با عرض سلام خدمت دوستان و اساتید محترم.
این تاپیک رو با مشورت جناب روشن برای بررسی دوربین های فول فریم با کراپ دار باز کردم.
امیدوارم در ادامه با کمک دوستان بتونیم تاپیک جامعی در مورد مقایسه ی این دوربین ها داشته باشیم...
Printable View
با عرض سلام خدمت دوستان و اساتید محترم.
این تاپیک رو با مشورت جناب روشن برای بررسی دوربین های فول فریم با کراپ دار باز کردم.
امیدوارم در ادامه با کمک دوستان بتونیم تاپیک جامعی در مورد مقایسه ی این دوربین ها داشته باشیم...
خوب.....:::happy:::
اولین سوالهایی که برای من در این مورد مطرح شده:
1- آیا عمق میدان در این دوربین ها تفاوت داره؟(مثلا در دیافراگم 2.8 میزانBlur شدن پس زمینه با تصاویر با دوربین های كراپ دار فرق می كنه؟)
2- آیادر میزان نویز تصاویر تاثیر داره؟
3- در نوردهی ها سنسور های فول فریم بهتر عمل می کنند یا کراپ دار؟
4- ودیگر تفاوت هایی که وجود دارن و من ازشون بی اطلاع هستم و دوست دارم در موردشون بدونم.
از تمامی اساتیدی که در این مورد اطلاعات دارند تقاضای کمک دارم.
سلام
البته من جزء اساتيد نيستم ولي تاپيك زير هم اطلاعات خوبي دارد. (مخصوصا" پست هاي جناب كاوه عزيز-kakoock)
http://www.akkasee.com/forum/showthread.php?t=4889
بهنام جان تاپيك خيلي خوبي است.ممنون.
فكر میكنم فول فریم ها تفاوت های مهم تر از لنز واید با كراپ دار ها داشته باشند
اساتیدی مثل داریوش خان كه خیلی ارادت دارم به ایشون و آقای amir33000 عزیز میتونن راهنمایی خوبی به ما بكنن در این زمینه
اما به هر حال فكر كنم به دلیل سنسور بزرگشان از كم نویزی خوبی بهره ببرن هر چند كه بزرگ بودن سنسور دلیل كم نویز بودن نیست همیشه
اما سوالی كه همیشه برای من وجود داشته این است كه آیا كراپ فاكتور یك دوربین مثل تله كانورتور عمل میكند؟؟
و علاوه بر رنج بر دیافراگم هم تاثیر میگذارد؟؟
یعنی در واقع دیاف 10 در فول فریم ها برابر دیاف 16 در این دوربین هاست؟ و آیا با این حساب دوربین های كراپ دار معمولاَ عمق میدان بیشتری را ثبت میكنند؟؟
من هم فکر می کنم که عمق میدان با تغییر سایز سنسور تغییر می کند. این موضوع در تفاوت بین عکسهای یک دوربین کامپکت با سایز سنسور کوچک و یک دوربین SLR از نوع APS-C (با دیافراگم و فاصله کانونی یکسان) کاملا مشخص است. من خودم تا مدتها بعد از این که دوربینم را از کامپکت به SLR تغییر دادم با تصاویر آن مشکل داشتم و به خاطر عمق میدان کمتر به نظرم تصاویر وضوح کمتری داشت.
البته شاید لنز هایی که مخصوص دوربینهای APS-C ساخته می شوند( مانند سری DX نیکون) از نظر دیافراگم همانند لنزهای فول فریم روی یک دوربین فول فریم باشند. اما فکر می کنم یک لنز فول فریم روی یک دوربین APS-C در حقیقت عمق میدان بیشتری ایجاد می کند تا روی یک بدنه فول فریم.
سلام،
ببخشید که در بحث دوستان دخالت میکنم.
اول اینکه عرض کنم در تاپیکی که جناب آقای علیمحمدی اشاره فرمودند، تفاوتهای بسیار بیشتری مطرح و بررسی شدهاست و فقط بحث لنزها نبودهاست، در مورد شباهت با دیافراگم باید عرض کنم که خیر، هیچ شباهتی ندارند. اندازهی دیافراگم در وقاع تعیین کنندهی اندازی CoCها و مقدار نور ورودی به جعبهیتاریک دوربین است. یعنی بستن دیافراگم خاصیت نور ورودی را تغییر میدهد و در نتیجه شدتنور و عمقمیدان تصویر حاصله در ارتباط مستقیم با اندازهی دیافراگم تغییر میکند، در عوض کراپ فاکتور سنسور یا همان اندازهی سنسور، هیچکاری به خواص نور و در نتیجه تصویر حاصلشده در اتاق تاریک ندارد و فقط آن را ثبت میکند، یعنی اگر سنسور 1 سانتیمتر مربع باشد بهاندازهی یک سانتیمتر مربع تصویر خواهیم داشت، اگر APS-C باشد حدود 4 تا 5.5 سانتیمتر مربع و دوربین فولفریم 8.6 سانتیمتر مربع از همان تصویر را ثبت میکند، اگر هم کسی زرنگی کرد و یک سنسور دایره به قطر 3.6 سانتیمتر ساخت، اگر ما هود لنزها را برداریم یک تصویر دایرهای به شعاع 18 میلیمتر خواهیم داشت :)
در نتیجه آن چه که بالا عرض کردم، نه شدت نور ورودی و نه عمق میدان تصویر حاصلشده بهخاطر اندازهی دستگاه ثبت تصویر فرق نخواهند کرد. یعنی دیافراگم 2.8 همیشهی بهاندازهی 2.8 نور وارد دوربین خواهد کرد و این ماییم که با دستگگاهیی که در آن جعبهی تاریک فیلم یا سنسوری با اندازهی دلخواه نصب میکنیم.
این ماجرا در عکاسی فیلمی هم بسیار سابقه دارد، یکی از رایجترین کارها در زمان Large Format عکاسی نصفهبود، یعنی طرف فیلم 9 در 12 سانتیمتر را با دو بار عکاسی میکرد و هردفعه نصف طول فیلم را با نقاب سیاهی میپوشاند، اینطوری دو عکس 6 در 9 حاصل میشد که هم اندازهی مطلوبی داشت (نسبت 2 به 3) هم در فیلم صرفهجویی میشد، اما تصویر، شدت نور ورودی و بقیه عوامل هیچ تغییری نمیکردند. در مورد عمق میدان پایینتر عرض خواهم کرد.
بهروز عزیز،
اتفاقاً در آن تاپیک چهار حالتی که ممکن است با تغییر سایز سنسور و لنز رخدهد بررسی شدهاست. بستگی کامل به کادر شما دارد، یعنی اندازهی سنسور به خودی خود مطرح نیست و اینکه آیا دارید یک کادر را مقایسه میکنید یا نه؟ و اگر یک کادر را مقایسه میکنید، آیا با یک لنز روی دو دوربین این کادر را مقایسه میکنید (یعنی دوربین را جابهجا میکنید؟) یا اینکه لنزها را تعویض میکنید؟ این حالتها در آن تاپیک بررسیشده اند و نتیجهی هر مورد هم ارایهشده است.
