فایل پیوست 65914
ممنون بابت جواب...
این کار رو کردم...نشد...
این عکس داخل درایو رم هست....فقط وقتی باز میکنم خالیه...
Printable View
فایل پیوست 65914
ممنون بابت جواب...
این کار رو کردم...نشد...
این عکس داخل درایو رم هست....فقط وقتی باز میکنم خالیه...
با یک آنتی ویروس آپدیت شده ویروس کشی کن درس تمیشه احتمالا. یک راه ساده اینه که اطلاعات مموری را با یک سیستم عامل به جز ویندوز(مثلا مک) تخلیه کنی و بعد مموری رو فرمت کنی
به نظر دوستان با تجربه فروم :
آیا 7D ii که الان حدود 1 ماه از ورودش به ایران گذشته و از قیمت 7 ملیون به 6.800 و تا به امروز 6.300 رسیده ، تا اردیبهشت یا خرداد سال دیگه قیمتش به 5 ملیون کاهش پیدا میکنه ؟؟
دوست عزیز شرایط زیادی باید در نظر گرفته بشه از جمله:
* بدنه های معرفی شده توسط کنون تا اون زمان ( کنون که این چند وقته معلوم نیس چش شده... )
* قیمت ارز در سال آینده ( این یکی که اصلا مشخص نیست !! )
من یکی که زیاد برای کاهش قیمت صبر نمیکنم، چندبار برای کاهش قیمت بعضی دستگاه ها صبر کردم، تا اومدم بخرم دیدم چند مدل جدیدتر معرفی شده !
البته مقصر خودم بودم، زیادی صبر کردم !! :::angry:::
حقیقتش دوربین خودم رو فروختم برای ازتقاء (550D رو 700 رد کردم) ، و فعلاً 9 تومن برای بدنه جدید و لنز جمع کردم .
الویت عکاسی من :
1- خبری 2- پرتره 3- منظره
یه 50 1.4 دارم و به این ترکیب ها فکر میکنم :
6D + 70-200 2.8 Tamron
7D II + 50 +150 2.8 sigma
(برای رنج واید یه 18-55 هم هست)
درود
دوست عزیز این ویروس نیست... حافظه Write Protect شده به اصطلاح..
مموری دیگه به شکل اول برنمیگرده...رک بگم....مموریتون سوخت...
اگه عکس توی حافظه داشتین با نرم افزار های ریکاوری میتونید برگردونید..
ولی مموری دیگه قابل استفاده نیست... گاهی اوقات از طریق Low Level ّFormat میشه
فرمتش کرد...ولی فقط فرمت میشه و بعد از کپی کردن چند فایل دوباره به حالت مخرب برمیگرده...
این اتفاق هم به چند صورت میوفته...
اول اینکه اگه از کارت ریدر نا مرغوب استفاده کنید بعد از گذشت مدتی این اتفاق واسه حافظه میوفته..
دوم اینکه بر اثر ضربه به چیپ اصلی خیلی راحت آسیب وارد میشه و بازم حافظه به این صورت در میاد..
و سوم اینکه بر اثر شوک الکتریکی...نوسانات برق یا بد جا زدن حافظه به پورت این اتفاق میوفته...
که اکثرا هم این اتفاق روی حافظه های ارزون قیمت میوفته( بدلیل ضد شوک و ضربه نبودن حافظه های ارزون)
و معمولا حافظه ها از نوع SD , Micro SD هستن...خیلی کم پیش میاد که CF اینجوری بشه....
مموری های اصل مثل Sandisk , lexar, Toshiba .... کمترین آسیب رو میبینن...بدلیل ضد شوک و ضد ضربه بودن اکثر اونا..
موفق و پیروز...
اولویت اول شما کار خبری هست پس سرعت عکاسی پیاپی بالاتر ، فوکوس دقیق تر و بدنه مستحکم تر از واجبات است که در 7D داریم که البته در فول فریم های سطح بالا هم داریم که از بودجه شما خارج است
برای منظره هم قطعا فول فریم در اولویت است که البته در صورت خرید مجموعه اول لنز واید برای عکاسی منظره ندارید و باید یک لنز نرمال زوم ارزان قیمت بخرید.
در مورد 7DII هم الان چون تازه اومده قیمت کاذب است اما شرایط بازار رو اصلا نمیشه پیشبینی کرد.
پ.ن: لطفا بحث رو در تاپیک های مربوط به انتخاب DSLR ادامه بدید.
سلام به همه ی دوستان
یه سوال دارم منتها یکم کلیه!
یسری تنظیمات میخواستم واسه عکس برداری از مراسماتی مثل تولد. یا عکاسی چهره یا کودک توی خونه یا اتاق ( بخاطر شرایط نوریش، مکان رو مثال زدم )
تنظیماتی ک باید روی دوربین اعمال بشه، شرایطی ک باید اونجا مهیا باشه، اصولی ک باید رعایت بشه و .... اینارو میخواستم بدونم
دوربین و لنز: Nikon D5200 / 18-140 mm
درود
همانطور که دوستان گفتند تنظیمات عکاسی متناسب با شرایط نور متفاوته!
ممکنه روشن یا خاموش شدن یک لامپ هم در تصویر شما تاثیرگذار باشه! از طرفی استفاده یا عدم استفاده از منابع نور خارجی مثل فلاش که دیگه داستان خاص خودش رو داره!
یک زمانی روی کارت های ویزیت قدیمی عکاسی ها و حتی داخل جعبه های فیلمهای عکاسی (یادش بخیر) توضیحات کلی در خصوص نورسنجی در محیط های متفاوت وجود داشت!
در نت هم یک جستجو بزنید شاید چیزهایی پیدا کنید ولی بطور کل هیچ وقت نمی شود نسخه کلی پیچید و باید متناسب با شرایط تصمیم گرفت!
ممکنه حتی دو عکاسی یک کادر را در یک نور ثبت کنند ولی تصویر یکی خیلی گویاتر و جذاب تر از دیگری باشد.
ارادتمند
یه مشخصه از لنزها که بهش توجهی نکرده بودم و الان برام جای سوال شده تعداد تیغه های دیافراگم لنزه! چه تاثیری روی کیفیت لنز داره؟
دوست عزیز هر چقدر تعداد تیغه های دیافراگم بیشتر باشه بوکه دایره ای بهتر و نرم تری خواهید داشت.
تعداد تیغه های دیافراگم در ایجاد sun star ها هم نقش حیاتی دارند. اگر تعداد تیغه های دیافراگم عددی فرد باشد، تعداد sun star ها برابر خواهد بود با دو برابر تعداد تیغه های دیافراگم.
اگر تعداد تیغه های دیافراگم زوج باشد، تعداد sun star ها برابر با تعداد تیغه های دیا فراگم خواهد بود. بنابر این لنزهایی که دیافراگم با تعداد تیغه بیشتر و فرد مثلا 9 یا 7 دارند بوکه و sun star زیباتری ایجاد می کنند.
دلیل قانون هندسه در تعریف دایره است 5 تیغه= 5 ضلعی
فایل پیوست 66348
دلیلش رو دوستمون siosha گفتند. هر چقدر تعداد تیغه های دیافراگم بیشتر باشه، باعث میشه تا بوکه های نقاط نورانی از چند ضلعی به دایره تغییر شکل بدند و زیباتر به نظر برسند ( همونطوری که در شکل هم نشون داده شده) به عبارتی زیاد بودن تعداد تیغه ها، شکل بوکه رو از حالت چند ضلعی بودن خارج میکنه و بر عکس.
البته دقت داشته باشید که تمامی مباحث مربوط به تعداد تیغه ها زمانی موثر است که در روزنه های کوچکتر از باز ترین حالت لنز باشد.
تعداد تیغه ها صرفا کمک میکنند تا شکل گرد مانند قسمت های خارج از فوکوس ، گردی خود را حفظ کنند.
اگر در بازترین حالت مثلا f/1.8 لنز اول دارای تعداد تیغه های دیافراگم 7 باشد و لنز دوم در همین f دارای تعداد تیغه های 9 باشد، بوکه های لنز دوم کمی گرد تر و زیباتر خواهد بود. اما اگر در تصویر نقاط نورانی وجود نداشته باشه که حالت گرد بودن به وجود بیاد و صرفا محو شدن پس زمینه مد نظر باشه، تعداد تیغه ها تاثیری در زیبایی بوکه ندارد.
دو لنز داریم که بازترین روزنه ی آنها f/1.8 هست. یکی 5 تیغه و دیگری 9 تیغه ای.
حال اگر قسمت نورانی دو عکس رندر شده توسط دو لنز رو در نظر بگیرید میزان گرد بودن قسمت های نورانی که از فوکوس خارج میشوند متفاوت هست؟
در همچین سناریویی نیست ، دلیلش هم این هست که تیغه ای این بین نیست. نرم بودن قسمت هایی که خارج فوکوس هستند جدای تعداد و نوع تیغه ها
اول به طراحی ، نوع کنترل نور و اپتیک لنز مرتبط میشود که چطور نور رو بر روی سطح سنسور متمرکز میکند.
به همین دلیل هست که لنز های قدیمی چه بسا با تعداد تیغه های بالا وقتی با لنز های به طور مثال سری L کنون مقایسه میکنید
به اصطلاح Bokeh نرم تری از لنز هایی که المان ها و کوتینگ بهتری دارند دریافت میکنید.
البته روی صحبتم با شما نیست عطا جان ، در کل عرض کردم.
منابع مفید در این زمینه :
https://en.wikipedia.org/wiki/Bokeh
https://en.wikipedia.org/wiki/Optical_aberration
با سلام...
لابلای این بحث داغ بوکه و تیغه بنده یه سوال متفاوت بپرسم واسه تلطیف فضا !
برای پرتره های محیطی استفاده از فلاش و چتر نتایج بهتری میده یا استفاده از فلاش و سافت باکس و یا فلاش و دیفیوزر ؟؟
تاکیدم بر روی استفاده از فلاش اکسترنال هست ..چرا که فعلا نمیخوام از تجهیزات و وسایل حرفه ای تر نورپردازی واسه پرتره محیطی استفاده کنم..
خوشحال میشم اگه دوستان مجرب تجربیاتشون رو در اختیار بنده قرار بدن...
با تشکر جناب دانشمند. البته بنده عرض کردم که کمی بوکه های دیافراگم با 9 تیغه بهتر خواهد بود چون هم تعداد تیغه ها بیشتره هم شکل گردتری هر چند به میزان اندک نسبت به دیافراگم 5 تیغه ای به دست میده، درسته که در بازترین حالت تیغه ها تاثیر اندکی روی بوکه دارند اما بی تاثیر هم نیستند و یکی از معیارهای تست لنزهای با دیافراگم باز، نوع و جنس بوکه اونها در دیافراگمهای باز هست. در مورد بستن دیافراگم با شما موافقم که در این حالت تفاوت بوکه ها بیشتر معلوم میشه و لنز با تعداد تیغه های 5، بوکه های نقاط نورانی 5 ضلعی خواهد داد.
ارادتمند
با تشکر از پاسخ شما... ولیکن منظور بنده کیفیت و جنس نور بود نه کمیت و شدتش ... میخواستم بدونم کدامیک از این ترکیبات نور طبیعی تر و با کیفیت تری رو بهم میدن... شدت نور و نزدیکی منبع نور همیشه هم خوب نیست.. چه بسا باعث مصنوعی شدن تصویر بشه... در یک کلام نمیخوام مشخص بشه که از منبع نور مصنوعی استفاده کردم... شاید ناگزیر به استفاده از دو منبع نوری بصورت همزمان از دو زاویه متفاوت بشم.( مثلا استفاده همزمان از دو فلاش و دو چتر )... تا نظر بقیه دوستان چی باشه...
( جناب میلانی عزیز با توجه به تخصصشون در این حوزه اگر نظرشون رو بیان بفرمایند جای بسی امتنان و تشکر خواهد بود )
درود،
تا اونجایی که من می دونم اگه می خوایید ناحیه بیشتری روشن بشه استفاده از چتر توصیه میشه چرا که چتر سبب بازتابش نور فلاش در حد وسیعی میشه و همون نور فلاش رو انعکاس میده. اما سافت باکس باعث تلطیف و نرم تر کردن نور فلاش میشه و باعث میشه سایه های تندی نداشته باشید البته باز هم اگه می خوایید تا ناحیه بیشتری از سوژه روشن بشه مثلا عکس تمام قد، باید از سافت باکس های بزرگتر استفاده کنید.
دوستان مقایسه بوکه لنز 50mm f/1.4 G و 50mm f/1.8 G نیکون در دیافراگم 1.8.
لنز 1.4 دارای 9 تیغه دیافراگم و لنز 1.8 دارای 7 تیغه دیارفاگم هستند.
همونطور که مشاهده میشه بوکه 1.4 به دلیل دیارفاگم 9 تیغه ای بهتر، نرم تر و گرد تر هست هر چند به میزان اندک.
http://neilvn.com/tangents/images/bo...G_f14G_f18.jpg
شاید هیچ کدام!
برای پرتره محیطی خیلی کم پیش میاد که از فلش برای نور اصلی استفاده بشه و برای پر کردن سایه ها هم نیاز به نور نرم از یک منبع بزرگ نداریم. از طرفی خیلی هم سخت خواهد بود که چتر و سافت باکس را جابجا کنیم (حتی مدلهای قابل حمل). مشکلات دیگر مثل باد، شرایط محیطی و ... را هم به این داستان اضافه کنید میبینید که کار راحتی نیست. با دانش و تجربه محدود من، بهترین گزینه استفاده از flashbender است. این دیفیوزر هم منبع نور بزرگتری از فلش بشما میدهد که نتیجتا نور نسبتا نرمی دارید و هم استفاده از آن راحت است. خیلی راحت میتوانید روی فلش نصب کنید و فلش را روی سه پایه دوربین نصب کنید و اف کمرا عکاسی کنید. کم حجم، ارزان، بی دردسر با کیفیت قابل قبول.
