم که مربع نمادی از مکان است، دایره نمادی از حرکت و زمان است. در عین حال دایره نمادی است از آسمان، عالم ملکوت، حرکت اجرام سماوی در حول محوری دوار و سیار و نیز نمادی است از جهان معنوی و متعال.
همچنین:
مربع نمادی است از سکون، دایره بیانگر حرکت است.
مربع نمادی است از مردانگی و رجولیت، دایره مبین زنانگی و عنصر مونث است.
مربع نمادی از عقل است و دایره نشانی از احساس دارد.
مثلث :
مثلث نمادی است از ایستایی و توازن. نیز نمادی است از زهدان، شعارهایی نظیر گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک و پدر، پسر و روحالقدس و یا سه رنگ اصلی: آبی زرد، قرمز در این رابطه قرار میگیرند
سه نماد اصلی هندسی به طور کامل در این عکس وجود داره که هر کدام در تقابل با دیگری دارای معانی مختلف خواهد بود که در قسمت آنالیز محتوا به اون اشاره خواهیم کرد
دیگری تقابل خط و نقطه و صفحه که هر کدام فضای بزرگتری رو برای ما تجسم میکنند. از اتصال نقاط یک خط و از اتصال نقاط و خطوط یک صفحه و از کنار هم قرار گرفتن خط و و نقطه و صفحه یک فضای سه بعدی تداعی خواهد شد
نقطه نماد سکون
خط نماد امتداد
صفحه نماد سطح
و فضا نماد حجم خواهد بود
این یک سیر تفکری از جزه به کل و از کل به جزء است که در این باره و مخصوصا تقایل این تفکر با نماد شمسه بیشتر صحبت خواهیم کرد
تضاد دیگری که در عکس وجود دره , تقابل حرکت با ایستایی است . غیر از مطالب مربوط به مربع و دایره که به همین مفهوم اشاره میکنند , نماد زمین در قاب موجود در عکس و نماد درخت ( مخصوصا حرکت درخت و برگ افشانی آن ) همین تقابل رو با یاد میاره
تضاد دیگه , تقابل نور و روشنایی در عکسه
تضاد دیگری که در عکس وجود داره , تقابل نظم در شمسه نور و بی نظمی در برگ افشانی درخته. یعنی در قسمتی از عکس , نظم مطلق و در قسمتی از عکس آشفتگی زیاد میبینیم
تکرار ریتمیک : Rhythmic Repetitionریتم و تکرار شدن برخی از اجزا در این عکس , در قسمت قبلی شرح داده شد
اما قدرتمند ترین فضای ریتمیک در این عکس عبارت است از :
در واقع برگ ها در تابلو گرچه دارای پخش شدگی هستند اما طبق ریتم خاصی و بر اساس الگوی تکرار شونده خاصی در تصویر خودنمایی میکنند
تکرار اجزاء موجود در شمسه نیز , ریتم کاملا هندسی داره
نقطه اوج Climaxدر این عکس نقطه های اوج مانند یک سوم های طلایی یا نقاط طلایی وجود نداره اما با توجه به مرکز شمسه و تقابل با قاب عکس , یک انطباق کاملا صحیح از مارپیچ طلایی رو میشه روی عکس اجرا کرد. اگر فقط کمی قاب عکس پائین تر و به سمت چپ حرکت میکرد این انطباق شگفت انگیز بود
ضمن اینکه دو قاب متفاوت در صفحه داریم که هر کدام باید به صورت مجزا دیده بشه
توازن Balanceوجود دو قاب مربع شکل , که یکی کوچکتر از دیگری است , ایجاد یک توازن در عکس کرده . اگر فقط یکی از این مربع ها در تصویر وجود داشت , به علت اینکه عکس از زاویه روبرو گرفته نشده بود , حس افتادن در عکس بوجود می آمد
سادگی به هم پیوسته : Cohesive Simplicityسادگی به هم پیوسته که در شمسه به خوبی مشهوده . قبلا در مورد وجدت اجزا و رسیدن از جزء به کل در قاب عکس به علت ناط و خطوط و صفحه و حجم صحبت کردیم. اما در شمسه , اگر هر کدام از شکل های تشکیل دهنده آن را یه جزء حساب کنیم , سرانجام این اشکال ساده به هم می پیوندند و یک مفهوم پیوسته ( الوهیت ) را تداعی میکنند
ب : آنالیز محتوی
با توجه به نقد بقیه دوستان , متوجه این نکته میشیم که امکان ارتباط با اثر به سختی انجام شده
چرا که عناصر تشکیل دهنده عکس به جای اینکه روایتگر یک عمل یا یک حالت باشند , بیشتر نمادین بودند و باید هر کدام از نشانه ها جدا گانه مورد نقد قرار میگرفت
در مورد قاب عکس که در اون یک درخت تصویر شده , میتوان به تلاش درخت برای بالا رفتن از زمین و برگ افشانی اون ( که شاید بتوان آن را نماد تلاش درخت برای رسیدن به بالندگی دانست ) اشاره کرد
در نقد بقیه دوستان این حرکت , حرکتی به سوی نور تعبیر شده.
من فکر میکنم این حرکت به سوی نور نیست
چرا که در خود قاب تصویر هم , خورشید در پشت درخت تصویر شده
حرکت به سوی نوری است که از پنجره تابیده شده و شکل پنجره هم در واقع یک شمسه هشت پر هست
پس باید نماد شمسه را مورد بازبینی قرار بدیم و معنی وجود یک شمسه نورانی را بهتر درک کنیم
شمسه در هنر اسلامی و ایرانی به صورت های گوناگون رسم شده
گاهي شبيه قرص خورشيد همراه با پرتوهاي كوچك و يا به صورت جمع كثيري از تكرار شعاعها به گونهاي كه كل سطح را پوشش داده است. ( همانگونه که اینجا اینگونه است )
همانطوري كه اشاره شد نماد خورشيد (شمسه) كه در بيشتر آثار هنر اسلامي ديده ميشود، داراي معاني و مفاهيم نمادين فراواني ميباشد. ازجمله ميتوان آن را به عنوان نماد الوهيت و نور وحدانيت اشاره كرد (اللهنورالسماوات والارض، سوره 24، آيه 35.)
ز هر یک نقطه زین دور مسلسل ---- هزاران شکل میگردد مشکل
ز هر یک نقطه دوری گشته دایر ---- هم او مرکز هم او در دور سایر
اگر درخت را نماد تلاش و هر کدام از نقاط و برگ ها را یک جزء ( انسان حیوان جاندار یا حتی شیطان ) در نظر بگیریم میتوان دید که همگی این اجزا درون یک قاب مربع ( نماد سکون و زمین بود اگر یادتون باشه ) محصور شدند ولی همگی دارای حرکتی به سوی شمسه هستند
در واقع می توان گفت که :
جهان را سر به سر آیینهای دان ---- به هر یک ذره در صد مهر تابان
اگر یک قطره را دل بر شکافی ---- برون آید از آن صد بحر صافی
به هر جزوی ز خاک ار بنگری راست ---- هزاران آدم اندر وی هویداست
به اعضا پشهای همچند فیل است ---- در اسما قطرهای مانند نیل است
درون حبهای صد خرمن آمد ---- جهانی در دل یک ارزن آمد
به پر پشهای در جای جانی ---- درون نقطهی چشم آسمانی
بدان خردی که آمد حبهی دل ---- خداوند دو عالم راست منزل
در او در جمع گشته هر دو عالم ---- گهی ابلیس گردد گاه آدم
ببین عالم همه در هم سرشت ---- ه ملک در دیو و دیو اندر فرشته
همه با هم به هم چون دانه و ب ---- ر ز کافر ممن و ممن ز کافر
به هم جمع آمده در نقطهی حال ---- همه دور زمان روز و مه و سال
ازل عین ابد افتاد با هم ---- نزول عیسی و ایجاد آدم
ز هر یک نقطه زین دور مسلسل ---- هزاران شکل میگردد مشکل
ز هر یک نقطه دوری گشته دای ---- ر هم او مرکز هم او در دور سایر
اگر یک ذره را برگیری از جای ---- خلل یابد همه عالم سراپای
همه سرگشته و یک جزو از ایشان ---- برون ننهاده پای از حد امکان
تعین هر یکی را کرده محبوس ---- به جزویت ز کلی گشته مایوس
تو گویی دائما در سیر و حبسند ---- که پیوسته میان خلع و لبسند
همه در جنبش و دائم در آرام ---- نه آغاز یکی پییدا نه انجام
همه از ذات خود پیوسته آگاه ---- وز آنجا راه برده تا به درگاه
به زیر پردهی هر ذره پنهان ---- جمال جانفزای روی جانان
من فکر میکنم تابلو نشانی از این جهان دارد که همه ما در اون محبوسیم و در بیرون این قاب چیزی جز ظلمت و سیاهی نیست مگر جلوه ای از نور که همگی ما ( چه انسان و چه جاندار و چه حتی بی جان ) در پی رسیدن به الوهیت و وحدانیت او هستیم. هر حرکتی به غیر از حرکت به سوی وحدانیت و الوهیت خداوندی , تنها رسیدن به سیاهی و تباهی است.
به همبن دلیل من این عکس رو در رساندن پیامی که خودم از اون درک میکنم موفق میدونم و تمام فرم و محتوای عکس نیز به مضامین ذهنی من از این عکس اشاره میکنند
مهم نیست که عکاس واقعا چنین هدف یا برداشتی داشته یا نه
باز هم به قول Berenice Abbott
I didn't decide to be a photographer; I just happened to fall into it.
منابع :
کد:
http://parsitest.com/Article/548.htm
http://www.facebook.com/note.php?note_id=175707039153966&comments
http://www.tebb.ir/post-1385.aspx