اول بخاطر شرکتتون توی این بحث تشکر میکنم.
خوبه که برای روشنتر شدن نیازم و آشنایی شما با طرز کار خودم یکسری توضیحات خدمتون عرض کنم.
در سال 1383 که اولین تجربه کار حرفه ایم رو با سمت "مدیر جلوه های ویژه بصری" در یک فیلم داستانی بلند داشتم و برای اولین بار تلفیق تصویر حقیقی (محیط و یک ماشین در حال حرکت) با شخصیت سه بعدی داشتم، Footage ی که به من داده شد، سایزی برابر با 720 در 576 داشت و از دیگر مشخصاتش که میتونم براتون بگم این بود که نور پردازی ضعیف بود و تصویر هم تا حدی مات بود و اتفاقی که باید در اون صحنه می افتاد این بود یکی از شخصیت های داستان باید با ماشین تصادف سختی میکرد بطوری که قطع نخاع و کور میشد... (که برای بوجود آوردن این صحنه از تکنیک rigid body که در اون زمان به تازگی در نرم افزار 3dsmax بوجود آمده بود و با وجود اینکه سیستم فوق العاده ضعیفی داشتم که بارها و بارها در زمان پردازش نحوه برخورد شخصیت با ماشین، Crash میداد و سیستم reset میشد) ولی با وجود همه این سختی ها و همین تصویر بی کیفیت ، بعد از اعمال جلوه های ویژه و تدوین ، موقع نمایش خصوصی (که همه عوامل حضور داشتند ولی از جریان دیجیتالی بودن این صحنه خبر نداشتند)، هیچکس متوجه دیجیتالی بودن شخصیت داخل فیلم نشد.
تکنیکی که من در این فیلم استفاده کردم در همون سال در یک فیلم هالیودی با سرمایه گذاری میلیاردی ، البته بطور گسترده تری استفاده شده بود که در تبلیغات فیلم هم مکرر به این نکته اشاره میشد!
هدفم از تعریف کردن این داستان نسبتاً طولانی این بود که من همیشه عادت داشتم که با امکانات کم (یا بعضی مواقع بدون هیچ امکاناتی!!!) ، کارهایی در حد استاندارد بسازم. و حالا با گذشت این سالها و پیدایش دوربین های dslr (بخصوص 60d که نظرم رو به خودش جلب کرده) با این کیفیت و قدرت مانور ، شکی ندارم که کارهای بزرگی ازشون بیرون میاد! برای موارد خاصی مانند slow motion هم راه های زیادی هست، از جمله همان کرایه کردن دوربین که دوستان دیگه و خودتون هم اشاره کردید.
در مورد این موضوع هم که به کارهای آقایان "سپهر وکیلی" و "برادران بوشهری" ، عرض شود.. این هنرمندان با وجود کارهای زیادی که انجام دادن، من خلاقیت آچنان مثال زدنی ازشون ندیدم و محبوبیتشون رو فقط در همکاری با بزرگان موسقی میدونم.
آقای "سپهر وکیلی" که تا چند وقت پیش بجز تکرار فوکوس کردن روی خواننده کار دیگری بلد نبود! اخیراً دارند یک تکونی به خودشون میدهند. گروه "برادران بوشهری" هم که در 90% کارهاشون به تکنیک Tracking بسنده کردن!!
شاید این قسمت را یکمقدار زیادی مبالغه آمیز گفتم ولی همانطور که خودتون هم حتماً میدونید، کلیپ ساختن فقط داشتن تصویر با کیفیت نیست!!
به اعتقاد من همانطور که متن آهنگ پیامی برای مخاطب دارد (مانند بیان احساسات و ...) و موسقی سعی دارد در رسیدن این پیام به مخاطب کمک بکند (احساسات خواننده را تشدید میکند)، در این بین تصویر نقش مهم تری دارد تا اینکه فقط بیایم تصویر همان خواننده را نشان بدهیم که دارد از روی متن میخواند! به نظر من گوش دادن به یک آهنگ با چشمان بسته، تاثیر بهتری دارد تا تماشای کلیپی از همان آهنگ که ناشیانه ساخته شده و تاثیر شعر و آهنگ را خنثی میکند!
پُر حرفی من رو ببخشید. برای روشن شدن هدفم و جلوگیری از برداشت های منفی دوستان، مجبور به بیان این مسائل شدم.
در حال حاضر با یکسری از هنرمندان محبوب تماس گرفتم و در صورت توافق با این عزیزان، قصد خرید دوربینی رو دارم که تا حد ممکن تصویر بی عیب و نقصی رو به من ارائه بده، باقی کارش با من و نرم افزارهای تدوین
این موضوع رو هم به عرایضم اضافه بکنم که تصویر حقیقی فقط 20% از کارهای منو پر میکنه و باقی چیزهایی که در تصویر میبنید پیکسل به پیکسل در نرم افزارهای گرافیکی و سه بعدی ساخته میشن. برای 20% خدارو خوش نمیاد این همه خرج کنم :D