باز که برگشتید خانه ی اول :-)
کلا تعداد تیغه تاثیری در حالت Wide Open یک لنز ندارد به این جمله دقت کنید
از سه مورد بالا به ترتیب میشود از لنز های ارزانتر و قدیمی ، لنز های آنامورفیک که در فیلم برداری کاربرد دارد و لنز های آینه ای مثال زد.نقل قول:
Differences in lens aberrations, aperture shape and lens designs
درسته من متوجه بحث اصلی شما نشدم ظاهرا شکل مورد نظر شما در حالت بسته بوده.
الان این مقایسه یک طرفه هست شما دو لنز با حداکثر Aperture متفاوت رو مورد مقایسه قرار دادید که با اینکه مثال خوبی برای این قضیه است
ولی بیشتر نشانگر این موضوع هست که تعداد تیغه ها به حفظ گرد بودن این قسمت ها کمک میکنند نه در حالت Wide Open.
در انتها دلیلی که لنز 1.4 برتری دارد داشتن المان های بهتر جهت متمرکز کردن نور هست (Lens Aberrations)
ولی در کل انقدری که در حال بحث بابت این موضوع هستیم اهمیت ندارد :-)
امروز در مورد بحثی که در مورد عمق میدان و محاسبه آن نیمه کاره ماند و خیلی زود پستهایش به آن تاپیک معروف رفت یک نکته را میخواستم اضافه کنم که شاید برای خیلی از دوستان روشن نباشد.
متاسفانه این تعبیر اشتباه که عدد محاسبه شده توسط معادلات عمق میدان خصوصیت ذاتی و فیزیکی عکس است و فقط به اندازه سنسور، فاصله کانونی و روزنه لنز و فاصله تا سوژه بستگی دارد خیلی دیده میشود که در واقع درست نیست.
در معادله عمق میدان از پارامتری به عنوان circle of confusion استفاده میشود که این پارامتر با فرض چاپ عکس روی سایز 10*8 اینچ (اگر درست خاطر باشد) و دیده شدن از فاصله 25 سانتی متر و با در نظر گرفتن اندازه سنسور محاسبه شده است. پس در واقع این معادله در مورد عکس چاپ شده با این مشخصات بحث میکند و نه خود عکس اصلی. و عملا بحث عمق میدان در مورد عکس چاپ نشده کاملا بی معنی است. :-)
بهتر است همیشه قبل از استفاده از یک رابطه، اصول و فرضیاتش را به دقت مطالعه کنیم همیشه نگاه سطحی بدون در نظر گرفتن فرضیات و محدودیتها باعث برداشتهای نادرست میشود.
امیدوارم اینجا جای درستی برای ادامه این بحث باشد.
و اینکه وقتی مباحث پیچیده است آف تاپیک طبیعی است، امیدوارم مدیران کمی صبر کنند تا حداقل بحث تمام شود و بعد پستها را به تاپیکی بسته است و امکان پست دادن ندارد ببرند.
راستی چرا آن تاپیک بسته است؟!!! جای خوبی برای ادامه بحثهای نامربوط به تاپیک اصلی است.
در واقع معادله اصلا صحبتی در مورد فایل اصلی نمیکند. چه فایل دیجیتال باشد چه نگاتیو!
اگر این محاسبات در مورد تصویر اصلی صبحت میکرد خیلی خوب بود و معیار خوبی برای مقایسه میشد ولی الان عملا محدودیتهایی است. مثلا اگر از لنز فیکس استفاده کنید و فاصله تا سوژه هم یکسان باشد محاسبات عمق میدان کراپ را کوتاهتر از فول فریم میدهد!!! درصورتی که لنز تصویر یکسانی روی هر دو نگاتیو انداخته و جنس تصویر از نظر عمق میدان یکی است.
البته هنوز هم این معادله صرفا جهت مقایسه نسبی عمق میدان قابل استفاده است بشرطی که سنسور مشابه باشد. مثلا میتواند بگوید عمق میدان با این تنظیمات مثلا نصف عمق میدان آن تنظیمات در دو فول فریم یا دو کراپ است. وگرنه خود عدد عمق میدان منسوب به تصویر اصلی بصورت سانتی متر مطلقا مفهومی فیزیکی ندارد.
