اهمیت فوق العاده و فراموش شده نور...

[nmroshan]

با تشکر از دوستان،
هدفمان را یکبار دیگر مرور می‌کنیم: قصد این است که با توجه به محدودیت زمانی، چندین شات با فواصل کانونی مختلف، با ترکیب بندی‌های مختلف از این منظره تهیه کنیم به طوریکه همگی دارای نوردهی یکسانی باشند.
- نوردهی یکسان در چند شات : گاهی لازم است که نوردهی ها در چند شات یا حتی کل یک پروژه یکسان باشد. این مساله گاه جزو شرایط کاری است و گاه جزو الزامات نورسنجی. مثلا در مثال فوق نیاز داریم که در همه شاتها ضدنور ما دارای شرایط مشابه و جزئیات ابرها در حد یکسانی باشند. در پروژه های دیگر ممکن است بخواهید وضعیت نوردهی ثابت باشد تا اولا پردازش بعدی سریعتر صورت گیرد، ثانیا اختلالات ناشی از پردازش حداقل باشد ، که می‌دانید حتی در RAW نیز اصلاح نورسنجی هم محدودیت دارد و هم در این محدوده گاه با ایجاد عوارض جانبی همراه است.
- چرا در این مثال روش نورسنجی Evaluative به همراه Exposure Compensation روشی ایده‌ال نیست؟ در این روش نورسنجی انجام و بر اساس هیستوگرام و وضعیت نمایش عکس حاصله در Lcd با جبران نوردهی، سعی می‌کنیم در شاتهای بعدی به نورسنجی مورد نظر برسیم. مشکلاتی که در این مورد خاص خواهیم داشت:
1- هیستوگرام چنین عکسی هم دارای clipping در نواحی هایلایت است و هم د رنواحی تیره. اصلا خودمان میخواهیم که چنین باشد. بنابراین این مساله در تنظیم نوردهی کمک نمی‌کند. مگر اینکه بخواهیم بر اساس شکل هیستوگرام تصمیم بگیریم که هم مشکل است و هم انتخاب عکس مناسب در LCD برای معیار قرار دادن هیستوگرامش، کار دقیقی نیست.
2- میخواستیم با ترکیب بندیهای مختلف و با فواصل کانونی مختلف سریعا چند عکس بگیریم. همانطور که در شکل می‌بینید در هر ترکیب بندی وضعیت توزیع روشنایی در عکس فرق می‌کند و در نتیجه نورسنجی Evaluative در هر مورد، نورسنجی متفاوتی خواهد داشت. این مساله یعنی چه؟ یعنی شما در هر شات مجبورید که علاوه بر مشکلی که در مورد 1 ذکر شد، میزان متفاوتی Exposure Compensation اعمال کنید. چه مقدار در هر شات ؟ این مساله چقدر دقیق خواهد بود؟ و تا چه حد عکسهای حاصله از لحاظ نوردهی یکسان خواهند بود؟ مطمئنا این روش هم دقیق نخواهد بود، هم سرعت کافی ندارد و هم مجبور به تهیه شاتهای زیاد خواهید بود.
همانظور که دوستان نیز اشاره کردند در این موارد استفاده از روش نورسنجی Spot metering و یا Center Weighted مناسب است. روش عملی این است که مثلا برای مثال فوق، نورسنجی نقطه ای یا center-weighted بر اساس ناحیه مورد نظر ( مثلا ابرها) انجام می‌شود. سپس میتوان نورسنجی را قفل کرد و تمام شاتهای دیگر را با ترکیب بندیهای مختلف تهیه کرد. ویا مقادیر پیشنهادی را در حالت M تنظیم و شروع به عکاسی کنیم: با ترکیب بندیهای مختلف، در حالت landscape و Portrait (افقی و عمودی) و با فواصل کانونی مختلف. بدون اینکه نگران تغییر نوردهی در عکسهای مختلف باشیم و بدون اینکه نیاز باشد شاتهای ازمایشی بگیریم و بدون اینکه نگران دقت کارمان باشیم. و همه این کارها هم در حداقل زمان انجام میشود.
اینکه از center-weighted استفاده کنیم یا Spot بستگی به شرایط سوژه دارد.
و یک نکته دیگر، اگر لنز زوم در فواصل کانونی مختلف دارای دیافراگم ثابت نباشد، توجه به دیاف انتخاب شده توسط نورسنج دوربین لازم است. مثلا اگر در حالت واید ترکیب پیشنهادی نورسنج دوربین F3.5+1/60s باشد،و لنزتان در حالت تله دیاف حداقل 4.5 دارد، باید مقادیر F3.5+1/60 را در حالت Manual اصلاح کنید. ( F4.5+1/30) . البته در D70 در حالت قفل نورسنجی، با تغییر فاصله کانونی این اصلاح به طور خودکار صورت می گیرد. اما در دوربینهای دیگر اطلاعی ندارم. به هرحال همیشه استفاده از مد M در این موارد حلال مشکلات است.

[K_NMT]

جناب روشن عزیز
ممنون از مثال عملی و دقیقی كه ارائه كردید
باعث شد كمی به ذهن خودمون ورزش بدیم و تكنیكها رو مرور كنیم.
لطفا اساتید این رویه رو در همین پست ادامه بدن تا ما استفاده كنیم.
فعلا...

[sprants]

اینکه از center-weighted استفاده کنیم یا Spot بستگی به شرایط سوژه دارد.

جناب دکتر میشه در مورد این جمله کمی بیشتر توضیح بدین یا اگر جایی گفته شده لینکش رو بدین چون من چیزی دستگیرم نشد .

ممنون میشم

[nmroshan]

مانی عزیز
اگر منطقه‌ای که می خواهی نورسنجی کنی خیلی کوچک است، بهتر است از Spot استفاده کنی. اما اگر وسیعتر است، نورسنجی Center-weighted مناسبتر است تا معدلی از تمام آن منطقه بگیرد.

[Kholeno]

سلام
طاعاتتون قبول حق
خوب ظاهرا اهمیت فراموش شده نور باز هم فراموش شده حتی از طرف صاحب تاپیک.
خیلی دوست داشتم تا در اینجا راجع به خود نور صحبت کنیم. به گمونم از اون بحثهایی که حالا حالا ها جای صحبت داره. عکاسی یعنی ثبت نور. اگر دوستان کمک کنند راجع به جنس نور، زاویه نور، کنترل نور و خیلی چیزهای دیگه که صلاح می دونند، از تجربیات و آموخته هاشون صحبت کنند. با ذکر مثال مثل کاری که دکتر روشن عزیز کردند.
من با اجازتون می خوام راجع به زاویه نور بحث رو شروع کنم تا شاید دوستان سر ذوق بیایند.
یک بحثی جناب کاوه عزیز شروع کردند که متاسفانه نیمه کاره رها شد. اگر ادامه پیدا می کرد متوجه میشدیم که در مورد یک سوژه ثابت فقط با تغییر زاویه نور چطور پیام و تصوری که ببینده ازش می بینه تغییر می کنه.
تعیین زاویه نور تقریبا در تمامی شاخه های عکاسی از ارکان اساسی پروسسه expose است. در عکاسی پرتره، طبیعت، تبلیغاتی و ... شناخت و کنترل صحیح و آگاهانه زاویه نور از عوامل مهم موفقیت عکاسیست.
اگر در آتلیه و با نور کنترل شده سر و کار داریم که کارمون راحته. (واقعا راحته؟) هر موقع و هر ساعت می تونیم هر بازی که بخواهیم سر نور در بیاریم. اما در عکاسی محیط خارجی ما باید خودمون رو با نور وفق بدیم.
به طور مثال در عکاسی طبیعت، حتما می دونید که همه بزرگان اتفاق نظر دارند که بهترین زمان عکاسی نیم ساعت قبل و بعد از طلوع و غروب آفتاب است. این زمان طلایی برای عکاسیست. توی این زمان همه چیز با نور دیفوز شده طبیعی و ملایم و گرم، رویایی میشه. البته تو این زمان تغییرات نور خیلی سریع اتفاق میافته و باید از قبل آماده بود.
اما اگر بخواهیم کمی این بازه زمانی رو بیشتر کنیم، وقتی که نور ما با زاویه و ملایم تر باشد (تقریبا مثل همون کاری که تو آتیله انجام می دهیم) وقت خوبی برای عکاسیست. یعنی صبحهای زود و یکی دو ساعت قبل از غروب.
خوب قطعا همه اینها رو شما بهتر از من می دونستید فقط خواستم فتح بابی بشه تا از تجربیات (همراه با عکس) پیشکسوتهای اینجا استفاده کنیم.

[nmroshan]

در واقع یکی از فواید عکاسی در زمان طلایی، سافت بودن نور است. اما همه مساله این نیست. اگر صفات نور را رنگ و جهت و نوع، در نظر بگیریم، هم رنگ هم جهت وهم نوع نور در این زمانهای طلایی متفاوت است.
جهت نور در این زمانهای طلایی، یک جهت کناری است.به عبارت دیگر sidelighthing . که برخلاف نورهای روبرو و نور پشت سر، مهمترین تاثیرش به صورت ایجاد تجسم و بعد دادن به سوژه خواهد بود. همچنین این نوع نور ایجاد سایه خواهد کرد که بر خلاف سایه های دیگر همراه با مناطق روشن خواهد بود.
خود این مساله میتواند کمک موثری باشد برای نمایش الگوها و بافتها.






البته در چنین شرایط نوری، اکسپوژر صحیح اهمیت دارد. چرا که ترکیبی از مناطق سایه و هایلایت در کادر وجود دارد که هر گونه اشکال درنور سنجی منجر به اختلالات نوردهی ناخواسته خواهد شد.

د رمورد رنگ نور و نوع نور د راین ساعات طلایی هم بعدا صحبت خواهیم کرد. همچنان منتظر شنیدن تجربیات و اطلاعات تکمیلتر دوستان هستیم.

[Kholeno]

جهت نور در این زمانهای طلایی، یک جهت کناری است.به عبارت دیگر sidelighthing . که برخلاف نورهای روبرو و نور پشت سر، مهمترین تاثیرش به صورت ایجاد تجسم و بعد دادن به سوژه خواهد بود. همچنین این نوع نور ایجاد سایه خواهد کرد که بر خلاف سایه های دیگر همراه با مناطق روشن خواهد بود.
خود این مساله میتواند کمک موثری باشد برای نمایش الگوها و بافتها.

این نوع نور كناری به سوژه ما هویت و شخصیت می دهد. و به دلیل زاویه مناسب و گذر از لایه های پایینی جو ، ملایم و دلنشین، زوایای تاریك و روشن سوژه رو با كنتراستی مناسب به بیننده نشان می دهد.

البته در چنین شرایط نوری، اکسپوژر صحیح اهمیت دارد. چرا که ترکیبی از مناطق سایه و هایلایت در کادر وجود دارد که هر گونه اشکال درنور سنجی منجر به اختلالات نوردهی ناخواسته خواهد شد.

همینطور است. اما یكی از حسنهای دیگر نور در Golden eye ببخشید در Golden Time، این است كه مشكلاتی كه در نورهای شدید طول روز داریم و باعث ایجاد سایه روشنهای قوی می شود، را در اینجا نداریم و به دلیل تفاوت كمتر استپهای نوری مناطق سایه و روشن، اگر كمی دقت شود جزئیات رو از دست نخواهیم داد.
یكی دیگر از معجزات این نوع نور این است كه شات هایی كه اگر آنها را در ساعات دیگر طول روز بگیریم، هیچ زیبایی و درخششی نخواهند داشت، اما با نورپردازی در این ساعات هر ببیننده ای رو مجذب خود می كند.



به نظر من در این ساعات اگر زاویه نور از هر جهتی صحنه ما را روشن كند، با كنترل و دقت در نورسنجی و وارد شدن نور به لنز، زیبایی و جلوه ای خاص دارد. بسته به موقعیت و تمایل ما، چه نور از روبرو یا پشت سر و یا از كناره ها به صحنه بتابد زیبایی خاص خود را دارد و نوع رنگها و سایه روشنها هم به طرز عجیبی تغییر می كند.

[Kholeno]

مي گويند هيچ كاري بدون زحمت به نتيجه مطلوب نميرسه. اگر عكس خوب هم مي خواهيد بايد براش زحمت بكشيد.
چند بار شده شما براي يه عكسي و براي بدست آوردن نوري يا رنگي چند ساعت منتظر بمونيد؟
آقاي Michael Fatali شايد براي شما خيلي معروف نباشه. اما حتما عكسهاشو نگاه كنيد. در كنار عكسهاش توضيحاتي هم راجع به اون عكس داده. جالبه بدونيد كه ايشون ديجيتال كار نيستند و اون رنگها رو روي فيلم ثبت كردند! لازم نيست 1 ساعت با فتوشاپ ور بريد تا به رنگهاي زنده برسيد، اگر فقط در زمان مناسب اونجا باشيد. اين آقا براي بعضي از عكسهاش يك هفته منتظر بوده تا نور و رنگ مناسب رو پيدا كنه!
خلاصه اگر واقعا به نور اهميت مي دهيد حتما اين زمانها رو دريابيد. مطمئن باشيد پشيمون نميشيد.
من شده روزهاي جمعه 4-5 ساعت عكاسي مي كنم ولي هيچ وقت به اندازه اون نيم ساعت، نه عكسهاي خوب گرفتم نه اونقدر عكاسي برام لذتبخش بوده.

http://www.fatali.com/ 

[Kholeno]

ببخشید من تند تند پست می زنم. راستش یه خورده هیجان زده هستم از دست این مایکل فتحعلی خودمون!


شما برای همچین عکسی چقدر زمان حاضرید خرج کنید؟
10 دقیقه؟ 1 ساعت؟ .... 1 روز؟!

Year Photographed:
2000

Wilderness Area:
Desert Southwest

Film of Choice:
Extachrome 100vs, 8" x 10"

Exposure:
F45 @ 2 seconds

Waiting for the Light:
14 days

[babakdin543]

من هم عكسهای این آقا مایكل رو دیدم اما یه سئوال
آیا كیفیت نور امروز با نور دیروز و یا فردا در صورت عدم وجود ابر در یك ساعت مشخص متفاوته ؟
چرا این آقا 14 روز صبر كرده؟ مگه نمیتونست همون روز اول عكس رو بگیره؟
زاویه تابش نور تغییر میكنه اما نه به این سرعت كه اختلاف زاویه تابش امروز با دیروز به صورت محصوصی مشخص باشه