صفحه 5 از 6 نخستنخست 1 2 3 4 5 6 آخرینآخرین
نمایش نتایج : از شماره 41 تا 50 , از مجموع 52
Like Tree386تشکر

موضوع: عکس شماره ۲

  1. #41
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نوشته ها
    208
    تشکر شده
    479
    تشکر کرده
    752

    پیش فرض

    سلام
    نمی دانم باعث ناراحتی شدم یا نه؟ در این مکان مجازی سوء تفاهم اجتناب ناپذیرست ولی اگر باعث تکدر خاطری شدم همین جاعذرخواهی می کنم
    جناب سیامک زرگریان عکس شما زیباست من هم از آن لذت می برم مسلما عکس شما دارای پتانسیلهایی بودست که موجب انتخابش برای این بحث شده و دست شما هم درد نکند و پایدار باشید.
    وقتی چیزی زیباست در هر نگاه و هر حالت زیباست فرقی هم نمی کند قایق باشد یا سیبل در مثالی که خودم عرض کردم
    اما در مورد توضیح عکس،مثل اینکه منظورم را درست نرساندم واین به لحاظ کمبود تجربست،منظوربیشتر همان بود که شما در پست 34 نشان دادید فضای محیط و محدودیت ها یا مسائل فنی بود. کسی هم خدایی ناکرده قصد ورود به حریم شخصی کسی را ندارد و اصلا اجازه همچین کاری را ندارد.
    نیاز به دوباره گویی نیست که تمام آنچه گفته شد نظر شخصیست
    با آرزوی موفقیت
    nmroshan، siamak1681 و filtrmiltr تشکر می‌کنند.

  2. #42
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    April 2008
    نوشته ها
    163
    تشکر شده
    432
    تشکر کرده
    4827

    پیش فرض

    با سلام
    نقل قول نوشته اصلی توسط siamak1681 نمایش پست ها
    من مشکلی با توضیح دادن راجب این عکس ندارم ولی شخص داخل عکس چه داماد باشه و یا یه شخصی که اومده یه فیگوری هم گرفته و عکسی هم ثبت شده باشه آیا موضوع فرق میکنه؟یا بهتر بگم تاثیری روی خود عکس داره؟
    به عنوان مثال اگر بگم این داماد در ازدواج قبلیش شکست خورده و حالا مونده که داره کار درستی انجام میده یا نه شما خیلی از این عکس خوشتون میاد و با اون رابطه بر قرار میکنید و عناصر اون رو مرتبط میدونید؟ از فضاهای خالی حس عدم اطمینان حاصل میشه؟نور حس یاس رو تداعی میکنه؟ و ....

    حالا اگر بگم ایشون همینطوری جلوی دوربین ظاهر شده اونوقت به نظر فضای خالی عکس زیاده و نور نباید اینطوری باشه و ....
    بنده قصد ورود به بحث (بالاخص این عکس) رو ندارم، اما باید عرض کنم با فرمایش شما موافق نیستم.
    در مورد شخص خودم عرض میکنم که اگر اشتباه میکنم حکم کلی صادر نکرده باشم، مسلما برخی توضیحات میتونن کاملا نظر و احساس من رو نسبت به یه عکس عوض کنن. به عنوان مثال اون عکس معروف از کرکس و کودک آفریقایی در حال مرگ رو در نظر بگیرید، دیدن خود عکس به تنهایی یه احساسی به من میده، اما وقتی ماجرای زمان عکاسی و بال گشودن کرکس و خودکشی عکاس مدتی بعد(اگر ماجراها درست یادم مونده باشه) رو میشنونم احساس و دیدگاه‌ام خیلی دچار تحول میشه. و مثال‌های دیگه هم میتونم بزنم که دیگه اتلاف وقت خواهد بود (مثال ساده‌تر، پرش عکاس با دمپایی از صخره‌های خیلی خیلی بلند که متعاقبا اعلام شد ارتفاع صخره ۱۰ متر هم نبود!).
    حالا در مورد عکس شما. من هم مثل اکثر مخاطبین که شخص رو داماد فرض کردن و در مورد اون بحث کردن عکس رو دیدم. اما حالا اگر شما بفرمایید اون شخص داماد نبوده و یا بفرمایید در ازدواج قبلی‌اش شکست خورده، نظر و احساس بنده نسبت به عکس خیلی عوض میشه.

