اگر 1/80 سرعت اگزیف درست باشد ، احتمال می رفت از دقیق نبودن نقطه ی فوکوس باشد . ولی با این حال ، چون هیچ نقطه ی فوکوس دقیقی روی لباس کودک ، جلوتر و عقب تر هم نیست ، احتمال می دهم از لرزش باشد ...
اگر 1/80 سرعت اگزیف درست باشد ، احتمال می رفت از دقیق نبودن نقطه ی فوکوس باشد . ولی با این حال ، چون هیچ نقطه ی فوکوس دقیقی روی لباس کودک ، جلوتر و عقب تر هم نیست ، احتمال می دهم از لرزش باشد ...
من تعجب مي كنم كه به برخي از بحث ها در اين تاپيك برچسب آف تاپيك يا چت زده مي شود. مطالبي ارزشمند و و در عين حال بسيار مهم كه تا به حال در هيچ يك از مراجع و مقالات عكاسي چيزي در موردش با اين كيفيت و كميت نديده بودم.
به نظر من با توجه به اينكه فعالان و متخصين پرتره در اين تاپيك جمع هستند بهتر هست نوشتن مطالب در در مورد مباحث تئوريك در كنار اشتراك گذاشتن عكس در همين جا باشد تا تاپيكي ديگر. بحث اخير من و شاهين بذرجمهري يك بحث پايه اي بود كه كاملا مورد نياز يك عكاس پرتره محيطي مي باشد و در راستاي بحث خوب شروع شده توسط سهراب بود.
باز هم از مطالب نابي كه شاهین بوذرجمهری آنها را با ما به اشتراك گذاشت تشكر مي كنم و از طرف خودم از شاهين به دليل قطع شدن بحث عذر خواهي مي كنم.
ضمنا يادآوري مي كنم كه عكسهاي منتخب اين تاپيك را در تاپيك عکسهای منتخب پرتره مي توانيد مشاهده نماييد و اين تاپيك صرفا براي ارسال عكس نيست. و اينجا تالار گفتگو هست؛ تَكرار مي كنم تالار گفتگو.
ویرایش توسط Nima Sadigh : Sunday 28 February 2016 در ساعت 22:38
"تو قسمتی از جهان نیستی، تو خود جهان هستی"
عکس حالت خاصی از چهره کودک را به تصویر کشیده است نگاه تعجب آمیز کودک به یک سو وسیله ای که در دستش است نشان از واکنش کودک به یک محرک جدید میدهد.
candid بودن عکس و نوری که سوژه در آن قرار دارد به زیبایی عکس کمک کرده
در رابطه با ادیت به نظرم اگر فضای بالای سر کودک کمتر بود و اون بوکه ای که در سمت راست عکس می درخشد حذف میشد بهتر بود.
کدام ورژن 85 استفاده میکنید؟
frequency separation
پدرام میرصادقی
www.pedramphotography.com
با سلام به همه دوستان
D610
Sigma 50mm f1.4 Art
در ادامه صحبت های قبلی یکی دیگه از مهم ترین مواردی که باید به درک برسه کاراکتر عکس میباشد . برای اینکه حرفام واضح باشه مثال میزنم . شاید شنیده باشید بعضی عکاسا برای اینکه از سوژه ای عکاسی کنند چند روز رو با اون سوژه عکاسی می کنند . دلیل این کار چیه ؟ به خاطر اینکه کاراکتر سوژه رو بشناسند و بتونند بهترین نور سنجی و کادر بندی و عمق میدان رو برای اون سوژه به تصویر بکشند. اگر با مشتری کار کرده باشید حتما براتون پیش اومده که مشتری عکسیو انتخاب می کنه که شما شاید هرگز حتی اونو به کسی نشون ندید .
