آراز عزیز، نگاه خوبی داری و تلاش درخوری را برای پیشرفت کارت انجام میدهی و بدون تعارف می گویم که به وضوح پیشرفت در کارهایت دیده می شود. اون عکس بطری های آب و گل خشک بسیار ایده زیبایی بود و خوب هم اجرا شده بود. در عکس اخیرت، باز منظور عکس واضح است، نمایش مرگ و زندگی، ولی فکر میکنم کادرت کمی بسته است و اگر در سمت چپ تعداد بیشتری درخت را نشان می دادی، اثر گذاری عکس بیشتر می شد. خیلی خوب است.
من با دیدن عکس پژمان یاد مداخله مخرب انسان در طبیعت افتادم. حصار جلوی کادر، رنگ غمگین آسمان و خورشیدی که به زور خودش را از لای مخزن ها نشان می دهد... خیلی خوب بود.
عکس خانم هاله از دید من بیشتر یک عکس منظره زیباست تا یک عکس مفهومی. البته با کادر بندی که می توانست بهتر باشد. رعایت یک سوم های طلایی در چنین عکسهایی خیلی به بهبود کار کمک می کند.
عکس لبوی جناب امدادی فضای بسیار زیبایی دارد، ضمن اینکه خود عکس از لحاظ تکنیکی عکس قوی و هنرمندانه ای است. یاد شبهای سرد و تاریک زمستان و مردی که تا نیمه شب، لرزان منتظر یک مشتری است... کلا حس زیبایی دارد. عالی است جناب امدادی
عکس کمیرا هم خیلی ساده و گویا است. من اسمش را زندان می گذارم... یا حصار. شاید زندانی خود ساخته و محرومیت از آزادی به بیکرانی دریا. خیلی خوب بود.