امروز به عنوان مثال به روشی که تو فیلم نشون دادم یه عکسی رو روتوش کردم که ببینید برای بدترین پوست هم کاربردیه
قبل از روتوش
فایل پیوست 75201
در حین روتوش
فایل پیوست 75202
بعد از روتوش
فایل پیوست 75203
Printable View
امروز به عنوان مثال به روشی که تو فیلم نشون دادم یه عکسی رو روتوش کردم که ببینید برای بدترین پوست هم کاربردیه
قبل از روتوش
فایل پیوست 75201
در حین روتوش
فایل پیوست 75202
بعد از روتوش
فایل پیوست 75203
سلام خدمت دوسنان
لطفاً ایرادات عکس رو بفرمایید درصورت نیاز به ویرایش، این کار منعی نداره
این عکس جزء اولین تجربه های نورپردازی استدیویی من هست
ممنون
فایل پیوست 75208
سلام
فایل پیوست 75226
انقدر روتوش و ویرایش تند دیدیدم که یک درصد هم احتمال گریم قبل از عکاسی در پرتره را به خود نمیدهیم :-D البته منظورم کلی هستش Siosha جان یوقت سوتفاهم پیش نیاد.نقل قول:
روتوش صورت کمی زیاد نیست؟
تصویر زیر قبل و بعد از ادیت رو نشون میده
فایل پیوست 75227
سلام جناب شهبازی
به نظرم اگر روتوش نمی کردید و فقط جوش ها را حذف می کردید
و سپس جزییات پوست را به جای روتوش حتی بیشتر می کردید نتیجه بهتری حاصل میشد
در ضمن بخش بالایی و پایینی موها اختلاف فاحش در دیتیل و کنتراست دارد
فایل پیوست 75228
جناب شهبازی
منظورم نرم افزاری بود کمی جزییات رو در ناحیه موها بالا می بردید
البته سوژه قیافه فوتوژنتیک برای پرتره دارد و پیشنهادم استفاده از کرم و واکس مو قبل از عکاسی است
موفق باشید
چقدر عالی هستش که دوستان در گفتگو ها و نظرات شرکت میکنن ، تشکر میکنم بابت وقتی که گذاشتید و شدیدا از این موضوع استقبال میکنم
ای کاش در تمام تاپیک ها این گفتگو ها برای پیشبرد کار همگی صورت بگیره.
:)
ماست مالی نه گریم :D
در عکس کوچک واقعا بد نشان میدهد کلا این تصویر داستان داره :D من هم از این سوژه ها داشتم و کلی هم بعد عکاسی خندیدم
آرایش چهره هم تخصص می خواهد ولی الان همه آرایشگر شده اندlol و مانند روتوش کار های غیر حرفه ای هر چی پودر و هایلایت دارند میریزن روی صورت و کلا مو و ... فراموش میشود
علیرضا متاسفانه دیگه اینجا نیست مجید جان...اما به خاطر اینکه خیلی هم آف تاپیک نباشه باید در مورد این عکسها بگم که اینها قرار حال و هوای استیج رو شبیه سازی بکنند و همین عکسها هم خروجی نهایی نیستند و هنوز در مرحله ایده و سیاه مشقند.
مثلا من عکسم رو کمی گرینی کردم که مثل ثبت با ایزوی بالا در کنسرتها باشه سهراب از جت فن استفاده کرد و ایده ها رو داریم روی هم میریزیم...
فایل پیوست 75339
ویرایش فانتزی تر
یک ایرادی که من در عکس های محیطی شما میبینم اینه که اصلا از محیط طوری استفاده نشده که مثبت باشه به عنوان مثال همین عکس نوع کادر بندی طوریه که من احساس نمیکنم از ورودی به عنوان قاب استفاده شده یا حتی عمق میدان کم نیست که از محیط بشه به عنوان ترکیبی از بافت و رنگ اشاره کرد . پیشنهادم اینه که یا با لنز واید تر و عمق میدان بیشتر محیط رو در ترکیب بندی بیشتر دخیل کنید یا اگر الگو و زیبایی خاصی در محیط وجود نداره با عمق میدان کم از بافت و رنگی که ایجاد می کنه استفاده کنید . الان چند تا از عکس های شما که میتونستند به نظر من عکس های خوبی باشند به خاطر قرار گرفتن در این حالت بینا بین اثرشون کمتر شده است
لطفا حذف شود
ضمن احترام جسارتا به نظرم خوب است یک تاپیک تحت عنوان عکس های یادگاری ایجاد شود . برخی عکس ها را هیچ جوری نمی شود هضم و درک کرد.
به صورت کلی عرض می کنم با توجه به گفتگوهای اخیر :
آنچه که یک اثر را از یک اثر با مصارف عمومی ( مثلن یادگاری ) جدا میکند و آن را تبدیل به یک اثر هنری می کند : اندیشیدگی ، برنامه ریزی هدفمند ، شناخت هنری ، اجرای هنری از طریق رعایت اصول هنری است .
و همین هاست که تفاوت ایجاد می کند .
در مرحله ی بعد می شود از « غنای » اثر هنری و تفاوت یک اثر هنری از لحاظ « غنا » ، عمق و ارزش صحبت کرد که مثلن بین دو اثر ، که هر دو « هنری » ارزیابی می شوند ، ولی کدام یک « ارزش » بیشتری دارند که آن یک مبحث جداگانه است .
اما پیش از گزاره ی دوم ، نخست باید :
اثر خویش را از یک اثر با مصرف عمومی تبدیل به یک اثر هنری بکنیم . که آن « اصولی » دارد .
امروز به ذهنم رسید چند نکته که راجع به عمق میدان تو عکاسی پرتره به ذهنم میرسه رو بنویسم
- یکی از مسایلی که متاسفانه خیلی از عکاسان به سادگی از کنارش می گذرند(که نشون میده درک درستی ازش ندارند و درکشون در حد همون با کمو زیاد کردن F عمق میدان کمو زیاد میشه)، عمق میدان است .
درسته با کم و زیاد کردن عدد دیافراگمتون عمق میدانتون(یا همون وسعت دیدتون یا وضوح اجزا عکستون) کمو زیاد میشه ولی واقعا خواهش می کنم چند ثانیه قبل از اینکه این عدد رو رو کمترین مقدار ممکن یا یه عدد همینجوری بذارید به این فکر کنید که عمق میدان میتونه روایت عکستون و داستان عکستون رو نشون بده پس لطفا سرسری اونو تنظیم نکنید. چیزی که من توی عمق میدان درک کردم این بود که مخصوصا وقتی تو محیط بیرونی قرار دارم تا اونجایی که میتونی با دیافراگم بالای مناسب سعی که بین المان های محیط طوری رابطه برقرار کنی که هم سوژه اصلی شما همون انسان باشه هم اینکه محیط رو دخیل کرده باشید . متاسفانه خیلی از عکاسا وقتی سر صحنه میرند اولین کاری که می کنند عدد دیافراگم برا حسب لنزی که دارن روی پایین تر عدد ثبت می کنند و فکر می کنند چون عکس عمق میدان کمی داره پس قشنگه. باید بگم به هیچ وجه اینطور نیست.برای ایجاد عمق میدان کم شما نیاز دارید تا حالو هوایی که در بک عکس شما یا در اطراف سوژه شما به وجود میاد نوعی پترن یا همون الگوی خاص داشته باشه و رنگ های متنوعی در اون به وجود بیاد .
به عکس های زیر از جو مک نلی دقت کنید
فایل پیوست 75426
فایل پیوست 75427
در رابطه با عکس اول فقط فرض کنید اگه عکاس اف رو روی 2.8 قرار میداد چه اتفاقی میوفتاد!
در عکس دوم هم میبینید عمق میدان و محل قرار گیری سوژه در عکس طوریه که با وجود وضوح کم بک گراند سوژه ترکیب زیبایی با سوزه اصلی ساخته است .
به عکس های زیر دقت کنید
فایل پیوست 75428فایل پیوست 75429
در این عکس ها با این با توجه به محیط زیبا با اینکه عکاس میتونست از عمق میدان بالا و ترکیب بندی های دیگه استفاده کنه میبینید که از عمق میدان کم استفاده کرده است . به بک گراند سوژه ها فلر ایجاد شده توسط خورشید و رنگ ها توجه کنید که در نتیجه استفاده از عمق میدان کم و مناسب چقد جلوه زیباتری پیدا کرده اند.
عمق میدان موضوع و روایت عکس شماست کمی قبل از شات زدن راجع بهش فکر کنیم.
مطلب بسیار مفیدی بود سهراب جان . دلم نیومد به دکمه تشکر بسنده کنم.
به قول عادل فردوسی پور : میتونم صحبت شما را قبول نکنم؟!!
جز اولین اصولی که در عکاسی پرتره یاد گرفتیم F کوچک و بالاترین فوکال لنت بوده
بهترین لنز های پرتره بازترین دیاف را دارن و بیشترین فوکال را نظیر 70-200 -135-85 و f2.8-1.8-1.4-1.2
صحبتی که شما اشاره کردید یک نکته کوچک و کم کاربرد هست
شما به عکسهای پرتره خودتون توی محیط باز نگاه کنید.از هر 100 عکس چندتای اون عمق میدان بالای 5-6 دارند؟!!
بله شاید در یک شرایط خاص و بشه ولی قائده نیست
فایل پیوست 75440
همین عکس هم به نظر من با f2.8 بسیار زیباتره...
امیدوارم بحث باعث ناراحتی نشود...
نظر شما به طور كلي درست هست. در مورد اين دو عكس بايد بگويم كه به نظر من اگر ما هم از اين لنزها داشتيم عكسمان به اين شكل مي شد.
فایل پیوست 75441
Canon EF 200mm f/2L IS USM Lens Review
واقعا برايم سوال شده است كه عمق ميدان اين لنزهاي تله با عمق ميدان كم به چه شكلي هست كه با لنزي چون 50 و 85 و يا حتي 135 قابل مقايسه نيست. از نظر اپتيكي هم بايد دليلي داشته باشد كه در اين عكسها مي بينيم عمق ميدان بسيار كم هست ولي از طرفي ديگر بكگراند داراي جزييات هست و كاملا محو نشده است.
نکته آنجایی هست که بولد کردم ، موضوع اینه که عمق میدان اونها واقعا اونقدرها کم نیست یعنی با شرط کادر برابر در مقایسه با لنزهایی مثل 50mm f/1.4 یا f/1.2 و 85mm f/1.4 یا f/1.2 عمق میدان لنز 200mm f/2 بیشتر هست! دلیلش اینه که درسته فاصله کانونی این لنز ۲۰۰ هست و خیلی بلنده و بلند برابر با عمق میدان کم هست اما ما برای اینکه بتونیم به کادری برابر با کادر عکسی که با لنز 85mm یا 50mm میگیریم برسیم باید خیلی از سوژه دور بشیم، و همین دور شدن از سوژه باعث افزایش عمق میدان می شه.
یک مثال میزنم : اگر من برای گرفتن یک عکس تمام قد از سوژه با لنز 100mm f/2 @f2 در فاصله ۱۰ متری سوژه باشم اگر لنز 200mm f/2 روی دوربینم ببندم باید برم در فاصله ۲۰ متری بایستم و این افزایش فاصله باعث میشه هر دو عکس در نهایت دارای عمق میدان برابر باشند! الان سوال پیش میاد خب پس چرا لنزهای سوپر تله ی آپرچر باز این قدر محبوب هستند اگر لنزهای ارزان قیمت 50 میلیمتری عمق میدان کمتری میدهند؟ جواب در میزان فشرده سازی لنزهای سوپر تله نهفته هست که باعث میشه پس زمینه زیبایی داشته باشند.
اگر پست های قبلی منو یا حتی تو جوزا نگاه کنید عکس های عمق میدان بالا زیاد میبینید از من و از نوع نوشتارتون من اینطور برداشت میکنم که اصلا متوجه نشدید منظور حرف من چیه
واقعا تاسف می خورم بعضی وقتا (بیشتر تو این سایت) با اینکه یه چیزیو بولد می کنم قرمز میکنم بازم سرسری خونده میشه و ثانیه ای روش فکر نمیشه! من بولد کرد قرمز کردم نوشتم عمق میدان موضوع عکس شماست سرسری تنظیمش نکنید مگر گفتم عمق میدان کم استفاده نکنید یا مثلا من عمق میدان زیاد استفاده می کنم . وقتی من تو باغ ارم از اف 1و4 استفاده می کنم دلیلیش اینه کادر شلوعه و المان ها رو نمیشه به راحتی بهم ربط داد (خوبه که قبلا هم با گذاشتن عکس توضیح دادم راجع بهش!!!).قبل از اینکه شروع کنید به من لنز معرفی کنید اونم در رابطه با عکاسی پرتره! کمی بیشتر نوشته منو مطالعه بکنید بلکه متوجه بشید اصن من راجع به چی صحبت میکنم.
در آخرم اگر فکر می کنید اون عکس رو 2.8 قشنگتره مختارید ولی من به چشم و درک جو مک نلی از عکاسی محیطی میشه گفت ایمان دارم و عمق میدان زیاد اون عکس باعث شده که المان ها باهم ترکیب بشوند . در اخر(هرچند خنده داره که اینو میگم) کمو زیاد کردن اف فقط یه مثال بود وگرنه شاید باورتون نشه منم میدونم عمق میدان به عوامل دیگه هم بستگی داره . جو هم خیلی از عکساشو رو 24 مم و اف 2.8 میگیره این به معنای عمق میدان کم نیست! در آخر هم کاش از کسی که اصول پایه عکاسی رو به شما یاد داد و گفت پایین تر اف بالاترین فاصله کانونی کمی هم راجع به ترکیب بندی و موضوع دار بودن عکس براتون صحبت می کرد
در آخر آقای نیما صدیق این هم جواب من به شماست : اگر فکر کردید به ما الان یه لنز 200مم اف 2 بدن و ما درجا این عکسا رو ثبت می کنیم باید بگم در کمال شرمندگی (به قول شیرازیا روم سیاه) زیادی اشتباه می کنید
فکر میکنم درک صحیحی از پست بنده نداشتید و بنده را متهم کردید که درک صحیح از پست شما ندارم!
اگر من سرسری پست شما را خواندم روم سیاه ولی شما هم قسمت خاکستری پست من را نخوندید و ناراحت شدید و حمله میکنید...
با ادم متعصب نمیشه بحث کرد
به قول صحبت های این روزهای محافل ادم تندرو برای مباحثه مفید نیست...
یاحق
خيلي ممنون شاهين جان. دقيقا عمق ميدان در 200 f/2 براي بستن كادر مشابه در مقايسه با لنزي همچون 85 1.4 بيشتر هم مي شود! در لينك زير هم تاييد اين گفته را مي توان مشاهده كرد. قبلا اين سايت را نديده بودم. ابزار بسيار جالبي براي مقايسه هست:
Bokeh simulator & depth of field calculator
به نظرتون اين منطقي هست كه ميزان محو شدن بكگراند را براساس سايت زير مقايسه كنيم ولي عمق ميدان را با سايت بالايي؟ به اين ترتيب راحتتر مي توان خروجي عكسها را بدون ديدن نمونه اي از آنها مقايسه كرد؟!
How much blur? - A visual background blur calculator
جالب هست بيشتر عكسهاي اين عكاس با همين لنز 200 f/2 هست. با اپتيك و نور نمي توان شوخي كرد براي ساخت عكس مشابه بايد از همين لنز استفاده كرد. در مورد عمق ميدان و فشردگي لنزهاي تله راه ميان بري وجود ندارد، بحثهاي ويرايشي و نورپردازي سر جاي خود هستند.
البته اگر من بودجه چنين لنزي را هم داشتم با توجه به ابعاد و وزن اين لنز و استفاده محدود از آن بعيد مي دانستم آنرا تهيه مي كردم و تست كردن چنين لنزي در حد هوس باقي مي ماند. هميشه گرفتن يك پرتره قدي با لنز تله ي بلند سريع آرزوي من بوده است. هيچ گاه با 50، 85 نتوانستم اين افكت را به وجود بياورم(حتي اگر هم بلار اين عكسها در مرحله ويرايش بالاتر برده شده باشد).
فایل پیوست 75457با توجه به صحبتهايي كه در بالا داشتيم در مورد اين عكس آخر، استفاده از لنز تله ي سريع نسبت به لنز 85 سريع منطقي تر است(200 f/2 در برابر 85 f/1.2). به اين ترتيب برگهاي بيشتري در محدوده ي فوكوس خواهند بود.
Canon EOS 5D Mark III
200mm/
ƒ/2/
1/640s/
ISO 500
فایل پیوست 75458
Canon EOS 5D Mark III
EF200mm f/2L IS USM
200mm/
ƒ/2/
1/320s/
ISO 200
در آخر از سهراب قابزلو تشكر مي كنم كه در ميان پستهايش به عكاسان به نام پرتره هم اشاره مي كند و باعث آشنايي ما با سبك آنها مي شود. اميدوارم اين كار ادامه پيدا كند.
دوست عزیز، پیشنهاد میگنم همین موضوعی که خودتون فرمودید رو امتحان کنید و نتیجه رو ببینید.
1. در مثال شما نمونه 100مم با 200مم هرگز کادر مشابهی ندارند که شما عمق میدان را مقایسه کنید. اندازه ی سوژه با تغییر فاصله بطور تقریبی مشابه میشود ولی چیزی که شما از قلم انداختید پس زمینه است. 200مم زاویه ی بسیار بسته ای دارد و با فاصله سوژه، پس زمینه کاملا محو میشود.
2.حرف شما صحیح است 200مم در 20 متری با 100مم در فاصله 10 متری ناحیه ی فوکوس مشابهی دارند( مثلا 20 سانتی متر) اما میزان بلور اصلا قابل مقایسه نیست.
3. رجوع کنید به Hyperfocal distance
سلام
فایل پیوست 75456
لینک عکس منتشر شده با کیفیت بالاتر در سایت 1x
https://1x.com/photo/1087966/latest:portrait
برای محاسبه عمق میدان که مشکلی وجود نداره سایت اولی و برنامه های موبایلی و ... رو میشه استفاده کرد ،برای محو شدگی بکگراند هم فکر کنم سایت دومی درست باشه ولی خب شاید اونقدر ها در عمل کاربردی نباشه چون تفاوت پرسپکتیو لنزها و فواصل مختلف پسزمینه تا سوژه یکم کار رو پیچیده میکنه منظورم اینه که نمیشه از روی یک عدد گفت فلان لنز در اینجا بهتر جواب میده اره اون سایت به ما یک عدد رو میده بر فرض که کاملا هم دقیقه ولی اون عدد خیلی نمیتونه به ما چیزی رو بگه ، چون (همان طور که خوب اون وبسایت هم میگه) پرسپکتو لنزها با هم متفاوته و این قضیه باعث تفاوت بکگراند ها میشه ، گاهی ممکنه یک بکگراند کمتر فشرده شده بهتر باشه و گاهی بلعکس . پارامترهای خیلی زیادی وجود داره.
دقیقا. یک سری چیزها هم مثل همین نور و پرسپکتیو لنز که خیلی خیلی مشکله (نمیخوام بگم غیر ممکن ولی فقط با منتاژ میشه درستشون کرد که اون بحثش جداست) که اونها رو در پست پراسس تغییر داد ، حتی عمق میدان رو هم میشه کاری کرد ولی اون دوتا رو نمیشه کاری کرد .نقل قول:
با اپتيك و نور نمي توان شوخي كرد
این 200mm f/2 از آرزوهای من هم هست :-D ولی ... :sorrow:
دوست عزیز به قسمت آخر صحبت بنده توجه نفرمودید.
بنده به نوعی دیگر همان صحبت شما رو در اونجا هم گفتم ، منظور من هم از جمله ای که آوردم همین بود که پرسپکتیو لنزها با هم متفاوت هست لنزهای تله اصطلاحا تصویر رو compress (فشرده می کنند) ، که این باعث میشه اجزا بکگراند بزرگتر بشن، نقاط خارج از فوکس بزرگتر میشن و ... منظور من از کادر برابر اندازه سوژه اصلی بود در آن مثال جا شدن سوژه به صورت تمام قد در کادر ، اصلا حرفی از پس زمینه نزدم. حالا اگر بخواهیم بکگراند تصویر در دو لنز 100mm f/2 و 200mm f/2 مقایسه کنیم (با شرط کادر برابر) ، از آنجایی که لنز ۲۰۰ میلیمتر بکگراند رو فشرده میکنه و اجزا اون بزرگتر میشن و محو تر به نظر میرسند ، در یک مثال اکستریم میشه مثلا لنز 24mm f/2 رو وارد مقایسه کرد و با شرط کادر برابر پسزمینه تصویر بسیار شلوغ و اجزا اون بسیار ریز خواهند شد (در حالی که عمق میدان یکی هست) . (اصلا دلیل اینکه لنزهای واید هیچوقت بوکه ی خوبی ندارند همینه ، اصلا ربطی به ضعف اپتیک اونا نداره ، مشکل اونها پرسپکتیو شون هست. ) ولی صحب جناب صدیق مقایسه دو لنز با f برابر نبود ایشان پرسیدند چرا در لنز 200mm f/2 بکگراند جزییات بیشتری داره نسبت به لنز 85 یا 50 (در بازترین آپرچر اونها) که این برمیگرده به عمق میدان بیشتر در لنز 200mm f/2 .نقل قول:
جواب در میزان فشرده سازی لنزهای سوپر تله نهفته هست که باعث میشه پس زمینه زیبایی داشته باشند.
ببخشید هزاران بار از همه دوستان ولی اگر این آف تاپیک رو نذارم واقعا به دلم میمونه . ناراحت میشم که میبینم بحثی که با تاثیر عمق میدان بر موضوع عکس شروع میشه تهش میشه مقایسه عمق میدان لنزهای مختلف و اینکه مشکلات ما در خروجی گرفتن نداشتن 200 و 135 و ... است . الان همین شان ارچری که دو صفحه راجع بهش حرف زده شد با 50 عکس میگیره سو برایسی که یکی از بهترین های گلاموره هر ویدیو یی ازش باز می کنی با 50 مم و متاسفانه همشون هم از مشکل نداشتن 200مم رنج بسیاری متحمل شدند و در گرفتن خروجی خوب موندند ! اصن کی گفته بهترین لنز پرتره این لنز ها هستند؟ . جو مک نلی چقدر کار زیبا با 14-24 و 24-70 داره؟
به زودی یک مطلب مفصل و خیلی جدی راجع به موضوع عکس مینویسم چون به نظرم مشکل ما ندونستن مسایل پایه عکاسیه...
البته طبق معمول میتونید بنده رو به متعصب بودن و تندرو بودن متهم کنید هرچند که هیچ اهمیتیم نداره
بسيار جالب هست كه بحث ها با جرقه اي كه سهراب زد در ادامه ي يكديگر پيش مي آيند. البته همه در راستاي عكاسي پرتره هست.
جمله اي كه فرموديد بسيار مهم هست..... اگر فرض كنيم يك لنز زوم خيلي سريع 70-300 در اختيار داريم، آيا مي شود در يك قاعده ي پيشنهادي گفت كه چه بكگراندي بهتر است فشرده تر شود(استفاده از 300) و چه بكگراندي نياز نيست فشرده شود(استفاده از 70)؟
اشكالي كه در استفاده از لنزهاي زوم مثلا 70-200 مخصوصا در محيطهاي باز ديده مي شود به اين شكل هست كه عكاس با ايستادن در يك موقعيت با زوم كردن عكس خود را مي گيرد. در حالي كه همين عكاس مي تواند همان كادر را به دو صورت بگيرد. 1- روي فوكال پايين به سوژه نزديك باشد و عكسش را بگيرد 1- از سوژه دورتر شود و با فوكال بالاتر همان كادر را ببندد.
فایل پیوست 75464
مطمئناً این عکس من فاصله ی زیادی با عکس های اساتید این فروم داره، تقریباً میشه گفت جزو اولین تجربه های من در این سبک هست
یه توضیحی بدم در مورد کار
برای از نور طبیعی به اضافه ی بازتاب با یک رفلکتور دست ساز! استفاده کردم
نقاطی از عکس اوراکسپوز شده که آگاهانه این کار رو انجام دادم، احساس کردم حس بهتری داره
فایل پیوست 75482
با سلام
اگر از گوشي اندرويدي استفاده ميكنيد ، اين برنامه جالب و كاربردي براي شبيه سازي بوكه و عمق ميدان در فواصل كانوني و ديافراگمهاي مختلف است .
Bokeh simulator/DOF calculator
خب امروز به خودم واجب دیدم نکاتیو راجع به موضوع در عکس و ارتباطش با عمق میدان و فاصله کانونی بنویسم
-در ادامه صحبت های قبلیم باید بگم که مهم ترین سوالی که هر عکاس باید قبل از عکس گرفتن از خودش بپرسه اینه : برای چی دارم عکس میگیرم و چه چیزی رو می خوام با عکسم نشون بدم ؟
جواب این سوال مسیر عکاسی رو برای شما مشخص میکنه و اینکه از ابزار چگونه استفاده کنم تا به هدفم برسم . خیلی جالبه که همه ما لیستی از شاخه های عکاسی با یه مشت تعریف مسخره میتونیم برای خودمون درست کنیم ولی واقعا چقد به درک از اون شاخه رسیدیم؟
خب بذارید راجع به عکاسی که مورد علاقه منه حرف بزنم . پرتره . پرتره قراره عواطف یا ویژگی های یک انسانو نشون بده.
اولین موردی که راجع به اون حایز اهمیته اینه 90 درصد عکاس ها در بخش چه تجهیزاتی تهیه کنم تا اخر عمرشون میمونند و شروع میکنن دسته بندی لنز ها و دوربین ها و اینکه کدومشون برای اینکار بهتره . نه اینکه بگم چیز بدیه ولی! اینکه ما تا اخر عمرمون خروجی نگرفتنمون رو داریم میذاریم پای نداشتن تجهیزات لوکس واقعا خنده داره .
نظر شخصی من اینه ما به هیچ عنوان چیزی به عنوان بهترین لنز برای عکاسی پرتره نداریم بعضیا میان سریع شروع به دسته بندی میکنن که نه 85 135 و 70-200 بهترین ها هستند . چرا؟! چون اعواج کمتری تولید می کنند و عمق میدان کمتری تولید می کنند؟ کی گفته برای گرفتن بهترین پرتره ها باید عمق میدان کمتر و فاصله کانونی بلند تر استفاده بشه ؟ نمیگم عمق میدان کمتر و فاصله کانونی بلند تر چیز بدیه اتفاقا ما عکاسای پرتره در استودیو ها و محیط بیرون از مشتریا معمولا با همین تنظیمات عکس میگیریم. این کار هم دلیل داره چون تمایل مشتری اینجور ایجاب می کنه . ولی اینکه بیایم این رو به صورت قطعی بگیم دلیل بر عدم درک ما در تعریف پرتره رو میرسونه.
-بعد از کنار گذاشتن بحث کلیشه ای تجهیزات میرسیم به دو مورد مهم : فاصله کانونی و عمق میدان
- بازم همون سوالو تکرار می کنم : چه چیزی میخواید تو عکستون نشون بدید ؟ واقعا خواهش میکنم به جوابی برسید و بعد شروع به عکاسی کنید . خب فرض ما اینه که میخوایم زیبایی رو در عکس نشون بدیم . الان در محیط هستیم . اولین کاری که میکنید نگاه به اطراف می کنید محیط زیبایی رو میبینید . دومین کاری که میکنید میدونید چیه ؟ فاصله کانونی رو روی بلند ترین مقدار تنظیم میکنید . میدونید چرا ؟ چون آسون ترین کاره و اون استاد شریفی که عکاسی یاد داده برامون راجع به ترکیب بندی و اینکه اعوجاج و ... چیز بدی نیست صحبت نکرده . ولی بذارید فقط یک نکته رو اشاره کنم . شما تمایل دارید زیبایی یک شخص رو نشون بدید . اگر بتونید زیبایی اون شخص رو در ترکیبی از زیبایی محیط نشون بدید کار شما چند برابر زیباست. چون شما دیگه فقط یک المان زیبا ندارید و عکس شما مجموعه ای از المان های زیباست . حالا فرض دیگه بر اینه که محیط شما المان ها به صورت پراکنده هستند و نمیشود ترکیبی از آنها رو به زیبایی نشون داد . اینجاست که عمق میدان کم و فاصله کانونی بالا برای شما بافت و رنگی از اون المان های پراکنده رو نشون میدون که باز هم در ترکیب با سوژه شما زیبا نشان داده میشود .یکم مساله رو خطری تر کنم و بگم تو عکاسی نود شما میخواهید فرم را نشان بدهید . عکاسی هست به اسم ایگور امل کوویچ . اکثر عکس های این هنرمند سیاه سفید هستند چرا؟ چون در سیاه سفید فرم بهتر نمایش داده میشود . وقتی به دقت نگاه کنید میبینید که اکثر عکس ها در محیط هایی گرفته شده که فرم در اون محیط ها به شدت فراوان است و با عمق میدان زیاد اون ها رو به ترکیب عکس اضافه کرده است .اگر این هنرمند شروع میکرد با فاصله کانونی بالا و عمق میدان کم در محیط عکاسی میکرد چقدر المان زیبا رو به خاطر عدم درک درست از هدف عکس از دست داده بود ؟
-چرا فصله کانونی مهمه به دو دلیل : عمق میدانی که ایجاد میکنه و مساله اعوجاج .مساله عمق میدان رو که گفتم میمونه اعوجاج . ماشالله عکاس ها از اعوجاج فراریند چون فکر میکنند اگر چیزی بزرگ تر یا کوچکتر یا از فرم در اومده نشون داده بشه زشت میشه . در صورتی که کنترل اعوجاج باعث میشه عکس های شما جلوه جدید تر و زیباتری رو پیدا کنه . میدونید چرا می گن 85 بهترین لنز پرتره است؟( در صورتی که همه میدونیم با 85 وقتی میخوایم کلوز آپ بگیریم صورت معمولا دچار اعوجاج میشه ). چون در صورت کنترل اعوجاج چشم ها که کانون اصلی یک عکس پرتره هستند بزرگ تر و زیباتر از بقیه اجزا صورت نشون داده میشوند . چرا در محیط بیرون میگن مناسبه چون شما میتونید هم عمق میدان کمی داشته باشید هم با رعایت فاصله مناسب هنوز نشون بدید از محیطتون استفاده کردید .
-چرا عمق میدان ؟ چون(علاوه بر مساله نور) خیلی از حسی که میخواید به بیننده برسه با عمق میدان میرسه و حرفایی که تو پست قبلی گفته شد .
اگر حرفای من براتون قابل درک نیست . از عکاسای ماکرو یا منظره یا حیات وحش یا خیابانی همین سایت که عکاسای خوبی داخلشون وجود داره بپرسید چرا از این عمق میدان ها و فواصل کانونی استفاده می کنند
دراخر اضافه کنم اینا نظرات منه میتونید یاد بگیرید ازش میتونید بذاریدش کنار ولی خواهشا از این حرفام بحث های کلیشه ای و چت رومی درست نکنید
بحث خوبی بود اما سوال اولی که مطرح کردید بی پاسخ ماند : "برای چی دارم عکس میگیرم " ؟
پاسخ به سوال اول مقدمه ای است بر درک عکاسی و به طور کلی هنر . امروز بیشترین بحثی که عکاسان با آن درگیر هستند بحث های تکنیکی و فنی است و تقریبا هیچ جا از فرم و هارمونی صحبتی نمی شود. در حرف های خود شما هم وزنه مطلب به سمت بحث تکنیکی سنگینی می کرد که البته هر عکاسی که مقداری در این باب مطالعه داشته باشد بر این مسائل آگاه خواهد بود. اما به تصور من آنچه که باید بیشتر درباره آن مطالعه کرد و اندیشید و تجربه کرد تجربه حسی است که از عکاسی و هنر حاصل می شود و اینکه غایت عکس و عکاس چیست. البته این صحبت بنده نقد مطالب مطرح شده نیست بلکه اظهار ناخرسندی است از اینکه چقدر انرژی ما صرف این می شود که به همدیگر ثابت کنیم در اشتباه هستیم ولی کمتر کسی است که از خودش بپرسد در حال حاضر من در کجا هستم؟ و چطور می توانم از تقلید به سبک برسم؟
اما در حالت کلی عقیده من این است که در زمینه پرتره باید تعریف ها را یک بار دیگر بررسی کنیم ، اولا ایده گرفتن از اثار عکاسان بزرگ برای یادگیری روش مناسبی است اما در مرحله ای که عکاس بخواهد بر اساس جهان بینی خود ، به سبک برسد ناخوشایند و نامطلوب است. پس بهتر است آثار عکاسان مورد علاقه مان را در حد خودشان مورد توجه قرار بدهیم و نه اینکه بخواهیم دقیقا جا پای آنها بگذاریم چون قرار نیست ما شماره 2 آنها بشویم.
نکته دیگر اینکه فارغ از بحث های تکنیکی و تاثیر لنز های مختلف بر خروجی عکس ، چیزی که مهم است این است که عکاس در آثارش یک روند رو به رشد داشته باشد . برخی افراد هستند که دوره ای عکس خوب می گیرند ، سپس عکس بد می گیرند و باز این چرخه تکرار می شود. چیزی که باعث می شود آثار یک هنرمند ارزشمند شود این است که با بررسی سیر زمانی تکامل و بلوغ در آثار آن هنرمند دیده شود. و این مسئله که عرض کردم بسیار مهم است.
من شخصا بر این عقیده هستم که اگر یک عکاس با یک دوربین کراپ و لنز 50 ، با جهان بینی مشخص و طی مسیر تکامل عکاسی کند بسیار ارزشمند تر از آن است که کسی با بهترین تجهیزات و دانش تئوری ، مرتب بین عکس خوب ، معمولی و بد درجا بزند.
دوستان جدا از اینکه این مطالب غیر مرتبط با تاپیک عکس های ارسالی از دوستان رو شهید میکنه ... جهت مراجعات بعدی و دسته بندی شده موضوعی هم مشکل ایجاد میکنه ... لطفا در تاپیک های مرتبط ادامه بدهید ... الان برنامه آندرویدی و بحث های پست های آخر چه ربطی به تاپیک پرتره داره ... به اعتبار فروم ضربه میزنه ...
البته مباحثه پيرامون عكاسي( كه البته بيشتررجوع به پرتره داشته) خوب است. من موافق نيستم كه اعتبارفروم را خدشه دار ميكند ولي بااينكه نبايد اينجا بحث ميشد مخالفتي نيست. كاش تاپيكي باز ميشد بانام مثلا ( درباره پرتره!) ياهمچه چيزي... وانجا بحث ميشدتاهم مباحث قابل دسترسي مجتمع ميبود وهم اينجا شلوغ نميشد. ببخشيد ، اف شد
اينجا براي بحث بهتره!
http://forum.akkasee.com/f90/t2518.html
دوست گرامی ، سوژه فوکوس نیست ...
شما فکر میکنید مشکل از بک فوکوس باشد ؟ ویالرزش دست ؟ ویا ...
اگر 1/80 سرعت اگزیف درست باشد ، احتمال می رفت از دقیق نبودن نقطه ی فوکوس باشد . ولی با این حال ، چون هیچ نقطه ی فوکوس دقیقی روی لباس کودک ، جلوتر و عقب تر هم نیست ، احتمال می دهم از لرزش باشد ...
من تعجب مي كنم كه به برخي از بحث ها در اين تاپيك برچسب آف تاپيك يا چت زده مي شود. مطالبي ارزشمند و و در عين حال بسيار مهم كه تا به حال در هيچ يك از مراجع و مقالات عكاسي چيزي در موردش با اين كيفيت و كميت نديده بودم.
به نظر من با توجه به اينكه فعالان و متخصين پرتره در اين تاپيك جمع هستند بهتر هست نوشتن مطالب در در مورد مباحث تئوريك در كنار اشتراك گذاشتن عكس در همين جا باشد تا تاپيكي ديگر. بحث اخير من و شاهين بذرجمهري يك بحث پايه اي بود كه كاملا مورد نياز يك عكاس پرتره محيطي مي باشد و در راستاي بحث خوب شروع شده توسط سهراب بود.
باز هم از مطالب نابي كه شاهین بوذرجمهری آنها را با ما به اشتراك گذاشت تشكر مي كنم و از طرف خودم از شاهين به دليل قطع شدن بحث عذر خواهي مي كنم.
ضمنا يادآوري مي كنم كه عكسهاي منتخب اين تاپيك را در تاپيك عکسهای منتخب پرتره مي توانيد مشاهده نماييد و اين تاپيك صرفا براي ارسال عكس نيست. و اينجا تالار گفتگو هست؛ تَكرار مي كنم تالار گفتگو.
عکس حالت خاصی از چهره کودک را به تصویر کشیده است نگاه تعجب آمیز کودک به یک سو وسیله ای که در دستش است نشان از واکنش کودک به یک محرک جدید میدهد.
candid بودن عکس و نوری که سوژه در آن قرار دارد به زیبایی عکس کمک کرده
در رابطه با ادیت به نظرم اگر فضای بالای سر کودک کمتر بود و اون بوکه ای که در سمت راست عکس می درخشد حذف میشد بهتر بود.
کدام ورژن 85 استفاده میکنید؟
فایل پیوست 75502
frequency separation
با سلام به همه دوستان
D610
Sigma 50mm f1.4 Art
فایل پیوست 75505
در ادامه صحبت های قبلی یکی دیگه از مهم ترین مواردی که باید به درک برسه کاراکتر عکس میباشد . برای اینکه حرفام واضح باشه مثال میزنم . شاید شنیده باشید بعضی عکاسا برای اینکه از سوژه ای عکاسی کنند چند روز رو با اون سوژه عکاسی می کنند . دلیل این کار چیه ؟ به خاطر اینکه کاراکتر سوژه رو بشناسند و بتونند بهترین نور سنجی و کادر بندی و عمق میدان رو برای اون سوژه به تصویر بکشند. اگر با مشتری کار کرده باشید حتما براتون پیش اومده که مشتری عکسیو انتخاب می کنه که شما شاید هرگز حتی اونو به کسی نشون ندید .
دلیل این موضوع اینه که بر اساس موضوعی که دارید عکاسی می کنید مشتری شما کاراکتر خودشو در اون عکس دیده . پس شما باید وقتی که تونستید بفهمید چه چیز رو در عکس میخواهید نشان دهید در مرحله بعد به شناخت کاراکتر مربوطه بپردازید . تمام مسایلی که ممکنه به سادگی ازش بگذرید مث نور سنجی و عمق میدان شما رو در نشون دادن کاراکتر سوژتون کمک میکنه و فقط به اینجا ختم نمیشه اون پوز و ویرایش شما هم مراحلی هستند که طی میشوند تا شما بتونید کاراکتر سوژتون رو نشون بدید . برای اینکه یکم مساله رو باز کنم عکاسی طبیعت رو مثال میزنم . شما در طبیعت با کاراکتر محیط و نور سروکار دارید . اگر به عکس های عقیل احمدی در غروب نگاه کنید یک چیزی رو متوجه میشید . بر خلاف اکثر عکاسها که از غروب سعی میکنند تمی فانتزی نشان دهند ایشون سعی میکنند کاراکتر غروب رو همونجوری که هست نشون بدند و این رو شما میتونید از نوع اشباع رنگ هاشون و نورسنجیشون و سایه ها و هایلایت هایی که در عکس وجود دارد بفهمید . در عکاسی ماکرو شما با کاراکتر یک حشره و یا ... سروکار دارید و اگه نتونید به درک صحیحی از رفتار اون حشره و عمق میدان و... برسید هیچ وقت عکاس ماکرو خوبی نمیشید .
چیزی که خیلی روش تاکید میکنم اینه که مشخصه های موضوع عکاسیتون رو شناسایی کنید . به قول پیتر هرلی عکاسی 90% روانشناسیه و 10%عکاسیه . دلیل این حرف اینه که شما بیشتر وقتتون رو صرف شناخت نور و کاراکتر و ... عکستون می کنید . وقتی که موضوع عکستون مشخص شد اونوقت که باید دقت کنیم چه عمق میدانی و چه نوع نور سنجی مناسب این کاراکتره . سعی نکنید دنبال یک فرمول باشید . فرمول های از جمله همه سایه ها باید روشن شوند و عمق میدان حتما باید کم باشد و ... . اتفاقا به عنوان یه توصیه میگم اگر واقعا میخواهید ذهن ببینند رو کنجکاو کنید سعی کنید از سایه ها به صورت بهینه حتما استفاده کنید . وقتی قراره مثلا زیبایی رو نشون بدید باید بدونید چشم ها جاهایی هستند که میتونید بیشترین سرمایه رو روی اون بذارید . فرم بدن و رنگ های که استفاده میشوند عواملی دیگه ای هستند که میتونید روی اون تکیه کنید .
برای اینکه صحبت هام بدون مثال نباشند یه مثالی هم میزنم . عید پارسال من از یک گیتارسیت(بسیار خوب) میخواستم عکس بگیرم . با توجه به پیش فرض ذهنیم اولین کاری که کردم چینش نورپردازی رو انجام و از سوژه خواستم که پوز بگیرد تا من عکس بگیرم ولی هرچی بیشتر عکس میگرفتم بیشتر ناراضی میشدم .اینشد که جرقه ای به ذهنم زد . تمام اون چینش رو بهم زدم و فقط از یک تک نور استفاده کردم و از سایه ها عمیق برای دراماتیک کردن عکس استفاده کردم و به سوژه گفتم که فرض کن من نیستم و فقط بزن و بخون . وقتی شروع کردم عکس گرفتم باورم نمیشد که چقد عکس ها فرق می کنند . انگار تازه داشتم اون کاراکتر موزیسینی که مد نظرم بود تو عکس نشون میدادم .
فایل پیوست 75509فایل پیوست 75510
و با اجازه آقا پدرام از این عکسشون استفاده میکنم
فایل پیوست 75511
شاید از کات شدن بالا سر و ریم لایتی که استفاده شده باشه خوشم نیاد ولی این عکس کاراکتر داره و نوع ویرایش و کادر و لبخند سوژه و نوع نگاهش داره به من کاراکتر رو نشون میدم و همین برای اینکه این یک عکس پرتره در معنای واقعی باشه کافیه
نتیجه اینکه بعد از اینکه فهمیدید چه چیز رو میخواهید نشون بدید شروع کنید کاراکتر رو درک کنید و از نور سنجی و عمق میدان مناسب و پوز و ویرایش مناسب استفاده کنید تا اون کاراکتر رو به تصویر بکشید .
سلام
فایل پیوست 75535
6 دی
لنز 24-105
24 میلی متر
يک اکتاباکس 47 اينچ بالا دست راست
rovelight 600b
فایل پیوست 75537