    البته امیدوارم منظور بنده رو اشتباه متوجه نشید. این که واقعا اون شخص کیه و جریان‌اش چیه اصلا مهم نیست! مهم اینه که من که مخاطب هستم چطور فکر کنم. حالا این تصور بنده میتونه برداشت کاملا شخصی من بدون هیچ گونه توضیحی از عکس باشه ، یا میتونه حاصل دروغی باشه که عکاس بهم میگه، یا میتونه در اثر حقیقتی به وجود بیاد که باز هم عکاس در اختیارم می‌گذاره، در نهایت باور من از عکس احساس و دیدگاه من رو شکل میده. مثال سینمایی شما هم در همین جا قابل بحث هست، با اینکه همه میدونن این فقط یه فیلم داستانی هست و واقعیت نداره، بازیگرها به خاطر این جایزه می‌گیرن که تونستن داستان رو به مخاطب القاء کنند و اون احساسی رو که انتظار میرفت در مخاطب ایجاد کنند. اونا تونستن شخصیت غیرواقعی داستان رو باورپذیر کنند.

    ارادتمند شما
    سعید
    nmroshan، siamak1681، Hoda Zaeimi و 2 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    سعید غلامی شهبندی

  3. #43
    كاربر همراه Hoda Zaeimi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    January 2009
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    366
    تشکر شده
    2834
    تشکر کرده
    2372

    پیش فرض

    اول از همه عذرخواهی می کنم بابت آف تایپیک.
    دوستان دقت بفرمایید که هدف نقد در اینجا رفع اشکالات عکس و رسیدن به نکات مهم تر برای ایجاد یک عکس موفق هست.نه بحث روانشناسی و داستان سرایی در مورد عکس. این رو هم می گم که به هیچ عنوان قصد جسارت به کسی و نظر کسی رو ندارم اما دیدم که بیشتر از یک نقد تکنیکی و منطقی به سمت نوشتن یک سناریوی فیلم داریم پیش می ریم.از همه بزرگواران خواهش می کنم یک دور دیگر به نقدهایی که نوشتند مراجعه کنند و خودشون در مورد نقدهاشون قضاوت کنند.
    باز هم خواهش می کنم که تمرکز اصلی روی چیزی که می بینیم باشه تا تصورات ما از حوادث احتمالی عکس.

    موفق باشید
    nmroshan، siamak1681، Saeed.gh.sh و 2 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر ، وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد

    instagram: hoda.zaeimi

  4. #44
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38313
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض

    فایده این گونه بحث‌ها همین آسیب‌شناسی‌هاست. مشخص می‌شود روش برخورد دوستان با عکسها چگونه است، به چه وجوهی از عکس توجه می‌کنند و نقد عکس را چگونه می‌بینند.

    یک روش اکادمیک برای سطوح اولیه نقد، برخورد مرحله‌ای است. این روش باعث خواهد شد که افراد بدانند از کجا شروع کنند و به کجا باید برسند. همچنین ترس از نقد عکس در بین تازه واردان این وادی کاهش می یابد:
    - مرحله اول: توصیف عکس
    - مرحله دوم : تحلیل عکس از لحاظ تکنیک، دیزاین و کارکردهای مفهومی
    - مرحله سوم: ترجمان و تفسیر معنای عکس
    - مرحله چهارم : ارزش‌دهی به عکس

    توصیف عکس ممکن است ظاهرا واضح باشد و بی‌نیاز از شرح. اما توصیف عناصر عکس باعث ورود و شروع بحث خواهد شد بخصوص برای تازه کاران نقد. همچنین این فایده را دارد که مصالح خوبی برای مراحل بعد فراهم می‌کند.

    در مرحله تحلیل عکس باید با توجه به توصیفی که از عکس انجام دادیم، عکس را از وجوه مختلف تحلیل کنیم. ابتدا به تکنیک توجه می شود و نقاط قوت و ضعف آن بررسی می‌شود. تغییر در تکنیک و آثار احتمالی آن بر عکس ممکن است در این مرحله بررسی شود. سپس دیزاین عناصر موجود در عکس بررسی می‌شود. اینکه ارتباط عناصر چگونه است و جایگذاری آنها چه تاثیری بر عکس داشته است. آیا این دیزاین منجر به ایجاد مفهوم شده است. آیا تغییری نیاز دارد تا مفهوم برجسته تر شود.

    این مرحله بسیار مهم است. معمولا افراد کم تجربه تر بدون این الگوریتم، بیشتر توجه شان به ابعاد تکنیکی عکس جلب می‌شود اما با رعایت این روش، همه جنبه‌ها بررسی می‌شود. توجه به کارکردهای مفهومی و روان شناختی که از بطن دیزاین عناصر عکس استخراج می‌شود، می‌تواند برای فرد این آموزش را نیز به دنبال داشته باشد که در عکس‌های خودش نیز چنین رویکردی را دنبال کند. یعنی سعی کند چنان طراحی و دیزاینی داشته باشد که باعث ایجاد یک مفهوم در عکس شود و توجه بیننده را به خود جلب کند.

    اگر مرحله اول ( توصیف) را به مثابه مصالح درنظر بگیریم، در مرحله تحلیل باید از آن مصالح یک بنا ساخته شود.

    در مرحله سوم باید عکس از لحاظ معنا تفسیر گردد. این مرحله باید پس از تحلیل عکس باشد. اگر فی البداهه وارد این مرحله شویم امکان دارد که یا نتوانیم به معنای عکس دست پیدا کنیم و یا مفاهیمی غیر واقع و بی ارتباط با عکس را به عنوان مفهوم عکس استخراج کنیم. نقدهای حرفه ای ممکن است فاقد مراحل قبل باشد اما آن مراحل را به صورت ذهنی طی کرده اند. تفسیر معنا باید حاصل سیر منطقی تحلیل اجزا و دیزاین باشد. اگر این گونه باشد ما را از افتادن در ورطه داستان سرایی و مفاهیم عجیب و غریب باز خواهد داشت. اگر چنین برخوردی داشته باشیم، بسیاری از چیزهایی که در ذهن ما موقع نقد عکس باعث حواس پرتی می‌شود، از بین خواهد رفت: اینکه سوژه که بوده است و چه شغلی داشته است. اینکه سوژه و عکاسی چه هدفی داشته اند. اینکه بعد از اینکه عکس گرفته شده، چه اتفاقی افتاده است. اینکه قبل از عکاسی چه اتفاقاتی افتاده و مسايلی از این دست که اغلب در نقد جایگاهی ندارند و نباید باعث تاثیرگذاری در برداشت ما شوند.

    مرحله آخر نیز ارزش دهی به عکس است. هر چند ممکن است در نقد مبتدی بتوان این مرحله را حذف کرد اما اساس آن بر پایه مراحل قبل است: تکنیک درست، دیزاین هدفمند برای رسیدن به مفهوم، کارکرد معنا و مفهوم، مجموعا باعث ارزش نهایی عکس خواهند شد.

