صفحه 4 از 5 نخستنخست 1 2 3 4 5 آخرینآخرین
نمایش نتایج : از شماره 31 تا 40 , از مجموع 41
Like Tree166تشکر

موضوع: نقد عکس شماره ۳۷

  1. #31
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    November 2006
    نوشته ها
    231
    تشکر شده
    2147
    تشکر کرده
    817

    پیش فرض

    کورش گرامی
    نخست باید بگویم که هر اثری، قابلیت نقد و بررسی را ندارد، که اگر داشت خود شما این کار را می کردید!
    جان کلام شما در نوشتار نخست، تنها بیان این مطلب بود که عکس مورد نظر، فاقد ارزش لازم برای نقد و بررسی است! شما چند پرسش فرا نهادید و خود به تمام آنها پاسخ منفی دادید! یعنی از هر زاویه که می خواستید این عکس را واجد شرایط نقد بدانید، به نظر خودتان غیرممکن می نمود!
    اگر جز این است، می توانستید بجای رد کردن و نه گفتن و نمره ی منفی دادن به عکس، به عکاس آن، یاد بدهید که چگونه با همین عناصر موجود، ثبت بهتری داشته باشد.
    جالب اینجاست که شما حتا این عناصر را محدود و ناقص و یکی از مهمترین دلایل بطلان عکس دانستید!

    وقتی عکسی را نقد می کنیم، تنها باید از آنچه که در عکس می بینیم، سخن بگوییم. چون ما که هنگام عکاسی، آنجا نبوده ایم که بگوییم کادرت را باید اینطور می بستی یا فلان چیز را در عکس می گنجاندی! شاید اصلاً صورت این مرد سوخته یا به شکلی باشد که کل تصویر را دگرگون کند و هیچ جذابیت بصری برای عکاس، باقی نگذارد.
    دقت کنید که از چه سخن می گویم!
    ناقد، تنها باید عناصر موجود در عکس را ببیند و آنها را به چالش بکشد! نه اینکه، برای عکاس، تعیین تکلیف کند که اصلاً نباید به اتکای این عناصر، عکس میگرفت! این یعنی زیر سؤال بردن کل موجودیت و ماهیت عکس! یعنی مردود کردن و باطل دانستن عکس!

    اکنون سخن بر سر این است: یک عکس که ارزش وجودی اش را انکار کرده ایم چگونه می توان نقد و بررسی کرد؟!
    چیزی که از پایه و اساس، باطل است، چه خمیرمایه ای در خود دارد که بشود درباره اش اندیشید و سخن گفت؟!

    ببینید. در حیطه ی تخصص اصلی من یعنی ادبیات و فلسفه، چنین چیزی که شما می فرمایید، هرگز امکان پذیر نیست!
    بارها پیش آمده که شعری یا مقاله ای به دست من رسیده که به هیچ وجه، جای ویرایش و اصلاح نداشته است.
    گاه در برخورد با بعضی نوشته ها نه تنها هیچ راهکاری برای بهتر شدن شان در دست نیست، بلکه انسان دلش می خواهد سرش را محکم به دیوار بکوبد.
    این حقیقتی است که بسیاری از آثار که ادعای هنری دارند، تنها درخور سطل زباله اند و هیچ کاری برایشان نمی توان کرد!
    اگر هر اثری، ارزش نقد دارد پس چرا بزرگان و صاحب نظران در هر عرصه ای از هنر و اندیشه، تنها به نقد آثاری می پردازند که سرشار از اهمیت و ارزش برای بررسی هستند؟!
    حتا برای کوبیدن یک اثر، سراغ اثری نمی روند که به نیم نگاهی هم نمی ارزد و نزد جامعه ی هنری، پشیزی نیز به شمار نمی آید!

    لازم نیست در این باره، بیشتر بگویم و دلیل بیاورم.
    ناگفته پیداست که بسیاری چیزها هستند که قابلیت نقد و بررسی ندارند و اصلاح پذیر نیستند.
    من این را بارها آزموده ام.
    اوایل، گاه می شد که می کوشیدم متن ارسالی کسی را درست کنم. چند جایش را تغییر می دادم، می دیدم هزار جای دیگرش می لنگد.
    کار به جایی می رسید که حس می کردم باید خودم از اول بنشینم چیزی بنویسم که دیگر به متن پیش روی من ارتباطی نمیتواند داشته باشد! و این یعنی هیچ! حتا باید بگویم زل زدن و پرداختن به آن متن سرتاسر غلط و باطل، با من کاری میکرد که واقعاً برای چند لحظه می دیدم که قدرت فکر و قلم را از من نیز گرفته است و تا دقایقی دیگر از من یک ابله خواهد ساخت!

    آری، اگر اثری از پایه و اساس، باطل باشد، نه تنها اصلاح پذیر نیست، که اصلاحگر را نیز با خود به سراشیبی تباهی خواهد انداخت. فقط کمال همنشین نیست که منتقل میشود. زوال و نقصان همنشین هم اثرگذار است.

    به هر روی، شما و دیگر دوستانی که با شما همصدا شده اند، در واقع همگی، این اثر را باطل شمرده اید. و یک اثر باطل، نقدپذیر نیست!
    اصلاً سابقه نداشته است که عکسی برای نقد هفته، برگزیده شود و کمتر از ده تشکر بگیرد! بگذارید برای درک مطلب، مبالغه بورزیم و بگوییم: دکتر روشن گرامی که با یک سرفه هم می توانند دهها نظر را جلب کنند و خیلی ها را به سوی خود بکشانند، اما عدم مقبولیت این عکس، همه را رویگردان کرد! کمتر کسی این عکس را واجد ارزش برای نقد دانست! این یعنی که نباید اصلاً انتخاب میشد. تعارف که نداریم.

    سخن بر سر یارگیری و تشکیل جبهه های مخالف هم نیست!
    من نیز اگر این عکس را عکسی مردود و باطل می دانستم، یا با خاموشی ام تنور بحث را بقول دکتر روشن، سرد می کردم یا با آتش سخنم بحثهای پوشالی را می سوزاندم و به خوش آمدن و بد آمدن هیچکس نمی اندیشیدم.
    اما من این عکس را قابل نقد دانستم. نمی گویم شاهکار است. بلکه سستی ها و کاستی هایی هم دارد. ولی نه چندان که بخواهم عکس را پاره کنم و دور بیاندازم.


    حامد
    nmroshan، Moty و viva_utopia تشکر می‌کنند.

  2. #32
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط eternal نمایش پست ها
    آقا قرار نشد زرنگی کنید!!فرار به جلو نکنید دیگه. شما یه سوال پرسیدی حالا نوبت منه....
    فرار رو به جلو ؟
    ببیند کتاب تری برت که نمیتواند سند باشد . اصلاً این تری برت در دنیای هنر جایگاهش چیست که بشود دسته بندی اش را ملاک قرار داد .
    اینکه همه در زمینه نقد عکس کتاب برت را نگاهی انداخته اند بخاطر فقدان منابع ترجمه شده در باب نقد عکسه .
    بارت [که گمون میکنم رابطه محکمتر و شناخته شده تری نسبت به برت با عالم هنر دارد] در مود مقوله دسته بندی میگوید :

    از همان قدم اول ، یعنی دسته بندی (اگر بخواهیم مجموعه ای را شکل دهیم ، حتماً باید دسته بندی کنیم و به کمک نمونه ها دست به تحقیق بزنیم) ، عکاسی ما را از سرش باز میکند . بخش بندیهای مختلفی را که به آن تحمیل میکنیم به طور مشخص یا تجربی اند (حرفه ای ها / آماتورها ) ، یا بلاغی (چشم اندازها/اشیاء/پرتره ها/بدن برهنه ها) و یا زیبایی شناختی اند (رئالیسم / پیکتوریالیسم) به هرحــــــــــــال نسبت به عکاسی جنبه بیرونی دارند بی آنکه ربطی به ماهیت آن داشته باشند و صرفاً صورت جدیدی هستند از آنچه قبلاً [به صورتهای دیگر مثل نقاشی] بوده است .
    -اتاق روشن / پارت دوم


    همونطور که گفتم من اصراری ندارم که این عکس دسته بندی بشه ، اصلاً اعتقاد دارم که نمیشه دسته بندی بشه ،و شما هستید که دارید از عکس دفاع میکنید و تازه دسته بندی تری برت هم برایتان حکم محکمات را دارد ، لذا شمایید که باید بفرمایید در کدام دسته بندی قرار میگیره تا بتونید از گفته ها و از عکس متبوع خودتون دفاع کنید !
    ویرایش توسط ahmad.abaee : Tuesday 30 April 2013 در ساعت 00:13
    nmroshan، alonebaby، jahangir و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  3. #33
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    حامد عزیز

    دقیقاً بحث من هم از ابتدا همین بود ، که این عکس فاقد ارزش لازم واسه نقد شدنه .
    دوستان و از جمله خود شما اعتقاد اشتید و دارید که این نظر من و احتمالاً کورش بی پایه و اساسه و مبتنی بر یک سری منطق دودویی کم اهمیت و غیر قابل درکه و مستدل نیست . متعاقباً بنده هم در مورد نظرات شما که در حمایت از عکس قلم فرسایی نموده اید همین نظر را دارم .
    از اونجایی که ذهنم درگیر این گپ و گفت بود ، سعی کردم با ارائه نمونه هایی مطلب رو از دید خودم واکاوی کنم و گفتنیها رو گفتم .


    در مورد اینکه منتقد باید در مورد چگونه بهتر شدن کار هم نظر بدهد ، که فرمودید

    بجای رد کردن و نه گفتن و نمره ی منفی دادن به عکس، به عکاس آن، یاد بدهید که چگونه با همین عناصر موجود، ثبت بهتری داشته باشد
    به منتقد چه ربطی دارد؟؟؟منتقد منتقد است،معلم که نیست ! یک اثری به وجود آمده ،حالا فیلم است،نقاشی است،عکس است،خلق شده، و وقتی مورد قضاوت قرار میگیرد دیگه وقت ای کاش و اگر و اما نیست . شمای خالق اثر قبل از به وجود آمدتش،در حین به وجود آمدنش و حتا بعد از آن فرصت داشته ای که در مورد اثر خودت فکر کنی . حالا که پاپلیک شده،به نمایش درآمده،یعنی توی خالق اثر ، همه آنچه را که درست میپنداشتی به کار بسته ای!
    منتقد کارش به نقد کشیدن است،اثر را نقد میکند،گاهی مثبت،گاهی منفی،گاهی میانه و شمای خالق اثر اگر بدانید چه کرده اید،روند تولیدتون اگر آگاهانه بوده باشد (که باید باشد) خودتون میفهمید کجا رو باید اصلاح کنید،کجا رو باید تقویت کنید و چه و چه...

    از طرفی بلافاصله حرف خودتون رو عوض میکنید و میگید
    وقتی عکسی را نقد می کنیم، تنها باید از آنچه که در عکس می بینیم، سخن بگوییم. چون ما که هنگام عکاسی، آنجا نبوده ایم که بگوییم کادرت را باید اینطور می بستی یا فلان چیز را در عکس می گنجاندی! شاید اصلاً صورت این مرد سوخته یا به شکلی باشد که کل تصویر را دگرگون کند و هیچ جذابیت بصری برای عکاس، باقی نگذارد.
    من که نفهمیدم منتقد باید در مورد بایدها و نبایدهای تکنیکی عکس نظر بده یا نده!!؟!

    جالب اینه که میفرمایید
    وقتی عکسی را نقد می کنیم، تنها باید از آنچه که در عکس می بینیم، سخن بگوییم.
    اما خودتون قائل به این امر نیستید و امواج دریا و یال اسبهای وحشی و سیاه چاله یقه مرد را در نقد خود به شکلی کاملاً شاعرانه به عکس ربط میدهید و در مقام دفاع هم میگویید که اینها را میبینید و حالا هر کی هرچی میخواهد بگوید .

    مثالهایی هم که از موارد کاری خودتون زدید قابل لمس نیست و بنظر من مثال مع الفارغ است .

    در مورد تشکر کردن از عکس اینها هم من نظری ندارم ، اصلاً تشکر داشتن یا نداشتن پای یک عکس ملاک نیست . هست؟

    اتفاقاً بنده به عنوان کسی که این عکس را پاره میکردم و دور میریختم،خیلی خوشحال میشدم اگر حتا یک نقد هم درباره اش نوشته نمیشد !
    برای بحث آموزشی اش هم پست اول کورش کفایت میکرد .
    چیزی که من رو تهیج به نوشتن میکنه،نقدها یا نظرات به شدت دور از واقعی هست که شما و دیگر دوستان رو عکس مینویسید و حیف است که همینطور بی پاسخ بمانند .

    باقی بقایتان

    پ.ن : خیلی علاقمندم که جناب روشن هم در این بحبوحه به ما ملحق بشن و نظرشون رو نذارن واسه آخر که بیشتر حکم فصل الخطاب را پیدا کند !

  4. #34
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    November 2006
    نوشته ها
    231
    تشکر شده
    2147
    تشکر کرده
    817

    پیش فرض

    احمد جان گویا شما اصلاً به نوشته ها توجه نمی کنید و تنها آنچه را که خود در سر دارید، می خواهید بر زبان بیاورید!

    روی سخن من با کسی بود که باید به نوشته های او نیز دقت می کردید!
    من سخن جناب کورش را به چالش کشیدم که در مورد نقد گفته بودند: «می تواند مجالی باشد برای گفتگو پیرامون آنکه این عکس چگونه بهتر میتوانست باشد؟».

    دقت کردید؟!!
    ایشان گفتند برگزیدن این عکس برای نقد باید بدین دلیل باشد که ما معلوم کنیم که این عکس چگونه می توانست بهتر باشد!
    من هم خطاب به ایشان گفتم حالا که شما هر اثری را نقدپذیر می دانید، بفرمایید خودتان به عکاس این عکس بیاموزید که چه باید میکرد تا عکسش بهتر میشد.
    دقت کردید؟!!

    نظر من خلاف نظر ایشان است و هرگز قائل به این نیستم که یک اثر مردود و باطل را به نقد بکشیم و بخواهیم به عکاس آن درس بدهیم که چگونه میتوانست عکس بهتری بگیرد.

    نخست، یک مطلب را درست بخوانید و سپس به دنبال کشف ضد و نقیض در سخنان نویسنده ی آن باشید.
    این از این.

    اما در مورد اینکه ما باید با توجه به عناصر موجود در یک اثر، آن را نقد کنیم، هنوز هم می گویم که آری چنین است و نقد من نیز بر همین پایه، استوار میباشد و دلایل سخنم را نیز چند بار تکرار کرده ام.
    لازم نیست موج و اسب و آتش از موهای این مرد، بیرون بزند تا بیننده به یاد این چیزها بیافتد. بلکه نشانه و رهیافتی برای این یادآوری کافیست.

    البته می دانم تا صبح قیامت هم اگر این گفتگو ادامه یابد شما حرف خود را تکرار می کنید. و البته در نوع خود جالب است. می پرسید چرا؟

    عکسی که باطل باشد، اینهمه گفتگو نمی طلبد و بخصوص کسی که آن را مردود و لایق پاره کردن و دور انداختن می شمارد، نهایتاً به یک نه بسنده میکند و هرگز خود را درگیر یک بحث کشدار و بیهوده نمیسازد!
    اگر این عکس از نظر من مردود بود چه بسا اصلاً چیزی نمی گفتم و از کنارش بی اعتنا می گذشتم.
    عکسی که هیچ سخنی برای گفتن و هیچ خمیرمایه ای برای اندیشیدن و پژوهیدن نداشته باشد، چرا من باید زمان و انرژی ام را بر سر آن بگذارم؟!!

    بگذریم.
    شما کار خودتان را بکنید و آسوده باشید که دیگر پاسخی از من نخواهید گرفت. چرا که احساس من به نوشته های شما دقیقاً احساسی است که شما ادعا می کنید نسبت به این عکس دارید و هم اینک نیز گفتم در برابر آنچه که از اساس، مردود باشد چه واکنشی خواهم داشت. همین مقدار سخن را نیز برای آن دیگرانی نوشتم که چون شما نمی اندیشند. و آن دیگران، گمان نمیکنم دیگر نیازی به ادامه و تکرار این بحث داشته باشند.

    وانگهی، در عرصه ی نه گویی و باطل خوانی، عده ی شما بیشتر از دو سه نفری است که این عکس را کمی قابل نقد دانسته اند. پس نگرانی تان بیهوده است که بخواهید یک تنه برخیزید و در مقابل یک جریان عظیم از نادانی و گمراهی که در این تاپیک به راه افتاده است، بایستید و پرچم روشنگری برفرازید!

    .
    Moty تشکر می‌کند.

  5. #35
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    بله متوجه شدم...سپاس بابات اینهمه روشنگری!
    بهتر میدونم جواب گوشه و کنایه های شما رو هم ندم تا بیش از این جو تاپیک رو به آلودگی نکشید .

  6. #36
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Amateur نمایش پست ها
    مطمئن باشید اگر شما تنها یک «نه» می گفتید (که همه ی نوشتار شما نیز البته محتوایی جز این نداشت) من نمی گفتم بهتر است که این نه ی شما نزد خودتان بماند!
    اما روی سخن شما با نقد من بود که آن را از درجه ی اعتبار، ساقط دانسته بودید (بدون اقامه ی هیچ نقد دیگر و حتا هیچ استدلالی). برای هر کسی آسان است که در برابر هر سخنی، فقط بگوید: «نه».
    این نه گفتن، زمانی ارزشمند است که یک دنیا سخن و اندیشه در پس پشت داشته باشد. نه اینکه گوینده، تنها به نخستین احساس خود چون بزرگترین ارزیاب و سنجشگر جهان در برخورد با هر عکس یا هر اثری پشتگرم باشد و چشم و گوش را یکسره بر هر نقد و نظر دیگری فرو بندد!



    نقل قول نوشته اصلی توسط Amateur نمایش پست ها
    عکسی که باطل باشد، اینهمه گفتگو نمی طلبد و بخصوص کسی که آن را مردود و لایق پاره کردن و دور انداختن می شمارد، نهایتاً به یک نه بسنده میکند و هرگز خود را درگیر یک بحث کشدار و بیهوده نمیسازد!
    اگر این عکس از نظر من مردود بود چه بسا اصلاً چیزی نمی گفتم و از کنارش بی اعتنا می گذشتم.
    عکسی که هیچ سخنی برای گفتن و هیچ خمیرمایه ای برای اندیشیدن و پژوهیدن نداشته باشد، چرا من باید زمان و انرژی ام را بر سر آن بگذارم؟!!
    صرفاً جهت یاآوردی!

  7. #37
    كاربر فعال eternal آواتار ها
    تاریخ عضویت
    December 2012
    نوشته ها
    543
    تشکر شده
    5609
    تشکر کرده
    4214

    پیش فرض

    در هر صورت از همه دوستاني كه در اين بحث شركت كردند و نگذاشتن تنور نقد شماره 37 سرد بشه تشكر ميكنم. اگر آزادي بيان و انديشه با رعايت حقوق و احترام متقابل انجام بشه موجب تنوير افكار و بهبود نگرش ميشه.دوستان در فضايي دوستانه آراء خودشون را مطرح كردند اگر قرار بود يادگيري اتفاق بيافتد، رخ داد. اينكه حالا اين عكس(خوب يا بد ،زشت يا زيبا و و و) مجموعه بوده يا خير؟در چه ژانري تائيد شده و باقي مسائل بلاخره بزودي مشخص خواهد شد مهم برداشتي بود كه بايد از ميانه اين مباحث دستگير ما ميشد...
    ویرایش توسط eternal : Tuesday 30 April 2013 در ساعت 07:36
    nmroshan، mSafdel، Asri و 5 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  8. #38
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38312
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض

    جناب آبایی عزیز
    من اصلا خودم را در زمینه نقد عکس در سطحی نمی‌دانم که بخواهم صحبتی به عنوان فصل الخطاب انجام دهم. این رویه ای هم که در این تاپیک شاهد هستید تنها بخاطر آن ایجاد شده است که در نقش یک Manager برای این تاپیک هستم و نه هیچ چیز بیشتر. و بحث من در پایان هفته نیز در همین راستا بوده است.
    اما دعوت شما را نمی‌توان نادیده گرفت.


    در مورد این عکس واقعیت آن است که اطمینان صددرصدی نداشتم که قابل بحث باشد. بیشتر نوعی درخواست مشورت از دوستان آگاه بود.

    اما در این چند روز که صحبتهای دوستان را خواندم، استفاده زیادی کردم. یعنی در خلال همین گفتگو که اصلا این عکس قابل بحث هست یا نه، دوستان به نکات جالبی اشاره کردند که برای من بسیار مفید بود. و به سایر دوستان هم توصیه می کنم که این صحبتها را از ابتدا و با دقت بخوانند.





    الان به نظر من این عکس قابلیت بحث دارد. نه به عنوان یک نقد کلاسیک اما می‌توان در موردش از زوایای خاصی صحبت کرد.

    ۱- یکی از موارد قابل بحث در مورد عکس این نکته است که چرا این عکس آنقدر مخاطب را به خیال‌پردازی وادار می‌کند! اصلا هدفم ورود به دنیای داستان پردازی در مورد عکس نیست بلکه می‌خواهم به چرایی این مساله بپردازم که چرا با دیدن عکس وارد وادی خیال می‌شویم. عکس ممکن است قابلیت نقد کلاسیک را نداشته باشد اما می توان در این زمینه صحبت کرد که چه چیزی در عکس وجود دارد که به سختی می توان پس از دیدن آن، در خیال غوطه ور نشد و هر کسی بسته به تجربیات ذهنی خود، چیزی را به خاطر نیاورد.


    ۲- مساله دوم، نشان ندادن است. این نشان ندادن برخی چیزها در کادر عکس. انتخاب حداقلی. هنر نشان ندادن. تصمیم گرفتن در مورد نشان ندادن کار مهمی است.


    به گمان من دو نکته فوق ارتباط نزدیکی با هم دارند. یعنی همین نشان ندادن است که باعث تخیل می‌شود هر چند همه علتش نیست. این نشان ندادن انتخابی است که باعث می‌شود بیننده به داستان سرایی وادار شود.

    ۳- رابطه عکس و واقعیت همیشه از بحث های مهم نظری عکاسی بوده است. برخورد این عکس با واقعیت، یک برخورد خاص است. این تکه تکه کردن واقعیت و پرت کردن یک قطعه آن به سوی بیننده، هر چند یک تشبیه اغراق آمیز است اما به نظرم همین باعث تاثیر خاص عکس بر مخاطب می‌شود.









    عکسی که در خاطرم می‌آید، عکس زیر از مارگارت بورک وایت است:

    130430-nmroshan-7100.jpg

    عکسی که بورک وایت سرصحنه فیلمبرداری فیلم North Star مایلستون از هنرپیشه‌ای که نقش افسر آلمانی را بازی می‌کرد، گرفته است. ادعایی ندارم که عکس مورد بحث ما در حد و اندازه عکس بورک وایت است اما تاثیرات مشابهی را باعث می شوند. خودداری از خیال پردازی در مورد این افسر و خشونت رفتاری او، کار آسانی نیست.


    ----
    عکس انتخابی این هفته کاری بود از آقای حامد نکته‌سنج که در تاپیک عکسهای سیاه و سفید فروم ارسال شده بود.
    ----

    پی‌نوشت: این بحث‌ها و نوع برخورد کاربران محترم فروم با آن، حس خاصی را ایجاد می‌کند. مانند گروهی که در کوچه‌ای مشغول اجرای تئاتر خیابانی هستند و چند بیننده مشتاق کار آنها را از نزدیک می‌بینند و ابراز علاقه می‌کنند و بقیه سعی می‌ کنند که زیاد به اینها نزدیک نشوند و از دور نگاه می‌کنند.
    Amir Mohebi، Amateur، Halalzadeh و 14 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  9. #39
    كاربر ويژه Amir Mohebi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    July 2004
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,436
    تشکر شده
    8698
    تشکر کرده
    8560

    پیش فرض

    سلام

    به عنوان كسي كه معمولن اين تاپيك را دنبال مي‌كند اما مشاركت نداشته (فقط يك‌بار چيزي نوشتم!) اجازه مي‌خواهم تا علتش را عرض كنم، چه بسا شخص ديگري نيز مثل من فكر كند.

    براي من با ديدن عكس مورد نقد دوحالت پيش مي‌آيد؛ يا از عكس خوشم مي‌آيد يا به نظرم معمولي‌است. اغلب در حالت اول وقتي متوجه تاپيك مي‌شوم كه حرف‌هاي معمولي زده شده و مشتاق نقدهايي بهتر مي‌مانم، با اين آگاهي كه فاصله قابل توجه خود را براي نوشتن"خوب" در مورد عكس درك مي‌كنم. اما در مورد عكس‌هايي كه نميفهمم، سعي مي‌كنم تاپيك را دنبال كنم و قضاوت نكنم و "بازيركي تحقير نكنم هر معماي شگفتي را..."، گاهي به توانايي افراد در "نگاه" خوبشان غبطه مي‌خورم و چيزي ياد مي‌گيرم و گاهي ملول مي‌شوم از توانايي سخنوري انسان.

    اما به نظرم دايره بسته مخاطبان اين تاپيك چيز عجيبي نيست، هرچه عكس خاص‌تر باشد، مخاطبان محدود‌تر و شركت كنندگان در بحث نيز محدودترند.

    با اين حال معترفم كه خيلي اوقات امكان مشاركت داشته‌ام اما تنبلي كرده‌ام.
    nmroshan، Amateur، alonebaby و 3 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    امير علي محبي
    نورپردازی پرتره در استودیو | [instagram: amir_talkbylight]

  10. #40
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    سلام

    ممنون جناب روشن عزیز

    مطالب خوبی بود .
    هنر نشان ندادن ، در سینما البته بسیار کاربردی تر مینمُاید ، چه آنکه اونجا دست راوی برای روایت نکردن به همان اندازه روایت کردن ، بازتر است تا در عکاسی .
    نتیجه طبیعی این نشان ندادن میشود به کار افتادن قوه خیال . و کاملاً هم طبیعی است .
    اما در عکاسی ، راه رفتن روی لبه تیغ است . یک وقت یک عکسی میشود و یک وقتی هم نمیشود و مبتذل میشود .

    مثالی که شما آوردید خیلی نشانه دارد تا ذهن را هدایت کند . اولین نشانه اش همین کلاه و یونیفرم نظامی است . بعد هم همونطور که خودتون اشاره کردید ، سر تراشیده و زخمها و زاویه پایین به بالای دوربین . همین هاست که عکس را گویا میکند و این نشان ندادن خوب جواب میدهد . برداشتی که از عکس میشود برای همه ما یک سمت و سو دارد ، با کمی اختلاف .
    اما در عکس مورد نقد ، واقعاً نشانه ها گویا نیستند ، محدود ، گنگ و خیلی عمومی . برداشت دوستان رو هم اگر مرور کنیم ، به این اختلاف بیش از حد برداشتها پی میبریم . این عکس موفق نیست ، اگر خیالپردازی را معیار قرار دهیم ، که بلاخره برای هر چیزی میشود یک چیزی خیال کرد و یک غرابتی در ذهن کشف کرد . زمانی میشد برایش موفقیت فرض کرد ، که مثل عکس نمونه شما ، ذهن همه‌یمان را به سمت و سویی پیش میبرد و تخیلمان را هم به سمت چیزی که مدنظر عکاس بوده،محدود میکرد .

    یک مثل دیگر که از کارهای نیکسون،به نظرم رسید و بی مناسبت با روز مادر هم نیست :


    خیلی دوستداشتی نیست ؟
    حتا اگر ندانیم که سوژه زن و بچه عکاس هستن .
    بنظر من همه حسی که باید منتقل بشه،به تمامی و به کمال منتقل میشه بدون اینکه ما چهره زن یا زیبایی و معصومیت نی‌نی رو در عکس ببینیم . فقط بخاطر نشانه ها .



    دارم فکر میکنم اگر به قول دوستم حامد ، تا صبح قیامت هم این بحث ادامه پیدا کنه ، گویا چیزی نیست که بتونه نظرم رو عوض کنه .
    در طول این گفتگو اگر طوری حرف زدم ، یا تند و تیز نظر دادم و دوستان رنجیدن عذر میخوام .
    ویرایش توسط ahmad.abaee : Wednesday 1 May 2013 در ساعت 12:30
    nmroshan، kiavash، Usef Bagheri و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

صفحه 4 از 5 نخستنخست 1 2 3 4 5 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •