عجب کار جالبی بسیار خوب ثبت شده ....تفسیرشم که روی خودشه
Nikon D700
Nikon 70-200 2.8 II
Nikon micro AF-D 60mm
پاناسونيك FZ-5
1/10 ثانيه
f2.8
iso 200
![]()
فرهاد حسيني
سلام. راجع به عکس آقا فرهاد: تا اینکه عکس را دیدم یاد ساختمانی مسکونی دقیقاً به همین سبک افتادم. گرچه بعضی مسافرخانه ها هم این شکلی اند. پر از ادم شارلاتان و چشم دریده. این گونه ساختمانها معمولاً قدیمی اند ( آنجا می گفتند آپارتمان فرانسوی ها) و جزو مال التجاره دولت بوده یا هستند که از طریق ارگانها در اختیار کار کنان قرار می گرفته اند. عموماً هم شلوغند و می شود یک فرهنگ رفتاری خاصی را بهشان نسبت داد. خانوارهایی پر جمعیت و البته حاوی زوجهایی جوان. یکی در عصر داغ تابستان تریاک می کشد، جوانکی دوچرخه اش را رها کرده تا به تماشای فینال یک بازی فوتبال بنشیند و عده ای هم خوابند. خیلی ها رعایت نمی کنند و خرده وسایلشان را می ریزند کنار در. ادم دلش می خواهد بداند آن تو چه اتفاقی دارد می افتد. خطوط در این عکس خیلی نمایشش بارز است. هر طبقه هم برای خودش کادری داخلی را تشکیل داده. نرده ها و حفاظ نردهای پایین هم نقطه جذب دید هستند. به علاوه دوچرخه، سطل قرمز رنگ که به واسطه رنگش بیشتر در مرکز رد زنی چشم است و در باز سمت راست پایین. چشم روشنایی لامپ بالا شروع می کند. به سطل می رسد، به خرده وسایل ته راهرو و اخر به در باز پایین و می رود که از کادر بیرون برود. کسالت یک روز پاییزی تابستانی متبلور می شود با پرده هایی کشیده و راه روهایی بی حال. رنگ امیزی دیوارها چیزی از کهنگی ساختمان نمی کاهد. پرده های محیط را جدا کرده ناد. آنگونه که سقف طبقات جدا کرده. البته این طبقات خیلی نباید تفاوتی از نظر فرهنگی داشته باشند.
i can feel the world through the thirsty eyes, but with my mind i can see
سلام: آقای نعمت یار مفهوم زیبایی را از عکس بیرون کشیدید. بعد از خواند متن شما عکس فرهاد خان بگونه ای دیگر زیباتر شد. دست فرهاد خان هم درد نکند.
ارادتمندتان
ضمن تشكر از تفسير زيباي جناب نعمت يار بايد بگم كه به غير از سطل قرمز كه دوست داشتم از كادر درش بيارم ولي حوصله اش رو نداشتم، اولين چيزي كه با ديدن اين صحنه ياد من اومد و منو ترغيب به عكاسي كرد شاهكار ويتوريا دسيكا " دزد دوچرخه" بود.
به دنبال اون احساس نا امني اي كه باعث شده ساكنان طبقه ي اول خودشان را در پشت زندان خود ساخته قايم كنند و ساكنين طبقه ي دوم دوچرخه ي خود رو با زحمت با خودشان به طبقه ي دوم ساختماني كه ناگفته پيداست آسانسور هم ندارد ببرند من ناخودآگاه ياد دزد دوچرخه ي دسيكا افتادم.
جالب اينجاست كه اين ساختمان يك ساختمان مسكوني در منطقه ي مسكوني بالاي شهر آنكارا و جنب هتل چهار ستاره ي تازه سازي واقع شده.:confused:
فرهاد حسيني
سلام
بابك جان عكس بسيار زيباييست و اونرو در فوتوبلاگ شما ديده بودم.
به نظرم مي تونه مفهوم خيلي سياسي اي داشته باشه. روييدن و جوانه زدن از دل تحجر و به عبارتي اختناق و بند رو بر نتافتن ( مثالش مبارزات مردم فلسطين عليه اسرائيل يا مردم افريقاي جنوبي عليه آپارتايد مي تونه باشه :cool: )
فرهاد حسيني
مرسي فرهاد
و البته اين روييدن هزينه هايي هم دارد
البته براي مثالهات زياد لازم نبود به دوردستها برويد
ویرایش توسط babakdin543 : Saturday 14 June 2008 در ساعت 10:57