با سلام خدمت دوستان عزیز.
حقیقت امر اینه که معمولا همیشه سعی میکنم سئوالاتم رو در بجثهای مربوطه مطرح کرده و از ایجاد موضوع و تاپیک تکراری پرهیز کنم.
اما متاسفانه در این موردی که برام پیش اومده تاپیک مناسب پیدا نکردم و اگه کم و کاستی از من بوده زحمت انتقال به موضوع مرتبط بر عهده مدیران گرامی
این موضوع رو با جناب دکتر روشن که همیشه به بنده محبت دارند مطرح کردم و ایشون استقبال کردند و خواستند اینجا هم مطرح کنم تا به نتیجه گیری بهتری رسیده و نظرات دوستان هم بدونم.
موضوع از این قراره که :
دیروز در جلسات آخر اموزش پیشرفته عکاسی تو انجمن عکاسان هرمزگان میهمان خانم ***** بودیم.
اومده بود و عکسهای بچه ها رو میدید و راهنمایی میکرد.
تا عکسهای من و دید. حرفهایی زد که دقیقا یاد حرف یکی از دوستان افتادم که میگفتید : تو ایران خیلی از دوستان تصور میکنن عکاسی یعنی عکاسی مستند.و مستند اجتماعی !
باور نمیکنید. کلی تجهیزات ماکرو خریدم و عکسهای ماکروی خیلی خیلی خوبی ( لااقل از نظر شخص خودم ) رو بهش نشون دادم که هر شاتش متشکل از بالای 30 شات و اسکت شده روی هم بودند. فقط گفتند : تکنیک رو خیلی خیلی خوب درک کردید. آفرین. ! اما قبلا اینکارها انجام شده دنبال کارهای جدیدتر باش.
کارهای لند اسکسب رو بهش نشون دادم. میگفت این کارهای دستکتاپی تو اینترنت زیاده و بیشتر برای بکگراند ویندوز خوبن.
کارهای مستندم رو که دید گفت اهان. حالا بهتر شد.!
گفتم خانم*****. من هیچ علاقه ایی به عکاسی مستند ندارم. هر چند که از بین نزدیک به 7000 عکس ارسالی در جشنواره اردیبهشت عکس مستند من جز 100 عکس برتر شده. اما دوست ندارم عکاسی مستند بکنم.
دوست دارم. از منظره عکاسی کنم. قرار هم نیست همه به به و چه چه بکنن.. فقط چون خودم آدم احساسی و بسیار خیال پردازی هستم دوست دارم با دیدن عکسهای منظره و طبیعت احساس آرامش بکنم. برای مثال 20 ساله موسیقی کار میکنم و آهنگسازم و فقط برای دلم کار میکنم. هر چند که شرکت صدابرداری دارم و واسه مشتری ها هم کار میسازم اما بیشتر برای ارضا شدن خودم و احساساتمه. نه مادیات
و گفتم که ما به دلیل نوع آب و هوامون عملا 4 ماه آخر سال میتونیم عکاسی کنیم و در ماههای دیگه علاوه بر گرم بودم هوا و تاثیر بدش روی رنگهای محیط و گرد و خاک و شرجی نمیشه عکاسی کرد. و همچنین تو هوای جنوب در گرما واقعا نمیشه دوربین رو بیرون برد. ( هر چند که اینها رو خودم هم بهونه میدونم و عکاس نباید گرما و سرما سرش بشه و در هر شرایطی باید هدفش رو مد نظر و به نحو احسن انجام بده )
هر چند که واسه عکاسی مستند همیشه و همه جا میشه کار کرد.
نمیدونم. اما حس میکنم کمی تو ذوقم خورد. البته ایشون هم درست میگه. نباید فصل و نوع آب و هوا رو بهانه برای عکاسی نکردن قرار داد. اما خوب هر کسی هم علاقه ایی داره.
ایشون میگفتند که براتون پروژه تعریف میکنم با موضوع دریا. اما به قول یکی از دوستان چقدر بریم از دریا و ماهیگیر و تورهای مشتا که تو ساحل کاشته شده عکاسی کنیم..؟
البته ناگفته نماند من به همه دوستان و اساتید احترام میذارم و هر حرفی میزنند بر مبنای خیر و صلاح خودم میدونم. و هیچ شکی در این مورد ندارم.
اما کمی در این مورد دچار تردید شدم.
حالا نظر شما عزیزان در این مورد چیه ؟
به نظر شما تکنیک و آموزشها و مطالعاتم رو بیشتر کنم و به ژانری که دوست دارم بپردازم.؟ یا اینکه برم سراغ عکاسی مستند ؟ یا ژانرهای دیگه ؟
برای مثال دیدن یه منظره از اقای سعادت یا ادوستان دیگه یا حتی عکاسان خارجی یا طبیعت و لنداسکیبهای داخلی یا خارجی بهم آرامش میده و خودم رو در اون محیط قرار میدم و تا مدتها اون عکس رو در نظرم دارم.
این روزها هم که متاسفانه شاهد هستیم هر کسی یه دوربین دیجیتال خریده خودش رو عکاس میدونه ( نفر اولش خودم ) و ماشالله فیس بوک هم که همیشه به راهه که عکسها رو نمایش بدن و شاهد به به و چه چه دوستان باشند.
البته من هم ممکنه در فتوبلاگ یا فیس بوک خودم عکسهام رو به نمایش بگذارم. اما نه برای تعریف و تمجید چون ارزشی برام نداره. وقتی خودم میدونم لایق اونها نیستم.
اما انتقاد عزیزانی مثل دکتر روشن یا دکتر مقیم نژاد. اقای وثوق نیا یا دوستان دیگه فوروم در فیس بوک یا فورومهای دیگه در مورد عکسم و اینکه اشکالاتم در چه بوده دنیا دنیا برام ارزش داره چون میدونم بهتر از من تجربه کار دارند و انتقادشون باعث پیشرفتم خواهد شد.
زیاد حرف زدم و منتظر دریافت نظرات شما دوستان با تجربه تر از خودم هستم.
از انوش گرامی و وحید خان هم تشکر میکنم که راهکارهای خوبی بهم دادند.
انشالله با نظرات دکتر روشن گرامی هم بتونم راهم رو بهتر پیدا کنم.