سلام،
جسارت کرده در بحث بزرگان دخالت میکنم.
اول اینکه بیشتر تستهایی که روی سایتهای معتبر میبینید با سیستم سختافزاری/نرمافزاری DxO Analyzer انجام میشه که یک سیستم کامل (و گرون قیمت) برای تست دوربینهاست. سیستم هم اینطوریه که یک صفحهی استاندارد همراه مجموعه میاد که باید به نحو خاصی نورپردازی بشه (اگه نشه، نرمافزار در اکثر موارد تست رو Pass نمیکنه) و بالاخره با گرفتن چند عکس از این صفحه با تجهیزات مختلف نرمافزار خروجیها رو آنالیز میکنه و این اطلاعات رو که تو سایتها میبینید میده بیرون!
یادمه سایت آقای ریچمن هم یک Review روی این سیستم داشت... در آدرس:
کد:
http://www.luminous-landscape.com/reviews/dxo-explained.shtml
میتونید ببینید این توضیحات رو.
دوم اینکه پیشتر دربارهی تاثیرات مخرب پرترههای واید روی صورت توی فروم بحث شده ولی به نظر من (که متاسفانه بر خلاف نظر بسیاری از دوستان خواهد بود) دیستورشنی که یا بهخاطر طراحی یا به جبر زوایهی دید لنز، در مختصات تصویر بوجود میآید، مثل بسیاری از عوامل دیگر، نمیتواند عامل مهمی در تصمیمگیری برای کارآیی یک لنز باشد. چند دلیل هم برای این نظرم دارم، یکی اینکه Distortion تقریباً تمام لنزها از قبل پروفایل شده و در بسیاری از نرمافزارها موجود است و به قیمت از دست رفتن درصدی خرد از پیکسلهای تصویر میتوان تصویری بسیار نزدیکتر به آنچه که انتظار داریم ببینیم تولید کنیم (نرمافزاری که این روزها برای چنین اصلاحاتی از آن استفاده میکنم Bible Pro است که پرت و پلا ترین لنزهای دروبینهای فیلمی را هم میشناسد!)، دیگر اینکه قبلها، تا آنجا که سنم اجازه میدهد و بهخاطر دارم، هیچکس، هیچوقت همچین نگرانیهایی نداشت، نه اینکه عکاسها نمیفهمیدند یا برایشان مهم نبود یا علم پیشرفت نکرده بود، نه! عکاس ابزاری که در دست داشت را در حد نیاز میشناخت، شکی نیست که همه عکاسها Distortion همهی لنزهایشان را میشناسند، خواه از طریق اطلاعات دقیق فنی و اپتیکی و خواه از طریق تجربه، اما همین شناخت به تنهایی برای اینکه عکاس قدرت کنترل ابزار را داشته باشد کافیست. تمام! کات! از نظر من روش گذشته صحیحتر و بهتر بود، چراکه فرد با تسلط کافی روی ابزار، پیش از تصمیم گیری برای خلق یک اثر محدودیتها و امکانات پیشِرو رو در نظر میگرفت و بعد اقدام به ثبت لحظه میکرد. اینکه نگران باشیم که از روز اول همه چیز بینهایت Perfect و دقیق باشد درست شبیه به این میماند که نقاشی، قبل از خلق اثری به دنبال خرید مثلاً 200 نوع سبز باشد که نکند در میانهی کار سبزی احتیاج داشته باشد که در سبزهای خودش موجود نیست و اگر هم بخواهد بسازدش (که من معادل کار Postprocess در عکاسی دیجیتال میگیرم) به خوبی سبز شمارهی 157 پالت 200 سبزی! در نمیآید.
باور کنید اگر اینطور بود تا به امروز هیچ نقاشی ماندگاری خلق نمیشد. این ماجرای Review نوشتن و Review خواندن و بررسی لنزها و اینها هم همه زاییدهی این دنیای عجیب دیجیتالی است، پیشتر، طراح لنز مشخصات لنز را ارایه میکرد و تمام، هر کسی به اطلاعات نیاز داشت به آنها رجوع میکرد. مردم همه بسته به دقتی که از این اطلاعات نیاز داشتند از یک تولید کنندهی خاص لنز میخریدند، برای مثال اشنایدر همهی اطلاعات ساخت و خواص اپتیکی لنزها را -هم از نتیجهی آزمایشهای عملی هم از روی محاسبات تئوریک- به همه عرضه میکرد (و میکند) و کنون فقط اطلاعات تئوریک لنزها را به دیگران میداد، همه هم زندگی میکردند و عکس میگرفتند و نمایشگاه میگذاشتند و جایزه میگرفتند! تا اینکه کامپیوتر کم کم وارد دنیای عکاسها شد و در بسیاری موارد کارها را بهبود بخشید و در بعضی موارد هم باعث شد تا بسیاری از علاقهمندان این فن/هنر از مسیر اصلی ماجرا خارج شوند...
به جرات نظر شخصی خودم را عرض میکنم، بسیاری از دارندگان و گردانندگان سایتهای Review و مقایسه یا نمیدانند چه میکنند یا این راه را برای نان خوردن انتخاب کردهاند، از بزرگانی که حرفهی اصلی آنها عکاسی است گرفته تا نوجوانهایی که روزی چند Review داغ منتشر میکنند هیچکدام این کارها را بهخاطر اعتلای هنر عکاسی و کمک به عکاس نوآموز و یا حرفهای انجام نمیدهند. نه اینکه آدم چشم بسته پول نازنین را دور بریزد، نه اینکه نادانسته خریدی بکند که به کاری نمیآید، نه! ولی خب، به نظر من این Reviewها و این مشکلات «فرضی» را نیابد آنقدر هم جدی گرفت. Distortion یکی از این مشکلات است که از اولین لنز تا به امروز با عکاسی بوده است و به نظر من فقط شناختن آن کافی است تا عکاس از شر و دردسرش خلاص شود و شاید هم بتواند از آن در جهت ارتقای حاصل کار خود استفاده نماید.
از پرچانگی و پرحرفی عذر خواهی میکنم اما مدتی بود این حرفها ته دلم مانده و بود و بالاخره باید جایی عرض میکردم.
بازهم متشکرم.