سلام
اگر بوکه اش راضی کننده است پس تقریبا حرفی نمیماند. اگر پس از مدتی عکاسی متوجه شدید این لنز برای شما کافی نیست لنز مناسب را تهیه کنید.
Printable View
باعرض پوزش
ازچه لحاظ كافي نباشد؟
ممنون
درود،
دوست عزیز این لنز لنز خوبیه و شارپنس و کیفیت خوبی هم دارد، از بوکه اش هم که راضی هستید، منظور دوستمون این بود که ممکنه بعد از مدتی عکاسی و دیدن نمونه عکسهای سایر لنزها به فکر تهیه لنزهای پرایم یا لنزهای زوم با کیفیتتر بیفتید و قصد تعویض لنز داشته باشید که طبیعی هم هست. بیشتر کسایی که شروع به عکاسی می کنند بهترین زاه شروع با لنز کیت هست چون هم قیمت مناسبی دارند هم کیفیت خوب و هم رنج مناسبی رو برای شناختن نیازها و ژانرهای مورد نظر ارائه میدند.
شما تا احساس نیاز به لنزی بهتر از نظر شارپنس، بوکه، عکاسی در نور کم، پیدا نکرده اید با همین لنز عکاسی کنید.
این بستگی به نوع کار شما دارد. شاید بعد از مدتی به این نتیجه رسیدید عمق میدان به حد کافی کم نیست. یا به خاطر دیاف بسته نمیتوانید از سرعت شاتر و ایزو مناسب استفاده کنید. شاید به ابن نتیجه رسیدید که شارپنس به اندازه کافی خوب نیست. یا به کادر بسته تر و لنز تله احتیاج دارید و و و ...
همه این ها بعد از مدتی عکاسی و نیاز سنجی توسط خودتان مشخص میشود.
سلام دوستان
یه سوال. توی هوای گرگ و میش دم غروب یا یکم قبل یا بعدش عکس سیاه و سفید چجوری میشه؟ میتونه توش بعد داشته باشه یا کاملا تخت میشه. اگر یک قسمتش نور پردازی بشه چطور؟
دوست عزیز معمولا هنگام غروب چون تغییرات نور سریع هست تو هر لحظه مقدار نور و همچنین طول سایه ها و داینامیک رنج سریعا تغییر میکنه و فرقی بین عکاسی رنگی و Monochrome نیست و عکستون همه شرایط عکسهای رنگی رو داراست فقط به جای تنالیته های رنگی با مجموعه ای از تنالیته های خاکستری و سیاه و سفید طرف هستید.
خورشید در هنگام غروب چهار نوع شرایط جوی رو به وجود میاره:
1. Golden Hour یا زمانی که آسمون رو به رنگ طلایی میبینید.
2. Blue Hour که زمان بعد از golden hour هست و دیگه اثری از طلایی بودن آسمون نیست.
3. Twilight Hour که همون گرگ و میش خودمونه به عبارتی هوا نه روشنه و نه تاریک
4. Astronomical Hour که دیگه آسمون به رنگ سرمه ای یا آبی تیره در میاد که میشه ستاره ها رو کم کم رویت کرد.
غیر از Golden Hour که خورشید تقریبا در افق محو میشه و زاویه صفر درجه با افق میسازه، در بقیه حالات زاویه قرار گیری خورشید نسبت به افق منفی هست به عنوان مثال وقتی خورشید در منفی 6 درجه سطح افق قرار بگیره هوا گرگ و میش میشه.
بیشتر عکسهایی که به عنوان سیاه سفید اطلاق می شوند، در واقع سیاه سفید نیستند بلکه Monochrome هستند به این معنا که بازه وسیعی از تنالیته های رنگ خاکستری در اون عکس وجود داره به اضافه رنگ سیاه و سفید، سیاه سفید به عکسی اطلاق میشه که فقط دو رنگ سفید خالص و سیاه خالص داشته باشه، به قول کامپیوتری ها یا 0 باشه یا 255، در این حالت بله بعد عکس از بین میره و از حالت 3 بعدی به دو بعدی یا تخت تبدیل میشه فرقی هم نمی کنه با نور پردازی باشه یا بدون نور پردازی باشه چون بعدی تو عکستون وجود نداره.
سلام
ممنون از پاسخ. ولی منظور من چیزیه که بطور معمول به عنوان سیاه و سفید میشناسیم. وگرنه عبارت بهتر براش gray scale عست. من شرایطی رو میخوام که هوا به تاریکی بزنه و جزئیات (غیر از جایی که مختصر نورپردازی بشه) خیلی قابل تشخیص نباشه و در ضمن با f/11 نیاز به مدت زمان نوردهی خیلی بالا نداشته باشه. یعنی حد اکثر زمان نور دهی 1/60 باشه. اینجور زمانی کی توی روز هست؟
درود،
دوست عزیز برای این منظور باید از دیافراگم های بسته ( نه خیلی بسته که منجر به کاهش شارپنس بشه مثل f/16 و ... و همچنین سرعت شاتر با توجه به فوکال لنزتون استفاده کنید. یعنی اگه فرضا فوکالتون 30 هست، سرعت شاترتون معمولا 1/30 ثانیه هست که اگه نور پردازی هم بشه می تونید از سرعتهای شاتر سریعتر مثل 1/60 هم استفاده کنید. شما می تونید هنگام غروب چنین شرایطی رو تجربه کنید، چیزی بین Twilight Hour و Astronomical Hour هستش، منتها باید سرعت عملتون بالا باشه چون همونطور که عرض کردم نور سریعا تغییر می کنه.
در کل این چیزی که شما می خواهید شدنی هست منتها با کمی آزمون و خطا به نتیجه دلخواه حتما خواهید رسید، حالا با کم و زیاد کردن سرعت شاتر یا اندازه دیافراگم در حد یک استاپ.
سلام
ظاهرا بدنه های کانن تعداد شات را نهایتا تا 9999 ثبت و پس از آن از 0000 شروع به نامگذاری عکس ها مینمایند! :::angry:::
آیا راه حلی برای این معضل وجود دارد؟
با سلام خدمت اساتید محترم
من دوربینم D3200 هست و لنز کیت روش هم 55 18 هست که همه میدونن چیه.به دلیل مشکل مالی و علاقه بسیار زیادی که به عکاسی ماکرو دارم تصمیم گرفتم رورس رینگ این لنز رو خریداری کنم.الان که دارم استفاده میکنم کلا خیلی خوب جواب نمیگیرم.با فوکوسای دقیقی هم که میکنم باز هم تصاویر شارپ نیستن موقعی زوم میکنم و یا اکثرا مشکل نوردهی دارم با اینکه دیافراگم رو در بازترین حالت ممکن قرار میدم.ولی برخی از دوستان که دارن از این رینگ استفاده میکنن و من شات هاشون رو میبینم واقعا لذت میبرم ازین هم شارپی تصاویر.نکته خاصی رو باید در استفاده از این رینگها لحاض کنم یا اینکه کلا مشکل از لنزم هست و برای این کار مناسب نیست؟ و یا اینکه کلا مشکل از خودم هست:-D؟ ممنونم
سلام چند تا سوال داشتم
از چه سه پایه ای استفاده می کنید؟ از چه منبع نوری استفاده می کنید؟ هنگام زدن شات حتما باید از ریموت استفاده کنید و دوربین رو در حالت delay mode قرار بدین تا لرزش ناشی از حرکت آینه گرفته بشه. برای فکوس از رینگ فکوس لنز استفاده میکنید یا ریل فکوس دارید؟ آیا با فکوس استکینگ آشنایی دارید؟
چند وقت پیش برای دوستان تو سایت PT روش کار خودم رو توضیح دادم و یه نمونه فایل خام رو هم به عنوان نمونه گذاشتم شما هم میتونید مطالعه کنید شاید بدردتون بخوره. بعد از این اگه سوالی چیزی هم داشتین بنده تا جایی که بلد باشم در خدمتم.
آخرین عکسی که گرفتم - نسخه تصاویر دوربین | Page 574 | انجمنهای پرشین تولز
خیلی ممنون و متشکرم از راهنمائیتون. من بیشتر دوس دارم از حشرات عکس بگیرم که به خاطر حرکتشون خیلی نباید نزدیکشون بشم فرار کنن از طرفی هم لنز مخصوص ندارم که از فاصله دور بخوام عکس بگیرم.خیلی بخوام دور باشم در حد 30 سانت . برای این مشکل چه راهکاری پیشنهاد میدید؟ باید قید موجود زنده رو بزنم؟
مورد بعدی شارپ بودن عکس ها هست که با اینکه فکوسم خیلی دقیق هست و بیشتر از این راه نداره فوکوس ولی باز هم وقتی زوم میکنم فوق العاده بلور هست عکس. خواستم یدونه از عکسامو بزارم ببینید ولی حجمش زیاد بود نشد بخوام ریسایز هم کنم منظورمو متوجه نمیشید.ممنونم
سلام
استفاده از لنز معكوس براي ماكروگرافي مشكلات خاص خود را دارد مانند فاصله بسيار كم لنز تا سوژه (كه باعث مشكل نوردهي هم مي گردد) عمق ميدان بسيار كم، مشكل تنظيم اپرچر و ....شما با باز كردن بيش از حد ديافراگم، شما عمق ميدان را كمتر هم مي كنيد كه مطلوب نيست.
لنز معكوس بيشتر به كار عكاسي از سوژه بي حركت (مرده يا بي حس) و عكاسي به روش فوكوس استكينگ ميايد. پيشنهاد مي كنم استفاده از فيلترهاي ماكرو را هم امتحان كنيد.
سلام دوستان
یه سوال ذهنمو مشغول کرده
تو فکر تهیه اکستنشن تیوب هستم اما الان که فکر میکنم میبینم نیکون وقتی دوربین خاموش میشه دیاف رو رو بسته ترین حالت ممکن قرار میده
با این اوصاف که اکستنشن هم اتصالات الکتریکی لنز رو با بدنه وصل نمیکنه چه راهی غیر از باز کردن دستی دیافراگم وجود داره؟
و یه سوال دیگه
در فاصله کانونی مثلا 18 میلیمتر دیاف 5.6 هستش یا 22؟ و در 55 میلیمتر چطور؟
با تشکر
موفق باشید
پس مشخص شد مشکل کار کجاست. کار با لنز معکوس در محیط بیرون و دوربین روی دست بسیار سخت و تا حدودی میشه گفت غیر ممکنه خودم هم چندبار سعی کردم این کار رو انجام بدم ولی نتایج واقعا ناامید کننده بود. مخصوصا تو بزرگنمایی های بالاتر از 1:1 که کوچکترین حرکت سوژه یا دوربین باعث تار شدن عکس میشه. اگه دقت کرده باشید تقریبا همه لنزهای ماکرو بجز یکی دو مورد استثنا بزرگنمایی 1:1 دارن.
بزرگنمایی 1:1 یعنی اینکه تصویر سوژه به همون اندازه واقعی خودش روی سنسور دوربین باشه. به طور مثال اگه اندازه سوژه 1 سانت هست طول تصویری هم که از سوژه روی سنسور تشکیل میشه باید 1 سانت باشه. در روش معکوس با یک لنز 50 میلیمتر میشه به این بزرگنمایی رسید. ولی وقتی شما فوکال لنز رو پایین میارید درسته بزگنمایی بیشتر میشه ولی فاصله لنز با سوژه و همچنین عمق میدان به شدت پایین میاد.
ممنونم از پاسخ سریعتون.به فیلترهای ماکرو نگاه انداختم که بعضا چهارتا رو ست کرده بودند و بزرگنمائی های بالائی هم داشتند.ولی خب اینطور که من متوجه شدم فیلتر ها فقط میتونند فاصله فوکوس رو کمتر بکنند درسته؟ یعنی نمیشه با استفاده از این فیلتر ها از سوژه دورتر ایستاد و ماکرو گرفت؟
با هيچ لنز يا وسيله كمكي اي نمي توان دور ايستاد و عكس ماكرو گرفت. فاصله فوكوس براي بزرگنمائي 1:1 در لنزهاي ماكرو با فاصله كانوني 100 م م حدود 30 سانتيمتر (فاصله سنسور دوربين تا سوژه) و براي لنزهاي با فاصله كانوني 180 م م حدود 45 سانتيمتر است. پس اينكه در فاصله مثلاً 1.5 متري از سوژه بايستيد و عكس ماكرو بگيريد ممكن نيست.
براي ماكروگرافي از حشرات لازم است عادات آنها را بشناسيد و در شرايط و موقعيت مناسب تا بتوانيد به اندازه كافي به آنها نزديك شده و عكاسي كنيد. حشرات خونسرد هستند و با پائين رفتن دما تحركشان كم مي شود پس بهترين زمان براي عكاسي از حشرات صبح زود است كه هوا خنك است و حشرات كم تحرك و بعضاً خوابند و روي شاخه ها و گل ميمانند و فرار نمي كنند. بعضي حشرات به گل ها و گياهان خاصي جذب مي شوند. پس بهتر است پس از شناسائي، در نزديكي آن گل و گياهان براي عكاسي كمين كنيد. اطراف تالابها، ماندابها و ديگر مكانهائي كه آب راكد وجود دارد، معمولاً محل تجمع حشرات است. چنين مكانهائي را كه مناسب ماكروگرافي از حشرات است را شناسائي كنيد. استفاده از يك سه پايه سبك وزن كه مناسب كار ماكرو باشد بسيار به اين نوع عكاسي كمك مي كند.
تشکر میکنم از توجهتون. منم منظورم از فاصله دور همین مقدار فاصله بود چون الان که از رینگ ریورس استفاده میکنم فاصلم تا سوژه باید 5 سانت باشه و 45 سانت نسبت به این میشه دور:-D در مورد فیلتر ماکرو اگر که توضیح بدید ممنون میشم.با لنز خودم حداقل فاصله فوکوس 30 سانت هست.اگر از فیلتر استفاده کنم توی همون 30 سانت بزرگنماپی رو انجام میده یا اینکه فاصله فوکوس رو کمتر میکنه و باید دوربین رو نزدیک تر از 30 سانت ببرم؟ ممنون
سلام
منظور از فاصله تا سوژه، فاصله صفحه سنسور دوربين تا سوژه است (كه عرض كردم براي لنز ماكرو 100 م م حدود 30 سانتيمتر است) و فاصله سر لنز تا سوژه بسيار كمتر از اين مقدار است.
كار فيلتر ماكرو كم كردن حداقل فاصله فوكوس است. يعني اگر مثلاً از لنز 55-250 استفاده كنيد و حداقل فاصله فوكوس آن 1 متر باشد، با ساتفاده از فيلتر ماكرو با ديوپتر +7 اين حداقل فاصله فوكوس، مثلاً 40 سانتيمتر مي شود كه نتيجتاً به بزرگنمائي 1:1 يا جتي بيشتر مي رسيد. ولي بايد توجه كنيد كه اولاً با استفاده از فيلتر ماكرو با ديوپتر بالا و لنز با فاصله كانوني زياد، دامنه قابل فوكوس بسيار كم مي شود. به خاطر دارم كه با فيلتر ماكرو 4+ و لنز با فاصله كانوني حدود 90 م م به بزرگنمائي 1:1 رسيدم ولي فوكوس كردن فقط وقتي ممكن بود كه فاصله دوربين تا سوژه از حدود 30 تا حدود 33 سانتيمتر بود يعني اگر فاصله را از 30 سانتيمتر كمتر يا از 33 سانتيمتر بيشتر مي كردم فوكوس امكان پذير نبود (نه فوكوس دستي و نه اتوماتيك) كه اين امر عكاسي با دوربين روي دست را دشوار مي كرد ثانياً استفاده از فيلترهاي نامرغوب، افزايش شديد CA و همچنين كاهش شارپنس خصوصاً در گوشه هاي تصوير را در پي خواهد داشت.
نهايتاً توصيه من در درجه اول تهيه لنز ماكرو (دست دوم و از برندهاي ارزانتر مانند سيگما و تامرون) است. در مرحله بعد استفاده از فيلتر ماكرو.
سلام
نوشته Double Cross Type در سیستم فوکوس dslr ها بیانگر چه قابلیتی است؟
با تشکر
سلام دوستان
در لینک زیر بین سه دوربین Nikon P900 - Canon SX50HS - Sony HX400V مقایسه ای صورت گرفته. به نظر شما تصویر ثبت شده با کدوم دوربین بهتره؟ چقدر و چرا؟
لطفا اگر امکانش هست نظرتون رو در این مورد بگید و رتبه دوربین های مورد نظر رو مشخص کنید.
Nikon P900 vs Canon SX50HS vs Sony HX400V: Nikon Coolpix Talk Forum: Digital Photography Review
با سپاس
سلام.من یک پرینتر کانن 820 دارم ولی دو تا مشکل دارم یکی اینکه بعد از ادیت عکس و انتقال به فلش وتی میخوام از روی فلش عکسها رو روی مانیتور پرینتر ببینم علامت سول ظاهر میشه و عملا اون عکسو نشون نمیده. دوم اینکه عکسها تو کادر چاپ قرار نمیگیرن یعنی حاشیه عکس از هر چهار طرف چاپ نمیشه .آیا باید سایز عکس هارو تو فرم افزار کوچک تر کنم؟
ممنمون میشم پاسخ بدهید.
درود بر شما
اگر فرمت عکس برای پرینتر قابل شناسایی نباشه علامت سوال ظاهر میشه.
در مورد سوال دوم هم درست متوجه منظورتون نمیشم!
اگر نسبت سایز عکس با پرینتر هم خوانی داشته باشد باید کامل چاپ شود ولی اگر نه ممکن است حاشیه دو طرف سفید شده و یا از دو طرف کمتر چاپ شود.ولی اینکه از هر چهار طرف ناقص است احتمالا از تنظیمات پرینتر است.
سلام دوستان
به عکاسی ماکرو با موبایل خیلی علاقمند شدم.یدونه پک لنز برای گوشیم گرفتم ازین آماتورها که فقط سر در بیارم که این لنز های ماکرو برای موبایل دقیقا چجوری کار میکنن که بدونم برای بزرگنمائی بالاتر یدونه عدسی خوب پیدا کنم.الان که دارم نگا میکنم میبینم این عدسی ای که برای ماکرو داره خیلی ریزو کوچیکه و قطرش حدودا 5 میلیمتره ولی از عدسی با قطر 15 سانتی متر خیلی بزرگنمائی بیشتری داره.گفتم از شما دوستان که بیشتر با این مفاهیم نور آشنائی دارین یه راهنمائیم بکنین که این بزرگنمائیه چجوری کار میکنه؟ به ضخامته عدسیه؟ به قطرشه؟ به چیشه؟ ممنون
دوست عزیز، میزان بزرگنمایی در اینجا، برابر نسبت فاصله کانونی دو لنز در آرایه اپتیکی است. در مورد عدسی بزرگ که با چشم بزرگنمایی آن را می بینید، فاصله کانونی عدسی (که به راحتی با قرار دادن جلوی یک منبع نور می توان اندازه گرفت) با فاصله کانونی چشم که حدود 2 سانت هستش، بزرگنمایی چند برابری ایجاد می کنه. در مورد موبایل، لنز خود موبایل حدود 4 میلیمتر فاصله کانونیش هست و لنز اضافه شده به آن حدود 15 میلیمتر فاصله کانونی دارد که نسبتی حدود 4 برابر رو نتیجه می ده. البته اینها همه تقریبیه و باید مورد به مورد بررسی بشه.
مچکرم.یعنی ربطی به فاصله کانونی نداره؟ الان من بخوام یدونه عدسی بگیرم که این فاصله نزدیک تر بشه باید چیکار کنم؟ چه عدسی ای بگیرم؟ یه جا توی انجمن بود دوستان در مورد دیوپر صحبت میکردن.مثلا گفتن این لنز من دیوپر +4 داره و اگه بخوام تا دیوپر +10 هم میتونم توی بازار پیدا کنم و یا اینکه میتونم از چند تا عدسی پشت سر هم استفاده کنم . در مورد اینها میشه بیشتر توضیح بدید؟
باز هم سلام و درود خدمت اساتید محترم
با عرض معذرت به خاطر موضوع تکراری سوالم.من اون لنزی که برای موبایلم خریدم که فاصله فوکوس رو کمتر میکرد و به 1 و نیم ساتیمتر میرسوند.این لنز رو با چسب روی لنز دوربین خودم که 18 55 هست چسبوندم نتیجه فوق العاده بود.با فاصله کانونی 55 میلی متر و فاصله فوکوس 1.5 سانتیمتر نتیجه عالی بود.خواستم بپرسم الان اگه لنزم 300 میلیمتر هم بود با استفاده از لنز موبایلم باز هم فاصله فوکوسش همون 1.5 سانتیمتر خواهد بود یا بیشتر میشه؟ چون فاصله فوکوس در یک لنز 300 میلیمتری حدودا 90 سانتیمتر بود ولی این لنز کیت خودم 30 سانتیمتر هست.لطفا جواب بدید ببینم میارزه برم 300 میلیمتر رو بگیرم یا تاثیری نداره
ممنون
ازش عکسی ندارم ولی دو طرف لنز رو با چسب نواری چسبوندم بعد روی مرکز لنز کیتم گذاشتمش و از دو طرف چسب رو زدم به بدنه لنز کیت و لنز موبایل وسط لنز کیت ثابت شد.البته روی فوکال18 خیلی پوشش مناسبی نداشت ولی روی فوکال 55 پوشش صددرصدی داره و اصلا حاشیه لنز توی عکس نمیافته
درود بر همگی ...
جسارتا از محضرتون یه سئوالی داشتم..
عمر مفید لنزهای تامرون ( و سیگما ) چقدر هست ؟؟ در شرایط استفاده معمولی و نچندان سنگین و نگهداری خوب و مواظبت زیاد !!
بیشتر منظورم به طول عمر عدسیهای تامرون هست.. چرا که از دوستی شنیدم عمر مفید لنزهای غیر از برند اصلی قابل مقایسه با برند هایی مثل کانن و نیکون نیست و بعد از مدتی عملا کارایی و کیفیتشون رو از دست میدن ... بخصوص تاکیدشون روی کیفیت عدسیهای بکار رفته در این لنزها بود و معتقد بودن بعد از گذشت چند سال کم کم کدر میشن و شفافیت و شارپنسشون افت میکنه و چه و چه و چه....
اگه چنین چیزی صحت داره تا بیخیال لنزهای تامرون و سیگما بشیم و با صرف هزینه ای بیشتر خیالمون رو واسه سالیان متمادی راحت کنیم..
با سلام خدمت دوستان عزیز
راجب بوکه و ثبت اشعه های خورشید تو یکی از تاپیک ها صحبتی شده بود که در بعضی از لنز ها مثل 18-55 نمیشه اشعه های خورشید رو ثبت کرد
در تایپیکی که جدیدا صحبت شده بود راجب اشعه های خورشید بود.... و من هم بوکه رو بهش اضافه کردم که شاید به هم ربط داشته باشند
مثلا بوکه ها در لنز های فیکس و لنز هایی که تعداد پره های بیشتری دارند بهتر و زیبا تر هستند.
برای تغییر شکل بوکه چ کاری باید انجام داد....یه حضور ذهن جزئی ای از مقوا دارم اما نمیدونم کجا راجبش خونده بودم
علت این عوامل چه چیزی میتونه باشه؟
تعداد تیغه ها؟
نحوه چیدمان آنها و یا شکل خود تیغه ها و یا تغییر شکل ورودی نور با همون مقوا؟
ممنون میشم در این مورد من و دیگر دوستانی که دوست دارند در این مورد اطلاع بدست بیارن رو راهنمایی کنین
موفق باشید
در منايع معتبر چيزي در اين مورد اشاره نشده است. تفاوت در ساختار مكانيكي و نحوه مونتاژ مي تواند وجود داشته باشد كه اختلاف در اين مورد هم جديدا بسيار كم شده است.
در مورد كدر شدن به نظر من اين مسئله در مورد عدسي نمي تواند اتفاق بيفتد ولي با علم ناقص بنده شايد و باز هم شايد در مورد كوتينگ يا همان پوشش روي لنز ممكن است اتفاق بيفتد!(فقط در حد حدس و گمان است و تا به حال همچين حرفي نشنديده ام!)
اصولا توصيه مي شود افراد حرفه اي از لنزهاي برندهاي اصلي استفاده كنند نه به خاطر كدر شدن عدسي! بلكه به ده دليل ديگر...!
این قضیه رو فکر کنم قبلا تو بحثی که در خصوص عمق میدان و عوامل موثر در اون پیش اومده بود مختصر اشارهای کردهبودم و شکل هم کشیده بودم…
خلاصه داستان اینه که از هرنق ط هر شی بیشمار پرتوی نوری در تمام جهات داره پخش میشه و وقتی تعدادی از این پرتوها در یک نقطه دوباره به هم برسن تصویر تشکیل میشه… روش دوباره همگرا کردن پرتو ها هم استفاده از یه سوراخ کوچیک (روش pin hole) و یا استفاده از عدسیهای اپتیکه… همینطور اونجا اشاره کرده بودم که قبل یا بعد از همگرایی کامل، هر نقطه از جسم بشکل یه سطح وجود داره. مثلا نور خورشید وقتی از یه سوراخ رد میشه، تصویری که ازش روی زمین ایجاد میشه به شکل اون سوراخه.
در لنز دوربین هم همین اتفاق میافته، و کوچکترین سوراخی که نور تو مسیر رسیدن به سنسور ازش میگذره، شکل نقطه (یا سطح) رو تعیین میکنه. و سوراخ معمولا دیافراگم یا اپرچر لنزه (یا مثلا مقوایی که سوراخ شده و تو مسیر قرار گرفته).
به همین خاطر اگه یه سوراخ به شکل ستاره داشته باشیم، بوکه که در واقع همون نقطه بشدت خارج از فکوسه به شکل ستاره در میاد یا اگه پره های اپرچر طوری ساخته و کنار هم چیده نشده باشن که فرم زیبایی داشته باشه، بوکه ما زشت میشه.
سلام و درود خدمت دوستان عزیز
در مقالات سایت داشتم راجب شناخت کلی لنز ها اطلاعات بدست میاوردم
و به گزینه هایپر فوکال برخوردم که قبلا یه آشنایی جزئی ای در رابطه باهاش داشتم
در فرمولی که برای این قضیه ارائه شده بود:
هایپر فوکال برابر با فاصله کانونی به توان 2 تقسیم بر دیافراگم ضرب در قطر دایره اغتشاش لنز هستش
قطر دایره اغتشاش دقیقا چیه و از کجا بدست میاد؟
فاصله بدست آمده برای فکوس دقیقا از کجا شروع میشه؟
از سر لنز یا از سنسور؟
البته با نرم افزار ارائه شده برای بدست آوردن این فاصله آشنایی دارم و باهاش کار میکنم...اما میخوام فرمولش هم یاد بگیرم
ممنون میشم راهمایی کنید دوستان
موفق باشید
درود
قطر دایره اغتشاش بیان کننده میزان شارپنس مورد انتظار شما می باشد. به عبارت دیگر اگر شما از یک نقطه در بینهایت عکس بگیرید بزرگترین قطری از این نقطه که شارپنس آن برای شما قابل قبول است همان قطر دایره اغتشاش می باشد. یعنی اگر بزرگنمایی تصویر بیشتر شود به نحوی که قطر از قطر دایره اغتشاش بیشتر شود تصویر نقطه شارپنس خوبی ندارد. میزان این قطر بستگی به نوع دوربین دارد. این عدد برای دوربینهای فول فریم 0/035 می باشد و برای دوربینهای کراپ 0/019 و برای دوربینهای کامپکت 0/005 می باشد. Circles of Confusion for Digital Cameras در این سایت میزان این قطر را برای دوربینهای متفاوت آورده است
فاصله بدست امده برای فوکوس از سطخ سنسور حساب می شود. که بر روی دوربینها به صورت یک خط و دایر نشان داده شده
موضوع Color Depth در مورد سنسور ها موضوعی به نظر بسیار مهم هستش مخصوصاً در عکاسی پرتره.سوال اینجاست که این Color Depth بیشتر که باعث جزییات بیشتر در رنگ های عکس هستش چطور به یک عکس به عنوان مثال پرتره ما کمک می کنه؟(منظور تفاوت هایی در حد چند بیت هستش)اون جوری که بعضی میگن دلیل اصلی پرداخت مبلغ بالا برای دوربین های میدیوم فرمت در خیلی از موارد همین Color Depth بالایی است که سنسور های اون دوربین ها دارند.
سوال بعدی این جاست که باید عکس به چه شکل ویرایش بشه و با چه فرمتی ارائه داده بشه تا این Color Depth سنسور حفظ بشه؟آیا با تبدیل عکس به فرمت های رایج مانند jepg این Color Depth رو از دست می دهیم؟
اول اینکه تو عالم باینری یه بیت اضافه تر ارزش خیلی زیادی داره… برای نمونه در فضای RGB هشت بیتی هر کانال رنگی با هشت بیت آدرس میشه که میشه ۲۵۶ پله برای هر کانال و در مجموع ۱۶٫۷۷۷٫۲۱۶ رنگ؛ و فقط با یه بیت اضافه تر این مقدار هشت برابر میشه! به این ترتیب که هر کانال نه بیتی ۵۱۲ پله در طیف خودش خواهد داشت و با سه کانال به ۱۳۴٫۲۱۷٫۷۲۸ رنگ میرسیم! یعنی از کمتر از هفته میلیون رنگ به بیش از صد و سی چهار میلیون رنگ! و این اختلاف با زیاد شدن تعداد بیت ها شدید تر میشه؛ مثلا دوربین من مود های ۱۲ و ۱۴ بیتی داره… و این دو بیت اضافه تر تعداد رنگ ها رو از 68,719,476,736 به 4,398,046,511,104 میرسونه!
اما اینکه این موضوع چقدر اهمیت داره… اولین نکته اینه که تو خیلی از موارد خروجی ۸ بیتیه و بیشتر داده ها دور ریخته میشن، اما در مرحله پردازش اینکه فضای رنگی گسترده تری داشته باشیم باعث میشه که آثار تخریبی ویرایش کمتر نمود پیدا کنه و برای همین بهتره که در ویرایش های سنگین یا جزئیات مهم، فضای کاری ۱۶بیتی (یا حتی ۳۲بیتی) انتخاب بشه و بعد از اون به هشت بیت بریم.
پ.ن: به این نکته هم باید توجه کرد که تبدیل فضای هشت بیتی به ۱۶ بیتی (در غالب موارد) چیزی اضافه نمیکنه.
درود
مشخصات یک تبلت که در زمینه عکاسی و ادیت عکس کمک کند چیست
دوستان سلام.