در محاسبا دقیقا ذکر شده که اگر چاپ برای نمایش در فاصله بیشتر از 25سانتیمتری باشد یا فرضا از صفحه نمایش مانیتور استفاده شود پارامترهای معادله عمق میدان تغییر میکند.
سلام
اتفاقا یک بار دیگر هم من چنین سوالی پرسیدم و امروز خواستم به پاسخی که قبلا شما دادید اشاره کنم اما تا به خودم جنبیدم متوجه انتقال نوشته ها و متاسفانه بسته بودن تاپیک جدید شدم.
در کل این محاسبه عمق میدان بیشتر برای نگاتیو کاربردی بوده و در عصر دیجیتال فقط برای درک کلی از مفهوم عمق میدان کاربرد دارد.
دوستان یا با ما یا با اصول بنیادی عکاسی شوخیشان گرفته ظاهرا :-)
در هر صورت از آن بحث بی نتیجه که بگذریم هر پستی در هر بخشی که به عنوان تاپیک بی ربط باشد(یا بخشی از پست بحث بی ربطی باشد مثل بخشی از پست شما در این تاپیک) به آن بخش منتقل خواهد شد.طبیعیست که مناسب نیست هر کسی در هر موضوعی در آن تاپیک صحبت کند.قرار نیست فقط صفحات تاپیکها را زیاد کنیم.وقتی در تاپیکی از سلام علیک و آف تاپیک و برای شما پیام خصوصی فرستادم تا بحثهای دیگر در هر مورد مطلب وجود دارد نوشتن مطالب مفید فرضی در آن تاپیک فایده ای نخواهد داشت.وقتی که میتوان در تاپیک مربوط صحبت کرد چرا آنجا؟اگر هم بحث به عکس و عکاسی مربوط نباشد که در فروم جایی برای آن وجود ندارد.
در مورد زمان منتقل شدن پست هم تصمیم گیری به نظر مدیران و مفید بودن ادامه بحث بستگی خواهد داشت.
ولی خودمانیم جناب مبین علی عزیزم، میشد بجای انتقال این مبحث به همان تاپیک معروف!! حداقل در بخش تئوری عکاسی پیگیری میشد. تعداد زیادی معادله و فرمول و ... هستن که نکاتی گنگ و نامفهوم در آنها وجود داره، و چه بسا فرمول های کاملا بدیهی که وقتی بهشون فکر میکنیم این ماییم که گنگ میشیم...
اصلاً فرمول است و بحث در مورد آن ! چه دیدی شاید روزی توانستیم 2+2=4 را نقض کنیم. از ما که بعید نیست.
به قول امیرکبیر:
زیاده جسارت است ... "امین"
سلام
دوستان امروز در جریان استفاده از دو لنز سیگما و تامرون متوجه شدم که در شرایط یکسان و استفاده از وایت بالانس یکسان در دو لنز ته رنگ ها بطور عجیبی با هم تفاوت دارن
علتشو نمیدونم ولی لنز سیگما رنگهای کاملا گرمتری نسبت به تامرون ایجاد میکنه ولی ته رنگ تامرون همون چیزیه که باید باشه
علتش چی میتونه باشه
فایل پیوست 66437
درود
از قدیم هم لنزهای سیگما به لنزهای گرم معروف بودند!
این چیز طبیعی هست و تعجبی نداره!
ممکنه موردی در لنزها باشه که رنگش طبیعی تر بشه ولی اکثرا لنزهای سیگما رنگ را گرم تر نشان می دهند.
بنده هم پیشتر همین مورد را در مقایسه لنزهام در فوکال برابر دیدم.
این مسئله حتی در لنز 7 میلیونی سیگما هم وجود داره (رجوع کنید به تاپیک های لنز 600-150)
ارادتمند
نه اقای مبین کسی نه با شما شوخی دارد و نه با اصول عکاسی!
بحر حال اگر ادعایی در مورد این وب سایت عکاسی است باید بهمان اندازه اصولی که میگویید درست و دقیق مطالعه شود امیدوارم حداقل کاربرانی که وقت بیشتری میگذارند و به عنوان مدیر در این فروم فعالیت میکنند این مورد را رعایت کنند وگرنه اگر قرار به مطالعه سطحی و احیانا از روی منبع ترجمه شده وناقص باشد و بعد هم احیانا از روی همان منایع حکم به درست بود یا نبودن بدهند و نظر دیگران را شوخی بنامند که ...
البته باز هم این پستها هم به این تاپیک ارتباطی ندارد. من هم اصراری به متقاعد کردن دوستان ندارم :-)
نقل قول:
وگرنه خود عدد عمق میدان منسوب به تصویر اصلی بصورت سانتی متر مطلقا مفهومی فیزیکی ندارد.
نقل قول:
بحث عمق میدان در مورد عکس چاپ نشده کاملا بی معنی است.
...نقل قول:
من دقیقا نمیدونم منظور شما از عمق میدان چیست ولی اگر همان تعریف معمول باشد که معادلاتش هم موجود است انوقت به اندازه نمایش هم بستگی دارد!
در مورد صلاحیت و سطح مطالعه مدیران هم شما با شناختی که دارید صلاحیت نظر دادن ندارید.
ممنون
پ ن: بعضا اپلیکیشن یا نرم افزرهایی برای محاسبه عمق میدان ساخته شده است که در آنها با استفاده از سایز سنسور،فوکال لنت،گشودگی دیافراگم و فاصله کانونی عمق میدان را محاسبه میکنند.حتی شرکت کنون هم چنین اپلیکشینی دارد.حتما تلاش کنید که آنها را توجیه کنید که عمق میدانبصورت سانتی متر مطلقا مفهومی فیزیکی ندارد و و در مورد عکس چاپ نشده بی معنی است!ولی اگر متقاعد نشدند حتما سعی خود را بکنید سایز نمایش را هم به عنوان یکی از متغیرهای تعیین کننده عمق میدان به متغیرهای دیگر اضافه کنند.شاید هم برداشت شما از عمق میدان چیز دیگریست ولی من منظور شما را متوجه نمیشوم.فایل پیوست 66446
آقا مسعود شما روی اپتیک قضیه بحث می نمایید. تا اینجا همه چیز تایید می شود.
اگر روی "چیزی که ما از عمق میدان می بینیم یا درک می کنیم"(our perception of depth of field) بحث کنیم. 2-3 فاکتور دیگر نیز اضافه می شوند که circle of confusion را تغییر می دهند: سایز چاپ عکس، فاصله ی ما از آن.
این هم مطالبی از معتبر ترین منبع اینترنتی عکاسی یعنی Cambridge in colour:
*نرم افزار شما به صورت پیش فرض(default)، سایز چاپ عکس را 10 اینچ و فاصله ما از آنرا 25 سانتی متر در نظر گرفته است.نقل قول:
Depth of field refers to the range of distance that appears acceptably sharp. It varies depending on camera type, aperture and focusing distance, although print size and viewing distance can also influence our perception of depth of field.
نقل قول:
A different maximum circle of confusion also applies for each print size and viewing distance combination.
نقل قول:
Although print size and viewing distance influence how large the circle of confusion appears to our eyes, aperture and focusing distance distance are the two main factors that determine how big the circle of confusion will be on your camera's sensor.
نقل قول:
In order to calculate the depth of field, one needs to first decide on an appropriate value for the maximum allowable circle of confusion. This is based on both the camera type (sensor or film size), and on the viewing distance / print size combination. Needless to say, knowing what this will be ahead of time often isn't straightforward. Try out the depth of field calculator tool to help you find this for your specific situation.
نقل قول:
An acceptably sharp circle of confusion is loosely defined as one which would go unnoticed when enlarged to a standard 8x10 inch print, and observed from a standard viewing distance of about 1 foot.
At this viewing distance and print size, camera manufacturers assume a circle of confusion is negligible if no larger than 0.01 inches (when enlarged). As a result, camera manufacturers use the 0.01 inch standard when providing lens depth of field markers (shown below for f/22 on a 50mm lens).
لطفا کمی صبر کنید بحث به یک جایی برسد. البته بحث مرتبط با تاپیک 5ds بود! هدفم این هست ببینیم آیا در رزلوشن 50 مگاپیکسلی و چاپ های بزرگتر نیاز به اپچرهای بسته تر داریم(نسبت به رزلوشن کمتر و چاپهای کوچکتر)؟ که الان تقریبا مطمئن شدم که بله. این تاپیک هم جای بدی برای بحث نیست: http://forum.akkasee.com/f56/t5658.html
مرسی نیما جان، دقیقا این همان قسمت تاریک بحث بود که باید روشن میشد.
در مورد دوربین دی5 اس هم با شما موافقم. با ریزولوشن بالا و چاپ بزرگتر باید به روزنه بسته تری فکر کنیم تا شارپنس قابل قبولی داشته باشیم. متاسفانه اینطوری هم مشکلات اپتیکی لنز در افهای بسته را باید درنظر بگیریم و هم دیفرکش را!
سلام
من گیج شدم: فرض کنید من عکس پرتره ای گرفته ام که در صفحه مونیتور، در آن فقط چشمان سوژه در فوکوس است و بینی وی و گوش ها در فوکوس نیستند و چراغ های پشت سر سوژه هم به صورت بوکه در آمده اند. حالا اگر این عکس را در ابعاد 3 متر در 2 متر چاپ کنم آیا گوش ها و بینی سوژه در فوکوس قرار می گیرند و بوکه های پشت سر سوژه هم از حالت بوکه خارج می شوند و به صورت چراغ دیده می شوند؟
به نظرم درست نمی آید.
نه اقای چگینی شما درست برعکس گفتید.:-)
داستان این است که اگر فرضا محاسبات بشما میگوید عمق میدان برای فرضا یک پرتره در فلان اف نامبر بسته و بهمان فاصله و ... معادل فرضا 25 س.م. است (پس چشمها، گوش و بینی باید در حد قابل قبولی شارپ باشد) در مورد چاپ یا صفحه نمایش با همان سایزی که نیما زحمتش را کشید و در پست قبلی گذاشت اعتبار دارد. حالا اگر سایز 2*3 متر چاپ کنید عمق میدان عکس شما خیلی کمتر میشود. دقیقا مثل همان عکسی که دوستان زحمت کشیدند و در تاپیک دی5 اس گذاشتند. که با روزنه 8 چشم دوم کاملا فلو بود!
برعکسش هم به نظر درست نمی آید
فرض کنید عکسی گرفته ایم که چراغ های پشت سر سوژه به صورت چراغ دیده می شوند. اگر در سایز 2 در 3 متر چاپ کنیم چراغ ها به صورت بوکه مثلاً 8 ضلعی دیده می شوند؟
به نظرم می رسد در سایز بزرگ به دلیل بزرگتر شدن جزئیات "متوجه" خارج از فوکوس بودن بخشی از تصویر می شویم ولی بزرگ کردن تصویر بخش های داخل فوکوس را از فوکوس خارج نمی کند .
سوال: چشمان شما عکس را در کدام سایز دارای عمق میدان کمتری می بیند؟ سایز بزرگتر یا کوچکتر؟
فایل پیوست 66450 فایل پیوست 66451
این در مورد توانایی چشم در تشخیص جزءیات بطور شارپ صحبت میکند. وگرنه فقط نقطه فکوس به معنای واقعی شارپ است و حتی یک میلیمتر هم دور شوید فلو میشود.
فرض کنید روی چشم فکوس کرده اید و عمق میدان 25 س.م. است یعنی چشم شما قادر به دیدن فلو بودن گوش و بینی نیست (در چاپ استانداردی که درنظر گرفته شده است 8*10 اینچ). حالا اگر 2*3 چاپ کنید عمق میدان مثلا میشود 2 س. م. یعنی شما فلو شدن بینی و گوش را میبینید. چراغی که در پشت فلو بوده هنوز هم فلو خواهد ماند.
درست مثل وقتی که عکس را روی ال سی دی دوربین شارپ میبینید ولی روی مانیتور ....
وگرنه جنس بوکه که تغییری نمیکند. این معادلات هم در موردش حرفی نمیزند.
نیمای عزیز
همانطور که قبلاً عرض کردم به نظر من عمق میدان در دو عکس تفاوتی نمی کند بلکه چشم من در عکس بزرگتر قادر به "تشخیص" عمق میدان است. ما وقتی عکس می گیریم برای کنترل کردن درستی فوکوس به پیش نمایش lcd بسنده نمی کنیم بلکه آن را با بزرگنمائی 1:1 می بینیم تا چشممان قادر به تشخیص عمق میدان باشد. کسی که چشمش ضعیف باشد ممکن است در بزرگنمائی 100% هم عکس را تار ببیند و به نظرم این ربطی به عمق میدان عکس ندارد.
فرض کنیم که دستگاهی باشد که با مقایسه پیکسل به پیکسل نقاط مجاور، قسمت های خارج از فوکوس را مشخص کند و از این روش عمق میدان را محاسبه می کند. به نظرم می رسد این دستگاه برای یک عکس مشخص که با یک سنسور مشخص و لنزی با فاصله کانونی مشخص و عدد اپرچر مشخص و با فاصله ای مشخص از سوژه ثبت شده باشد فقط یک عدد ثابت برای عمق میدان مشخص می کند
کاملا منظور شما و مسعود را متوجه می شوم. یه هر حال چهار سر فصل اپتیک در دانشگاه و دبیرستان خوانده ایم. شما از دیدگاه علم اپتیک به قضیه نگاه می نمایید که تا حدودی هم درست است. ولی متاسفانه به چیزی که چشم و ذهنمان درک می کند کم توجهی می کنید. شاید بتوان گفت این مسئله نوعی خطای دید است(احتمالا اسم خاصی هم داشته باشد).
به نظر من مهم چیزی است که می بینیم. مشتری و بیننده ها هم فقط به چیزی که می بینینند بها می دهد نه به فرمول های خشک اپتیک و عمق میدان. هدف ما هم این هست که خروجی خوبی برای عرضه به مشتری و بیننده هایمان داشته باشیم. از هدفمان نمی توان دور شد.
حالا سوال این هست که استفاده از مدیوم فرمتی 50 مگاپیکسلی به جای فول فریمی 50 مگاپیکسلی چه مزیتی(به جز عمق رنگ، نویز، داینامیک رنج و چیزهای مشابه) می تواند داشته باشد؟
در مدیوم فرمت هم باید با توجه به عمق میدان کمتر از دیافراگم های بسته تر استفاده کرد. ولی خوب محدودیت دیفرکشن بالاتر است.
با توجه به محدودیت های عمق میدان و دیفرکشن(حتی به قول شما محدودیت لنز در اپچرهای بسته) نمی دانم کدام سیستم خروجی بهتری می دهد!
فرض را باید بر این گذاشت که کسی نیاز به پرینت در سایز خیلی بزرگ دارد و کاملا به همه ی 50 مگاپیکسل نیازمند است.
مثل اینکه پاسخ دادم به سوال من کار سختی بود؟
جناب چگینی درست نوشتن ، این موضوع مربوط به دید شخص میشود نه چیز دیگری
شاید بشود آن را نوعی خطای دید نام گذاری کرد
همیشه صرفا دنبال تفاوت در کیفیت خروجی دو سیستم متفاوت نباشید.
بر فرض اینکه برتری های Medium format هارو کنار بگذاریم
مشکلاتی دارند که در Small Format وجود ندارد.
بزرگترینش شاید دریافت خروجی بسیار مشابه با تجهیزات بسیار ارزانتر هست.
لنز های مدیوم فرمت ها از قیمت بدنه ی 6D گرفته تا چندین برابر همین 5Ds قیمت دارند در نهایت شاید خروجی ای که دنبالش هستید با یک سیستم نورپردازی بهتر
یا سیستم فوکوسینگ سریعتر ، سرعت عکاسی پیاپی بیشتر و .... راحت تر نصیب شود تا کنار گذاشتن آنچنان هزینه ای فقط برای دوربین و لنز.
به طور مثال اگر بودجه ی 10 هزاردلاری ای رو در نظر بگیرید برای کار های تبلیغاتی ، خرید این بدنه و چندید لنز L
همراه با کیت فلش های Broncolor و تجهیزات دیگر استدیویی نتایج بسیار بسیار بهتری خواهد داشت تا فقط قرار دادن این بودجه برای
به طور مثال مدیوم فرمت های بازار.
پ.ن : دلیلی که مدیوم فرمت ها عملکرد بهتری در مقابل Diffraction در روزنه های بسته دارند ابتدا به لنز مربوط میشود.
اگر درست متوجه باشم شما می فرمائید فوکوس کامل فقط در نقطه فوکوس وجود دارد و با فاصله گرفتن از آن متاسباً از فوکوس خارج می شویم. عمق میدان هم یک تعریف قراردادی است که بنا به سایز عکس (چاپ شده یا در صفحه نمایش) تا درصد معینی خارج از فوکوس بودن را فوکوس محسوب می کند مثلاً تا جائی که 2 درصد از فوکوس کامل فاصله داشته باشیم در عمق میدان محسوب می شود و خارج از این مقدار نیز خارج از فوکوس محسوب می شود. پس عمق میدان به اندازه نمایش یا چاپ بستگی دارد.
خب من مطمئن نیستم که این تعریف درست باشد. من تصور می کنم هر چیزی که در عمق میدان قرار دارد کاملاً در فوکوس قرار دارد و با خارج شدن از این فاصله به تدریج از فوکوس خارج می شویم (این مسئله در عکس های ماکرو مشهود است). اگر تعریف شما درست باشد فوکوس در بی نهایت و همچنین هایپرفوکال اصلاً معنا ندارد و نباید وجود داشته باشد زیرا در این دو حالت نه فقط نقطه فوکوس که عملاً بخش عمده تصویر "کاملاً" در فوکوس قرار دارد.
خوب در واقع این تعریف من نیست! این تعریفی است از عمق میدان که ان معادلات بر پایه ان نوشته شده است.
ولی شما درست میگیددر عملا فقط صفحه منطبق بر نقطه فکوس شارپ است (مگر غیر از این است) و تا یک فاصله ای در چاپ یا نمایشگر شارپ دیده میشود و بعد از ان کم کم ....
هایپرفوکال هم شامل همین داستان است.