درد من تنهايي نيست بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت و بي عرضه گي را صبر و با تبسمي بر لب اين حماقت را حكمت خدا ميدانند
اشتباه تاپی بود.
منظورم همان فاصله کانونی بلند تر است. شما تا 105 هم میتوانستید زوم کنید. در آن صورت عمق میدان کمتری داشتید و زمینه محوتر میشد. اما پرسپکتیو تغییر میکرد. یعنی با همین کادر اطراف سوژه زمینه زومتر دیده میشد. اینکه در کل تغییر پرسپکتیو اثر مثبتی داشت یا منفی نظری ندارم. اما برای این عکس که زمینه خاصی ندارد شاید عکس را بهتر میکرد. اگر در پرتره ای زمینه اهمیتی نداشته باشد (مثلا عکس پرتره در پارک محل) بهتر است از فاصله کانونی بلندتر برای محو کردن زمینه و تاکید روی سوژه استفاده کرد. اما اگر در پرتره ای زمینه از خود سوژه مهمتر باشد:دی (مثلا جلوی برج ایفل یا محیط کار خاص سوژه) فوکال کمتر برای تاکید روی زمینه بهتر است. در کل عکاس با انتخاب فاصله کانونی و پرسپکتیو باید بهترین ترکیب را بین سوژه و زمینه بر اساس موقعیت آن انتخاب کند.
دیافراگم هم در محو کردن زمینه موثر است که همان داستان بالاست. اگر تاکید روی سوژه باشد بازترین حالت و ...
مهدی دانشپایه
http://500px.com/daneshpayeh
هر گونه انتقاد، پیشنهاد، ویرایش، ایراد، نق نق، غرغر و غیره کاملا آزاد است.
سلام
حمید این عکس رو دوست دارم
میدونی یه چیز خوبی تو این عکس،در نگاه سوژه ، خطوط اخمش ، در لبخندش ، در رنگ چشماش و مُدل سیبیلاش هست که بشدت برای من خوشاینده!
عکس خیلی گرم و جذابه!
محل سکونتت رو زدی ماهشهر و خوب که نگاه میکنم یه آدم جونوبی میبینم که این جونوبی بودن خیلی خوب معلومه و گرمای جنوب از نگاه سوژه به من مخاطب منتقل میشه!
نمیدونم شاید چون خودم هم جنوبی ام اینطوریه!و در نگاه یه کسی که تا حالا خوزستان نبوده این عکس مفهومی نداشته باشه و صرفاً به شکل یه عکس پرتره بهش نگاه کنه!
رولان بارت در کتاب اتاق روشن دو ویژگی برای عکسها برمیگزینه که اونها رو "استودیوم" و "پونکتوم" میگه!در کتاب بارت استودیوم اون وجه همگانی عکس تعریف میشه که هرکسی از دیدن عکس میتونه به نوعی اون رو درک و باهاش درگیر بشه و پونکتوم اون وجه اختصاصی تر عکسه که به مثابه نیشی ، تلنگری میمونه که ممکنه مخاطبین خاصی رو به خودش مشغول کنه!
مثلاً استودیوم این عکس جذابیتهای پرتره ای است که با تجهیزات کم گرفته شده اما خوب و تأثیر گذاره!پونکتوم این عکس برای من نستالژی زادگاهم و مردمش و در پس اون همه خاطراتیه که از اونجا دارم !
دوستش دارم
موفق باشی
ویرایش توسط ahmad.abaee : Sunday 29 January 2012 در ساعت 23:58
علی قربان زاده
NIKON D3100
Lens 18-105
اين از معدود پرتره هايي است كه استفاده از فاصله كانوني (احتمالا) پايين و يا فاصله ي (باز احتمالا) پايين دوربين با سوژه كاركرد معكوس داشته و حس و حال خوبي به پرتره داده. من هم پرتره را دوست دارم. نگاه نافذ و گيراي سوژه (به قول دوستمون شباهت زيادي با مرحوم نادر ابراهيمي داره) و لبخند مرموزش كمك زيادي به زيبايي عكس كرده.
فرهاد حسيني
با سلام
5D markII +70-200 f/2.8 L II @f/2.8 , iso 640
ممنون از نظرات دوستان
بیشتر از اینکه از دیدن عکسام لذت ببرم (برای بار هزارم) از خوندن نظرات مثبت و منفی درباره عکسام لذت میبرم...
فاصله کانونی.....135mm (دليل اينكه به نظر مياد عكس از فاصله نزديك گرفته شده ويژگيهايي هست كه خود چهره داره...بيني بزرگ و ....)
فاصله سوژه تا دوربین....2.5 الی 3 متر
سوژه......پسرعمه خسته و خواب آلود من که با کلی تهدید و ارعاب ساعت 2شب (صبح؟) تونستم
بشونمش جلوی دوربین...دلیل اینکه یه حس و حالی داشت این پرتره همین هست...سوژه هیچ سعی و تلاشی نکرد که جلوی
دوربین فیگور بگیره
تعداد شات و مدت عکاسی....3شات و 2 دقیقه
دوربین و تجهیزات.....سونی اچ5 (شبه-حرفه ای) و یه سافت باکس کوچک
ادیت و روتوش......در نهایت دقت و ظرافت و حساسیت انجام شد (مهمترین مرحله در به سرانجام رساندن عکسهایم)
تو این یک سالی که به نسبت قبل به صورت حرفه ای پرتره میگیرم یه چیزی رو خوب یاد گرفتم...مهمترین عامل (و بعضی مواقع تنها عامل)
در موفقیت پرتره به خصوص پرتره های سروشانه بی غل و غش بودن...خود بودن...نگرفتن فیگور به ضرب و زور....و راحت
بودن سوژه جلوی عکاسه........میدونم ایینا که گفتم همه میدونن و همه جا نوشته و کاملا بدیهی هستند اما ایینو برای دوستان تازه واردی
میگم که هنوز این نکات ملکه ذهنشون نشده....همیشه سوژه هامو مجاب میکنم که جلوی دوربین فیگور و پوز نگیرن! فقط وایسن و به بدهی هاشون فکر بکنند...
در ادامه دوست دارم نظر اساتید رو در رابطه با این پرتره بدونم....
فاصله كانوني 160mm