آموزش فارسی در مورد تکنیک های عکاسی منظره و ویرایش اونو میخواستم.اگه هست ممنون میشم لینکشو قرار بدین
اتفاقا یکی از آشنایان بنده چند وقت پیش همین سوال رو داشت و من رفتم براش بازار رو بررسی کردم. اونطور که من دستگیرم شد، تنها تبلتی که برای ادیت جدی عکس میشه روش حساب کرد، تبلت های سری surface pro 3 مایکروسافت هست. حالا از تبلت های این سری هر چقدر مدل توانمدتری بتونید بگیرید، بهتر خواهد بود.
سلام
در این صورت شما انتخاب های زیادی ندارید.
تبلت های اندروید با صفحه نمایش 7 تا 8 اینچ مثل Lenovo Yoga Tablet 2 8.0 انتخاب های مناسبی هستند. البته تبلت هایی با صفحات بزرگ تر هم هست اما عموما کیفیت صفحه پایین تر از 8 اینچی هاست.
تبلت هایی مثل Toshiba Encore 2 WT8-B32CN هم هستند که از سیستم عامل ویندوز استفاده میکنند و مزیت بزرگ آنها دسترسی به نرم افزار های حرفه ای مثل فتوشاپ و لایتروم است اما از هم قیمت های اندرویدی خود امکانات کمتری دارند. مثل صفحه نمایش ضعیف تر و عدم قابلیت استفاده از سیمکارت در مدل نام برده.
با این قیمت کمی دستتان بسته است.
سلام
اگه با DSLR فیلمبرداری کنیم چه آسیبی به دوربین وارد میشه
و میشه با یک نمونه عکس فرق دوربینی که باهاش فقط شات می گرفتن با دوربینی که باهاش فیلم می گرفتن رو نشون بدید ؟
ممنون
امیدوارم سوالم رو جای نامناسبی مطرح نکرده باشم
در صفحه 53 کتاب دید خلاقانه در عکاسی آقای پترسون دو عدد عکس قرار دادند
فایل پیوست 70518
در عکس بالا دیاف روی f/32ودر عکس پایین رویf/22تنظیم شده است
سوال من اینه :به نظر من عکس پایین دارای عمق بیشتری از عکس بالای صفحه است بنابر این ، عکس پایین باید با دیاف بسته تر نسبت به عکس بالا ثبت می شد در حالی که این اتفاق برعکس افتاده است.(سرعت شاتر در هر دو عکس 1/30ولنز 80-200که در عکس بالا روی ۲۰۰وعکس پتیین روی ۱۵۰ تنظیم شده است)
اگه امکان داره از دوستان این مطلب رو برای من توضیح بدن
درود،
دوست عزیز در عکس پایینی شاهد پرسپکتیو بهتر و القای عمق میدان بیشتری هستیم. عکس بالایی بیشتر به دلیل خطای دید هست و صرف نظر از تنظیمات دوربین، عکس پایینی به دلیل پرسپکتیو و ساختاری که دارد، عمق میدان بیشتری را به بیننده القا می کنه. ثانیا در عکاسی از مناظر که عمق میدان با استفاده از دیافراگم های بسته به دست میاد، اختلاف f/22 و f/32 در حدی نیست که تعیین کننده عمق میدان بیشتر یا کمتر باشه و بسته به شرایط نوری باید دیافراگم صحیح انتخاب شود چرا که هر دو دیافراگم عمق میدان لازم رو در اختیار عکاس قرار میدند.
سلام
اولا در منبعی که به آن اشاره کردین، اصلا صحبت "عمق میدان" یا "DOF" نکرده و صحبت سر استفاده از ترکیب متناسب با نیاز است. یعنی عمق میدان دید، با عمق تصویر متفاوت است و در تصویر پائین، ما شاهد عمق دادن به تصویر بواسطه کادربندی مناسب هستیم.(همان پرسپکتیو که عطا جان در پست قبل اشاره کردن)
و اما سوال دوم شما، باید عمق میدان دید را درک کنید تا بتوانید تشخیص دهید کجا باید از چه روزنه ای استفاده کنید. برای این کار، پیشنهاد میکنم مطالب مرتبط را در انجمن و مقالات سایت جستجو بفرمائید و هر کجا مبهم بود در تاپیک مربوطه عنوان کنید. مثلا در پرتزه اکثرا نیازمند عمق میدان کم، و در منظره معمولا نیاز به حداکثر عمق میدان هست. ضمنا بیاد داشته باشید که استفاده از دیافراگم های خیلی بسته(معمولا بالای 16) سبب پراش یا تفرق نور و در نتیجه کاهش کیفیت عکس خواهد شد که تقریبا در تمام لنزها صادق است.
بعنوان پیشنهاد:
http://forum.akkasee.com/f90/t16464.html
http://forum.akkasee.com/f90/t17968.html
http://forum.akkasee.com/f90/t19047-3.html
ارادتمند
درود،
دوست عزیز هر دو فوکال یاد شده عمق میدان مشابهی رو میدند. معمولا در انتخاب فوکال، به عوامل جانبی اون هم توجه میشه.
مثلا شما اگه از فوکال 32 استفاده کنید، پدیده Diffraction رو خواهید داشت که روی شارپنس تصویر، تاثیر منفی مستقیم داره، از طرفی اگه خورشید تو کادرتون هست و لنزتون قادر به تولید سان استار هست، استفاده از این دیاف اجتناب ناپذیره.
در کل با توجه به هدف عکاس و اینکه می خواد چه چیزی رو نشون بده از دیافهای مختلفی استفاده میشه در مورد سایر ژانرها به خصوص پرتره هم همچنین.