دلیل این موضوع اینه که بر اساس موضوعی که دارید عکاسی می کنید مشتری شما کاراکتر خودشو در اون عکس دیده . پس شما باید وقتی که تونستید بفهمید چه چیز رو در عکس میخواهید نشان دهید در مرحله بعد به شناخت کاراکتر مربوطه بپردازید . تمام مسایلی که ممکنه به سادگی ازش بگذرید مث نور سنجی و عمق میدان شما رو در نشون دادن کاراکتر سوژتون کمک میکنه و فقط به اینجا ختم نمیشه اون پوز و ویرایش شما هم مراحلی هستند که طی میشوند تا شما بتونید کاراکتر سوژتون رو نشون بدید . برای اینکه یکم مساله رو باز کنم عکاسی طبیعت رو مثال میزنم . شما در طبیعت با کاراکتر محیط و نور سروکار دارید . اگر به عکس های عقیل احمدی در غروب نگاه کنید یک چیزی رو متوجه میشید . بر خلاف اکثر عکاسها که از غروب سعی میکنند تمی فانتزی نشان دهند ایشون سعی میکنند کاراکتر غروب رو همونجوری که هست نشون بدند و این رو شما میتونید از نوع اشباع رنگ هاشون و نورسنجیشون و سایه ها و هایلایت هایی که در عکس وجود دارد بفهمید . در عکاسی ماکرو شما با کاراکتر یک حشره و یا ... سروکار دارید و اگه نتونید به درک صحیحی از رفتار اون حشره و عمق میدان و... برسید هیچ وقت عکاس ماکرو خوبی نمیشید .
چیزی که خیلی روش تاکید میکنم اینه که مشخصه های موضوع عکاسیتون رو شناسایی کنید . به قول پیتر هرلی عکاسی 90% روانشناسیه و 10%عکاسیه . دلیل این حرف اینه که شما بیشتر وقتتون رو صرف شناخت نور و کاراکتر و ... عکستون می کنید . وقتی که موضوع عکستون مشخص شد اونوقت که باید دقت کنیم چه عمق میدانی و چه نوع نور سنجی مناسب این کاراکتره . سعی نکنید دنبال یک فرمول باشید . فرمول های از جمله همه سایه ها باید روشن شوند و عمق میدان حتما باید کم باشد و ... . اتفاقا به عنوان یه توصیه میگم اگر واقعا میخواهید ذهن ببینند رو کنجکاو کنید سعی کنید از سایه ها به صورت بهینه حتما استفاده کنید . وقتی قراره مثلا زیبایی رو نشون بدید باید بدونید چشم ها جاهایی هستند که میتونید بیشترین سرمایه رو روی اون بذارید . فرم بدن و رنگ های که استفاده میشوند عواملی دیگه ای هستند که میتونید روی اون تکیه کنید .
برای اینکه صحبت هام بدون مثال نباشند یه مثالی هم میزنم . عید پارسال من از یک گیتارسیت(بسیار خوب) میخواستم عکس بگیرم . با توجه به پیش فرض ذهنیم اولین کاری که کردم چینش نورپردازی رو انجام و از سوژه خواستم که پوز بگیرد تا من عکس بگیرم ولی هرچی بیشتر عکس میگرفتم بیشتر ناراضی میشدم .اینشد که جرقه ای به ذهنم زد . تمام اون چینش رو بهم زدم و فقط از یک تک نور استفاده کردم و از سایه ها عمیق برای دراماتیک کردن عکس استفاده کردم و به سوژه گفتم که فرض کن من نیستم و فقط بزن و بخون . وقتی شروع کردم عکس گرفتم باورم نمیشد که چقد عکس ها فرق می کنند . انگار تازه داشتم اون کاراکتر موزیسینی که مد نظرم بود تو عکس نشون میدادم .
و با اجازه آقا پدرام از این عکسشون استفاده میکنم
شاید از کات شدن بالا سر و ریم لایتی که استفاده شده باشه خوشم نیاد ولی این عکس کاراکتر داره و نوع ویرایش و کادر و لبخند سوژه و نوع نگاهش داره به من کاراکتر رو نشون میدم و همین برای اینکه این یک عکس پرتره در معنای واقعی باشه کافیه
نتیجه اینکه بعد از اینکه فهمیدید چه چیز رو میخواهید نشون بدید شروع کنید کاراکتر رو درک کنید و از نور سنجی و عمق میدان مناسب و پوز و ویرایش مناسب استفاده کنید تا اون کاراکتر رو به تصویر بکشید .
سهراب قابزلو
photography is about what you feel and see
sohrabphotography.blogfa.com
Cacal Telegram : telegram.me/sohrabphotography
سلام
6 دی
لنز 24-105
24 میلی متر
داود معانی
يک اکتاباکس 47 اينچ بالا دست راست
rovelight 600b
Canon 6D2/5D3
16-35L III/Sigma 85 1.4 Art/ 90mm VC / 70-200L IS II
Majid