داریوش جان همه جیز این همه ساده نیست
شاید خندتون بگیره ها.
موهای من شروع به ریزش بدی کرده که با هیچی کنترل نمیشه. وقتی خم میشم اول اینکه ابروم میره دوم اینکه واسه کسایی که اولین باره میبینن باید توضیح بدم.
اخرین بار که توی یک جمع برای عکاسی نشستم که عکس بندازم، شدم سوژه خنده خانم های فامیل پدری.
دیدی داریوش جان؟
همه چیز به نظر اون همه ساده نیست. ولی وقتی فکر میکنی میبینی واقعا این چیزا موثره.
تازه این یک دلیلش بود.
یک دلیل که خیلی بدتره اینه. من به خاطر قد بلندم و پر بودن هیکلم همیشه مشکل با شلوار خریدن دارم. شلوارهای این دوره هم اونهایی که جوان پسند هستن همه خشتک کوتاهن.
حالا خشتک کوتاه چه ربطی به عکاسی داره؟
اها
این رو خدمتتون عرض میکنم
چون قدم بلنده و شلوارا خشتک کوتاه هستن همیشه وقتی خم میشم که عکس بندازم پیرهن میره بالا و شلوار میاد پایین و با عرض معذرت پشت سری ها اون چیزی رو که نباید ببینن میبینن!
پدرمم هی داد میزنه فلانی شلوارت رو بکش بالا. اگه کسی متوجه نشده باشه اون همه رو متوجه میکنه.
زندگیه من دارم؟
حالا باید دید کدوم اولویت داره؟
آبرو یا دوربین؟
خدا شاهده داریوش جان اینها رو اصلا از سر شوخی نمیگم. کاملا جدی عرض میکنم خدمتتون. یعنی این چیزا پیش اومده. اونم نه یک بار و دو بار و ده بار....
یعنی شما خودت رو بزار جای من
ترجیه میدی از ویزور استفاده کنی و بشی سوژه؟
یا ترجیه میدی از لایو ویو استفاده کنی و آبرومندانه عکسات رو بندازی؟
شاید بگی خب لباس بلند بپوش
به خدا نیست. اگه باشه همش پیر مردیه. اگه شما جایی بلدی با منت میرم میخرم.
خیلی حرفای خارج از عرفی زدم و با شوخی هم امیخته بود
اما این حقیقته.