در ضمن سه نکتهی دیگر هم هست، یکی اینکه همانطور که پیشتر در جاهای مختلف بحث شدهاست، عمق میدان مفهومی است کاملاً نسبی. تمام تعاریف علمی عمقمیدان هم یک فاکتور نسبی دارند که وضعیت بینندهی ایدهآل را فرض میگیرد، جدای از آن اینکه تصویر از چه فاصلهای و چگونه دیدهشود، به همان اندازهی ثبت و چاپ تصویر در عمق میدان تاثیر دارند. دیگری اینکه Density سلولهای سنسور هم در عمق میدان موثر است که علت آن در همان تاپیک ذکر شدهاست. یعنی دوربین فولفریم 12 مگاپیکسلی عمق میدان متفاوتی با دوربین فولفریم 22 مگاپیکسلی ثبت خواهد کرد و در نهایت اینکه آنچه که در ویزور SLR میبینید به طور معمول عمق کمتری نسبت به تصویر نهایی دارد، علت آن هم صفحهای است که برای تشکیل تصویر در ویزور کار میگذارند که برای روشنتر کردن تصویر حاصله از عمق میدان میکاهد (فرآیندی مشابه فرآیند دیافراگم وارونه)، صفحههای تاریکتری هستند که تصویر دقیقتری به نمایش میگذارند.
ممنونم.
سلام
با هماهنگی که با یکی از مدیران انجام دادم , تصمیم به ایجاد این تاپیک گرفتم
امروزه ما دوربین های نیمه حرفه ای (semi pro) ای رو میبینیم که دارن شانه به شانه دوربینهای فول فریم حرکت میکنند .
حتی در بعضی موارد مزیتهایی هم دارند , مثل هزینه کمتر , تله بیشتر و ,,,
اما با وجود همه اینها چرا شما هنوز میخواهید دوربین SLR کراپدارتون رو به فول فریم ارتقاء بدید ؟
میتونید سه دلیل اصلی رو بگید ؟
ممنون
سلام
والا میثم جان، اینجوری که شما بیان کردی، انگار همه اینگونه فکر میکنند...، در صورتی که مثلاً بنده به سه دلیل زیر به فول فریم کوچ نخواهم کرد. [مگر آنکه دلایل قانع کنندهای برای این کار به مرور زمان ایجاد شود و دلایل موجود کمرنگ شود]
1ـ تجهیزات به نسبت ارزانتر کراپدارها
2ـ سبکتر بودن فاحش (قیاسی داشته باشید بین لنز 18-200 و 28-300 L، فارغ از تفاوتهایی که در ساخت دارند)
3ـ تله بلندتر روی کراپدار (60-70 درصد عکسهام با لنز تله و کادر بسته است)
با سلام و احترام به صحبتهای دوستان
راستش من در شرایط آتلیه 3 دوربین 40D و 50D و 5D رو با یه لنز 105-24 در یک شرایط نوری تست کردم...
به جرات میگم detail e ثبت شده در 5D اختلاف بسیاری با دو دوربین دیگه داشت! و شارپنس و وضوح بالاتر.
راستش من خیلی حرفه ایی نیستم که بدونم اینگونه تست کار درستی بوده یا نه ولی مطمئن هستم که بطور کلی کیفیت عکسهای 5D من با تمام قدیمی بودنش نسبت به سرعت پیشرفت تکنولوژی از 50D پانزده مگا پیکسلی بالاتر بوده و هست چه در outdoor جه indoor
ولی منم خیلی خوشحال میشم که اگه دوستی یا استادی اطلاعات دقیقتری نسبت به این تاپیک داره ، مارو هم قابل بدونه و در اختیارمون بذاره.
با سپاس
کیفیت فوق العاده بهتر مخصوصآ دیتیل و جزئیات / دینامیک رنج بالا / نویز پایین
من فکر کنم همین مسئله خروجی خیلی موارد دیگه رو رفع کنه ! بله فول فریم سنگین تره ولی آنسل آدامز دوربین قطع بزرگ بالای کوه میبرده با اینکه میشده دوربین 35 میلیمتری هم ببره و مطمئنآ قیمت فول فریم خود بدنه و لنز خیلی بیشتره شاید 3 برابر !
مثلآ دی 700 + 24-70 + 70-200 قیمتش میشه 6میلیون و پانصد ولی دی300 با 16-85 + 70-300 که هم تله بیشتری داره هم سبکی فاحش میشه دو میلیون و پانصد ... پس اینجا جدای هر چیزی مسئله کیفیت و نیازه
با جمله اول شما در مورد داینامیک رنج و نویز موافق نیستم.
فول فریم بودن به خودی خود باعث بهبود این فاکتورها نمیشه.
باید بررسی کرد که چرا افزایش سایز سنسور در کیفیت تصویر تاثیر داره.
بحث رو اینجوری شروع می کنم.
فرض کنید یه دوربین فول فریم مثل 5ی مارک2 و یک 40دی داریم.
بر روی هر دو لنزهای مشابهی می بندیم.مثلا لنز فیکس 50.
حال از یک فاصله ثابت از جسمی عکس می گیریم.
پس توجه کنید لنز یکسان و فاصله از موضوع هم یکسان.
بعد از تهیه عکس اگر تصویر حاصل از دوربین فول فریم رو به اندازه 40دی کراپ کنیم به نظر شما تفاوتی بین دو تصویر هست_
تفاوت اگر وجود داشته باشد بسیاز جزیی خواهد بود.
پس این نیست که پیکسلهای فول فریم به خودیه خود نویز کمتر یا داینامیک رنج بالایی داشته باشند.
البته صحبت شما از این جهت درسته که اصولا دوربینهای فول فریم به خاطر ماهیت حرفه ای که دارند اصولا کم نویز تر و با داینامیک رنج بالاتری ساخته می شوند.
اما منشا کیفیت بالای فول فریمها از جای دیگریست.
این کیفیت بالا از سایز کل سنسور حاصل میشه.
به اینصورت که در فول فریمها برای به تصویر کشیدن موضوعات باید از لنزهای با فاصله کانونی بلندتر استفاده کرد نسبت به سنسورهای کوچکتر.و چون لنزهای با فاصله کانونی بلند جدا از کیفیت ساخت image scale یا مقیاس تصویر
کوچکتری دارند خروجی در سنسورهای بزرگتر اصولا کیفیت بهتری دارد.
اتفاقا خیلی فرق داره..
در شرایطی که شما اشاره کردید کیفیت تصویر 40D تقریبا دو برابر 5D هست به این دلیل که تصویر 40D حاوی اطلاعات 10 مگاپیکسل سنسور از ناحیه مورد اشاره هست اما تصویر کراپ شده 5D فقط یک فایل 5 مگاپیکسلی بیشتر نیست!
یعنی 40D برای پوشش آن قسمت مورد اشاره از تمام قدرت سنسور استفاده کرده و 5D ....
