اگر قیمت 5dmii کاهش پیدا کنه من با کله میرم توش
اگر قیمت 5dmii کاهش پیدا کنه من با کله میرم توش
داود معانی
در مورد دکمه ها :
منی که با کنون سری 1D کارمیکنم وقتی 7دی میدن دستم همون اول برای روشن و خاموش بی اختیار میگم : "ای بابا این 7دی یادت باشه گیج نشی"
وقتی 5دی مارک 2 میدن دستم هم باز بدک نیست اما کارکرد دکمه ها با سری وان فرق داره مخصوصا تغییر ایزو و وایت بالانس. و کمی هم جابجایی نقطه فوکوس بازم باید سر ایزو ووایت بالانس حواسم باشه. از طرفی خود 7دی و 5دی هم فرق دارند. جسارتا دیگه با رده 500 دی که کاری ندارم . 4رقمی ها هم مورد بحث من نیست.
اما اینکه بدنه های سری وان به هم شبیه است توجیه خوبی نیست. پس میخواست یکی نباشه؟ مقایسه بین نیکون سری Dx و DXXX و غیره بود نه بین D3 ,D3x D3s D4 . خوب نیکون به نحو جالبی چیدمان رو حفظ کرده است. به نحوی که منی که فقط چند بار با D700 و چند بار هم با نیکون سری D2 کارکردم در مقابل دوربین D7000 شاگردم گنگ نبودم. فقط از بدنه پلاستیکی و سایزش جا خوردم. حد اقل دنبال دکمه ها نگشتم.
در مورد منو ها حرفی نمی زنم اما تا جایی که دیدم در نیکون خیلی کمتر از کنون برای تنظیمات نیاز دارید که به منو مراجعه کنید. بیشتر کارها از روی بادی انجام مشه.
آنچه مد نظر آرش عزیز است زمانی بیشتر نمود پیدا می کند که مثلا عکاسی دو بدنه متفاوت از کانن داشته باشد ، بدون شک آرایش دکمه ها و تفاوت در چینش آنها در مواقعی که نیاز به سرعت عمل هست باعث اشتباه خواهد شد. عکاس حیات وحشی را فرض کنید که همزمان 40 دی ، 7 دی و 1 دی اس داشته باشد !
یا فرض بفرمائید چند عکاس (همه کاننی) برای عکاسی شب رفته باشند و یکی واردتر باشد و جمع آموزشی باشد و آن بدنه خدا مجبور باشد در تاریکی در بدنه های مختلف از (350 دی تا 5 دی ) دنبال فلان دگمه یا تنظیم باشد ! هر چقدر هم اوستای کانن باشد بازهم به مشکل برخواهد خورد.
همزمان 350 دی و 50 دی داشته ام ، اوایل پدیده منع قبلی آزارم می داد تا به شرایط جدید عادت کردم . بعدها که 7 دی گرفتم اوایل انگشت شست دست چپم بحران هویت گرفته بود!
حالا به فرض اگر زمانی بخواهم بدنه فعلی ام را حفظ کنم و بدنه دیگری بخرم چون کلا حوصله ندارم ! باید دنبال بدنه ای باشم که آرایش دکمه هایش تا حد ممکن شبیه 7 دی باشد !
در خصوص دگمه خاموش و روشن حق با دوستان است. پشت دوربین باشد، یا بالا باشد؟ بالا سمت راست باشد یا سمت چپ ؟ روی 7 دی بارها اتفاق افتاده که حین روشن کردن دوربین مد عکاسی را به اشتباه تغییر داده ام ! ولی هرچه باشد از سمت راست بهتر است. مگر دست راست چند انگشت دارد ؟
در واقع نمی دانم طراحان کانن چه مرگشان است ؟ یا در پروسه طراحی یک بدنه جدید، همه میخواهند فعال باشند و کاسبی کنند ؟ یا محدودیتهای فضای داخلی بدنه و جاگذاری مدار و دگمه ها باعث این همه نوآوری می شود ؟ یا تیم طراحی در تقسیم وظایف بین انگشتان دو دست به توافق نرسیده اند ؟ یا مکررا طراحان چپ دست جایگزین راست دستها می شوند ! یا شاید با توجه به تفاوت در اندازه بدنه ها قبل از تولید حداقل در مورد خوش دستی و سهولت کاربرد، آزمایشات عملی بین تعدادی از کاربران صورت می گیرد ؟ یا موارد دیگری که بی خبریم ..... خلاصه مساله کمی عجیب و غریب است. هر چند چیدمان دگمه ها برای عکاسی که یک بدنه دارد چندان مهم نیست....