    البته این فقط یکی از روشهای نقد است که بیشتر در کلاس های آموزش اصول نقدنویسی اموزش داده می شود اما برای شروع کار بسیار مفید است چرا که اولا یک مسیر برای فرد معین می‌کند که در این راه گیج نشود و نیز به تمام اصول مهم نقد توجه می‌کند و از همه مهمتر اینکه تاکید می‌کند که برای تولید یک عکس خوب، چه باید کرد.
    Amateur، farsad، siamak1681 و 12 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  5. #45
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    June 2006
    نوشته ها
    2,244
    تشکر شده
    8869
    تشکر کرده
    5959

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط soha نمایش پست ها
    اول از همه عذرخواهی می کنم بابت آف تایپیک.
    دوستان دقت بفرمایید که هدف نقد در اینجا رفع اشکالات عکس و رسیدن به نکات مهم تر برای ایجاد یک عکس موفق هست.نه بحث روانشناسی و داستان سرایی در مورد عکس. این رو هم می گم که به هیچ عنوان قصد جسارت به کسی و نظر کسی رو ندارم اما دیدم که بیشتر از یک نقد تکنیکی و منطقی به سمت نوشتن یک سناریوی فیلم داریم پیش می ریم.از همه بزرگواران خواهش می کنم یک دور دیگر به نقدهایی که نوشتند مراجعه کنند و خودشون در مورد نقدهاشون قضاوت کنند.
    باز هم خواهش می کنم که تمرکز اصلی روی چیزی که می بینیم باشه تا تصورات ما از حوادث احتمالی عکس.

    موفق باشید

    سلام

    ضمن احترام به نوشته‌های شما و تلاش برای "تعریف نقد" باید عرض کنم مواردی که شما در چند پست خود فرمودید قبلاً نیز اشاره شده، اما انتظار خالق اثر و دیگر دوستان به جای آن پست‌ها، بر نقد عکسِ مورد بحث در تاپیک‌های این‌چنینی، توسط دیگر کاربران از جمله خود شما است. و نه تأکید بر اینکه چه چیز نقد است و چه چیز نیست.
    اگر بخواهیم بر مبنای این خط کشی حرکت کنیم باید دوستان را ترغیب کنیم که مقالات و کتاب‌هایی را بخوانند و بعد بیایند و پست بزنند.
    نمی‌گویم که اشتباه می‌گویید اما قبول کنید که در فضای فعلی تأکید چندین‌باره بر این موضوع نمی‌تواند نقادان حرفه‌ای بسازد بلکه منجر به دوری دوستان علاقمند به بحث خواهد شد.

    به هر حال شما چگونگی نقد را می‌فرمایید (و کسی بالقوه آن را رد نمی‌کند)؛ بسیار عالی، خود بر مبنای همان تعاریف نقدی بنوسید.

    حقیقتش انتظار شخصی من این است که رفته رفته به نقدهای خوبی برسیم. تأکیدات چند باره در همان بدو شروع راه بسیاری را خارج از گود نگاه می‌دارد.
    nmroshan، Amateur، siamak1681 و 6 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    .

  6. #46
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    October 2009
    نوشته ها
    308
    تشکر شده
    1182
    تشکر کرده
    2901

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط soha نمایش پست ها
    اول از همه عذرخواهی می کنم بابت آف تایپیک.
    دوستان دقت بفرمایید که هدف نقد در اینجا رفع اشکالات عکس و رسیدن به نکات مهم تر برای ایجاد یک عکس موفق هست.نه بحث روانشناسی و داستان سرایی در مورد عکس. این رو هم می گم که به هیچ عنوان قصد جسارت به کسی و نظر کسی رو ندارم اما دیدم که بیشتر از یک نقد تکنیکی و منطقی به سمت نوشتن یک سناریوی فیلم داریم پیش می ریم.از همه بزرگواران خواهش می کنم یک دور دیگر به نقدهایی که نوشتند مراجعه کنند و خودشون در مورد نقدهاشون قضاوت کنند.
    باز هم خواهش می کنم که تمرکز اصلی روی چیزی که می بینیم باشه تا تصورات ما از حوادث احتمالی عکس.