و اما دلایل من برای انتخاب فول فریم:
ایجاد عمق میدان کمتر در مقایسه با سنسورهای کراپ
میدان دید بیشتر در شرایط استفاده از لنز های برابر در مقایسه با دوربینهای کراپ
خوشدستی به دلیل بدنه بزرگتر و راحتتر(شخصی)
در مدت کمی که دارم عکاسی میکنم متوجه شدم که آنچه من لازم دارم 3 چیز هست:
نخست داینامیک رنج بالا
عمق میدان کم بالاخره دیافراگم کوچک
خلاصه اینکه فول فریم همانی هست که من لازم دارم
:think:;
سلام:نقل قول:
در شرایطی که شما اشاره کردید کیفیت تصویر 40D تقریبا دو برابر 5D هست به این دلیل که تصویر 40D حاوی اطلاعات 10 مگاپیکسل سنسور از ناحیه مورد اشاره هست اما تصویر کراپ شده 5D فقط یک فایل 5 مگاپیکسلی بیشتر نیست!
یعنی 40D برای پوشش آن قسمت مورد اشاره از تمام قدرت سنسور استفاده کرده و 5D
دوستان بعضی مواقع اینقدر محکم و صریح روی موردی پافشاری میکنند که برای من واقعا جای تعجب دارد. و به تمام دانسته هایی که دارم برای لحظاتی شک میکنم.
صحبت آقای مزدک مطهری به معیاری از 5DII بود که معادلی از 8 مگاپیکسل خواهد بود نه 5 مگاپیکسل
واقعا ارزیابی کیفیت یک عکس به چه عواملی بستگی خواهد داشت؟ اصلا کیفیت یک عکس چیست؟
جواب این سوال مشکلات لاینحل بسیاری را حل خواهد کرد!
-----------
بحث مربوط به این تاپیک:
1. دیتیل ( با دقت به محدودیت های قوانینی فیزیکی نسبت به تاریخ ارسال این پست )
2. دسترسی به رنج های واید با تنوع بیشتر
3. به چند دلیل شخصی دیگر ..
اگر عکاس حرفه ای بودم ( از عکاسی امرار معاش میکردم ) حتما بهترین فول فریم و لنز های عالی آن را به هر قیمتی بود میخریدم. ولی الان من به شخصه هیچ نیازی به خرید فول فریم ( حداقل فعلا ) احساس نمیکنم. لنز هایی هم که طی سالیان گذشته تهیه کرده ام بیشترشان سری DX هستند. اونهایی که لنز فول فریم هم هستند که خریده ام نسخه DX نداشته اند مانند ۷۰-۲۰۰
این داستان فول فریم هم کمی مد شده ( بی احترامی به اساتیدی که کوچ کرده اند تلقی نشه ) ولی بعضی از کسانی دوربین ۱۳۵ میخرند واقعا به آن احتیاجی ندارند. این مساله بسیار مهم باعث شده کسانی مثل اینجانب که روی فول فریم بودن دوربینشان خیلی اصراری ندارند بتوانند تا از این هایپ فول فریم بازی استفاده کرده و لنز های بسیار مرغوب DX را دست دوم و با قیمت های خیلی مناسب تهیه کنند! :redface:
کمی شبیه این که همه توی تهران الان سوار SUV های عضلانی شش سیلندر هستند، یک بار هم محض رضای خدا سفر آف رود نمیرند و توی این شهر دنبال جای پارک میگردند! :)
مقدار نویز و دینامیک تصویر رابطه مستقیمی با انداره سنسور و تعداد پیکسلها داره.
فرض کنید دو سنسور فول فریم و کراپ 1.6 داریم که هر دو 10 مگاپیکسلی هستند، این یعنی در سنسور فول اون مقدار نوری که یک پیکسل رو روشن میکنه در سنسور کراپ بیش از یک پیکسل رو روشن میکنه که مقداری از این نور به صورت بازتابش از روی سطح غیر حساس بین پیکسلهای سنسور از دست میره.
این باعث میشه که دینامیک پیکسلهای سنسور کراپ از فول کمتر باشه و اون نور از دست رفته با انعکاس از روی سطوح داخلی دوربین به صورت نویز (چون دیگه متمرکز نیستند) به سنسور میرسه و میزان نویز رو بالا می بره.
در ضمن فاصله کانونی هیچ ارتباطی با کیفیت تصویر نداره (از نظر نویز، دینامیک، شارپنس).
چیزی که هست اینه که به دلیل کوچک بودن سنسور مقدار زاویه دید دوربین از یه دوربین فول فریم کمتره، که باعث میشه کراپها برای عکاسی تله مناسبتر باشند ولی در واید بسیار ضعیف هستند و تقریبا لنز سوپر واید خوبی برای کراپها وجود نداره. من که لنزیو ندیدم رو کراپ 1.6 زاویه دید 10 کامل داشته باشه (به غیر از فیش آی).
که این باعث میشه فول فریمها برای عکاسی معماری انتخاب بهتری باشند.
برای اطلاعات بیشتر لینک زیر رو ببینید:
کد:http://www.cambridgeincolour.com/tutorials/digital-camera-sensor-size.htm
سلام من یک مدتیه فول فریم دارم.روز اول که از دی ۳۰۰ جدا شدم و دی ۷۰۰ گرفتم کلی پشیمون شدم در واقع اون ۸۵ م.م ای که با کراپ دار ازش لذت میبردم رو از دست دادم الان دقت کنید بیشتر باهاش لند اسکیپ میگیرم(چاره اش ۱۳۵ بی خوده که عمرا بخرمش).توی هچل ۲۴-۷۰ گیر افتادم که رنج پایینی داره نمیدونم چرا توی کراپ دار از داشتن ۱۷-۵۵ انقدر خوشحال بودم .دیگه تله پرنده گرافی ندارم.وباید پرنده هارو متقاعد کنم که بیان نزدیکتر.
عمق میدان عکسها بشدت پایینه جوری که فقط میخای ازش خلاص بشی .وزن کوله ام انقدر سنگینه که دست ودلم برای کوه نوردی نمیره (خوده دی ۷۰۰ بدون گریپ نمیدونم چرا احساس میکنم برابر ۱۰ تا دی ۳۰۰ ه؟)
الان فقط ۳ تا چیزه که باعث شده دی ۷۰۰ رو نگه دارم. یکی داینامیک رنج دوم خداحافظ نویز و دیگری حس عکس ارژینال با استاندارد ۳۵ میلیمتری
گردنه حیران-دی ۷۰۰
http://www.digitalnegar.com/images/2...85736_balg.jpg
ما دعا می کنیم شما تیلت شیفت 85 نیکون رو بگیری تا این مشکل حل بشه.نقل قول:
عمق میدان عکسها بشدت پایینه جوری که فقط میخای ازش خلاص بشی
اما من (اگه یه روز پنتاکس فول فریم بسازه!lol) و بخوام بهش فکر کنم یکی از دلایلم همین نویزه یکی دیگه همون حس اریژینالی چون قبلا هم از فول فریم اومدم !!! (نگاتیو رو میگم) یه جورایی اصلا با این کراپ فاکتور حال نمی کنم. بیشتر کار من هم یا تو معماریه و یا پرتره که نیاز چندانی به تله های بالا و گران قیمت ندارم.فوقش با یک 200-70 کارم راه میفته. اما این کراپ که لنز 28 محبوب منو به 42 تبدیل میکنه واقعا بده . باید برم دنبال 10-17 و اینجور چیزا که مسلما اعوجاج بیشتری داره (در کنار آقا رضا خدا لنز شیفت 28 پنتاکس رو هم نصیب ما بکنه!).خلاصه یک دلیلم خلاصی از شر کراپ فاکتوره.پرتره هم که نویزش کم باشه خوبه که بتونم از ایزو های بالاتر تو نور محیط یا پرژکتور استفاده کنم چون این جور پرتره رو دوست دارم اما الان تقریبا نمیشه.
