فرشید قاسمیان
سلام
داود معانی
سهراب قابزلو
photography is about what you feel and see
sohrabphotography.blogfa.com
Cacal Telegram : telegram.me/sohrabphotography
جناب معانی با تشکر از ثبت زیباتون
همونطور که دوستمون (vaid) هم اشاره کردند ظاهرا این نوع ویرایش الهام گرفته از سبک (sean archer style) هست
دوست داشتم قدری با ابزارهای dodge و burn برای خلق جلوه نوری و اکسپوژ بیشتر روی استخوانهای صورت سوژه (مثل گونه ها و حتی پیشانی) کار می کردید.
اگر می توانستم ماجرا را در قالب کلمات بگویم،دیگر نیازی نبود که دوربین را با خود به این طرف و آن طرف بکشم- لویس هاین ( Lewis Hine )
با تشکر از جناب عالی و کلیه دوستان
قبل از هر چیز باید یادآوری کنم که هدف از نمایش عکس ها یکی گرفتن الهام از دوستان برای کارهای بیشتر و بهتر است و دیگری اینکه خارج شدن از محدودیت ها به ویژه در زمینه ویرایش
به طور کلی اگر بخواهیم مسیری برای رسیدن به یک خروجی موفق ( نسبی ) تعریف کنیم این مسیر برگرفته از سه مرحله زیر است :
استراتژی ------------------ مدیریت -------------------------- اجرا
بخش استراتژی در واقع مجموعه افکار نشات گرفته از تجربیات پیشین است که قبل از ثبت هر اثری در ذهن می پرورانیم. این افکار باید قابلیت اجرایی داشته باشند در غیر اینصورت
شبیه رویا هستند. برای مثال برا ساس همان سبکی که دوست عزیزم اشاره کردند برای اولین بار که کارهای ایشان را مثلا در سال های پیش دیدم بر طبق عادت های غلط دنبال نویزگیری از عکس ها بودم و با خود می گفتم که این چه کاریست ایشان انجام داده و این همه ته رنگ و گرین و .... برای چیست اما هر چه زمان می گذشت انگار جاذبه ای در این عکس ها بود که همواره مرا به سمت بازبینی آرشیو کارهای ایشان و موارد مشابه می کشاند. تا اینکه حصول تجربیات در مورد ظرافت های موجود در فواصل کانونی لنزها و نیز سبک های ویرایشی من را مجاب کرد که هر آن چه ما روی عکس پیاده می کنیم باید با گفته جناب قابزلو عجین شود که اگر چنین نشود ما به بیراهه رفته ایم. هر سه مرحله بالا که عرض کردم باید همگی باید به من اثری تحویل دهند با حس ماندگار نه لحظه ای درست همانی که جناب قابزلو فرمودند.
بنابراین از سه سال به این نتیجه رسیدم باید یک غربال فکری در خود انجام دهم و تنها راه موفقیت مطالعه است. کلا فردی هستم که اعتقاد دارم بدون مطالعه هر کاری انجام شود فقط آزمون و خطاست و ممکن است منجر به تجربه شود اما این تجربه ، تکیه گاه خوبی نیست.
برخی از دوستان در این مدت از طریق پیام خصوصی نحوه کار ادیت و ویرایش کارها را سوال فرموده بودند که البته به دلیل مشغله کاری فرصتی برایم فراهم نشده تا قدری بنویسم.
وگرنه من شرمنده دوستان هستم و هنوز در اول راهم. یک نکته هم که مرا آزار داده دشواری انتقال مطلب در فروم های اینترنتیست. واقعا مالتی مدیای کار راه اندازی در این مدت نیافتم مثلا شبیه همین کاری که سامسونگ در نوت پد ها با قلم هایش فراهم کرده است.
اما داشتم می گفتم حسی که مرا به سمت آرشیو کارهای sean کشاند علاقمندم کرد تا دست به کار شوم. اما بعد از مدتی یک حس درونی بهم می گفت بیا برو این آدم را پیدا کن ازش معذرت بخواه
تو که این همه بهش تهمت زدی این چه کارهایی است که دادی بیرون.
باور کنید با اون همه تجربه ویرایشی هر چه جلوتر رفتم دیدم کارهایی که ایشون روی عکس ها انجام داده همگی با استراژی و هدفمند بوده و به جرات ایمان دارم ایشون برای هر عکسشون مدت ها زمان صرف کرده تا به خروجی مطلوبش برسد.
یک نکته نیز عرض کنم دنبال دینامیک رنج بالا بودن و ارتقای تجهیزات و حراج کردن تجهیزات نباید بود.
تهیه تجهیزات به طور نسبی می تواند فرد را برای موفقیت یاری کند اما خود فرد این وسط چه کاره است.
از دوستان می پرسم آیا همان قدر که وقت گذاشتیم و دنبال مقایسه نویز و داینامیک خروجی دوربین ها در سایت های مخنلف هستیم آیا همان مقدار وقت نیز برای دانش افزایی صرف کرده ایم. برای مثال عکس هایی که عقیل در بخش منظره اخیرا گذاشته بود با کم هزینه ترین تجهیزات ثبت شده بود اما پشت عکس تجربه بالای یک فرد نهفته بود.
در حالی که ما دنبال حذف نویز در عکس ها هستیم این شخص با گرین و نویز در اثرهایش غوغا کرده است.
ویرایش توسط davoud maani : Wednesday 10 February 2016 در ساعت 12:22
داود معانی
مهدی دانشپایه
http://500px.com/daneshpayeh
هر گونه انتقاد، پیشنهاد، ویرایش، ایراد، نق نق، غرغر و غیره کاملا آزاد است.
آفرین. منم این حس به عکسهای شان آرچر رو بصورت سینوسی داشتم، اول خوشم اومد، بعد تو ذوقم زد ، و بعدش دوباره حس کردم حس عکسهاش خوبه. میشه از اجرای رتوشش ایراد گرفت و همینطور مدلهاش اکثرا عالی هستند ولی در نهایت خروجی مهمه.
عکس شما سه ایراد داشت، اولا مو و بکگراند خوب تفکیک نشد، دوما رنگ صورت با بکگراند و تم عکس تفاوت رنگ نسبتا زیادی داره و مورد سوم وینیتینگ یکم اغراف آمیز هستش. ولی خب در نهایت عکس خوبیه.
خسته هم نباشید.
چیزی که میگم نظر کاملا شخصیه:
راجع به شان آرچر اینو بگم کارای ایشونو دوس دارم و اوایل بسیار هیجان زده می شدم . ولی به خاطر سلیقه شخصیم و علاقه شدید به جو مک نلی کم کم کاراشون برام تکراری شد تا از دیدن سوژه های تکراری کادر های تکراری و ویرایش تکراریش خسته شدم . البته این اصلا به این معنی نیست که ایشون افت کردن اصلا ولی من دوس دارم هر جلسه عکاسیم برام یه چلنج باشه بتونم روایت های مختلفی از آدم های مختلفی درست کنم . ولی ایشون مثال بسیار خوبی هستند که حداقل لطفی که می تونید در حق خودتون و هنر بکنید اینه که سعی نکنید تو صد شاخه مختلف کار کنید حتی در شاخه پرتره هم سعی نکنید این کارو بکنید.اگر علاقه به استفاده از عمق میدان کم دارید و هیچ رقم حاضر نیستید چیزی جز سوژتون تو کادر باشه ، سعی کنید تو همین هم سبک خودتونو داشته باشید مثل شان یا سو برایس که کل زندگی عکاسیشون یه دیوار نور پنجرست . این اصلا کار کمی نیست و کاملا کامل تحسینه . به قول اقای معانی اگر سعی کنید تو همین سبک هم فکر کنید مطالعه کنید و تجربه های بسیار هیچ دلیلی نداره نتونید مث ایشون بشید . درسته ما فرهنگ خودمونو داریم و مدل عکسایی که ایشون میگیرن برای ما تقریبا غیر ممکنه ولی بازم دلیلی نداره دست بکشید. اگر یه پنجره تو خونتون دارید با چند تا رفلکتور تبدیلش کنید به یه استودیو مدل استودیوی شان ارچر یا سو برایس . که حتما در برنامه های آموزشی نه چندان دورم کاملا این آموزشو نشون میدم تا خروجی های اولیتون مدل همین عکاس ها باشه
سهراب قابزلو
photography is about what you feel and see
sohrabphotography.blogfa.com
Cacal Telegram : telegram.me/sohrabphotography