البته حتی دوربین 12 مگاپیکسلی و فول فریم 5D هم حداکثر تا F14 دیفراکشن نخواهد داشت و عملا در دوربینهای جدید (مگاپیکسل بالا) خصوصا کراپدارها مشکل کاهش کیفیت به علت دیفراکشن از F8 به بعد شروع شده و در f16 و بالاتر بسیار شدید میشود
پ.ن: بهتر است بگوییم دیافراگم 32 به جای فوکال 32 (موفق باشید)
سلام
آیا تفاوت روشنایی بین دو عکس در دوبین های 7D همراه با لنز 35 و دیافراگ 2 با دوربین فول فریم با لنز 50 با دیافراگم 2 وجود دارد؟آیا هیستوگرام مشابه خواهند داشد؟
نکته اصلی استاندارد دیافراگم هست که برای تمام فرمت ها ثابت می باشد یا در قطع های متفاوت تغییر میکند؟
سوال دوم هم اینکه در فاصله کانونی های مختلف روشنایی عکس در دیافراگم ثابت تغییر می کند؟
با تشکر
با عرض پوزش از مدیریت لطفا این پست حذف شود
۱- نه هیچ گونه تفاوتی در روشنایی نخواهند داشت (با فرض ایزو و سرعت شاتر یکسان). استاندارد دیافراگم برای همه قطوع یکسان هست و اصلا ربطی به قطع سنسور نداره فقط به فاصله کانونی و قطر دهانه دیافراگم مربوطه.
۲- نه روشنایی عکس تغییر نمی کنه، با افزایش فاصله کانونی قطر دیافراگم لنز نیز به همان نسبت افزایش پیدا میکنه که همین باعث میشه در روشنایی تفاوتی وجود نداشته باشه.
من توی تست ها ديدم که اکسپوژر دو لنز مثلاً 50 1.4 از برند های متفاوت با هم فرق ميکنه
اما تستی روی بدنه فول فريم و کراپ نديدم
کاملا درست هست ، کلا برای سنجش اکسپوژر F استاپ (دیافراگم) معیار خیلی دقیقی نیست و همین طور که میدونید در سینما از T استاپ استفاده میشه که میزان دقیق اکسپوژر رو مشخص میکنه (چون فیلم بر خلاف عکس پیوسته هست و نباید کوچکترین تفاوت اکسپوژی در فریم های فیلم وجود داشته پس نیاز به دقت خیلی بالا وجود داره ).
F استاپ تئوریک هست یعنی سازنده میاد فقط با توجه به فاصله کانونی و قطر دیافراگم لنزی که ساخته عدد نظری آپرچر رو روی اون مینویسه ، مثلا F/1.4 و چیزهایی مثل شفافیت شیشه و ... رو که در عمل روی اکسپوژر تاثیر می گذارند رو در نظر نمیگیره ، T استاپ عملکرد واقعی یک لنز رو نشون میده برای همین هست که همیشه عدد T استاپ بزرگتر از F استاپ هست مثلا برای لنز 50mm F/1.4 ممکنه T/1.7 باشه چون در عمل همیشه لنز میزان کمتری از نور رو میتونه عبور بده . تفاوت اکسپوژر لنزها از همین جا ناشی میشه چون شرکتهای مختلف لنزها با شیشه های متفاوت و تعداد المانهای متفاوت تولید میکنند ، ممکن هست که T استاپهای متفاوتی هم داشته باشند، مثل همین موردی که خودتون بهش اشاره کردید. البته تفاوت T با F همیشه در حد چند دهم استاپ بیشتر نیست مگر اینکه سازنده ای واقعا گند زده باشه! lol
فقط در صورتی F با T برابر میشه که ما یک لنز ایده آل داشته باشیم (که هرگز نخواهیم داشت).
البته فکر نکم دوست قبلی منظورشون این بحث بود فکر کنم بیشتر منظورشون تفاوت بین دیافراگم لنز در فول فریم و کراپ بود .
سلام
بنده هم دو لنز Canon EF 100mm f/2.8Macro را با Sigma 105mm f/2.8 EX DG Macro روی یک بدنه (60D) امتحان کردم که در اپرچر، ایزو و شرایط نوری یکسان، مقدار اکسپوژر حاصل از لنز کانن کمتر از نیم استاپ کمتر از سیگما بود یعنی در مد Av، سرعت شاتر با لنز سیگما بیشتر از لنز کانن بود.
درود،
بله در مورد دیافراگم حق با شماست، حواسم نبود و اشتباها به جای دیاف 32 نوشتم فوکال 32.
اما در مورد پدیده دیفرکشن رفتار هر لنز متفاوت هست و این طور نیست که بگوییم حتما از f/8 به بالا دیفراکشن شروع میشود چرا که اکثر قریب به یقین لنزها ماکزیمم شارپنسشون یا در f/5.6 هست یا f/8. حتی لنزهایی داریم که ماکزیمم شارپنس در f/11 به دست میاد که تعدادشونم کم نیست و ماکزیمم شارپنس برابر هست با حداقل وجود دیفرکشن.
پدیده دیفرکشن در دیافراگم های بسیار بسته تر نظیر f/22 یا f/32 یا f/40 وجود دارد که دلیلشم بسته شدن بیشتر از حد روزنه دیافراگم هست.