سلام
اینکه صحبت من نیست و من فقط نقل قول کردم و لینک منبع رو دادم
مثال نقضی هم که گفتین پیدا نکردم
منظورتون اینه که از اول نباید کلمه جایگزین استفاده کرد یا بعدا هم میشه استفاده کرد ؟ چون منطق میگه این حرف درسته و کلملتی که بعد از استفاده شدنشون معادل سازی شدن محدود شدن به زبان نوشتاری رسمی و موفق نبودن
این متن توسط کسی نوشته شده که کارش و تحصیلاتش و تخصصش همینه (با توجه به موضوع بخش مورد نظر در سایت بی بی سی)
ببخشيد كه درست منظورم رو منتقل نكردم.
منظورم اين بود كه حتي بعد از اينكه در اثر كوتاهي متوليان فرهنگ و زبان فارسي در ساخت معادلي شيوا و گويا از يك لغت بيگانه و يا حتي كوتاهي برخي پيشكسوتان در استفاده از معادل فارسي آن لغت، يك لغت بيگانه جا افتاد، در آن زمان هم هنوز كار تمام شده نيست و ميتوان معادل فارسي را در گفتار مردم جا انداخت. اما با صرف هزينه و انرژي چندصد برابري.
مثال هم :
البته هميشه انسان نسبت به تغيير از خودش لختي نشان ميدهد، اما مطمعناً اگر ما هم نسبت به زبانمان حساسيت مضاعفي داشته باشيم، كار سادهتر ميشود.
پ.ن: لختي: معادل فارسي اينرسي
بااحترام-صادقعَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَادُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ
خدا در جانشان بزرگ است. پس غیر در نگاهشان کوچک
همين طور واژه يارانه كه به خوبي جاي سوبسيد را گرفته است.
بااحترام-صادقعَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَادُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ
خدا در جانشان بزرگ است. پس غیر در نگاهشان کوچک
«فلاش» (flash, flashlight): «دِرَخش» (وسیلهای برای تولید نور زیاد و آنی در هنگام عکس گرفتن)
کلمه هایی که باید به جای "لازانیا" و "فلاش" بگویید
Nikon D3200
~احسان عالی مهر
بعضی از لغت ها اسمه و چيزی نيست که بشه ترجمه کرد ، مثل ولنتاين که اشاره به موضوع تاريخی داره
يا پيتزا يا لازانيا اسم و برميگرده به ريشه اون يا خيلی چيز های ديگه که طرف اختراع کرده و اسم خودش يا چيزی که دوست داشته رو روش گذاشته
هر موقع اين چيزا رو ميشنوم ياد اون برنامه طنز ميوفتم که ميگفت بعد از اين به جای واژه نامانوس رونالدو بگيم هوشنگ
Canon 6D2/5D3
16-35L III/Sigma 85 1.4 Art/ 90mm VC / 70-200L IS II
Majid
تقریبا همینطوره . در برخی ترجمه ها ، معنی هم منتقل میشه. مثلا این شعر فردوسی:
که می خواهد حس خرچ خرچ کشیده شدن کمان رو برسونه: .... خروش از خم چرخ چاچی بخواست.
حالا همه جمع شن اینو بخوان ترجمه کنن.
همین مطلب در برگردان زبان عربی به فارسی هم هست، هرگز نمیشه معانی رو ترجمه کرد.
..:: مانند نقاشی ها ، دیگر به عکس ها هم نمی شود اعتماد کرد ::.. خودم!
با سلام
سوالی در ذهنم بود فکر کردم اینجا مطرح کنم..
step یا stop ؟؟
مثلا برای کم و زیاد کردن عوامل ماثر در نورسنجی میگویند: 1استاپ کم و زیاد، و گاها استپ!!
آیا استفاده از هر دوی این لغات صحیح و بلامانع است و یا هر کدام کاربردی جدا دارد؟
سپاس.