رضا صفایی
از دوستان عزیزی که برای عکس بنده نظر دادند و در بحث شرکت کردند بسیار ممنونم .
هر چند با سوال : هدف یا منظورتان از این عکس ، و یا توضیح این عکس ؟ موافق نیستم . اما لازم دیدم تا نکاتی را توضیح بدهم .
در موقعیتی که من قرار داشتم اگر قرار براین بود که با عکسی که می گیرم ، فرد مورد نظر را زیبا نشان بدهم ، اصولا باید می گفتم آبی به سر و صروتش بزند و خودش را اماده کند و بعد بنده لنز 15-85 ام را سوار بدنه می کردم و با قرار دادن لنز در فوکال 85 و انتخاب زاویه و کادر مناسب ، از ایشان عکس می گرفتم . اما هدف این نبود . واقعیت این است که اصلا هدف در اول عکاسی نبود ، با دوستان به ساحل دریای خزر رفته بودیم و دوستان یک آبتنی کردند و بنده که لوازم عکاسی ام توی ماشین جا مانده بود یک لحظه با دیدن قیافه و حالت دوست عزیزم که روی شن های ساحل دراز کشیده بود ، هوس عکاسی کردم .
در مورد ایزو و دیافراگم 8، باید بگویم که احساس می کردم انتخاب عدد دیاف بالا مرا به هدفم نزدیک تر خواهد کرد و چنین هم بود . چون عمق میدان مناسبی در عکس ایجاد شد که حاصلش تغییراتی در چهره دوستمان است . بعد ها احساس کردم که این ثبت را باید دوباره با لنز وایدتر و دیافراگم بالاتری امتحان کنم ، که امتحان کردم و نتیجه جالب توجه نبود .
سایت شخصی من : Mojesm.ir
نظر من اینه که لزومی نداره که هنرمند رو به کارش سنجاق کرد !! یعنی توضیحات هر هنرمندی در کنار کارش حضور داشته باشه . اگر اینطور بود ، داوینچی کنار مونالیزا باید یک کتاب میزاشت !!
اما با این حال ، من به شخصه از این عکس شما خوشم اومد . یک فضای سنگین و تاثیر گذاری داره . دفرمه شدن صورت و جای گیری چشمها در فضایی نامتجانس و نگاه سرد سوژه ، حجم بدن با پوشش شن و ماسه ، انگار با یک شخصیت مسخ شده یا سنگی طرف هستیم که ابهام زیادی رو ایجاد میکنه . خیلی هم خوبه که ویرایشی بر روی صورت و بدن انجام نشده . در ضمن بالاتر بردن ایزو به جای بازتر کردن دیافراگم هم ( چه عمدی بوده چه سهوی ) بسیار تصمیم درستی بوده . چرا که باعث ایجاد نویزی در تصویر شده که مستندگونه بودن اون رو بیشتر کرده و تاثیر مثبت اش رو روی برجسته تر کردن شن و ماسه روی بدن نشون میده .
سهراب قابزلو
photography is about what you feel and see
sohrabphotography.blogfa.com
Cacal Telegram : telegram.me/sohrabphotography
كورش جان اگه داوينچي هم عضو اين فروم بود ازش خواهش ميكرديم تا درباره كارش توضيح دهند (نا سلامتي اينجا يك فروم آموزشيه)نظر من اینه که لزومی نداره که هنرمند رو به کارش سنجاق کرد !! یعنی توضیحات هر هنرمندی در کنار کارش حضور داشته باشه . اگر اینطور بود ، داوینچی کنار مونالیزا باید یک کتاب میزاشت !!
نظر شما كاملا محترمه.اما با این حال ، من به شخصه از این عکس شما خوشم اومد . یک فضای سنگین و تاثیر گذاری داره . دفرمه شدن صورت و جای گیری چشمها در فضایی نامتجانس و نگاه سرد سوژه ، حجم بدن با پوشش شن و ماسه ، انگار با یک شخصیت مسخ شده یا سنگی طرف هستیم که ابهام زیادی رو ایجاد میکنه .
من ميگم عكاس قواعد رو به خوبي بلد باشه بعد اگه خواست از اين قوانين عبور كند ايراد ندارد .با تمام احترامي كه براي آقاي اسماعيل زاده وصداقتشون قائلم واميدوارم از دست من ناراحت نشوند. ايشون عنوان ميكنند دياف وايزو رو به اين دليل اينجوري تنظيم كرده ام كه عمق ميدان در صورت سوژه تاثير بگذارد كه من واقعا تا حالا همچين چيزي نشنيده ام واگه ايشون لطف كنند واين مورد را توضيح بدهند ممنوننشان خواهم شد (شايد من نميدونم)در ضمن بالاتر بردن ایزو به جای بازتر کردن دیافراگم هم ( چه عمدی بوده چه سهوی ) بسیار تصمیم درستی بوده . چرا که باعث ایجاد نویزی در تصویر شده که مستندگونه بودن اون رو بیشتر کرده و تاثیر مثبت اش رو روی برجسته تر کردن شن و ماسه روی بدن نشون میده .
ونكته دوم ايشون اصلا دنبال اون نويزي كه شما ازش خوشتون اومده نبودند (همونجوري كه خودشون اشاره كردند) وايزو رو فقط براي جبران نوردهي بالا برده اند .
با سپاس
مجید صادقی
باز هم از دوستان بخاطر نظراتشان و ادامه بحث تشکر می کنم .
در مورد عدد f و تاثیر ان باید بگویم که نسبت به فاصله و سوژه ای که من داشتم . ( علاوه بر تاثیرات فوکال انتخاب شده لنز ) هدف نامتعارف نشان دادن حالت صورت بود که بدست آمد . ( شما بگویید همان دفرمه شدن )
حالا اگر شما معتقدید که تاثیر خاصی نداشته ..بنده معتقدم که تاثیر داشته است ( چون در زمان های متفاوت ، و طی شات های مختلفی امتحان کرده ام )
سایت شخصی من : Mojesm.ir
دفرمه شدن (یا همون تغییراتی که اشاره کردید در چهره ی سوژه بوجود آمده) ناشی از عمق میدان مناسبی که حاصل شده بوده، نبوده ...
آن دفرمه شدن که در عکس شما دیده میشود (همونطور که جناب صادقی اشاره کردند: نسبت نامتعارف سر به بدن) ظاهراً طبق خواست مستقیم عکاس در لحظه ی عکاسی بوده و فقط به Focal Lenght انتخابی عکاس، (Exif که ظاهراً مخدوش شده. 32mm در پانویس عکس) باعث این دفرمگی شده و DoF درش بی تاثیر بوده ...
عمق میدانی که بوجود آمده، باعث شارپ ثبت شدن سر و شانه ی چپ سوژه در ثبت بوده.
اول اینکه بالا بردن ایزو یا نبردن اش جزو قواعد نیست که کسی بخواد بابت استفاده کردن یا نکردن از اش توضیحی بده . حالا چه عکاس عمدی این کار رو بکنه یا نه .
اصولا اگر یک دوربین SLR با دوربینهای کامپکت فرق میکنن به خاطر همین امکانات بیشماری است که در انتخاب آپشن های بیشتر در اختیار هنرمند قرار میده .
هیچ جایی از تاریخ عکاسی هم گرینی بودن یا نبودن جزو قواعد لایزال هم محسوب نمیشه . همه اینها بستگی به شرایط استفاده اشون دارن و باید در ظرف خودشون بررسی بشن .
لطفا همینطوری قواعد تولید نکنیم .
و سرآخر اینکه خالق اثر هم عینا همه عناصر و معانی عکس رو باید با آگاهی و قصد و اقدام قبلی تولید بکنه ، اصلن ملاک نیست . بسیاری از منتقدان و کارشناسان در کلیه آثار هنری از نقاشی گرفته تا سینما و همین عکاسی ، گاهی معانی و مفاهیمی از اثر هنری خوانش میکنند که گاه روح خود خالق اثر هم از اونها بی خبر بوده . مثال ها بی شمارند . اساسا تفسیر اثر هنری بخشی اش به همین بر میگرده . گاهی خود هنرمند در فرایندی ناخودآگاه به ثبت اثری اقدام میکنه که اگر ازش سوالی بشه در خودآگاهی پاسخی نداره
ویرایش توسط کوروش : Tuesday 13 March 2012 در ساعت 20:50