صفحه 9 از 15 نخستنخست ... 5 6 7 8 9 10 11 12 13 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج : از شماره 81 تا 90 , از مجموع 142
Like Tree1082تشکر

موضوع: عکاسی جنگ War Photography

  1. #81
    كاربر همراه lenuxe آواتار ها
    تاریخ عضویت
    June 2008
    محل سکونت
    همدان
    نوشته ها
    101
    تشکر شده
    86
    تشکر کرده
    125

    پیش فرض پاسخ: عکاسی جنگ !!!

    جنازه سرباز ایرانی در نزدیکی بصره

    FARID، farhad.b، Navid7h و 16 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    حمید قاسمی

  2. #82
    كاربر همراه Mohamad_Ali آواتار ها
    تاریخ عضویت
    December 2009
    محل سکونت
    Isfahan
    نوشته ها
    438
    تشکر شده
    2227
    تشکر کرده
    5251

    پیش فرض



    این عکس یادگار روزهای ماست. عکسی که همیشه بی نام عکاس دیدیمش. و بی نامی از شهدایش.

    احمد دهقان، نویسنده کتاب سفر به گرای 270درجه در توضیح این عکس - به عنوان شاهد عینی این تصویر- می گوید:
    عکس مربوط است به 21 دی ماه سال 65، سومین روز عملیات کربلای پنج در شلمچه، وقتی که گروهی از نیروهای ایرانی در محاصره نیروهای عراقی گیر افتاده بودند. توی یکی از سنگرها، عباس حصیبی (شهید سمت چپ در عکس) و علی شاه آبادی (شهید سمت راست که یکی از سمینوف چی های دسته ادوات بوده)، کنار هم نشسته بودند که تیر سمینوف عراقی می خورد به سر حصیبی و رد می کند، می خورد به سر دومی. سر حصیبی را باند پیچی کرده بودند ... عکس را هم رضا احمدی با دوربین علی شاه آبادی گرفته ...

    یادِ شهدای 8 سال دفاع مقدس گرامی باد. برای شادی روح این سرافرازان، فاتحه ای قرائت فرمائید.
    nmroshan، NASSIRI4080، shabab و 42 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    Nikon D90 l 18-105 l 105f2.8 l 50 f1.8D l SB700

  3. #83
    كاربر فعال bahri-d آواتار ها
    تاریخ عضویت
    August 2008
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    644
    تشکر شده
    662
    تشکر کرده
    263

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohamad_Ali نمایش پست ها


    این عکس یادگار روزهای ماست. عکسی که همیشه بی نام عکاس دیدیمش. و بی نامی از شهدایش.

    احمد دهقان، نویسنده کتاب سفر به گرای 270درجه در توضیح این عکس - به عنوان شاهد عینی این تصویر- می گوید:
    عکس مربوط است به 21 دی ماه سال 65، سومین روز عملیات کربلای پنج در شلمچه، وقتی که گروهی از نیروهای ایرانی در محاصره نیروهای عراقی گیر افتاده بودند. توی یکی از سنگرها، عباس حصیبی (شهید سمت چپ در عکس) و علی شاه آبادی (شهید سمت راست که یکی از سمینوف چی های دسته ادوات بوده)، کنار هم نشسته بودند که تیر سمینوف عراقی می خورد به سر حصیبی و رد می کند، می خورد به سر دومی. سر حصیبی را باند پیچی کرده بودند ... عکس را هم رضا احمدی با دوربین علی شاه آبادی گرفته ...

    یادِ شهدای 8 سال دفاع مقدس گرامی باد. برای شادی روح این سرافرازان، فاتحه ای قرائت فرمائید.
    ایشان علی شاه آبادی از بستگان اینجانب میباشد که یادش به خیر بچگی چند باری که میهمانی خونشون رفتیم و بازیهایی که با هم میکردیم . ایشان به همراه برادرش امیر شهید شدند و تا چند وقت پیش هم مفقود الاثر بودند . اتفاقا دو هفته پیش مراسم ختم پدر گرامیشان در سه راه آذری بود.
    یادشان گرامی باد
    NASSIRI4080، yasin-m، shabab و 31 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  4. #84
    Forum Moderator mreza1001 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    January 2008
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    3,699
    تشکر شده
    14111
    تشکر کرده
    16459

    پیش فرض

    ایشان علی شاه آبادی از بستگان اینجانب میباشد که یادش به خیر بچگی چند باری که میهمانی خونشون رفتیم و بازیهایی که با هم میکردیم . ایشان به همراه برادرش امیر شهید شدند و تا چند وقت پیش هم مفقود الاثر بودند . اتفاقا دو هفته پیش مراسم ختم پدر گرامیشان در سه راه آذری بود.
    یادشان گرامی باد
    بله و متاسفانه اسم این شهید رو چیز های دیگر هم می نوسند. برادرش امیر شاه آبادی اا (برادر کوچکتر که بعد از شهادت امیر اول به دنیا آمده) از دوستان خوب بنده بود که مدتی است گمش کردم. اتفاقاً ساعتی که توی عکس دست این شهید است به عنوان یادگاری دست ایشون بود. نگاتیو عکس رو هم یکی از این سازمان ها ازشون گرفته بود و دیگه پس نداده اند.

    همانطور که میبینید چهره آنقدر حالت آرامی دارد که با توجه به مفقود بودن بدن با وجود شاهدان عینی مادرشان قلباً باور نمی کرد که علی شهید شده است.

    از فوت آقای شاه آبادی بی خبر بودم. اگر تلفن امیر رو دارید برای پیام بگذارید.
    NASSIRI4080، shabab، nalibre و 15 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    محمد رضا میلانی


  5. #85
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    June 2006
    نوشته ها
    2,244
    تشکر شده
    8869
    تشکر کرده
    5959

    پیش فرض

    تا حدودی با شما موافقم آقای آقاجانی

    اما باید در نظر داشت عنوان تاپیک به طور کامل دربرگیرندۀ عکس‌هایی نیست که صرفاً در بین عکاسان دنیا شناخته شده است.

    فکر می‌کنم دوستان خوب است اگر عکسی تاریخی از ایران را می‌گذارند و فکر می‌کنند اتفاق خاصی در آن نهفته است، کمی تأمل کنند. برخی تصور می‌کنند این تاپیک مرور تاریخ به واسطه عکس‌هاست. در صورتی که قرار است عکس‌های معروف قرار گیرد نه عکس‌های مُعَرِف!


    به عنوان مثال این عکس:

    1.jpg

    یک عکس معروف است برای ایرانیان (حتی برای مردم عادی)، بدون آنکه نام شهید را بدانند یا عکاس را و این موضوع مرهون خود سوژه و کادربندی خوب است که یک عکس ماندگار ساخته! حتی اگر کسی نداند این تصویر مربوط به جنگ کجاست با ویژگی‌های خوبی که دارد در خاطر می‌ماند.


    داریوش‌خان فکر می‌کنم بهتر است تاپیک محدود به عکس‌های جهانی نباشد اما قبول دارم باید از عکس‌هایی که صرفاً جنبۀ تاریخ‌نگاری دارند و بیشتر برای بیان رویدادهای سیاسی مهم‌اند و چیزی در باب عکاسی برای گفتن ندارند اجتناب کرد چون هیچ‌کس اینجا قصد ندارد تاریخ را بنگارد.
    mreza1001، ravanfar، Mohamad_Ali و 4 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    .

  6. #86
    كاربر فعال nejadi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    June 2008
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    791
    تشکر شده
    5573
    تشکر کرده
    1978

    پیش فرض

    این عکس دلخراش برنده جایزه پولیتزر شد

    عکس دلخراشی هست اگر دوستانی هستند که باعث ناراحتیشون میشه خواهشن نبینند




    مسعود حسینی عکاس افغان برنده جایزه پولیتزر در بخش عکاسی اخبار فوری شد.

    به گزارش خبرآنلاین، دانشگاه کلمبیا روز دوشنبه برندگان جوایز پولیتزر ۲۰۱۲ را اعلام کرد. جایزه بخش عکاسی اخبار فوری به مسعود حسینی عکاس افغان رسید که در عکس خود واکنش دختری کوچک به یک بمب‌گذاری انتحاری را ثبت کرده است.

    این انفجار پارسال در روز عاشورا در مسجد حضرت ابوالفضل(ع) شهر کابل روی داد و بیش از ۷۰ کشته بر جا گذاشت. این دختر کوچک که ترانه اکبری نام دارد، هفت عضو خانواده خود را در این انفجار از دست داد. ۹ نفر دیگر از اعضاء خانواده او زخمی شدند. برگزارکنندگان جوایز پولیتزر عکس حسینی را «غم‌انگیز» توصیف کردند.

    حسینی برای خبرگزاری فرانسه کار می‌کند. او اهل کابل است، اما در ایران بزرگ شده است. حسینی سال ۲۰۰۲ به کشورش بازگشت.










    IMAGE634702763755806311.jpg
    Mashhadi Vahid، MehdiM، Mohamad_Ali و 3 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  7. #87
    كاربر همراه Halalzadeh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    January 2008
    نوشته ها
    249
    تشکر شده
    2636
    تشکر کرده
    7988

    پیش فرض

    آف تاپیک
    با دیدن پست بالا، یاد ایــن کلیپ افتادم. :|

    پ.ن:البته قصد مقایسه و یا قضاوت ندارم.

  8. #88
    كاربر ويژه Arash آواتار ها
    تاریخ عضویت
    June 2004
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    3,328
    تشکر شده
    16878
    تشکر کرده
    4010

    پیش فرض

    بله
    همون کلیپ مسخره و لوس برای کسانی که دراز کشیدن رو کاناپه تو خونه و می‌گن لنگش کن!
    Halalzadeh، 1986 و ladbon1988 تشکر می‌کنند.
    آرش عاشوری‌نیا
    www.arashnia.com/blog
    www.kosuf.com

  9. #89
    كاربر فعال nejadi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    June 2008
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    791
    تشکر شده
    5573
    تشکر کرده
    1978

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Halalzadeh نمایش پست ها
    آف تاپیک
    با دیدن پست بالا، یاد ایــن کلیپ افتادم. :|

    پ.ن:البته قصد مقایسه و یا قضاوت ندارم.
    بله البته کلا ربطی نداشت ! حالا چرا یاد این کلیپ افتادید رو نمیدونم

  10. #90
    كاربر ويژه Persian آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2005
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    2,472
    تشکر شده
    10723
    تشکر کرده
    6066

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Arash نمایش پست ها
    بله
    همون کلیپ مسخره و لوس برای کسانی که دراز کشیدن رو کاناپه تو خونه و می‌گن لنگش کن!
    فیلم عکاس جنگ که در باره جیمز نچوی است را حتما دیده اید. 5 بار برنده جایزه روبرت کاپا و دهها جایزه دیگر. شاید از بیرون جای ایشان بودن خیلی با حال به نظر برسد اما با نگاه به چهره او میفهمید که چه رنجی را با دیدن چنین فجایعی تحمل کرده است. یک جمله معروفی در این فیلم دارد که هر گز از ذهنم پاک نمیشود:
    The worst thing is to feel that as a photographer I am benefiting from someone else's tragedy. This idea haunts me. It is something I have to reckon with every day because I know that if I ever allow genuine compassion to be overtaken by personal ambition I will have sold my soul.

    خلاصه اش اینکه:
    بدترین احساسی که به عنوان یک عکاس با آن روبرو هستم این است که از مصایبی که بر دیگران وارد میشود نفع ببرم. این فکر برایم دردآور است. هم روز در ذهنم به آن فکر میکنم چرا که میدانم آن لحظه ای که اجازه دهم جاه طلبی های شخصی ام جای احساس هم دردی ام را بگیرد زمانی است که روحم را فروخته ام.

    و همینطور:

    I attempt to become as totally responsible to the subject as I possibly can. The act of being an outsider aiming a camera can be a violation of humanity. The only way I can justify my role is to have respect for the other person's predicament. The extent to which I do that is the extent to which I become accepted by the other, and to that extent I can accept myself.
    Mashhadi Vahid، Amin Zarif، Halalzadeh و 18 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    علیرضا غفاری
    لینک مقالات سایت
    "Travel is the graduate school of life" Joe McNally

صفحه 9 از 15 نخستنخست ... 5 6 7 8 9 10 11 12 13 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •