درود
فرمولی که بنده بیان کردم ، در تمام عدسی ها کاربرد دارد و استثنایی در اون نیست .این مورد برای عدسی های محدب لحاظ میشود.
خب اینکه اشکالی نداره ؟ این فرمول چه برای 1 عدسی و چه برای 10 هزار عدس کاربرد دارد . f توتال رو میشه از جمع معکوس f عدسی ها بدست اورد و توی اون فرمول جای گذاری کرد . ما هم اتفاقا داریم همین کار رو می کنیم ؛ یعنی اون f/70 که بنده می گم ، f یک عدسی نیست ، بلکه جمعِ معکوسِ کُله .دوستان دقت کنید اگر لنز ها یک عدسی و آن هم از نوع محدب داشتند اینگونه محاسبات جواب میداد. اما لنزی مثل 70 -200 که شامل 16 گروه عدسی ( 7 عدسی ED و 21 عدسی نانو کریستال ) اعم از عدسی های محدب مقعر مختلط و اسفریکال است را در نظر بگیرید اونوقت دیگر فاصله کانونی مطرح نیست بلکه فواصل کانونی مورد بحث قرار میگیرد.
اون جایی که بنده درس خوندم ، چیزی رو که با ما یاد میدن ، از دوران کودکستان تا دوران دکترای فیزیک اپتیکال کاربرد داره و صحیحه . قرار نیست همه تحت یک سیستم آموزشی تحصیل کنند .اینجا فروم تخصصی عکاسی است. متفاوت است با فرومهایی که در مورد دور کمر فیلان خواننده صحبت میکنند.
هرچیزی که مینویسیم در مورد عکاسی است و هر چیزی که میخوانیم در مورد عکاسی است.
وقتی در مورد لنز صحبت میکنیم در مورد عکاسی است و نه لنزی که برای آبی کردن در چشم میگذارند.
فایده ی فواصل کانونی بلندتر چیه ؟ آیا این فواصل فقط در زاویه دید تاثیر دارند ؟در 70-200 ها کیفیت و سرعت فوکوس و دیافراگم باز اولویت داشته بر کوتاهکردن فاصلهی فوکوس.