داینامیک رنج بالا هم بسیار بسیار واسم مهمه.مخصوصا تو عکاسی معماری که دیگه مجبور نباشم برم تو مایه های HDR و با یکی دو شات کارم انجام بشه.
در مورد وزن:
1- یک نفر کراپ دار با تجهیزات خوب و فول رنج (میانگین): (البته اگر ایشون لطف کنن 17-55 نخرن... هر چند باعث نفاوت چشم گیری نمی شه)
100-400 + 24-105 + 10-22 + 100 + 50
2- یک نفر فول فریم با تجهیزات نسبتا خوب و فول رنج (میانگین):
100-400 + 24-105 + 16-35 (یا 17-40 و یا 12-24) + 100 + 50
تنها فرقی که این وسط موند تفاوت وزن بدنه ها (که فکر نکنم خیلی زیاد باشه... فرق وزن 50 دی با مارک 2 حدود 100 گرم هست و حتی 7D از 5D II سنگین تر هست) و فرق وزن اون آلترا واید هست (وزن 16-35، 640 گرم هست و خیلی هم از 10-22 یا 10-20 سنگینتر نیست.)
نهایتا تفاوت وزن کوله این دو شخص کمتر از 1 کیلو خواهد بود. هر چند کسی که فول فریم می شود ممکن هست بادی کراپ دارش را هم نگه دارد که این یک قضیه دیگر هست! lol
این یه قانون نیست!نقل قول:
اما این کراپ که لنز 28 محبوب منو به 42 تبدیل میکنه واقعا بده . باید برم دنبال 10-17 و اینجور چیزا که مسلما اعوجاج بیشتری داره
لنزهای واید مناسبی برای دوربینهایی با سنسورهای کوچک طراحی شدند. که شاید مشکلات کمتری هم نسبت به بعضی از لنزهای واید فول فریمها داشته باشند.
سلام
فكر كنم قشنگ ترين پاسخ رو به اين سوال حامد خرم يار داد ( منو هم از جواب دادن بي نياز كرد ! ).
ضمنا آي منم از دست اين SUV هاي غولتشن شكارم. آي شكارم.:::angry:::
والا فکر کنم این مثالی که شما زدین مثال خوبی نباشد. علت هم این است که مهمترین فاکتور - وزن و اندازه لنز ها هستند وگرنه بدنه ها همونطور هم که شما فرمودید تقریبا فرقی ندارند یا فرقشان چشمگیر نیست.
لنز هایی که شما در هر ۲ مثال به کار برده اید همگی (بغیر از ۱۰-۲۲) فول فریم هستند. این مقایسه درستی نیست. شما باید این لنز های فول فریم رو با لنز های سري EF-S در برند کنون و لنز های سری DX در برند نیکون مقایسه کنید. به شما قول میدهم فرقشان خیلی زیاد باشد.
جناب آقای خلیلی اگر D700x بر مبنای سنسور 24 مگاپیکسلی بیاید چطور؟ فکر کنم یه چیزی سرتر از یک دوربین کراپ دار بشه(با دو برابر شدن تعداد پیکسل ها به نسبت دی 700،یک و نیم برابر شدن کراپ های فعلی را پوشش میده)..با جزئیات بالاترش دیگر نیازی به متقاعد کردن پرنده ندارید :::love2:::
راستی مشکل سنگینی بنظرم فقط بخاطر کوله هستش،از وقتی که inverse 200 رو خریدم با حمل تمامی تجهیزاتم هیچ گونه مشکلی ندارم و راحتم.
آقای خلیلی اختلاف داینامیک رنج D700 با مثلا D90نقل قول:
الان فقط ۳ تا چیزه که باعث شده دی ۷۰۰ رو نگه دارم. یکی داینامیک رنج دوم خداحافظ نویز و دیگری حس عکس ارژینال با استاندارد ۳۵ میلیمتری
آیا مقدار قابل توجهی است یا این مقدار ناچیز است؟!
یکی از مهمترین فاکتورهای عکاسی دیجیتال "داینامیک رنج" هست که البته به همان اندازه ای که مهمه به همان اندازه کمتر به آن پرداخته میشه :(
منظورتون از این قسمت احتمالا استفاده از کراپ نیست که؟! چون به نظرم کراپ از دوربینی که مثال زدید (با جزئیات بیشتر )نمیتونه جایگزین تغئیر فاصله در لنز بشه.نقل قول:
.با جزئیات بالاترش دیگر نیازی به متقاعد کردن پرنده ندارید
//
در رابطه با بحث تاپیک هم
به نظرم پیشرفت دینامیک رنج در سنسور های دوربین های کراپ دار خیلی خوب بوده!! و دلیل کافی نیست برای مهاجرت به فول فریم!
ولی تفاوت نویز محسوستره .
خب میشه این طوری گفت (با همون رنج تقریبی روی فول فریم):نقل قول:
والا فکر کنم این مثالی که شما زدین مثال خوبی نباشد. علت هم این است که مهمترین فاکتور - وزن و اندازه لنز ها هستند وگرنه بدنه ها همونطور هم که شما فرمودید تقریبا فرقی ندارند یا فرقشان چشمگیر نیست.
لنز هایی که شما در هر ۲ مثال به کار برده اید همگی (بغیر از ۱۰-۲۲) فول فریم هستند. این مقایسه درستی نیست. شما باید این لنز های فول فریم رو با لنز های سري EF-S در برند کنون و لنز های سری DX در برند نیکون مقایسه کنید. به شما قول میدهم فرقشان خیلی زیاد باشد.
10-20 یا 10-22 + 17-70 (با رنج تقریبا مساوی با 24-105 روی فول فریم... باقی موارد خیلی فرق دارند) + 70-200 (که میشه 112-320 که برابر 100-400 در نظر میگیرم - بهتر از این پیدا نکردم)
باز هم تفاوت نهایتا 1 کیلو خواهد بود :::happy:::
من قانع نشدم :confused:
منظورتون اینکه نتیجه هر دو یکیه؟!نقل قول:
چرا نمیشه ؟ فقط به جای دوربین خودتون باید کراپ بزنید
اگر فکر میکنید با خرید یک دوربین Full-frame میتوانید عکسهایی بگیرید که آسمان و زمین همزمان دارای اکسپوز و جزئیات خوبی باشند، سخت در اشتباهید. Dynamic Range دوربینهای جدید بهبود پیدا کرده اند اما این بهبود در همه ردهها و مدلها بوده است و به طور مثال تفاوت Dynamic Range دوربینی مانند دی700 ( که خود جزو دوربینهای فول فریم با دینامیک رنج بالا محسوب می شود) با D90 بسیار اندک و حتی در برخی ایزوها دینامیک رنج D90 بالاتر است.
مشکلاتی که در بحث دینامیک رنج دارید، نه با خرید دوربین فول فریم، که با رعایت برخی اصول عکاسی تا حد زیادی قابل حل است.
با خواندن این تاپیک متوجه شدم که بیشتر دوستان گمان میکنند که فول فریم قادر به معجزهای در کیفیت خروجی آنها خواهد بود. دقیقا مانند بحث دینامیک رنج، از لحاظ سایر معیارهای کیفی تصویر، اختلاف دوربینهای غیر فول فریم فعلی با فول فریمها بسیار کم شده است. شاید 3-4 سال پیش تفاوتهایی وجود داشت اما حالا اصلا روی این تفاوتها حسابی باز نکنید و بهتر است بهانه بهتری برای ایجاد این حفره بزرگ در حساب بانکیتان جور کنید!
به نظر من اگر از راه عکاسی امرار معاش نميکنيد از خريد اسباب بازيهای جديد دوری کنيد .به شخصه افراد زيادی رو ديدم که با d70 يا دوربين های قديمی تر خوشحال بودند و هستند .قضيه خريد لوازم در عکاسی همون داستان نوشيدن آب نمک هست که هر بنوشيد هم چنان تشنه هستيد .
اول توانايی و نياز خود رو بر آورد کنيد،بعد بر اساس اون خريد کنيد .من با يک لنز 70-200 حدود 2 سال هست که کار ميکنم و تنها لنز من هست .به تازگی و با شروع عکاسی عروسی احساس نياز ميکنم برای خريد 24-105 در حال اي که تو امضاء خيلی از از دوستان وجود چندين لنز رو ميبينم و ميپرسم واقعا وقت برای کار با اين همه لنز رو دارند ؟
به طور يقين اين در مورد دوربيين های فول فريم و کراپ دار هم صدق ميکنه .
آيا شما واقعا نياز به اين همه هزينه کردن داريد ؟دوربين حال حاضر شما ، شما رو خوشحاال نميکنه؟
آقای آرین کاملا درست میگن.
من بشخصه تو سایتهای خارجی و فوروم های خارجی زیاد سرک میکشم و اکثر کسایی که فول فریم استفاده میکردند، دوربین منبع درآمدشون بود که تازه اونم بعد از استفاده از دوربین کراپ برای چند سال خریده بودند. اکثرا عکاس عروسی بودند که چون مجبور بودن تو کلیسا عکاسی کنند نیاز به سنسور دینامیک بالا و کم نویز داشتن و البنه دامنه دید وسیع و معمولا هم از لنز گرون قیمت canon 50mm f/1.2 L استفاده میکردند تا بتونن بدون نورپردازی از فضای رمانتیک کلیسا بخوبی استفاده کنند.
یکیشون جالب بود 3 تا فول فریم داشت با 2 تا 50mm f/1.2 و یه 50mm f1 :::waw:::
مثل اینکه اونور عکاسی عروسی حسابی نون داره، جم کنیم بریم اونجا عکس عروس بندازیم :biggrin:
استاد روشن لطفا در مورد رابطه داینامیک رنج و مقدار iso توضیح بدیدنقل قول:
....تفاوت Dynamic Range دوربینی مانند دی700 ( که خود جزو دوربینهای فول فریم با دینامیک رنج بالا محسوب می شود) با D90 بسیار اندک و حتی در برخی ایزوها دینامیک رنج D90 بالاتر است.
آیا با کم و زیاد کردن مقدار حسایت محدوده داینامیک رنج به چه صورت خواه بود
با تشکر
با افزایش ISO مقدار Dynamic Range کاهش مییابد. این مساله جزو مشخصات ذاتی سنسور است. این کاهش کاملا قابل توجه است. مثلا از ایزو 200 تا 3200 ممکن است تا 4EV کاهش Dynamic Range وجود داشته باشد. البته چنین تغییری، فقط مختص Dynamic Range نیست و سایر مشخصات کیفی تصویر مانند دقت رنگها و محدوده تونال نیز کاهش مییابد. به همین دلیل در عکاسی منظره، استفاده از کمترین ایزو همواره ارجح است.
یک سوالی برای من پیش اومد:
برگردیم به عقب . . . زمانی که غول های دوربین سازی داشتن تلاش می کردن دوربین های اس ال آر رو دیجیتال کنن. تلاش هایی که نیکون برای ارائه بکهای دیجیتال برای اس ال آر ها می کرد و ...
آیا این کمبود تکنولوژی و یا کمبود توجیه اقتصادی نبود که باعث شد این ضریب کراپ به وجود بیاد؟
اما به نظر من جریان اینجوریه : دوربین ساز ها بعد از اینکه به دلیل عوامل مختلف مجبور شدن دوربین کراپ دار بسازن متوجه شدن که همچین چیز بدی هم نیست و میشه روش کار کرد و اصلا این خودش که کلاس خاص باشه مثلا یک زیر مجموعه برای 35 مم. و بعد روش کار کردن تا جایی که کار الان به تولید دوربینی مثل Canon 7D رسیده که با اینکه کمپانی توانایی تولید فول فریم رو داره تصمیم گرفته کراپ دار بسازه... که کلی در باره دلیل این کار (تولید کراپ داری با امکانات شبیه فول فریم) بحث هست.
به همین دلیل یک سری افراد :::whistling::: فکر می کنند اصالت با فول فریم است!
اما یک مساله ای که باعث میشه من و امثال من گهگاه به فول فریم فکر کنن همینه که احساس میشه این اصالت با فول فریمه و کراپ دار یک مسیر موقت بوده که چون دیدن ازش استقبال شده آسفالتش کردن و چراغ برای گذاشتن و ... هرچند که پیچ و خم هایی هم داره. (ارزانی حجم و وزن و ... در مقابل نویز و ...)
اینکه آقا آرش گفتن اعوجاج فیش آی ها یا اون حدود رنج قانون نیست و .. بله میدونم و اینکه لنز هایی که تا حدی اعوجاج دارن هم وقتی رو کراپ دار استفاده می شوند به دلیل قوانین پرسپکتیو و ضریب سنسور اعواج کمتری نشان می دهند رو هم باید به حساب محاسن کراپ دار گذاشت ولی الان که بیشتر فکر کردم دیدم یک مورد آزار دهنده برای من که شاید به نظر مسخره هم بیاد اینه که از وقتی اومدم تو دیجیتال حساب فوکال نسبت به منظره از دستم در رفته (البته این رو می گذاریم به حساب بی تجربگی) با 35 مم نگاتیو من دو تا لنز پرایم داشتم و یک تله که این زیر هم نوشتم . سوژه رو که میدیدم بدون نگاه کردن از تو ویزور می دونستم که با 28 میتونم بگیرم یا نه با ید برم عقب یا با 50 مم چه کادری خواهم داشت و لنز رو عوض می کردم . الان واقعا گیج میزنم و حالم گرفته میشه.
یک چیز دیگه در باره عمق میدان من احساس می کنم عمق میدان تو نگاتیو بیشتر بود :confused: من میگذاشتم به حساب وضوح کمتر که کراپ دار نسبت به فول فریم داره
الانم که دوستان از عمق میدان خیلی کم فول فریم ها صحبت می کنن.
در باره داینامیک رنج هم باز فکر میکنم داینامیک رنج تو آنالوگ (اسلاید مخصوصا)بیشتر بود برای زمین و آسمان رو نمیگم برای فضای داخلی با نوپردازی محیط گوشه های تاریک تا خود منبع نور (مثلا هالوژن) که الان مقایسه می کنم میبینم اون عکسی که میگرفتم رو نمی تونم با یک شات داشته باشم.(مثال بود وگرنه دقیق نمی دونم چند استاپ تفوت میشه اینم شاید ایراد از کار من باشه) اینبود که فکر کردم لابد مشکل با فول فریم حل میشه.
اشتباهه؟
سلام.
البته اگر اشتباه نکنم این موردی که جناب روشن فرمودند یه استثنا هم وجود داره که مطمئنم خود ایشون هم بهش آگاهی دارن و فقط برای دوستان دیگه که نمیدونستن عرض میکنم. دینامیک رنج گاهی در ایزو پایین ممکنه کمتر هم بشه. نمونه اش در دوربین D700 هست که در ایزو 100 دینامیک رنج پایین تری داره نسبت به ایزو 200. و برای همین هم هست که ایزو 100 در این دوربین با Low 2 بیان میشه و بهتره که جایی که گستردگی رنج برامون مهمه قید ایزو پایین رو بزنیم. همین مورد در D300 هم هست.
بابت آف تاپیک عذر میخوام. :::happy:::
سلام:
قبل از هر چیز یکم با نام این تاپیک مشکل دارم :::happy:::
چون هر دلیلی ممکن است ناخود آگاه بیانگر دفاع از فول فریم باشد که قطعا اینگونه نیست.
شاید مقایسه سنسور های فول فریم و کراپ نام پسندید تری باشد. حال با توجه به این برداشت
چند مورد.... بنظر من بین فول فریم و کراپ تفاوت هست این تفاوت در پاره ای موارد ممکن است بسیار باشد در مواردی دیگر ناچیز اگر خیلی ساده بخواهم عنوان کنم فرق فول فریم و کراپ چیزی همانند فرق مدیوم فرمت و فول فریم خواهد بود.... اگر که معیار ارزیابی هایمان چاپ باشد
اینگونه که معلوم است در چاپ یک سری مفاهیم تحت تاثیر Magnification خواهند بود (نسبت سنسور به ابعاد چاپ). فرق است میان جنس عکس یک سنسور فول فریم (15 مگاپیکسل) با کراپ (15 مگاپیکسل) و سنسور های کوچکی چون G10 ( پانزده مگاپیکسل )
ممکن است این فرق ها روی کامپیوتر یا حتی روی یک ابعاد چاپ فرضی ( کوچک ) دیده نشوند اما در پاره ای موارد دیگر بوضوح مشخص خواهند بود
بنظر من هر کدام از سنسورهای مطرح شده کاربرد خاص خود را خواهند داشت و بدون در نظر گرفتن نیازهای یک فرد نمیتوان نسخه محکمی برای آن پیچید.
اما این جمله درست خواهد بود که ابتدا به ساکن سنسورهای فول فریم یا حتی مدیوم فرمت ها باعث بهتر شدن خروجی یک عکاس نخواهند بود. خروجی یک عکس با توجه به غایت کیفیت به عوامل تاثیر گذار دیگری هم ارتباط خواهد داشت.
موفق باشید
در D90 هم که همینطورهنقل قول:
دینامیک رنج گاهی در ایزو پایین ممکنه کمتر هم بشه. نمونه اش در دوربین D700 هست که در ایزو 100 دینامیک رنج پایین تری داره نسبت به ایزو 200. و برای همین هم هست که ایزو 100 در این دوربین با Low 2 بیان میشه و بهتره که جایی که گستردگی رنج برامون مهمه قید ایزو پایین رو بزنیم. همین مورد در D300 هم هست.
low3 ,low2 ,low1 ,200 ,...
آیا مرجع مشخصی برای بررسی داینامیک رنج دوربینهای مختلف در ایزوهای متفاوت وجود دارد؟
بله. در دی300 و دی700 و دی3 وخیلی دیگر از نیکون ها ایزو از 200 شروع می شود. ایزو 100 ایزو واقعی نیست.
در مورد Dynamic range هم در مرورهای Dpreview به دقت در موردش صحبت شده و نمودار دارد. مثلا در مورد دی90:
کد:http://www.dpreview.com/reviews/nikond90/page22.asp
دوست عزیز!نقل قول:
یک چیز دیگه در باره عمق میدان من احساس می کنم عمق میدان تو نگاتیو بیشتر بود من میگذاشتم به حساب وضوح کمتر که کراپ دار نسبت به فول فریم داره
الانم که دوستان از عمق میدان خیلی کم فول فریم ها صحبت می کنن.
عمق میدان تو نگاتیو بیشتر بود؟ یعنی چی؟ وضوح کمتر کراپدار به فول فریم؟
عمق میدان در نگاتیو ۱۳۵ و یا سنسورهایی که به فول فریم معروفند کوتاه تر از سنسورهای با کراپ ۱.۵ و یا ۱.۶ است.(یا شاید بتوانیم بگوییم کمتر!)
عمق میدان کم و یا کوتاه همیشه مناسب نیست. اما افزایش عمق میدان اصولا بیشتر قابل دسترس هست تا کاهش عمق میدان.
بنابراین در بسیاری از رشتههای عکاسی، عکاسان دوست دارند امکان کنترل بیشتری روی عمق میدان داشته باشند برای همین به سمت فول فریمها و یا مدیوم فرمتها میروند.(تفاوتی هم بین نگاتیو و دیجیتال نیست)
حالا تفاوت سنسور جدای عمق میدان باعث تفاوتهای دیگری هم میشه که صحبت شد.
در مورد داینامیک رنج در این فروم بسیار زیاد صحبت شده.نقل قول:
در باره داینامیک رنج هم باز فکر میکنم داینامیک رنج تو آنالوگ (اسلاید مخصوصا)بیشتر بود برای زمین و آسمان رو نمیگم برای فضای داخلی با نوپردازی محیط گوشه های تاریک تا خود منبع نور (مثلا هالوژن) که الان مقایسه می کنم میبینم اون عکسی که میگرفتم رو نمی تونم با یک شات داشته باشم.(مثال بود وگرنه دقیق نمی دونم چند استاپ تفوت میشه اینم شاید ایراد از کار من باشه) اینبود که فکر کردم لابد مشکل با فول فریم حل میشه.
داینامیک رنج بین اسلایدها و نگاتیوهای مختلف متفاوت است.
اما عموما نگاتیوها داینامیک رنج بیشتری نسبت به اسلاید دارند.
داینامیک رنج ضعف عمده دوربینهای دیجیتال نسبت به نگاتیو بوده. اما در دوربینهای جدید این فاصله و ضعف از بین رفته.
زمانی که برخی دوربینها ایزوی 80 حتی 50 را در منوی انتخابی در دسترس قرار میدهند آیا شروع ایزو از 200 در برخی مدلهای نیکون یک کاستی محسوب نمیشود!؟نقل قول:
بله. در دی300 و دی700 و دی3 وخیلی دیگر از نیکون ها ایزو از 200 شروع می شود. ایزو 100 ایزو واقعی نیست.
با توجه به نمودارهای Dpreview وسعترین محدوده Dynamic range در D90 در ایزوی 400 حاصل میشود که البته به نظر میرسه زیاد جالب نباشه
حداقل در عکاسی landscape ...
نمودارهای Dpreview بر اساس فایلهای JPEG تنظیم شدهاند و مطمئنا تحت تاثیر پروسس داخلی دوربین هستند. اما در خروجی واقعی سنسور با بالارفتن ایزو به طور خطی، کاهش Dynamic Range رخ میدهد. در همان صفحه هم ذکر شده است که در RAW مقدار Dynamic Range افزایش مییابد. البته برای این افزایش نیازی به دوبل اکسپوز RAW یا تکنیکهای دیگر نیست. همان پروسس معمول RAW باعث افزایش DR خواهد شد. چنانچه از روشهای اضافی نیز استفاده شود، مقدار این افزایش خیلی بیشتر خواهد بود.
در مورد ایزو 200 هم مهم این است که شما در این ایزو، نورسنجی معادل سایر دوربینها در ایزو 100 دارید و تمامی مقایسههای، چه DR و چه موارد دیگر، میتواند با ایزو 100 سایر دوربینها انجام شود.
راستش من کل تاپیک رو خوندم اما بازم احساس می کنم جواب سوالم رو نگرفتم
یه دوربین فول فریم مثلا دی 700 نیکون با یک تله کانورتور مثلا 4/1 و یک 70 -200 بهتر میشه برای ورزشی گرفتن جواب گرفت یا مثلا یک 50 دی کنون و 70-200 بدون کانورتور ؟
سلام
جناب یزدانی
لنزی با F 2.8 (در اینجا 70-200) + کانورتور 1.4 یعنی لنزی با F4 که علیالقاعده استفاده از همان لنز بدون کانورتور روی بدنه کراپدار به دلیل F بازتر آن ترجیح دارد.
ضمن اینکه کانورتور باعث افت محسوس سرعت (و شاید دقت) فکوس میشود. چیزی که در عکاسی ورزشی بسیار مورد نظر است. خلاصه اینکه استفاده از کانورتور برای این نوع عکاسی توجیهی ندارد.
سلام.ببخشید سوالی دارم.هنگامی که Highlight tone priority را در روشن میکنم(کنن 40 دی) ایزو از 200
شروع میشود,علت این امر چیست و کاربرد آن بیشتر در کجاست؟
+یکی از مواردی که من در فول فریم از آن لذت میبرم فاصله ی کانونی لنزها است(منظورم کنن است متاسفانه تجربه
برندهای دیگر را نداشته ام).لنزهای EF مانند 24-105/28-135/70-200 /50 و... واقعا روی فول فریم جذاب هستند.
اما وقتی روی کراپ میروند به شخصه ارتباط خوبی برقرار نمیکنم!حالا به کنار که زودتر تله میگرم,اما من
میخواهم همین 70-200 را روی کراپ داشته باشم با همین کیفیت,کدام EF-s جواب میدهد...:(
ممنونم
سلام دوستان!
من تا به حال دوبار این مبحث را از اول تا انتها مرور کردم! ولی بعضی از مسائل به عنوان سوال در ذهن من باقی مانده.
خواهش می کنم دوستانی که به این مسایل واقف هستند کمک کنند و اگر اشتباهی هم در سوالات دیدید بگذارید به حساب کم سوادی و بد متوجه شدن من!
*به عنوان مثال اگر ما یک دوربین فول فریم 18 مگا پیکسلی داشته باشم و یک کراپ 1.5 12 پیکسلی×
- اگر از یک منظره ثابت با فاصله کانونی یکسان عکس بگیریم آیا با کراپ کردن عکس دوبین فول فریم به اندازه عکس دوربین دیگر کیفیت مشاهده شده بیشتر خواهد بود یا کمتر؟
* در صورتی که مگاپیکسل دو دوربین یکسان بوده باشند چطور؟
5D که 21 MP است اگر با ضریب 1.6 (کراپ دوربینهای کانون) کراپ کنید. یک فایل 8 مگاپیکسلی حاصل میشود که مشابه 20D و 30D است. از نظر کیفیت (که خیلی دقیق ریز نشدم روش) نسبت به فایلهای 30D در شرایط نوری مناسب برتری خاصی نداشت، اما در شرایط نوری خاص و بد به مراتب بهتر بود. (به خاطر داینامیک رنج بالاتر و نویز کمتر و ...)
اگر مگاپیکسل یکسان باشد که فرضاً یک دوربین کراپدار 12 MP را با یک دوربین 12 MP فول درنظر بگیرید. بعد از کراپ میشود 5MP که خیلی کارا نیست.
اصل این مقایسه برای چیست؟
امیر جان
چگالی 5D II و 30D یکی است. با این وضعیت به طور عینی (و باتوجه به دو ـ سه پست اخیر) لحاظ کردن کراپ فاکتور روی 21 MP همان 8.2 MP را خروجی میدهد. :)
http://persiagod.persiangig.com/akimg/Untitled-1.gif
سلام
یک مشغله ذهنی!
چون دیدم در انجمن زیاد بحث میشه در مورد اینکه دوربین های کراپ دار برای عکاسی تله مناسب تره و ....! خواستم بدونم که مثلا میشه از یک فول فریم که مگاپیکسل بالاتری داره نسبا به یک کراپدار برای اینگونه عکاسی ها استفاده کرد و با یک کراپ ساده در ویرایش به همان کیفیت و مقدار تله مورد نیاز دوربین های کراپدار رسید!( نمیدونم تا چه حد درست فکر کردم یا خیر!!)
ولی خوب فکر نمی کردم با یک کراپ اینطور که شما گفتید 21 تبدیل بشه به 8 که در این صورت چندان جالب نخواهد بود!( البته هنوز در این عدد هشتی که شما اشاره کردید موندم ، باید بیشتر فکرکنم!)
خوندن بخش ابتدایی این مقاله که در مورد 7Dیه شاید کمک کنه
نقل قول:
Pixel size and "1.6x crop factor" for maximum reach: when talking about the advantage in terms of reach that you can get with a camera or another, you have to consider the pixel size. The sensor size or the "1.6x crop factor" does not have any importance: for example, the 8 megapixel APS-C Canon 20D does not give any "added reach" in comparison with the 21 megapixel FF Canon 1DsIII, because you can crop the 1DsIII at 8 megapixel and you will get exactly the same "1.6x magnification" of the 20D. This is because both cameras have pixels (or, more precisely, photodiodes) of 6.4µm. The Canon 7D, instead, has way smaller photodiodes: just 4.3µm. If you crop the 1DsIII to 18 megapixels, you get only a 1.1x "magnification"; in conclusion, when using the same lens, the 7D gives a real "1.5x magnification" in comparison with the 1DsIII. (not 1.6x: to get an effective 1.6x, in comparison with the 1DsIII, you would need a 21 megapixel APS-C cameras).
نوشته ای از Jeff Lynch در مورد کوچ کردن از یک دوربین کراپ دار به یک فول فریم
50D به 5D Mark II
کد:
http://jefflynchdev.wordpress.com/2009/11/14/getting-used-to-your-new-dslr/
پست 62 و 63 بسیار عالی بودند پیشنهاد می کنم حتما لینک نوشته ای از Jeff Lynch را بخوانید.
آقا نوید متشکرم.:::happy:::
در پاسخ پست 60 :
در مورد این کراپ یک نکته حایز اهمیت است : در دوربین کراپدار نه تنها اندازه تصویر بسته تر از معادل همان لنز در فول فریم است ، بلکه پرسپکتیو و عمق میدان نیز متفاوت است ، این فکر شما صحیح نیست ، نزدیکی سوژه در یک لنز تله 100 م م نسبت به همان لنز در فول فریم به میزان یک لنز 160 در فول فریم است و این کاملاً اپتیک است . اما در حالتی که شما فرمودید یک زوم دیجیتال اتفاق می افتد .
شما اگر با یک لنز 16مم و یک دوربین فول فریم عکسی بگیرید بعد اون عکس رو کراپ کنید دقیقا به همون تصویری خواهید رسید که با یک دوربین کراپدار در فاصله کانونی 16مم و در همون فاصله از سوژه و همون دیافراگم گرفته شده باشه. نتیجه اینکه با صحبت دوستمون در پست 60 موافقم.
یعنی اگر با یک دوربین فول فریم عکسی بگیرید و سپس اون رو کراپ کنید دقیقا به عکسی میرسید که دقیقا در همون شرایط (دیافراگم یکسان فاصله کانونی یکسان و فاصله از سوژه یکسان) با یک دوربین کراپدار گرفته باشید.
این عکسی که شما قرار دادید گمراه کننده هست. علت هم اینه که این دو عکس در دو فاصله مختلف از سوژه گرفته شدند.
اگر فاصله یکسان بود اندازه دست اون شخص در دوعکس یکسان نمی بود. و در صورتی که فاصله با سوژه یکسان می بود (دیافراگم و فاصله کانونی هم یکسان می بود) مشاهده می کردید که تنها تفاوت دو عکس در زاویه دید می بود نه در پرسپکتیو یا عمق میدان.
ظاهرا در عكس مذكور منظور از 16mm فاصله كانوني لنز بدون احتساب كراپ فاكتور است.يعني در عكس اول فاصله كانوني واقعي 1.6*16 ميليمتر باشد.
با بررسی نظر دوستان به یکی از تست هایی که در محل یک فروشگاه لوازم عکاسی بین یک فول فریم و یک کراپدار انجام داده بودم سری زدم و متوجه اشتباه خود و نا مناسب بودن این عکس در پست قبلی خود شدم .
در تستی که خودم نیز انجام دادم دقیقاً در کراپدار ، تصویر کراپ شده ای از همان لنز و فاصله کانونی مشابه با فول فریم را خواهیم داشت . ( تصویر پیوست ، انجام تست توسط خودم است که در آن فاصله سوژه با دوربین یکی است و فقط دوربین تغییر کرده است )
پس نیتجه می گیرم برای کسانی که به دنبال واید بیشتر هستند به فاصله کانونی مشخص ، فول فریم بهتر است و برای تله بیشتر فول فریم با مگاپیکسل مناسب می تواند مانند کراپ عمل کند .
باز هم از دوستان علی الخصوص جناب ابراهیمی متشکرم که اشتباه بنده رو که ناشی از اعتماد به ایت عکس بوده گوشزد کردند و مرا از اشتباه در آوردند .
فایل پیوست 12308
سلام دوستان
داشتم به سایتها سرک میکشیدم که به سایت dofmaster برخوردم و قسمتی از این سایت که بصورت آنلاین عمق میدان رو محاسبه میکنه. و این سوال برام پیش اومد که فرمول محاسبه عمق میدان بین یک دوربین فول فریم و یک دوربین کراپ دار چی هست؟
خب بهتره واضح تر بگم.
فرض کنیم یک دوربین فول فریم و یک دوربین کراپ دار داریم. روی فول فریم لنز 50 فیکس و روی کراپ دار لنز 35 فیکس رو میبندیم. و هر دو دوربین روی یک سه پایه بسته میشن و از یک سوژه ثابت عکس میگیریم.
خب پرسپکتیوها که مثل هم هستن ولی تفاوتها در عمق میدان هست. (اگر هردو عکس با یک دیافراگم گرفته شده باشن)
خب من دنبال اون ضریب میگردم.
مثلا در فرم تبدیل آنلاین این سایت ، دوربین دی 90 رو انتخاب کردم. Focal length رو روی 35 گذاشتم و دیافراگم رو هم روی 3.2 و سپس فاصله تا سوژه رو هم روی 10 متر.
اعدادی که به من تحویل داد این بود:
Near limit 6.59 m
Far limit 20.7 m
Total 14.1 m
پس عمق میدان میشه حدود 14 متر که از 6.59 متری من شروع میشه تا فاصله 20.7 متری.
خب حالا من میخوام دقیقا همین عمق میدان و بوکه رو روی یک دوربین فول فریم داشته باشم. مثلا دی 700
خب حالا مشخصات داخل فرم آنلاین رو عوض کردم و دوربین رو به دی 700 تغییر دادم و لنز رو هم به 50. فاصله تا سوژه همون 10 متر هست. اما دیافراگم رو چندین بار عوض کردم تا دیدم که دیافراگم 4.5 نزدیک ترین اعداد به نسبت تست قبلی به من میده.
Near limit 6.51 m
Far limit 21.6 m
Total 15 m
خب یعنی میشه نتیجه گیری کرد که من دقیقا همون تصویر و همون بوکه و همون عمق میدانی که با دی 90 با لنز 35 ، روی دیافراگم 3.2 ، و فاصله 10 متری تا سوژه رو اگه بخوام روی یک دوربین فول فریم مثل دی 700 داشته باشم ، باید روی دی 700 از لنز 50 استفاده کنم و دیافراگم رو روی 4.5 بذارم؟؟؟
اینم لینک همون سایت که عرض کردم
http://www.dofmaster.com/files/dof_explained1.gifکد:http://www.dofmaster.com/dofjs.html
سلام.
نه جناب توکلی این طور نیست. لنز 50مم روی فول فریم لزوما همون پرسپکتیو 35مم روی کراپدار رو بهتون نمیده. فکر کنم این مساله قبلا هم یه جایی توی فروم عکاسی مطرح شده بود.
شما با یه تک شات و بدون کراپ کردن هرگز نمی تونید عکس کاملا یکسان (یعنی کادر و پرسپکتیو و عمق میدان و .... یکسان) از دو دوربین فول فریم و کراپدار داشته باشید. حالا هر چقدر هم دیافراگم و فاصله کانونی و فاصله از سوژه و ... رو تغییر بدید.
تنها راهی که ممکنه عکس یکسانی بگیرید اینه که با تنظیمات کاملا یکسان (دیافراگم و فاصله کانونی و فاصله یکسان از سوژه) عکس بگیرید و بعد عکس گرفته شده توسط دوربین فول فریم رو کراپ کنید.