حد و مرز ویرایش كجاست؟
ترجمه : امیر علی محبی
یكی از رایج ترین بحث ها طی چند سال اخیر در بین عكاسان اصالت تصاویر بوده است. این قضیه پیآمد استفاده آسان از ابزاری همچون فتوشاپ بوده است كه قادر است عكس را طوری ویرایش كند كه هیچ ردی از خود به جای نگذارد.
البته عكاسان از ابتدای اختراع این رسانه عكس ها را ویرایش میكردهاند. مسئله روز این است كه این امر به صورتی غیر قابل تشخیص و بسیار ساده درآمده است.
این كه عكس ها میتوانند ویرایش شوند یا نه، مشكل من نیست. به عقیده من بحث جذاب تر، میزان این تغییرات است. این مسئلهایست كه هر عكاس به طور روزمره با آن روبروست. این قضیه بیشتر از آن كه به نوع مدیوم و بحث عكاسی دیجیتال در برابر سنتی ربط داشته باشد، پرسشی اخلاقی است كه عكاسان با آن همواره سروكار داشتهاند.
بررسی موردی
فرض كنید كه در حال عكاسی از یك منظره هستید و طبیعتی بكر و زیبا را با شرایط نوری عالی در پیش رو دارید. اما درست قبل از این كه عكس بگیرید، یك قوطی نوشابه كه در سبزهزار روبروی شما و در پیش زمینه عكس افتاده، توجه شما را جلب میكند.
شما تصمیم میگیرید كه:
1. با رها كردن قوطی و بدون توجه به آن عكس خود را بگیرید و همان طور چاپش كنید.
2. به سمت قوطی رفته، آن را بردارید و از كادر خارجش كنید.
3. قوطی را زیر شاخ و برگی در نزدیكی مخفی كنید.
4. موقعیت دوربین را طوری تغییر دهید كه قوطی دیگر در كادر شما نباشد.
5. فاصله كانونی لنز را طوری تغییر دهید كه قوطی در عكس شما نباشد.
6. با نوردهی كمتر، كاری كنید كه قوطی در قسمت سایه محو شود.
7. عكس را با حضور قوطی بگیرید و در مرحله پردازش تصویر، كادر را طوری كراپ كنید كه دیگر قوطی را شامل نشود.
8. عكس را با حضور قوطی بگیرید و در مرحله پردازش تصویر با استفاده از ابزار كلاون (Clone) قوطی را حذف كنید.
9. با استفاده از ابزار سنتی برنینگ (Burning)كاری كنید تا با تیره شدن پس زمینه، قوطی دیگر پیدا نباشد.
10. عكس را با حضور قوطی بگیرید و روی جایی كه قوطی هست، یك خرس قطبی! مونتاژ كنید.
مطمئنم كه انتخاب شما نیز یكی از موارد فوق بوده است. سؤالی اخلاقی كه از شما دارم این است كه نقطه تعادل چیست؟
كمی راجع به آن فكر كنید، اما قبل از جواب دادن، بگذارید ماهیت سؤال را در نظر داشته باشیم.
ماهیت این سؤال
به نظر می آید بحث ما همانا تقابل هنر و زیباییشناسی در برابر ثبت واقعیت است. اگر مایل هستید كه تصویر را طوری ثبت كنید تا نمایش دقیق صحنه باشد – البته تا آن جا كه تكنولوژی اجازه میدهد – انتخاب ما ناگزیر شماره یك خواهد بود. اگر شما عكاس پلیس هستید و حاضر در صحنه جنایت و عكس شما قرار است به عنوان مدرك جرم به كار گرفته شود نیز انتخاب شما تنها شماره یك خواهد بود.
بگذارید سناریوی دیگری را در نظر بگیریم، فرض كنید كه شما طرفدار سلامت محیط زیست هستید و دلمشغولی اصلی شما آلودگی محیط زیست است. قوطی را میبینید و با هدف نمایش عناصر مضر و آلودهكننده، بهترین عكسی را كه از عهده اش بر میآیید، با حضور قوطی میگیرید.
در نهایت فرض كنید كه شما یك عكاس هنری منظره هستید كه به خلق تصاویری از مناظر زیبای پیش روی خود عشق میورزید. منظور شما به تنهایی خلاقیت هنری در كنار عشق به طبیعت پیرامونی است و میخواهید زیبایی آن چه را كه پیش رو دارید با دیگران قسمت كنید.
نیازی نیست تا بیشتر به انواع این مفروضات بپردازم، چرا كه پاسخ آن ها واضح است. اما حال سؤال پیش روی ما نقطه تعادل و هدف از این كار است. با فرض این كه ما عكاس جنایی یا طرفدار محیط زیست نیستیم (گرچه من شخصی را تصور میكنم كه میتواند هردو مورد را شامل باشد)، بگذارید به انتخاب های 1 تا 9 نگاهی بیندازیم. شماره 10 تنها برای مزاح نگاشته شده، اما چه بسا كه كسی آن را جدی بپندارد.
سؤال این است كه آیا تفاوت اخلاقی عمدهای بین این انتخاب ها موجود است؟ به عنوان یك عكاس ما حس زیبایی شناسانه خود را با انتخاب محل دوربین، فاصله كانونی و نوع تركیب بندی به كار انداختهایم. چند نفر از ما تا به حال شاخهای را كنار نزدهایم، میزی را جا به جا نكرده یا از كسی نخواسته ایم تا به سمت دوربین بچرخد؟
برنینگ و داجینگ (Burning & Dodging) حدود 150 سال است كه از تكنیكهای استاندارد پردازش تصاویر بودهاند و رتوش كردن نیز به عنوان قسمتی از پروسه سنتی پردازش عكس پذیرفته شده است. گاه به وسیله رتوش نقاط ایجاد شده بر اثر غبار وگاه چین و چروك صورت را زدوده ایم.
اما این همان جایی است كه رتوش برای بیشتر افراد خاتمه مییابد. چرا كه انواعی از عكاسی هستند كه ما به طرز موشكافانه ای از آن انتظار حقانیت را داریم. عكس یك اسب مسابقه ای در حال رد شدن از خط پایان نباید شماره زین اسب دیگری غیر از اسب برنده را نمایش دهد.
اما در مورد زدودن رد یك هواپیما در یك عكس منظره چطور؟ اگر چند دقیقه تامل كنیم خود به خود از بین می رود. چرا نمیگذاریم طبیعت همراهیمان كند؟ ممكن است بخواهیم یك لكه كوچك در آسمان را مثل ذره ای غبار بزدائیم. اما با بزرگنمایی زیاد ممكن است با یك پرنده اشتباه گرفته شود. آیا ازبین ببریمش؟ چرا كه نه؟ آیا با این تقلب زیركانه و ناچیز (و غیر قابل تشخیص) به كسی ضرری میرسد؟ من عكاسانی را میشناسم كه میگویند پرنده آن جا حاضر بوده، پس زدودنش اشتباه است.
برای آن عكاس مغرور پرتره ملالی نیست كه چند چین و چروك، با استفاده از فیلتر سافت فوكوس یا تكه پارچه ابریشمی در جلوی لنز از بین بروند. آیا استفاده از ابزار كلون از صداقت كمتری برخوردار است؟ آیا نیت ما مهم است؟ یا نتیجه كار؟
همان طور كه مشهود است، مثل خیلی چیزهای دیگر در زندگی، تنوع در سلیقهها بسیار است. چیزی كه برای یكی مسلم است، برای دیگری شك بر انگیز میباشد. من قصد ارائه راه حل یا پیشنهاد ندارم. به باور من هر كسی بسته به حساسیتها و كاربرد اثرش حد و مرز این قضیه را تعیین میكند.
آیا عكس های ما قرار است هنری،مدرك،یا ثبت واقعیت باشند؟ انتظار بیننده چیست؟ وعده پنهان یا آشكار ما به بیننده چیست؟ تصویر ما قرار است در كدام عرصه به نمایش گذاشته شود؟ اینها سوالاتی اساسی با جوابهایی نه چندان ساده هستند.
در این مورد بیندیشید و موقعیت اخلاقی خود را در این میان بیابید، اما غیرقابل انعطاف نباشید.
كاری كه من انجام میدهم
در خلال سمینارها و كارگاههای عملی، اغلب در مورد جایگاهم در این میان پرسیده میشود. از آن جا كه میدانم این مقاله سوالاتی چنین را در خوانندگان بر میانگیزد، دیدگاه خود را چنین بیان میكنم.
من عكسهایم را به گونه ای خلق میكنم تا بینش مرا از جهان به دیگران منتقل كند. خوب یا بد، من نگاه منحصر به فرد خود را دارم. منظور من به نمایش گذاشتن چیزیاست كه پیش روی داشته ام، البته از طریق لنزی كه دیدگاه شخصی مرا به نمایش بگذارد و نوعی رنگ آمیزی كه سرچشمه میگیرد از كوله بار فرهنگی و زیبایی شناختی كه شصت سال به سر بردن برروی این سیاره به من بخشیده است.
اگر در هنگام عكسبرداری كنار من میایستادید، آیا همان چیزی را كه من ثبت میكنم میدیدید؟ ممكن است. در واقع، در طول 3 سال گذشته كریس ساندرسون كارگردان ژورنال ویدیویی، سایه به سایه ام بوده و از كارهایی كه انجام میدهم فیلمبرداری میكرده است، پس این امكان وجود داشته است. هزاران نفر كه مشترك این ویدیو هستند این ها را چهار بار در سال روی DVD های ما دیده اند.
اگرچه سرانجام اساسا باور دارم كه عكاسی نوعی
كاهیدن است، در حالی كه نقاشی نوعی
افزودن. یك نقاش كارش را با بومی سفید آغاز میكند و هرچه را میخواهد كه ما ببینیم به آن می افزاید. یك عكاس كارش را با دنیای فیزیكی آغاز میكند و با استفاده از تركیب بندی، انتخاب لنز، و سلیقهاش تصمیم میگیرد تا ما به عنوان بیننده چه چیزی را ببینیم. در نتیجه، با طرز تفكر من، زدودن قوطی نوشابه با هر كدام از روش های 9-1 كه مناسب تر باشد، مسئله ای نیست.
شما ناچارید كه به این مسائل فكر كنید و خود تصمیم بگیرید تا چگونه با این پرسش روبرو شوید. جواب درست واحدی وجود ندارد.
نویسنده:
مایكل ریچمن