ایده از ذهن خلاق سرچشمه میگیرد اما تجربه از کجا ؟ ... پیشنهادات و انتقادات،حال اگر کارشناسی شده باشد نپذیرفتن آن دال بر خود شیفته گیست اگر هم کارشناسی نشده باشد انسان عقل دارد و شعور و میتواند بنا بر حرفه خود از آن انتقاد درس بگیرد. (به قول سعدی بزرگ : من آنچه شرط بلاغست با تو میگویم تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال) مثال ساده : غذای خوب یک رستوران چطور آماده میشود : آشپز خوب+متریال خوب و همان انتقاد و پیشنهاداتدر مجموع، عکاس تبلیغاتی، که برای انجام پروژه ای حتماً دارای ایده ای و در پس آن، تجربیاتی است، شاید بهتر باشد که در قبال انتقادهای غریب به اتفاق، بیمورد و پیشنهادات اغلب کارشناسی نشده ی مشتریان (خصوصاً خانمها، که اشاره فرمودید) از اصول فنی و تکنیکی کارش، کوتاه نیاید مگر اینکه صرفاً به فکر درآمد کار باشد و برایش مهم نباشد که یک نتیجه ی ناخواسته را برای همیش در کارنامه و رزومه ی کاری خود، یدک بکشد.
سالها پیش که آبونه یک مجله خودرو بودم تو مطلبی نوشته شده بود که یک کمپانی به بهترین انتقاد مشتریان خود جوایز ارزنده اهدا میکند (انتقاد گاهی سازنده ست)
صدف مورد مثال شما، بصورت زاویه دار (از بالا به پائین) عکاسی شده و طبعاً، پس زمینه در آن به ثبت نرسیده ... عکس بنده، بصورت مستقیم (زاویه لنز، موازی افق) که سنخیتی برای مقایسه برجای نمیگذارد ... اگر قصد، این باشد که بک و کف، در هم گم شوند، پر واضح است که هیچگاه سراغ پلکسی مشکی و مقوای سبز نمیرویم ... (البته بابت درس پس دادن در حضور شما، عذر خواهی میکنم)
نورپردازی صدف مثال شما، که روی یک پلکسی مشکی است، از پشت، با یک منبع نوری دیفیوز شده (مثل سافتباکس) و از جلو (جناحین) توسط دو منبع نوری کاملاً نامناسب نورپردازی شده که در قبال درآوردن بافت سطحی صدف، کاملاً ناموفق و ناشیانه عمل کرده.
عکس بطری ای که بعنوان مثال آوردید، از منظر نورپردازی، نمونه ی گویای یک عکس تبلیغاتی فنی نیست : بافت شیشه ی بطری کاملاً در نورپردازی و ادیت، تخریب شده و اثری از انحنای بطری، به بیننده القاء نمیشود ... آثار دور بری هم در آن مشهوده ... لکه های کاملاً مشهودی در سمت چپ بطری و نیز سمت راست لیوانی که مشخص نیست درونش چیست، روئیت میشود که در ادیت به فراموشی سپارده شده (شاید بخاطر داینامیک رنج پائینی که مانیتور مورد استفاده در زمان ادیت داشته، به چشم ادیتور نیامده) و ...
( در سایت strobox، کمتر به نمونه های فنی و تکنیکی برمیخوریم؛ اما در ShutterStock نمونه های خوب، خیلی بیشتر دیده میشود)
همونطور که عرض کردم خدمت شما نمونه های ارسالی من قطره ای از یک اقیانوس صرفا جهت به اشتراک گذاشتن سلایق پیشنهادی و یکدست بودن کف و بک های عمومی بود
مثال بهتر :
استفاده از اشیا مرتبط برای هماهنگ کردن بک و کف
پر مسلمه اما بنده هم کم و بیش شاهد ثبت های خوب شما نیز هستم (پست 593-598 به جز سایه بستنی)نهایتاً اینکه اطلاق واژه ی «استاد» شاید برازنده ی عکاسانی به تعداد انگشتان دو دست در این ژانر هنری در مملکت ما باشد ... وگرنه بنده مشغول ثبت سیاه مشق هستم.
متاسفانه ارتباط از طریق اینترنت (خصوصا نوشتاری) از سرد ترین نوع ارتباط هست امیدوارم توفیقی بشه روزی از نزدیک در جوار شما باشیمانشالله شاهد عکسهای ابتکاری خود شما در این تاپیک باشیم و حداکثر استفاده رو ببریم
موفق باشید.
و پوزش برای تعدد پستها
پیروز باشید