سلام
جناب ميري، اغلب عكسهاي شما از نظر كادربندي، انتخاب سوژه و چيدن المانها بسيار قوي هستند. اما به نظر بنده اشكال خاصي دارند كه بهتر است نظرم را كميبازتر كنم.
شايد اين عقيده را داشته باشيد كه مقدار اشباع رنگ و كنتراستي كه براي عكسها انتخاب ميكنيد همان است كه در اصل بوده و شما بدون دخل و تصرف آنها را براي ما به تصوير ميكشيد. اما به نظرم كار عكاس بايد وراي به تصوير كشيدن آن چه كه ديده باشد. با وجود اين كه دانش تئوري هنر غني و خاصي ندارم، اما برايم مسلم است كه عكاس بايد چيزي را به واقعيت اضافه (يا حتي كم!) كند. اين اضافه كردن ميتواند اضافهكردن كنتراست، اشباع رنگ (در محدوده قابل قبول البته) مودي كردن عكس (مثلن سياه و سفيد كردن) يا هر چيز ديگري باشد كه به ذهن هنرمند ميرسد. طبيعت هم خودتا حدي چنين ميكند، درست است كه ساعت دو بعدازظهر شما شاهد چنين نوري بودهايد، اما لحظهاي تصور كنيد كه سهپايه دوربين خود را يك هفته در همانجا مستقر كردهايد: چند نوع تركيب نوري خاص از اين منظره را خواهيد ديد: طلوع، غروب، بعد از باران، برفي، طوفاني و باراني و ... سوال اين است كه آيا اشكالي دارد كه عكس دو بعدازظهر شما كمي مشابه شرايط نوري خاصتري باشد؟ (اين مثال آخر را تنها به اين خاطر زدم كه يادآوري كنم خوشاب و رنگ كردن عكس حتي در مرام كساني كه عكس را "طبيعي" ميخواهند نيز نبايد نا روا باشد والا خودم هيچ محدوديت خاصي براي ويرايش قائل نيستم و نتيجه كار را ميبينم كه آيا "كار ميكند يا خير)
در عكاسي پرتره نيز چنين است: من عكس شما را از اين منظره زيبا به يك عكس معمولي از يك سلبريتي تشبيه ميكنم كه با وجود اين كه سوژه زيباست، اما عكاس چيزي به ان اضافه نكرده و سوژه زيبا را معمولي به نمايش درآورده است.
(با توجه به استقبال شما از نوشتن در مورد عكسهايتان اظهار نظر ميكنم جناب ميري، و با در نظر گرفتن اين احتمال كه حرفهايم درست نباشند)
درود ...
در مورد ترکیب بندی عکس های جناب میری، با شما موافقم. همین طور با تنظیم نور، کنتراست و رنگ هم موافقم. اما در مورد جمله Bold شده باید بگویم:
تا حدی زیادی بله! :)
وجدانی هم بخواهیم به این مساله نگاه کنیم، تفاوت همان عکاسی که منطقه ای را زیر نظر می گیرد، مدت ها صبر می کند تا به شرایط نوری خاص برسد، و عکاسی که شرایط نوری خاص را در پست پروسس ایجاد می کند در چیست؟ آیا هر دو عکس یک ارزش خواهند داشت!؟ دقت کنید که بنده مخالف تنظیمات معمول در عکس نیستم، اما این که عکاسی منظره (نه در حیطه فاین آرت) را با چنین مسائلی پیوند دهیم، بُعد عکاسی قضیه را کم رنگ کرده ایم.
گر چه سعی کردم تعادل را در نوشتن رعایت کنم، اما همه این ها را به عنوان نظری شخصی بخوانید.
امير عزيز، همان طور كه ميداني چيزي داريم به اسم شعور عمومي (conventional wisdom)، كه تا حدي (ناكيد ميكنم تا حدي!) حد و مرزها را مشخص ميكند، مثلن شما با توجه به سطح دانش سايت عكاسي نميتوانيد عكس ساعت دو بعدازظهر خود را به شرايط نوري طلوع، غروب، يا هواي برفي در بياوريد و همه هم خوششان بيايد. اما ميتوانيد همين عكس را كمي آب و رنگ بدهيد تا جذابيت بصري بيشتري پيدا كند و بيننده را درگير كند.
خلاصه اين كه ما (من!) به عنوان بيننده توقع داريم ردپاي عكاس را در بازگويي واقعيت ببينيم، نه اين كه تنها خود واقعيت را (لااقل در ژانرهاي خاصي از عكاسي)
آن عكاسي كه ساعتها انتظار ميكشد، پاداش خود را خواهد گرفت، مگر ميشود عكسي را كه ساعت 5 صبح گرفته شده با عكس ساعت دو بعد از ظهر مقايسه كرد؟
گرچه براي همين عرايض بنده نيز نميتوان چهاچوب خيلي خاصي تعيين كرد.
توجه دوستان را به اين مطلب ارزشمند آقاي روشن جلب ميكنم.
پينوشت: من نقش وجدان را اين وسط نميفهمم، مگر قرار است عكاسي منظره گزارش خبري باشد؟
پينوشت 2: ارزش يك عكس، زحمتي نيست كه برايش كشيدهايم، ممكن است سه روز جايي كمپ زدهباشيم و نتيجهاش چيز دندان گيري نشود، اما فرد خوش شانسي سرش را از ماشين بيرون كند و در يك شرايط نوري خاص عكس بهتري بگيرد. (البته مثال كمي پررنگ و غير واقعي است، اما در عمل خروجي است كه مهم است نه نحوه رسيدن به آن)
ویرایش توسط Amir Mohebi : Tuesday 15 January 2013 در ساعت 18:36
سلام
اتفاقا من هم می خواستم به جواد بگم عکسهاش بی رنگ و روحه! اما شاید این هم سبک کار اوست. همانطور که مثلا سبک سید محمد شمسی رنگ و روحه زیاده!
حالا جدای از این بحث من کادر این عکس رو هم دوست ندارم. جاده از جای خوبی شروع نشده، چسبیده به کنار کادر، خط جاده از گوشه های کادر شروع شده.
درود ...
با کلیت حرف شما مشکلی ندارم. لزومی بر مستند بودن عکاسی منظره نیست. لزومی هم بر تکنیک های گرافیکی و فتومونتاژ نیست، هر کدام جایگاه خود را دارند. بگذارید با یک مثال در حیطه تخصص شما ادامه دهیم. پرتره های مستند گونه زیادی وجود دارند که جذاب هستند، از آن سو پرتره هایی هم وجود دارند که جذابند، اما در پس آن عکس جذاب وقتی به عکس اصلی رجوع می کنید، می بینید حالت چشم ها عوض شده، بینی کوچک شده، لب ها بزرگ شده اند، پوست رتوش شده، چشم ها رتوش شده اند، موها تغییر رنگ و کنتراست موضعی دارند و و و ... بحث بر سر این نیست که کدام بهتر است یا نیست. هر دو خوبند، یکی برای مردم نگاری یکی برای مجلات مُد. مهم این است که جایگاه شناخته شود. پست بنده به این دلیل بوده است که اون جمله شما باعث نشود عده ای به این باور بیفتند که باید عکس های خود را حتما به صورت دگرگون شده و بزک کرده ارائه دهند (بعضی جاها لازم است که به این صورت ارائه شود.)
در مورد نقش وجدان:
عکاسی منظره گزارش خبری هم می تواند باشد، می تواند هم یک تصویر زیبا باشد. منظور از وجدانی که در آن جمله به کار بردم، این بود که از نظر من عکس کسی که منتظر یک موقعیت ویژه می نشیند (یا به روایت شما خوش شانس است، و در زمان مناسب در مکان مناسبی قرار دارد) با عکس کسی که با اتکا به مهارت و تکنیک ویرایش خود به عکسی با آن ویژگی ها می رسد، عکس ارزشمندتری است در عین حال ممکن است تصویر حاصل از ویرایش های ویژه تصویر ارزشمندتری باشد.
حال ممکن است این سوال مطرح شود از کجا بفهمیم که کدام عکاس راست می گوید. که این هم تکلیفش مشخص است، اصل بر اعتماد است تا وقتی که خلافش مشخص شود. :)
-----------------------------------------
پ.ن: این پست جناب حمزه ای را هم در همان تاپیک آدرس داده شده دوباره خواندم جالب اینکه خود شما هم تشکر کرده بودید و یعنی قبولش داشتید و این نشان می دهد در کلیت با هم توافق داریم. :)
ویرایش توسط Amir Abdolpanah : Tuesday 15 January 2013 در ساعت 14:08 دلیل: اضافه کردن پی نوشت
من هم با حرف امیر خان موافقم و البته منظور ایشون رو هم فکر میکنم متوجه شده باشم
در مورد حد و مرز ویرایش قبلا زیاد بحث شده و تا حدی نتیجه گیری هم شده
من هم با کمی رنگ و لعاب دادن به کار موافقم که البته حد و مرزش هم سلیقه ایست و هم کمی شخصی
شخصا فکر میکنم در چنین محیطی (منظورم سایت عکاسی هست), فرق عکسی که سر ظهر گرفته شده و بزک شده با عکسی که در زمان مناسب گرفته شده کاملا قابل تشخیصه و قطعا جایگاه متفاوتی خواهند داشت
به عکس جواد جان جسارت نشه
برای بیننده عادی هم کمی بزک کردن عکس به نظر من حلاله!
این بود انشای من
فعلا...
ویرایش توسط K_NMT : Tuesday 15 January 2013 در ساعت 15:05
كيوان نعمت اللهي
تجهيزات من
امیرجان، بله تقریبن هردو یک چیز را میگوئیم، یعنی طرفدار یک ویرایش منطقی هستیم، شما بیشتر منتقد افراط هستید و من منتقد تفریط در ویرایش. با ابن تفاوت که به نظر بنده نقطه تعادل تعریف شده خاصی برای آن موجود نیست.