    موفق باشید

    درود

    صحبت شما دارای تناقض اساسیه

    اگر به قول شما در اینجا هدف نقد رفع اشکالات عکس و رسیدن به نکات مهم تر برای ایجاد یک عکس موفق هست، باید این رو بدونید که کمپوزیسیون یک کادر جزء مهمی از ساختار کیفی عکسه و اصلاحش قدم مهمی در بهبود کیفیت و کمیت اثرگذاری عکسه، که تا اینجا که من نظرات دوستان رو خوندم تماما در همین راستا بوده


    از طرفی یک سوال هم دارم که یک اثر هنری بدون تاثیر گذاری روانی و حسی بر مخاطب چطور میتونه درک بشه که دوستان رو از بحث روانشناسانه درمورد عکس دور کنیم؟؟؟

    من منظورتون رو از نقد تکنیکی متوجه نشدم، مگر نقد غیر تکنیکی هم داریم؟

    گمان نمیکنم هیچ کسی درین فروم داعیه دار نقادی باشه، کار ما تلاشی جمعی برای رسیدن به یک آگاهی و دانش عمومی در سطح اعضای فرومه

    حالا من نمیتونم بفهمم چطور میشه اسم این تلاش رو داستان سرایی گذاشت


    بهتره هر چیزی رو که به مغزمون خطور میکنه به زبون نیاریم و اول از مفاهیم و کلماتی که بکار میبریم درک درستی بدست بیاریم...

    همچنین نظرتون رو به گفته ی ریز بینانه ی دکتر روشن جلب میکنم:

    نقل قول نوشته اصلی توسط nmroshan نمایش پست ها
    تفسیر معنا باید حاصل سیر منطقی تحلیل اجزا و دیزاین باشد. اگر این گونه باشد ما را از افتادن در ورطه داستان سرایی و مفاهیم عجیب و غریب باز خواهد داشت. اگر چنین برخوردی داشته باشیم، بسیاری از چیزهایی که در ذهن ما موقع نقد عکس باعث حواس پرتی می‌شود، از بین خواهد رفت: اینکه سوژه که بوده است و چه شغلی داشته است. اینکه سوژه و عکاسی چه هدفی داشته اند. اینکه بعد از اینکه عکس گرفته شده، چه اتفاقی افتاده است. اینکه قبل از عکاسی چه اتفاقاتی افتاده و مسايلی از این دست که اغلب در نقد جایگاهی ندارند و نباید باعث تاثیرگذاری در برداشت ما شوند.
    چیزی که داریم تلاش میکنیم یادش بگیریم.
    ویرایش توسط M.R.Mir : Saturday 15 January 2011 در ساعت 13:44 دلیل: اضافه کردن نقل قول
    nmroshan، Amateur و siamak1681 تشکر می‌کنند.

  7. #47
    كاربر همراه Hoda Zaeimi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    January 2009
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    366
    تشکر شده
    2834
    تشکر کرده
    2372

    پیش فرض

    بنده هم هر چیزی رو که به مغزم می رسید عنوان نکردم.و در ضمن به هیچ عنوان هیچ ادعایی هم نکردم. در مورد چیزی هم که نوشتم چون در چندین مورد از نوشته ها چیزهایی رو خوندم که واقعا برام جالب بود!
    داماد خوشبخت،داماد شکست خورده،عروس نیامده و نرفته و شکست عشقی و ...(این ها دقیقا کلمات بکار برده نیست و جنبه مثال دارند.لطفا پس سر این لغات هم بنده مورد عنایت قرار ندهید که چه کسی این لغات رو بکار برده).من هم ابدا منکر حس و درک احساسی از یک عکس نیستم و دقیقا همون انتقال یک حس هست که در مورد یک اثر هنری بسیار قابل اهمیت هست.
    این مواردی رو هم که بیان کردم نظر شخصی من هست و لاغیر.اگر دوستان فکر می کنند که اشتباه هست و انقدر غلط که مستحق شنیدن هر حرفی باشم،چشم بنده دیگه صحبتی نمی کنم و اگر هم از دوستان کسی تصور می کند که بنده بی احترامی ای کردم باید بگم که به هیچ عنوان چنین قصدی نداشتم و ندارم و عذر خواهی می کنم.

    پایان
    nmroshan و hama66662 تشکر می‌کنند.
    برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر ، وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد

    instagram: hoda.zaeimi

  8. #48
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    November 2006
    نوشته ها
    231
    تشکر شده
    2147
    تشکر کرده
    817

    پیش فرض

    در نوشتار پیشین، اشاره کردم که « عکاس » نباید به شرح عکس خود بنشیند. اگر عکس، گیرایی و کششی درآمیخته با ابهام داشته باشد دیگران خودبخود این کار را خواهند کرد و مهم نیست که چقدر به بیراهه بروند و یا از ظن خود یارش بشوند.
    همین که عکسی بتواند هر کسی را به سراییدن داستان خود برانگیزد، نشان از اثرگذاری آن دارد و هنر جز این نیست.

    باژگونه ی آنچه که گمان میرود، حافظ اگر برمیخاست و انبوه شرح و تفسیرهای گوناگون را بر اشعارش می دید، نه تنها خودش و دیوانش را آتش نمیزد، که از توفیق و قدرت فراگیر سخن خود، سرشار از شادکامی میشد.
    اوج هنر حافظ در این است که هر کسی را با خود همراه میکند و هزاران چشم انداز در سخن خویش میگسترد تا همه را از پی خود بکشاند. این هنر چندان والاست که دیگر حافظ هم اگر برخیزد نمیتواند اثر خود را محدود به یک هدف و منظور مشخص بکند. چون اثر از صاحب اثر فراتر رفته است.

    این در مورد هر هنری، صدق میکند.
    چندی پیش سخن یک استاد هنرهای نمایشی در روسیه را از تلویزیون می شنیدم.
    میگفت: اگر مردم آثار مرا ببینند و بتوانند بگویند سبکش (...)ایسم است، من خود را شکست خورده میدانم. من زمانی میتوانم یک هنرمند راستین باشم که فقط مردم را شگفتزده و حتی گیج بکنم. اگر مبهوت به اثر من بنگرند و هر کدام سخنی دگرگونه بگویند، آنگاه کامیاب شده ام.

    عکس مورد بحث در این جستار با تمام نقطه های قوت و ضعفش، ماهیتی روایی دارد و میتواند بحث برانگیز باشد، چنان که شد.
    این تصویر میتواند داستانهای گوناگون در خمیرمایه ی خویش بپرورد و این بستگی به نگرش هر بیننده ای دارد که چه برداشت کند.
    هر کسی در رویارویی با هر اثری در جهان، دنیای درون خود را جلوه گر میکند و به سخن در می آورد. حتی رنگهایی که در یک عکس چاپ شده و در یک شرایط نوری وجود دارد در نگاه هر انسانی متفاوت است و دقیقاً همان نیست که دیگران مینگرند. چه رسد به مفاهیم و معنویات.

    اگر عکسی، گفتگو را بر می انگیزد و از زبان هر کسی داستانی میسراید، این را باید نشانه ای خجسته بدانیم و بازدارنده ی این جریان نباشیم.
    کلیشه ها را بشکنیم و آگاه باشیم که هیچ اصل مطلقی در هنر نیست و خاصیت هنر در همین شکستنها و از نو ساختنهاست.
    تمرین جسارت کنیم و گاه خود را از بند تمام بایدها و نبایدها برهانیم و در راهی پا بگذاریم که باید گامهای ما آفریننده اش باشند.
    اگر همیشه در چارچوب و در یک مسیر مشخص همگانی باشیم، چگونه نوآوری کنیم و هنر بیافرینیم و سخن خود را بگوییم؟!

    همین که « نقد علمی! » امروزه در اکثر موارد اثری در مردم ندارد و خودش هم نمیداند که چه میخواهد و چه میکند، از این روست که خود را مقید به اصولی مطلق کرده و از هر گونه خلاقیت و پویایی و نواندیشی که لازمه ی زایش هنری و برخورد با پدیده های هنری میباشد، تهی است. (البته همین «نقد علمی» را باید آموخت تا بتوان بر آن چیره شد.)
    امروزه « نقد » ریزه خوار خوان هنر شده و هنر را از منظری فارغ از هنر مینگرد! حال آن که نقد باید خودش هنر باشد و هنر هرگز پایبند کلیشه و قاعده و اصل نمیشود و خود راه خویش را باز میکند.
    هنر با دل مردم حرف میزد، اما آنچه که امروزه به نام نقد میشناسیم اغلب با خودش هم قهر است!


    .
    nmroshan، shabab، siamak1681 و 5 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  9. #49
    FoadKhanlar
    Guest

    پیش فرض

    سلام
    با اینکه در جمع شما تازه وارد هستم اما من هم به عکاسی و نقد عکس علاقه دارم

    نگاه داماد قطعا رو به آسمان نیست
    نهایتا می تواند به طبقه دوم یک ساختمان چشم دوخته باشد
    انتظار و کمی نگرانی در چهره داماد وجود دارد . چهره ای که عاری از شادی نشان میدهد.

    فضای پشت هم مبهم و محو است و به علت قطراتی که روی شیشه ماشین هستند , فضا کمی بخار گرفته و دم کرده نشان می دهد و در نتیجه تشویش را افزایش می دهد

    اینکه ماشین به طور کامل در کادر می بود یا نه فرقی در این داستان نمیکرد و چیزی به عکس اضافه نمی شد.

    فضای پشت مرد هم به تنهایی و دلگیر بودن عکس کمک بیشتری کرده . اگر این فضا را برش دهیم , تنهایی مرد آنچنان حس نمی شد.


    فقط دستی که از مچ قطع شده کمی چشم را آزار می دهد

    اتفاقا عکس داستان سر راستی دارد . اختلاف دوستان در جزئی ترین مسائل هست

    این عکس , شاهکار نیست یا خیلی زیبا نیست . اما روایتگر حالتی است که در آن مراسم بوجود آمده


    ========

    در مورد اینکه خود عکاس , عکسش را تحلیل کند یا نه , من فکر میکنم این بستگی دارد به اینکه ما چه چیزی را میخواهیم نقد کنیم

    فقط یک عکس را یا اینکه عکس و عکاسش را

    اگر فقط یک عکس را میخواهیم نقد کنیم اصلا به تحلیل عکاس از عکس خودش نیاز نیست

    اما اگر میخواهیم موفقیت یک عکاس را از هدفی که داشته و برای آن عکس گرفته , نقد کنیم آنگاه خود عکاس حتما باید بگوید که چه قصدی داشته

    پایدار باشید
    nmroshan، siamak1681، aidin594 و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  10. #50
    كاربر ويژه Persian آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2005
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    2,472
    تشکر شده
    10723
    تشکر کرده
    6066

    پیش فرض

    چندی پیش سخن یک استاد هنرهای نمایشی در روسیه را از تلویزیون می شنیدم.
    میگفت: اگر مردم آثار مرا ببینند و بتوانند بگویند سبکش (...)ایسم است، من خود را شکست خورده میدانم. من زمانی میتوانم یک هنرمند راستین باشم که فقط مردم را شگفتزده و حتی گیج بکنم. اگر مبهوت به اثر من بنگرند و هر کدام سخنی دگرگونه بگویند، آنگاه کامیاب شده ام.
    این سخن Christian Boltanski است که فرانسوی است با ریشه های اکراینی.
    nmroshan، A_Maddah، Amateur و 7 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    علیرضا غفاری
    لینک مقالات سایت
    "Travel is the graduate school of life" Joe McNally

صفحه 5 از 6 نخستنخست 1 2 3 4 5 6 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •