حامد عزيز، بسيار ممنون. در دل صحبتهاي شما، ميشود چندين بحث را از هم جدا کرد.
يکي از آنها ميتواند اولويتهايي باشد که يک عکس خوب را ميسازد. ميتوان در اين باب، از "بودن در صحنه " نام برد (being there). در کامنتهاي عکس خيلي خوبي که با دوربيني کامپکت گرفته شده بود، يکي از دوستان به عکاس تذکر داده بود که بودن او در آن لحظه و درآن صحنه، اصلاً جزء فن عکاسياش نيست و بيشتر به جهانگردياش مربوط ميشود. من با اين صحبت خيلي مخالفم. بودن در جاي مناسب، جستجو براي نور مناسب، جزء لاينفک عکاسي است و از ابتداييترين وظايف عکاس است.
البته بحث موازي ديگري نيز در رابطه با تجهيزات در جريان بود. درست است که کسي براي يک عکاس، خريد A570 را توصيه نميکند، اما اگر کسي با A570 عکس خوبي گرفت، گرفته است ديگر، و هيچ جور نميشود نفياش کرد (البته اگر دزدي نباشد، اتفاقي که ظاهراً در گالري زياد ميافتد)
بعد از بحث "بودن در صحنه" شايد بتوان در مورد جستجو براي نور مناسب، Let there be light، را مطرح کرد.
يک مقاله جالب در همين زمينه:
کد:
http://www.luminous-landscape.com/columns/composition-4.shtml
اما نور در عکاسي پرتره، خوب معلوم است، اصلاً فلسفه وجودي استوديو، داشتن نور فراوان و کافي است تا هميشه بتوانيد نتايج قابل تکرار داشته باشيد.
اما چند کلمهاي در مورد عکاسي پرتره، شايد به علت علاقهام، پرتره زياد ميبينم، تجربه و ذهنيت اين مدت، نقش تجهيزات را در اين شاخه از عکاسي، هرروز در ذهنم کمرنگ تر و کمرنگ تر ميکند. خوشبختانه با پيشرفت تجهيزات، درصد زيادي از عکسهايي که به لابراتوار ميآيند، با کيفيت هستند، اتفاقاً اين مسئله بسيار خوب است، چون ديگر نميتوان با تجهيزات گرانتر، مشتري را مرعوب کرد و رقابت بر سر مسائل مهمتر خواهد بود.
ببخشيد که چند خط را حاشيه رفتم.