اصغـرمحمـدی
در خصوص عکاسی حیات وحش من روی 7دی c1 ,c2 c3 را برای حالات مختلف تنظیم کرده بودم (پرنده های بزرگ،پرنده های کوچک و پرنده ها در حال پرواز) عملا اگر قرار باشد کسی تا سوژه را میبند دوربینش را تنظیم کند باید عکاسی حیات وحش را فراموش کندحتی اگر 3 بدنه مثل هم داشته باشد.در هاید هم که همه چیز تحت کنترل و تنظیم شده است و نیاز به سرعت عمل نیست.
در مورد عکاسی شب باید دیافراگم،سرعت شاتر و ایزو را تنظیم کرد و فکوس را منوآل،کدام یک از این کارها روی بدنه های مختلف پیچیده و عجیب است؟
اگر هم خواستید بدنه جدید بگیرید مارک تری بسیار شبیه 7دی است و اصولا نیازی به جستجوی فراوان نیست.
خدا رو شکر هم دکمه روشن خاموش چند سالیست جایش فیکس شده و تا جمعی را از نگرانی اینکه ایندفعه قرار است دوربین خود را از کجا روشن خاموش کنند رهایی دهد.(اصولا من نمیدانم روشن خاموش کردن دوربین چند بار در روز انجام میشود و چرا انقدر حیاتیست که همیشه بر سر آن بحث وجود دارد)
اصغر جان در خصوص پارگراف پایینی هم ابتدای بحث را بخوان اگر نخوانده ای.(تغییرات در هر رده بسیار کم است،طراحی رده ها هم متفاوت است و آن صورت نیست که هر رده با نسل قبلی تغییرات اساسی داشته باشد مگر در موارد خاص) اینکه سیاست کارخانه این باشد که طراحی همه رده ها مثل هم نباشد ممکن است به نظر ما خوب نباشد ولی دلیل بر چیزی که شما یا آرش گفتید نیست به نظر من.
در کل میشود برای هر موردی یک معادله با چند عامل تاثیر گذار فرض کرد که اگر چنین شود و چنان شود و چنان باشد بعدش چنان نخواهد شد.اگر کسی میخواهد سه رده از دوربینها را که هر کدام هم متعلق به یک دوره هستند را استفاده کند کارخانه تعهدی نداده است که بتواند چشم بسته با همه آنها کار کند.
جالبه هنوز تمام فروم عکاسی (بزرگترها و کوچکترها) سر چیدمان کلیدها بحث میکنند و این بحث همچنان ادامه دارد !!!
باور بفرمایید مسئله به اندازه چند صفحه مطلب بزرگ نیست.
بهرجهت به اینهمه پشکار و پیگیری دوستان تبریک میگم.
مهدی دانشپایه
http://500px.com/daneshpayeh
هر گونه انتقاد، پیشنهاد، ویرایش، ایراد، نق نق، غرغر و غیره کاملا آزاد است.
سلام،
امیدوارم همه خوب باشید :) ( چه کنونی چه نیکونی)
1. این نوشته را از دید یک نفر که به طراحی صنعتی، طراحی، تفکر راجع طراحی یک محصول، طراحی واسط کاربری یا ... علاقه مند است بخوانید ! ( نه یک مدیر فروم عکاسی که Canon ای است !)
2. اینجا نمیخوام ارگونومی Canon با Nikon رو مقایسه کنم، بلکه نزدیک بودن، شبیه بودن، یکپارچه بودن یک فلسفه طراحی بین یک یا چند محصول از یک کمپانی مد نظر من هست !
3. برام جالبه که دوستان در بدیهیات شک میکنند. یا بهانه می آورند ! ( مسعود جان با شما هم هستم )
دوستان یکپارچگی طراحی در بین محصولات یک شرکت ( یا حتی در بین یک محصول مشترک بین چندین برند ) یک مزیت غیر قابل انکار است.
قبل از اینکه آرش اون پست اول رو بزنه که این بحث شروع بشه من یک سری عکس آماده کرده بودم که چنین بحثی را شروع کنم. مانند همان دیاگرام های که در تاپیک 50D و 60D فرستاده بودم.
اما اینترنت قطع شد و بعد دیدم آرش پستی ارسال کرده است، بعد منصرف شدم. طرح من این بود ! همان عکس هایی که آرش ارسال کرده از Dpreview با چند مدل بیشتر را دانلود کنید. همه را در یک فایل جدید در فتوشاپ باز کنید. حالا به وسیله یک خط زخیم هر دکمه را با یک رنگ روی بدنه های مختلف به هم وصل کنید ! مثلا عکس پشت 7 دوربین را انتخاب کنید بعد تمام Play Button ها را با آبی، تمام Delete Button ها را قرمز تمام ISO ها را بازرد و ....
یک الگوی تقریبا نامنظم عجیبی پدیدار خواهد شد !
دوباره تاکید میکنم، یکپارچگی طراحی یک مزیت غیر قابل انکار است. در برخی مواقع این مورد از حالت مزیت خارج شده و به یک باید تبدیل میشود.
البته لازم نیست من بگم! منبع در این مورد در اینترنت بسیار هست، دوستان کارشناس طراحی صنعتی و ... بیشتر میتوانند توضیح دهند.
اما راه آسان تری هم هست. به وسایلی که دور و برتان هست دقیق نگاه کنید. کنترل از راه دور تلویزیون، گوشی تلفن همراه، گوشی تلفن های بی سیم خانه، مانیتور، Case کامپیوتر، دوربین ، ریش تراش برقی و ... یا حتی نرم افزارهای نصب شده روی کامپیوترتان.
کمی از دوربین DSLR فاصله بگیریم .
چند مثال میزنم.
کلید وصل ارتباط در گوشی موبایل شما کجاست؟ چه رنگی است؟ ( کلید وصل سبز است و سمت چپ)
موبایل مادر پدر دوستان و همکارانتان را ببنید .
موبایل فعلی من دکمه های قطع و وصل اش رنگی نیست، اما از لحظه اول بی اراده برای برقراری تماس از دکمه سمت چپ استفاده کردم.
حالا دنبال همین دکمه روی تلفن بی سیم خانه تان بگردید.
عموما کلید Power روی Case ها بزرگنر از کلید Reset روی بدنه Case هست. 2 سال پیش یکی از کامپیتورهای محل کارم این الگو رعایت نشده بود ! 2 3 بار اشتباه بدجوری کردم ! اول فکر کردم کسی که کامپیوتر را اسمبل کرده اشتباه کرده است بعد دیدم با کمال افتخار روی دکمه ها Label نیز خورده است ! ( اخر سر خودم جای کلید ها را عوض کردم )
اگر به منزل یکی از اقوام بروید و تلویزیون آنها با آنچه شما در خانه دارید فرق کند با احتمال بسیار زیادی برای کم و زیاد کردن صدای تلویزیون 2 3 ثانیه بیشتر مکث نمیکنید. ناخداگاه میدانیم آن دکمه های بزرگتر وسط کنترل یکی مربوط به صدا است و دیگری مربوط به کانال ها
چرا اگر یکی از محصولات Apple مثل IPod Touch را داشته باشید میتوانید به راحتی با IPad و IPhone و حتی با IPod قدیمی تر کار کنید؟ ( کار کردن با اولین محصولی از اپل که میخرید آسان است چون واسط کاربری آن چه از لحاظ سخت افزار چه از لحاظ نرم افزار بسیار ساده است. کار کردن با محصولات بعدی که از این کمپانی میخرید نیز آسان است چون همان سادگی به شدت به صورت یکپارچه و بسیار شبیه در Device جدید نیز رعایت شده است.)
دوستان می پرسند مگر یک عکاس با چند بدنه کار کرده است یا کار میکند و یا همزمان کار میکند ؟
خیلی ها ! تعداد بسیار زیادی !
چند نفر از دوستان همین فروم را میشناسید که اول دوربینین مثل 400D داشتند بعد 40D گرفتند بعد یا 7D خریداری کردند یا 5D Mark II. این فقط مربوط به فروم ما یا عکاسان ایران نمیشود. مثلا به فروم POTN بروید و به امضا کاربران سر بزنید.
نکته اصلی دقیقا همین موردی است که جناب برهانی فرمودند.
یک مثال دیگر از نرم افزار ها
من شدیدا به کمپانی Adobe و محصولاتش علاقه مندم. بسیار بسیار بیشتر از Google و Apple و حتی بیشتر از Microsoft :)
یک مثال خوب و یک مثال بد از بهترین و معروف ترین نرم افزارهای این شرکت میزنم !
مثال خوب:
Adobe Photoshop Element با Adobe Photoshop حدود 450 دلار اختلاف قیمت دارد. پس یعنی خواستگاه و بازار هدف این دو محصول به نظرم بسیار متفاوت است. پس چه دلیل وجود داره این همه واسط کاربری این دو محصول به هم شبیه باشند و حتی Short Cut ها دقیقا مانند هم باشند !؟ اگر کاربری به نرم افزار گرانتر Upgrade کرد سختی بسیار کمتری خواهد کشید و راحتتر و بسیار سریعتر با محیط جدید کار خواهد کرد.
مثال بسیار بد :
از Adobe Lightroom، Adobe Photoshop استفاده میکنیم.
اکثرا هم به عنوان یکی از ویرایش های پایه یا برای بریدن و یا برای صاف کردن از CROP استفاده میکنیم. حال به الگوی زیر نگاهی بیاندازید
کلید میانبر (Shortcut) برای Crop در این دو نرم افزار
Photoshop : C
Lightroom : R
بدتر از آن اینکه هر دو این کلید ها در نرم افزار مقابل یک عمل دیگر انجام میدهد ! در فتوشاپ R یعنی Rotate و در لایتروم C یعنی Compare !
این مورد از نظر من بسیار بسیار عذاب آور است. کافی است برای اینکه ببنید آدم های بسیاری هم عقیده من هستند به فروم Adobe و بخش پشتیبانی محصولات مختلف Adobe سر بزنید و ببنید همین یک مورد چند بار تکرار شده است.
خب همه اینها را گفتم
پس یکپارچگی طراحی و شبیه بودن رده های دوربین های مختلف Canon بسیار مهم است. به همه دلایلی که می دانیم و گفتم.
ممکن است کسی بگوید برای دوربین های عکاسی حرفه ای این موضوع یک مزیت است و نه یک باید. ( از نظر اینکه مثلا تیراژ گوشی های موبایل خیلی بیشتر از دوربین است و یا کاربران آن بیشتر و غیره )
بحث بر سر این مورد ( که یکپارچگی طراحی برای دوربین یک مزیت است یا یک باید) به نظرم سلیقه ای است. از نظر من یکپارچگی و شبیه بودن فلسفه طراحی در یک محصول High End نه چندان ارزان یک باید است.
به نظر من در رده دوربین هایی که من استفاده میکنم و به آن فکر می کنم ( نهایت کلاس 5D ) بهترین طراحی مربوط به 7D و بعدش 5D Mark III بوده. در 7D تفریبا همه چی همان جاست که باید باشد و در 5D III این فلسفه تقریبا رعایت شده است.
حالا یکی میاد به من میگه:
" آقا جان یعنی طراحان شرکت Canon اندازه تو نمی فهمند ؟!"
قطعا طراحان کمپانی وحشتناک بزرگی مثل Canon هم از من بیشتر در مورد طراحی اطلاع دارند و هم بیشتر بازخورد مشتری را میدانند.
من چه میدانم چرا دکمه های سمت چپ پشت 6D حذف شده است !
شاید به خاطر محدودیت فنی بوده ! مثلا آنتن Wifi آنجاست.
شاید به خاطر سلیقه طراحی بوده .
شاید آنها راحتتر میتوانند تغییر را تحمل کنند.
شاید سیاست کلی آنها اینقدر یک دست بودن نباشد و دوست دارند هی مدل ها و چینش های مختلف را رعایت کنند.
شاید هنوز فکر میکنند به بلوغ در چینش نرسیده اند !
شاید هم پس از خانواده 7D 60D 600D و 5D Mark III احساس کرده اند که به یک ثبات رسیده اند پس باید منتظر 7D II و مثلا 70D باشم.
