من توی خیابان خیلی عکاسی کردم و توی تهران قسمت بازار هم عکاسی کردم و خیلی شهر های دیگه هیچ گونه مشکلی برای من به لحاظ امنیتی پیش نیومد و تنها تجربه ای که شخصا با ماموران محترم اطلاعات تجربه کردم زمانی بود که داشتم از شادی مردم بعد از پیروز شدن رییس جمهوری جدید عکاسی میکردم، چون دوربین من کمی بزرگ تر بود سریعا توجه آنها رو جلب کرد و این در حالی بود که همه با موبایل و دوربین های کامپکت در حال عکاسی فیلم برداری بودند.یادش گرامی، صادق هدایت در زمان خودش می گفت: در درون هر ایرانی، یک حاجی آقا هست.
و شاید امروز باید گفت: در درون هر ایرانی، یک مأمور امنیتی هست!
اول از من کارت شناسایی خواستند ولی من نداشم که، بعد جالب بهترین استدلالشون این بود که چرا عکس گرفتم فردا این عکس ها دست بی بی سی فارسی برسه ال میشه و بل میشه، یعنی میخوام بگم دید یک مامور امنیتی نسبت به عکاسی که داره از یک واقعه اجتماعی عکس میگیره بیشتر از این نیست و همین خواهد بود. متاسفانه این دلهره در همه ما وجود داره و همه باید با این ریسک قدم در بازار و خیابان بگذاریم و باید خودمون برای چنین برخورد هایی از پیش اماده کنیم. خلاصه داستان ما هم بعد ازاینکه از من خواستن از جمعیت فیلم برداری کنم ولی من نپذیرفتم با تحویل مموری کارت 50 هزار تومانی که هیچ وقت به من پس داده نشد و گرفتن تمام مشخصات من پایان یافت. البته اصرار داشتن که دوربین رو تحویل بدم ولی من نپذیرفتم و تهدید به بازداشت کردند که من باز هم کم نیاوردم و گفتم کاری نکردم که بترسم اگه قراره بازداشت بشم باز هم مشکلی ندارم. در پایان بیخیال شدند و مموری رو ور داشتند و گفتند برای پس دادن مموری با من تماس میگیرن ولی هرگز تماس گرفته نشد.
فردای آن روز کل اینترنت پر بود از عکس های شادی مردم .......