عکاسی از حیات وحش Wild Life Photography

**Kasra.H** · Monday 8 November 2010, 13:58

دوستان سلام

کمر کولی کوچک

500D-400f5.6- 1/3200 sec-f5.6-iso400

موفق باشید

**Morteza Nemati** · Monday 8 November 2010, 15:25

سلام

چکچک ابلق خاوری

و

با تشکر

**Behin Nazem** · Tuesday 9 November 2010, 17:18

کشیم بزرگ - تالاب چغاخور :

Nikon D300, Sigma100-300 + 1.4X TC

کد HTML:

http://www.prophotocom.com/galleries/great-grebe-3.jpg

**shenasi** · Thursday 11 November 2010, 13:08

باسلام
d90+nikkor 300mm f/4

موفق و پیروز باشید

**A_Maddah** · Wednesday 17 November 2010, 10:39

سلام
عید همگی مبارک.
قبل از همه چیز ببخشید که این عکس مخلوطی از حیات وحش و حیوانات اهلی شده.
این عکس را سال گذشته که برای اولین بار رفتم از فلامینگو ها عکاسی کنم , گرفتم .زمانی که از ماشینم پیاده شدم این سگ را حدود 30-40 متری دیدم همینکه به طرف دریا راه افتادم دیدم به طرف من می اید.اول اهمیت ندادم ولی دیدم او به من کاملا نزدیک شده است طوری که داشت به من می چسبید.توقف کردم او هم ایستاد و نگاهم کرد.کمی حیران بودم که این سگ می خواهد چیکار کنه.!!!!در همین لحظه بود که از دهنم این جمله پرید .چیه؟ عامو اسد رو تا حالا ندیدی؟باز راه افتادم .او هم راه افتاد . بعد کم کم در جلوی من راه افتاد.بهش گفتم عامو تو داری کاسبی مارو خراب می کنی ها!!بیا برو عقب می خوام عکاسی کنم.با کمال تعجب دیدم او ایستاد تا من بروم جلو وبعد پشت سرم راه افتاد.هوا کمی سرد بود و آب دریا هم خوب سرد شده بود. خداییش سخت بود تو اون هوا وارد دریا بشم اونم من که پادرد دارم ولی راهی نبود وارد دریا که شدم گفتم این سگ دیگه دنبالم نمیاد ولی دیدم نه,این قصه سر دراز دارد .ول کن نیست داره تو آب میاد گفتم میرم جلو تا جایی که که بیخیال بشه .رفتم جلو تا جایی که دیدم شکم سگ هم خیس شد ولی ول کن نبود و همراهم امد.از او خوشم امد.شروع کردم به عکاسی و در تمام مدت همراهم بود و راستش هم از عکاسی لذت می بردم و هم از رفتار این سگ .او خیلی باهوش عمل می کردم مثلا تا من می ایستادم او هم می دانست که باید بایستاد و تکون نخورد و یا جلوتر نرود.چند بار هم شد که بهش گفتم برگرد دیدم راحت برگشت و امد پشت سرم ایستاد.جالب بود وقتی مثلا عکاسی را برای مقطعی تمام می کردم و بطرف ساحل بر می گشتم او خود را آزاد می دید و بطرف فلامینگوها می دوید و پارس می کرد.و انها را فراری می داد و من شات های پروازی می گرفتم.
برگشتم به ساحل.یک لاک پشت مرده را دیدم که به گل نشسته بود. او هم امد و شروع کرد به بو کردن لاک پشت. من شروع کردم به عکاسی از لاک پشت .ولی او مرتب دو ر لاک پشت می گشت به سگ گفتم بشین می خوام عکس بگیرم دیدم را حت تو همون گلها و آبها راحت نشست.
البته بعدش به خودم گفتم ای بابا !!!چرا تعجب می کنی.فقط عامو اسد که حیوونا می تونن باهاش راحت ارتباط برقرار کنند و ازش نترسند.
راستش از اینکه این سگ حرف ها رو خوب می فهمیدو بسیار باهوش عمل می کرد و الان بصورت ولگردبود و کسی صاحبش نبود, حیران بودم.به خودم گفتم همچین سگی چطوری است ول داره اینجا می چرخه!!!!
پایدار باشید
یا حق