ولی من مشتری Canon که به نظرم باید طراحی یکپارچه بین دوربین های مختلفش وجود داشته باشد، انتظار دارم یک گروه طراحی به این بزرگی زودتر به ثبات برسد.
ارادت فراوان!
شاد باشید
پی نوشت:
در هر صورت اینجا هستیم تا کمی در مورد علایقمان صحبت کنیم. کمی از فضای سیاسی اقتصادی دور باشیم.کسی با کسی دعوا ندارد.
اگر هم اینقدر مته به خشخاش گذاشتم و توضیحات و مثال های زیادی زدم برای این بود که خدای نکرده سو برداشتی نشه و یا سوتفاهم پیش نیاد. ( نمیدونم چرا اینقدر جدیدا این موضوع در فضای مجاری پیش میاد)
هنوز هم ترکیب فول فریم های Canon مثل 5DII و 5DIII با 24-105 را میبینم قند توی دلم آب میشود ! بسیار زیبان ! حتی 6D از جلو هم همان شکل و شمایل را دارد.
نوشتن این پست زمان بسیار زیادی برد که در بین نوشتن پست آقای محمدی و مسعود جان ارسال شد.
ولی هرچه باشد از سمت راست بهتر است. مگر دست راست چند انگشت دارد ؟
روشن خاموش پنتاکس زیر دکمه شاتر است . با همون انگشت شاتر روشن میشه. تازه اونوری هم حالت فنری داره قبلا مال لایو ویو بود الان دیافو میبنده
نه آقا تکذیب میکنم. دنیا برای راست دست ها طراحی میشه. من که از نظر راحتی هیچکدوم فرقی نداره چپ راستشیا مکررا طراحان چپ دست جایگزین راست دستها می شوند !
امیر دانش
http://www.amirdanesh.com
متن زیر مطلبی است تحلیلی از آقای علی پاکزاد که در پایگاه خبری "خبرآنلاین" در مورد افزایش قیمت ارز و بررسی وضعیت بازار و محصولات عکاسی منتشر شده است .
تحلیل بسیار خوبی است از اوضاع کنونی بازار که خواندن آن را به دوستان پیشنهاد می کنم :
"
دوربین های دیجیتال، بازاری در کما/ دوربین کالایی مصرفی است یا سرمایه ای؟
65 درصد از واردات دوربین های عکاسی به کشور را دوربین های دیجیتال ارزان قیمت تشکیل می دهند.
کالای صفر، اصطلاحی است که در ادبیات اقتصادی برای کالاهای فراوان به کار می برند، در کتابهای اقتصای تا یک دهه پیش تنها مثال ملموس برای کالای صفر (کاملا مجانی) فقط هوا بوده اما با رویکردهای جدید فناوری در سالهای اخیر می بینم به حجم کالاهایی که قیمت شان تا حد صفر نزول کرده افزوده شده و در این میان محصولاتی طی طریق مونولوگ به دیجیتال را پشت سر گذاشته باشند در صدر فهرست قرار می گیرند.
هزینه تولید یک عکس امروز به صفر نزدیک شده، و همین مسئله در عمل بازار دوربین های دیجیتال را در تمامی عرصه ها گسترش داده، فرهنگ استفاده از دوربین دیجیتال طی یک دهه گذشته به حدی عمومیت یافته که بسیاری از کالاها برای پیدا کرده هویت مجبور به ایجاد ارتباط با این محصولات شده اند.
تلفن های همراه بهترین مثال برای این مفهوم است، بازار کامپیوترهای خانگی مثال ملموس بعدی است ، امروز نداشتن یک دوربین دیجیتال بر روی گوشی همراه یا کامپیوتر خانگی نوعی نقص محسوب می شود.
البته همین در هم آمیختگی تکنولوژیکی علی رغم هم افزایی هایی که در برداشته به نوعی برای کالاهای تک کاربردی محدودیت هایی به همراه آورده است، دوربین دیجیتال عکاسی به صورت یک کالای مطلق در این فضا تحت فشار قرار گرفته و بنابراین تولید کنندگان این کالا به دنبال فضاسازی جدید، هویت سازیهای نوین و در نهایت افزودن توانمندیهایی بر محصولات خود هستند که به نوعی محصول خود را از تک بعدی بودن خارج کنند.
افزودن امکانات نرم افزاری که امکان ویرایش عکس را بر روی دوربین فراهم می سازید از همین دست فرایندهاست، یا حتی ارایه دوربین هایی که هویت بصری گوشی تلفن همراه را تداعی می کنند.
به هر شکل این عمل و عکس العمل در بازارها یکی از دلایل رشد محسوب می شود، زد و خوردی اقتصادی که در نهایت محصول نهایی آن پیشروی است، پیشرویی که امروز در بازارها تجربه می شود با سرعتی فوق تصور انجام می گیرد، زمانی که عمر فناوری از چند قرن در قرن بیستم به چند سال تقلیل یافت امروز عمر فناوری ها روز شمارند و برای آنکه عرضه کنندگان بتوانند سهمی از این بازار پر سرعت را از ان خود کنند باید خود بر سرعت خود بیفزایند.
در این سرعت بالا اما رصد بازارها می تواند امکان پیش بینی را به فعالان بازار بدهد تا قبل از رسیدن به لبه پرتگاه در پیچ های تند، به موقع فرمان را بچرخانند.
دوربین های دیجیتال در بازار ایران مشابه بازارهای مادرش در کشورهای توسعه یافته عمری در حدود دو دهه را پشت سر گذاشته است، دوربین هایی که با ورودشان به بازار تا به امروز علز رغم عمر کوتاه مسیر طولانی را طی کرده اند.
دوربین های کند و با کیفیت پایین دیروز، امروز دیگر جایی برای دوربین های مونولوگ قدیمی باقی نگذشته اند، دوربین های ارزان و سهل الوصولی که شعار هر خانواده یک دوربین را به هر فرد یک دوربین تغییر دادند، این تغییر شعار حداقل در کشور مانند ایران به معنی رشد 400 درصدی بازار هدف، اما ایا واقعا این اتفاق در بازار ایران افتاده است؟
Untitled10.jpg
بازار ایران
بازار ایران یکی از مستعد ترین بازارها برای جذب کالاهای مصرفی با فناوری روز محسوب می شود، در این بازار دوربین های دیجیتال از همان ابتدا با استقبال مواجه شدند و کاهش قیمتی تدریجی شاهد افزایش گسترده مشتریان و بازار این دوربینها در کشور هستیم.
دوربین هایی که از کارکردهای آماتوری و خانگی تا سطوح حرفه را به خود اختصاص داده و در عمل دوربین های مونولوگ را از بازار خارج کرده اند.
آمارهای گمرک نشان می دهد واردات این نوع دوربین ها از سال 85 تا سال 91 به طور متوسط سالانه حدود 410 هزار دستگاه بوده، البته روند ورود غیر مجاز و همراه با مسافر این کالا به کشور تا دو برابر این میزان برآورد می شود.
نکته قابل توجه آنکه متوسط قیمت دوربین های وارد شده در حدود 200 دلار بوده که به خوبی نشان می دهد که بخش عمده ای از بازار مربوط به دوربین های دیجیتال آماتوری است.
IMAGE634862520478163915.jpg
نگاهی به ترکیب برندهای وارد شده به بازار هم گویای وفاداری بازار به برندهای شناخته شده ای مانند نیکون، کنن است، البته برندهایی مانند سونی ، کاسیو و المپوس نیز در این بازار سهم خود را داشته اند ولی به دلیل آنکه ثبت اطلاعات گمرکی درسالهای مورد بحث با دقت کافی صورت نگرفته نمی توان سهم بازار دقیقی را از این طریق استخراج کرد.
ولی رشد بازار دوربین های دیجیتال در واردات دوربین به خوبی قابل نمایش است سهم واردات دوربین های دیجیتال وارداتی نسبت به کل دوربین های وارد شده به کشور در حال حاضر حدود 65 درصد است.
اما از سوی دیگر می بینیم یک اتفاق که کل بازار کالاهای وارداتی را تحت تاثیر قرارداده است، دوربین های دیجیتال را نیز متاثر کرده است.
انتقال تقاضا از بازار رسمی به غیر رسمی
افزایش قیمت ارزش باعث افت واردات دوربین های دیجیتال است، افت حدود 4 درصدی واردات در سال 91 نیز می تواند تائیدی بر این موضوع باشد که البته با افزایش وزنی قیمت دورین های وارداتی همراه شده است، در سال 89 متوسط وزنی هر دوربین وارداتی به کشور حدود 132 دلار بوده در سال 90 این رقم به 167 دلار رسیده و در سال 91 با توجه به افزایش قیمت اتفاق افتاده در قیمت دوربین های وارداتی و افزایش حدود 200 درصدی قیمت دلار در گام اول شاهد توقف رشد واردات دوربین های دیجیتال به کشور هستیم.
این وضعیت به طور حتم بیشترین تاثیر را بر واردات رسمی و شرکتهایی خواهد داشت که در قبال خدمات پس از فروش به مشتری متعهد می شوند و در عوض بازار قاچاق می تواند تا حدی رونق بیشتری پیدا کند که البته چون به هر صورت در هر دو بازار یک نرخ دلار به عنوان مرجع محاسبه هزینه ها شکل می گیرد توسعه بازار در پیش نیست بلکه انتقال تقاضا از بازار رسمی به بازار سیاه را شاهد هستیم. بازار سیاهی که در ان برندهای تقلبی و محصولات بی کیفیت چینی آنرا به راحتی قبضه خواهد کرد و نتیجه ای جز افزایش هزینه های مترتب برای مصرف کننده نهایی در بر ندارد.
IMAGE634862520470051901.jpg
چشم انداز بازار
در این روند توسعه برندهای جدید در بازار در صورتی که نتوانند ارجحیت قیمتی داشته باشند غیر ممکن به نظر می رسد، البته نباید این نکته را نادیده گرفت که در عمل تا زمانی که طرف تقاضا از شوک قیمتی پیش آمده خارج شود مدتی طول خواهد کشید، مدتی حداقل شش ماهه که طی آن بازار در خواب خواهد بود، بعد از بیداری مجدد در سطوح جدید قیمتی به طور حتم برنده کسی است که از امروز تصوری روشنی از توان خرید و توقع مشتریان داشته باشد.
اشتغال هایی که می توانند خلق شوند
روی دیگر رشد فناوری و شکل گیری کالاهایی با قیمت نزدیک به صفر کاهش هزینه ایجاد اشتغال هم هست، بحران اقتصادی در کشورهای اروپایی و فروپاشی غولهای اقتصادی باعث شده کشورهای توسعه یافته توجهی بیش از پیش بر مشاغل کوچک کم هزینه داشته باشند، کاری که البته در ایران هم از اواسط دهه هفتاد در برنامه های دولت مورد توجه بوده ولی به دلایل مختلف از جمله نگرش تک بعدی و محدود به ارایه تسهیلات برای ایجاد این نوع مشاغل نتوانیم در این مسیر موفق باشیم.
در آخرین اقدام در این جهت دولت تصمیم به تشویق مشاغل خانگی دارد، مشاغلی که به طور حتم بخش زیادی از آن مبتنی بر فناوری های جدید است، داشتن یک دستگاه کامپیوتر خانگی در بخش زیادی از این نوع مشاغل به عنوان ابزار اصلی محسوب می شود، در میان این مشاغل تولید محصولات فرهنگی و بصری هم سهم قابل توجهی دارد، مشاغلی ارزان مانند تصویر سازی برای کارهای تبلیغاتی تا آلبوم های خانگی و حتی کتاب، آتلیه های عکاسی کودک و یا حتی تدوین فیلم و مثالهای بسیاری که در این زمینه وجود دارد در چارچوب مشاغل خانگی قابل تعریف است، مشاغلی که دوربنی های دیجیتال ارزان قیمت می تواند به نوعی توجیه اقتصادی برای آنها باشند.
روند بررسی شده بالا با توجه رشد هزینه های ناشی از عرضه این نوع محصولات می تواند مانعی بررسی شکل گیری چنین مشاغلی باشد. در هنگام نقد واردات نباید فراموش شود که برخی از کالاها از این دست کارکردی دوگانه داشته و تنها محصول مصرفی محسوب نمی شوند، محصولاتی هستند که به عنوان کالای سرمایه ای می توانند برای ایجاد ارزش افزوده در عرصه اقتصاد ملی مفید واقع شوند. "
دوستان یه سوال دارم،وارد کننده هایی که با دلار تجهیزات عکاسی رو وارد میکنن،از ارز غیر مرجع (2500 تومان) استفاده میکنن؟