با در نظر گرفتن راهنماييهاي دوستان اين نتيجه كارم شد :
http://1.cpro.netai.net/images/e89ebdb49f71.jpg
iso:100 1/200 F:11 فلش روشن ولي دستم گرفتم جلوي فلش دوربين !
ولي عكس همانطور كه مي بينيد شارپ نيست ! و كمي هم تاريكه
لطفا نظر بديد
Printable View
با در نظر گرفتن راهنماييهاي دوستان اين نتيجه كارم شد :
http://1.cpro.netai.net/images/e89ebdb49f71.jpg
iso:100 1/200 F:11 فلش روشن ولي دستم گرفتم جلوي فلش دوربين !
ولي عكس همانطور كه مي بينيد شارپ نيست ! و كمي هم تاريكه
لطفا نظر بديد
بچه ها کسی خبر داره 500D , به قول معروف از رده خارج شده یا هنوز ساخته میشه ؟؟؟
با سلام
دوستان یه فیلتر خوب UV برای HS-20 فوجی میخوام بگیرم
لطفاً راهنمایی کنید + قیمت و از کجا میتونم بدون اینکه سرم کلاه بره خرید کنم
خلاصه اینکه چه مارکی +قیمت +محل تهیه + اسمیا برند و هرچیزی که من تازه کار نمیدونم رو بگید و از جواب های کوتاه و مقطعی در مورد این سوال لطفاً پرهیز کنید
با تشکر
با سلام
دوتا سوال داشتم ممنون ميشم دوستان پاسخ دهند.
1.آيا پرسپكتيو جز قواعد كمپوزسيون است؟
2.رابطه عمق ميدان با پرسپكتيو چيست؟
درود.
درود.
پرسپکتیو، یکی از المانهائی است که ممکن است در تصویر شما، ثبت بشود و یا نشود !
ولی جزء قواعدی که باید در ترکیب بندی رعایت شود، نیست. پرسپکتیو، یا ژرفا نمائی، اصولاً بواسطه ی کروی بودن لنز چشم ما و همینطور لنز دوربین ما بوجود میاد و چیزی نیست که بگیم، رعایتش کردیم و یا رعایتش نکردیم. پرسپکتیو، اثری Visual است که ماهیتی بالقوه دارد. چیزی نیست که بواسطه ی دخالت ما، بالفعل شود. مثلاً اگر بر روی ریل راه آهن بایستیم، امتداد دو ریل را در بینهایت، بصورت همگرا میبینیم ( ولی واقعاً این اتفاق نمیافتد) بنابراین، پرسپکتیو، یک ماهیت بصری بالقوه است). ولی در نحوه ی ثبت آن، خصوصیات لنز دوربین ما، تاثیر بسزائی دارد. همونطور که میدونید، فواصل کانونی مختلف، نقاط گریز (Vanishing Point) دور تر یا نزدیکتری را به ثبت میرسانند. ضمن اینکه برخی لنزها (مثل FishEye) بطور تعمدی، پرسپکتیو را از فضای سه بعدی خطی، کاملاً منحرف نموده و تصویر را دچار اعوجاج های اغراق آمیز میکند.
به تعریف عمق میدان رجوع می کنیم: ناحیه ای از تصویر که در آن، المانهای تصویری با وضوح بالا و قابل قبولی ثبت میشوند (یا شده اند). عطف به این تعریف و توضیحات پاراگراف بالا، ارتباطی بین عمق میدان و پرسپکتیو وجود ندارد. کارکرد عمق میدان، در وضوح تصویر است ( بحث کیفیت تصویر دو بعدی ) و اثر پرسپکتیو، در بحث توصیف هندسی فضای سه بعدی (در تبدیل به تصویر دو بعدی) است. ممکن است عکسی داشته باشیم که کاملاً پرسپکتیو صحنه را نمایش دهد، ولی کلاً خارج از عمق میدان (خارج از فوکس) باشد ... یا عکسی از یک آسمان ابری داشته باشیم که کاملاً در عمق میدان (واضح) باشد، ولی هیچ گونه نقطه ی گریزی را نتوان در آن یافت ( ثبت بدون پرسپکتیو ) ... بنابراین این دو مقوله، هیچ اشتراکی با هم ندارند.
موفق باشید.
جناب بیاتی منظور شما را از اینکه ممکن است ثبت بشود ویا نشود متوجه نشدم.
شما در هر شرایطی که کادر بندی کنید تصویر حاصل پرسپکتیو خاص آن شرایط را خواهد داشت. این پرسپکتیو به نوع لنز بستگی نداردو فقط به فاصله شما تا سوژه یستگی دارد. اما شما میتوانید کادر تقریبا مشابهی با فاصله های کانونی متفاوت داشته باشید که نتیجه آن تصاویری با پرسپکتیوهای متفاوت است که اتفاقا جزء اصول کادربندی است. برای مثال شما میتوانید برای یک پرتره دو کادر مشابه با لنزهای فرضا 50 و 100 مم داشته باشد اما در دو فاصله متفاوت از سوژه و با دو پرسپکتیو متفاوت.لنز 50 مم یک پس زمینه بسته تر در پشت سوژه که تعداد المانهای بیشتر در آن جای میگیرد به شما میدهد و لنز 100 یک زمینه بازتر و محوتر. لنز 50 مم بر محیط اطراف سوژه تاکید دارد و عکس لنز 100 مم بر خود سوژه که بسته به شرایط و هدف عکاس باید انتخاب شود.
عکس زیر را در نظر بگیرید. کادر روی سوژه تقریبا مشابه است. عکس گرفته شده با لنز 200 با محو کردن زمینه و تغییر پرسپکتیو روی خود سوژه تاکید دارد. اما عکس حاصل از 24 مم محیط را نشان میدهد.
فایل پیوست 19705
برای مثال فرض کنید در پارک محل قصد گرفتن پرتره از کسی دارید اینجا سوژه اصلی شخص مورد نظر است پس از فاصله کانونی بالا و فاصله دورتر استفاده میکنید تا زمینه را محو و سوژه را مشخصتر کنید. اما فرض کنید از همین فرد اینبار جلوی برج ایفل میخواهید عکس بگیرید. چیزی که اینجا مهم است برج است و شخص مورد نظر اصلا اهمیتی ندارد ;-) پس برای نمایش بیشتر زمینه از فاصله کانونی کمتر استفاده میکنید. مثل عکس 24 مم.
البته تغییر فاصله کانونی در عمق میدان هم تاثیر دارد که بحث دیگریست.
حالتی را تصور کنید که شما از یک دیوار آجری با شرایط زیر عکس گرفته اید: از یک لنز تله ( مثلاً 200 یا 300 ) استفاده کرده اید؛ محور طولی لنز عمود بر صفحه ی دیوار است؛ فاصله ی دوربین تا دیوار حدود 10 متر است؛ تمام کادر با آجرهای دیوار پر شده است. چون تصویر حاصله، یک تصویر تخت و بدون دیستورشن است، پس پرسپکتیوی به ثبت نرسیده است.
ظاهرا تفاوتی در تعریف ما از پرسپکتیو وجود دارد. معنی لغوی پرسپکتیو
منظره، دورنما، لحاظ، جنبه فكري ، لحاظ، سعه نظر، روشن بيني ، مال انديشي ،تجسم شي ، خطور فكر، ديدانداز
است. به نظر من بیشتر معرف منظره به تصویر کشیده شده و نقطه دید عکاس است. البته از این لغت برای توضیح مواردی که عمق میدان را هم به تصویر کشیده استفاده میشود فکر میکنم این موضوع بیشتر به عمق میدان موجود در عکس مربوط است.
http://forum.akkasee.com/showthread.php?t=10181
به آدرس بالا مراجعه کنید.
سپاس از توضیحات شما.
از معانی متعددی که در فرهنگنامه ها برای این واژه آورده اند، نزدیکترین واژه از منظر مفهومی، با تعریف هندسی آن، واژه ی "تجسم شی" است.
توضیحاتی که در زیر میاید، به سوال اون دوستمون که رابطه ی پرسپکتیو و عمق میدان رو مطرح کرده بودند ارتباطی نداشته، و صرفاً جهت اطلاع دوستانی که شاید به تعریف هندسی پرسپکتیو علاقه مند باشند، آمده است.
از منظر هندسی ( همان بحث رسیدن مجازی دو خط موازی در بینهایت ) کلاً چهارنوع پرسپکتیو میتوان متصور شد که متناظر با تعداد نقاط گریز (Vanishing Points) تصویر هستند. در شکل زیر، دو نوع از شبیه سازی دوبعدی برای یک مکعب سه بعدی را میبینیم. در شکل سمت چپ که هیچ دو خطی را نمیتوان یافت که در بینهایت ( همان نقطه ی گریز ) بهم همگرا شوند، نمایشی تحت عنوان 3D Parallel را داریم (پرسپکتیو صفر نقطه ای). شکل سمت راست، که سه نقطه ی همرسی (گریز) برای خطوط موازی داریم، به 3D Perspective سه نقطه ای موسوم است. توضیح اینکه، در فضای مجازی متعارف، حداکثر 3 نقطه همرسی میتوان متصور شد.
فایل پیوست 19717
در مجموع، پرسپکتیو صفر نقطه ای، تک نقطه ای، دو و سه نقطه ای، تمامی حالاتی هستند که در فضای متعارف سه بعدی میتوان داشت و ترسیم هم نمود (هندسه ی فضائی). اما در هندسه ی تحلیلی میتوان بیش از 3 نقطه ی گریز نیز داشت؛ (فضای هندسی نامتعارف)؛ ولی تصور، تجسم و ترسیم آن در واقعیت نا ممکن است.
در رسم فنی و نقشه کشی، انواعی خاص از پرسپکتیو تعریف میشود که زوایای 90 درجه را همیشه بصورت زوایای حاده و منفرجه ی خاصی ترسیم میکنند. از جمله آنها، میتوان به پرسپکتیو ایزومتریک، دیمیتریک و کاوالیر اشاره کرد.
در خاتمه عارض میشوم که پست های اخیر این حقیر، بر مبنای تعاریف هندسی فوق بوده است.
هر خارج از عمق میدان واقع شدنی، بوکه نیست. بوکه فقط برای نقاط نورانی یا بازتابهای نقطه ای نورانی که خارج از فوکس ثبت میشوند، اطلاق میشود. مثلاً اگر در یک عکس پرتره، چشما فوکس باشند، ولی قسمتی از موها فوکس نباشند، گفتن این جمله که "موها بوکه شده اند" اشتباه است. درست آن این است که بگوئیم "موها بواسطه ی خارج از DOF قرار گرفتن، بصورت فوکس ثبت نشده است".
بوکه و پرسپکتیو نیز با هم ارتباط ندارند.
همونطور که استحضار دارید:
بوکه، یک نتیجه ی ثبت شده ی دو بعدی از نقاط نورانی بر روی سنسور، در اثر بوجود آمدن دوایر گیجی (Circle of confusion) است.
عمق میدان، یک فاصله ی یک بعدی بر حسب متر، و جلوی لنز است که اشیاء واقع شده در آن فاصله بصورت واضح به ثبت میرسند.
پرسپکتیو، یک تلقی و تصویر دو بعدی، از فضای سه بعدیست.
فقط بوکه شدن است که در ناحیه ی خارج از عمق میدان بوجود میاید. ولی معادل خود عمق میدان نیست.
در نورپردازی حرفه ای، با کمک گرفتن از سایه روشنها (بوجود آوردن کنتراست) حس عمق و بعد، بیشتر برایمان تداعی میشود. وگرنه، یک عکس (چه چاپ شده و چه بنمایش در آمده بر روی مونیتور)، صرفاً بیشتر از یک صفحه ی منقوش و تخت دو بعدی نیست !
تصویری که از یک لنز 85-15 در 15mm بدست میاید، با تصویری که در شرایط یکسان ولی با Fisheye 15mm بدست میاید، قطعاً یکی نیست و صد در صد پرسپکتیوهای کاملاً متفاوتی را ثبت خواهند نمود. بنابراین، پرسپکتیو بوجودآمده کاملاً به نوع لنز بستگی دارد. این مثال را شخصاً تجربه کرده ام.
در مقوله ی پرسپکتیو، فاصله کانونی را باید با فاصله از سوژه، با هم در نظر بگیریم. در عکس زیر (مشابه تصویری که دوست دیگرمون پیوست نموده بودند) تغییر پرسپکتیو، در رسیدن به یک کادر مشابه (با تاثیر و تغییر همزمان "فاصله ی کانونی" و "فاصله تا سوژه") در فوکال 28 و 85mm مشاهده میشود. اگر قرار به ثابت ماندن "فاصله تا سوژه" باشد، پرسپکتیو حاصله بی تغییر خواهد ماند (همان مثالی که در لینک از دکتر روشن آوردید) که البته در این لینک، کادربندیها کاملاً فرق داشته، و دو عکس کاملاً متفاوت (فقط با پرسپکتیو یکسان) را داریم.
فایل پیوست 19724
سلام
http://www.mediastorehouse.com/image...90_3003211.jpghttp://www.adrianjt.com/main/sites/d..._0931_edit.jpg
به تماشاچيان در عكس اول و درختان در عكس دوم ميتوان بوكه گفت ؟
جناب بیاتی
سلام
پرسپکتیو فقط و فقط به فاصله سوژه از دوربین بستگی دارد و هیچ ربطی به فاصله کانونی لنز ندارد.مقایسه ای هم که در مورد لنز Fish Eye بیان کردید درست نیست،
چون شما Perceptive Distortion را با Lens Distortion آمیخته اید. این دو مورد از هم جدا هستند.
شاد باشید.
با سلام
نمیدونم اون تاپیکی که معرفی کردم خوندید یا نه:think:;
اگر خونده باشید که حتما باید جوابتان را گرفته باشید واگر هم نخوندید خواهشا بخونید واگه بازم برایتان سوال پیش اومد خواهشا نقل قول از دوستان واساتید امثال دکتر روشن.آقا فرهاد حسینی وآقای قشقایی که در اون تاپیک خلاف نظر شما رو دارند بگذارید تا اونها جوابتان را بدهند.
ما که هر چی گفتیم شما قبول نکردید شاید اونها تونستند.
بسم الله......
موفق باشید
سلام جناب اکبری
مثال شما برای جا انداختن مفهوم بوکه درست است. هم تماشاچیان و هم درختان موجود در عکس دوم همگی در فضای بوکه قرار دارند.
در اصل بوکه نام دیگر منطقه خارج از فوکوس (out-of-focus) و یا ناحیه تار (Blur) شده است و یا طبق تعریف جناب بیاتی : بوکه فقط برای نقاط نورانی یا بازتابهای نقطه ای نورانی که خارج از فوکس ثبت میشوند اطلاق میشود. (البته با حذف کلمه فقط)
یعنی تمام تعاریف بالا به کلمه بوکه ختم می شوند. البته کیفیت بوکه و شکل ظاهری آن ( دلچسب و یا دل نچسب :-) ) بستگی به طراحی و ساختار درونی یک لنز دارد.
تنها بحثی که باقی می ماند مربوط می شود به اینکه بوکه خود را در اطراف نقاط نورانی ، بیشتر نشان می دهد.
منبع : ویکی پدیا
ولی مثال های موجود در همان منبعی که ذکر کرده اید به وضوح تفاوت میان بوکه و منطقه تار شده را نشان میدهند.نقل قول:
در اصل بوکه نام دیگر منطقه خارج از فوکوس (out-of-focus) و یا ناحیه تار (Blur) شده است
تعریف آقای بیاتی تعریف دقیقتری است.
ممنون از توضیحات.
سوالی که برام پیش اومد اینه که آیا طبیعت اعوجاج دهنده ی لنز FishEye، باعث اعوجاج در پرسپکتیو نمیشود؟ یا کلی تر مطرحش کنیم: "اعوجاج پرسپکتیو چیست و چگونه بوجود میاید؟"
سپاس پیشاپیش.
پی نویس:
در ویکیپدیای انگلیسی، تصاویری برای مقایسه ی پرسپکتیو راست-خط (Linear Perspective) و پرسپکتیو انحنادار (Curvilinear Perspective) آورده شده که در ادامه ی آن میگوید :
In five-point (fisheye) perspective: Four vanishing points are placed around in a circle, they are named N, W, S, E, and one vanishing point in the center of the circle.
سوالی که بوجود میاد این است که با توجه به پنج نقطه ای بودن پرسپکتیو در FishEye Lens، اعوجاجات تصاویر فیش-آی در کدام دو رسته، ردی بندی میشوند ؟ "اعوجاجات لنزی - Lens Distortin" و یا "اعوجاجات پرسپکتیوی - Perspective Distortion" ؟ یا اگر به نحو دیگری مطرحش کنیم: "با توجه به پنج نقطه ای بودن پرسپکتیو در لنز FishEye، آیا ماهیت هندسی دیستورشنی که یک لنز واید مثل 35-16 یا 40-17 (که پرسپکتیو سه نقطه ای را ثبت میکنند) میدهد، با ماهیت هندسی دیستورشنی که یک FishEye Lens میدهد یکی است؟
جسارتاً بعنوان آخرین سوال، جمله ی غیر سوالیم در نقل قول بالا رو بصورت سوالی مطرح میکنم : آیا پرسپکتیو بوجو آمده به نوع لنز بستگی ندارد؟نقل قول:
تصویری که از یک لنز 85-15 در 15mm بدست میاید، با تصویری که در شرایط یکسان ولی با Fisheye 15mm بدست میاید، قطعاً یکی نیست و صد در صد پرسپکتیوهای کاملاً متفاوتی را ثبت خواهند نمود. بنابراین، پرسپکتیو بوجودآمده کاملاً به نوع لنز بستگی دارد.
سپاس پیشاپیش از بذل وقت گرانبهای شما و سایر دوستان فروم که در این بحث شیرین (برای این حقیر و سایر علاقه مندان)، و آموزنده، افتخار همراهیشون رو دارم.
در حین این بحث، خوشبختانه با موارد خوبی آشنا شدم و موارد ریز زیادی رو مجبور به کنکاش و مطالعه شدم، که از سوال کننده اولیه اش (جرقه زننده ی اولیه اش)، آقای Hadi 85 سپاس دارم.
درود بر شما جناب میری
با تعریفی که شما در بالا ارائه میدید، تلویحاً فاصله ی جلوی لنز از صفر تا بینهایت به سه قسمت تقسیم و نامگذاری میکنید:
1) از المان ابتدائی تا شروع عمق میدان
2) از شروع عمق میدان تا پایان عمق میدان
3) از پایان عمق میدان تا بینهایت
طبق تعریف شما، نواحی شماره 1 و 3 باید بوکه ( نام دیگر منطقه خارج از فوکس) نامیده شود.
همانگونه که میدانیم، عمق میدان، فاصله ایست که میتوان آن را برحسب متر بیان کرد.
حال این پرسش مطرح میشود که: آیا بوکه، یک فاصله ی یک بعدی برحسب متر است ؟ یا یک افکت اپتیکال بدون واحد ؟
پیروز باشید.
سلام
بحث اطلاق بوکه به منطقه خارج از فوکوس (out-of-focus) و ناحیه تار (Blur) شده در مورد پس زمینه یک عکس است و نه جای دیگر ، همانطور که جناب شهبازی در این خصوص فرموده اند:
تعریف ویکی پدیا نیز موید این بحث است.نقل قول:
بطور خلاصه بوکه به بلور شدن پس زمینه عکس که خارج از فوکوس و بیرون عمق میدان است می گویند. کیفیت بلور شدن مناطق خارج از فوکوس به تعداد تیغه های دیافراگم و کیفیت لنز بستگی دارد و بوکه ای بهتر است که یک بلور یکدست و با سلولهای دایروی ایجاد نماید.
فکر می کنم دو تا بحث با یکدیگر مختلط شده اند ، یکی تعریف بوکه و دیگری کیفیت بوکه
چه جوری میتونم همون لحظه که عکس میگیرم تو مونیتور کامپیوتر یا لپ تاپ ببینی یا ال سی دی ببینمش ؟ آیا سخت افزار مخصوصی هست که به دوربین وصل بشه؟ چیه ؟ یا اتصال وایرلس میخواد ؟
تو یه فیلم دیدم میشه ولی چطوری و با چی ؟
با سلام خدمت دوستان و اساتید محترم، من یه سوال فنی داشتم.
فرض کنید که یک دوربین کامپکت داریم و یک dslr با یک لنز. رنج هر دوی لنزها 70-5 است. یعنی 14 برابر زوم اپتیکال.
سوال من اینه که مقدار بزرگنمایی هر دو لنز یکیه؟ یا اینکه مثلا 40 مم لنز dslr بیشتر از 40 مم لنز دوربین کامپکت زوم می کنه ؟
با تشکر.
در لینکی که از آقای شهبازی آوردید آمده که "بطور خلاصه بوکه به بلور شدن پس زمینه عکس که خارج از فوکوس و بیرون عمق میدان است می گویند. کیفیت بلور شدن مناطق خارج از فوکوس به تعداد تیغه های دیافراگم و کیفیت لنز بستگی دارد و بوکه ای بهتر است که یک بلور یکدست و با سلولهای دایروی ایجاد نماید. "
بعنوان مثال، یک درخت که در پس زمینه ی یک عکس، بواسطه ی خارج ازDoF بودن، بصورت Blur به ثبت رسیده، درش سلولهای دایروی ایجاد نمیشود.
طبیعتاً سلولهای دایره ای برای موضوعاتی کوچکتر از ابعاد یک درخت ( به نقطه نزدیکتر ) بوجود میاید. ضمن اینکه در مات و محو بودن درخت مذکور، نمیتوان تعداد تیغه های دیافراگم و شکل Aperture را تشخیص داد. شکل و ترکیب مجموعه تیغه های دیافراگم، فقط با بوکه شدن مناطق نقطه ای (یا تقریباً نزدیک به نقطه؛ لکه ای) قابل روئیت است. برداشت من این است که "درخت، بوکه نشده؛ فقط Blur شده" ... ولی اگر این درخت را درخت کریسمس با چراغهای آویخته ی روشن (یا حتی آن گلوله های رنگی متالیک ریز و درشت) در نظر بگیریم، قطعاً چنانچه درخت کریسمس مذکور، خارج از عمق میدان واقع شود ( با احتساب فاصله ی قابل قبول دوربین از درخت ) بیشتر آن چراغهای کوچک و گلوله های رنگین، در ثبت روی سنسور، دچار بوکه خواهند شد. بنابراین هنوز حس میکنم هر خارج از DoF واقع شدنی (هر گردی)، همیشه Bokeh (گردو) نیست و در بوکه باید ردی از اثر تیغه های دیافراگم مشاهده شود، هر چند اندک.
جناب میری، تعبیرها و تاویلها، متفاوتند :-) و همین تفاوتهاست که باعث گفتمان بین این حقیر و دوستان خوبی چون شما میشود. نظرات دوستان نیکی چون شما برایم کاملاً محترم و شایسته است و از گفتمان پیرامون اختلاف نظرهایم با شما بسیار خوشوقت و خرسندم.
با اینحال، فکر میکنم جمله شما که "بحث اطلاق بوکه به منطقه خارج از فوکوس (out-of-focus) و ناحیه تار (Blur) شده در مورد پس زمینه یک عکس است و نه جای دیگر" را باید اینطور تفسیر کرد: بوکه (بعنوان یک کیفیت؛ نه بعنوان یک ناحیه! ) فقط در نواحی خارج از DoF بوجود میاد، نه در داخل محدوده ی DoF ... ( همچنان بر این باورم که "بوکه" یک کیفیت اپتیکال است که فقط در محدوده ی Out of DoF بوجود میاید، و نه مفهوم خود محدوده ی Out of DoF )
پیروز باشید.
سوال که از بیخ و بن اشتباه است.
مقالات زیر را به دقت بخوانید. با برخی مفاهیم پایه ای آشنا نیستید.
http://www.akkasee.com/articles/7166
http://www.akkasee.com/articles/7179
------------------------------------------------------------
بر فرض محال اگر چنین لنزی باشد، باید کراپ فاکتور سنسور دوربین ها را در نظر گرفت. دوربینی که کراپ فاکتور بیشتری دارد (اصولا کامپکت ها) تله بیشتری خواهد داشت. میزان زوم هر دو برابر 14 خواهد بود!
http://www.prophotocom.com/forums/showthread.php?t=1523
جناب صادقی، درود بر شما
قصدم از ارسال این پست، کشدار شدن بحث نیست.
ولی سوالی رو از حضورتون میخام بپرسم:
در عکس زیر، چه استفاده ای از پرسپکتیو شده است ؟
در عکس بالا و ترکیب بندی اش، اتفاقاً هیچ پرسپکتیوی به ثبت نرسیده است و از آن (پرسپکتیو) کوچکترین استفاده ای نشده. دلیل: چون تصویر فوق، Parallel است و نه Perspective.
اما در مقابل، عکس زیر را در نظر بگیرید:
در عکس فوق، پرسپکتیو، [ بعد از پارامتر الگو (Pattern) که آجرچینی آنرا تولید کرده ] تبدیل به دومین پارامتر مهم و وزین در کادربندی شده. که در حقیقت، با تغییر زاویه ی افقی دوربین ( Pan شدن دوربین) ، بوجود آمده است.
در خاتمه عارض میشوم که عکسها و توضیحات فوق، صرفاً در راستای توضیح آن "ممکن است ثبت بشود و یا نشود!" بود.
امیدوارم توانسته باشم منظورم را رسانیده باشم.
بنده هم با شما موافقم که پرسپکتیو، از پارامترهای مهمی است که میتوان در کادربندی از آن بهره برد. ولی ممکن است ثبت بشود و یا نشود.
بنابراین لزومی ندارد که در همه ی عکسها و ترکیب بندی ها، مقوله ی پرسپکتیو اجباراً به منثه ی ظهور برسد.
پیروز باشید.
اساتید عزیز یه سوال؟
وقتی تو استودیو ابزارهامونو می چینیم(فلاش سافت باکس و ..) چطور می تونیم بفهمیم نوری که به سوژه می رسه کافیه؟
یعنی جدا از روشهای مختلف نورپردازی و استایل های مختلف، میزان نور چقدر باید باشه؟ این موضوع تجربیه یا قانونی داره؟
جاهایی دیدم که از نورسنج استفاده میشه؟
نمی دونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه..
ممنون
بنده جزء اساتید نیستم ... :-)
ولی جوابتون، تقریباً در متنی که مرقوم فرمودید مستتر است.
یا باید از فلاش-متر استفاده کنید.
یا باید برای هر پوزیشن و چیدمانی از ابزارهای نوری تان، با سعی و خطا (مطالعه ی بصری تصویر، گرفتن فیدبک از هسیتوگرام و ... ) به جواب مطلوب برسید.
اینجاست که استفاده از ابزارهای سنجش ( در اینجا: فلاش-متر ) باعث جلوگیری از کاهش طول عمر کاربر میشوند ! :-)
در عکس زیر (که اصل آن مربوط به صفحه ی Depth of field از ویکیپدیای انگلیسی میباشد) سعی نمودم تا سه ناحیه بالا را به نمایش در بیاورم.
ناحیه ی 1 که همان قسمت خارج از DoF پشتی است، را Rear ODoF و ناحیه 3 را Front ODoF نامگذاری نموده ام. (ODoF همان Out of DoF area است). ناحیه شماره 2 نیز در این عکس با DoF نمایش داده شده است.
و منظورم از پستی که در نقل قول بالا آورده ام این است که، Bokeh، نامی دیگر برای دو ناحیه Front ODoF و Rear ODoF نیست.
بعبارت دیگر: [ Bokeh ≠ Front ODoF ] و [ Bokeh ≠ Rear ODoF ]
در حقیقت، Bokeh، (که خود، نوعی افکت Blurry و پدیدار شونده بر روی سنسور است) افکتی است که فقط در صورت واقع شدن شیء نقطه ای در نواحی دوگانه ی Front or Rear امکان پدیدار شدن را میابد. چنانچه شیء ما در DoF واقع شود، دیگر Blurry نخواهد بود. در حقیقت، محل پدیدار شدن بوکه، حتی در دو ناحیه ی Front or Rear نیز نمیباشد؛ بلکه فقط بر روی سنسور بوجود میاید.
این پست، صرفاً بمنظور نمایش گرافیکی سه تقسیم بندی پست قبلی ارسال شده است.
اما امروز موافقيد كه پرسپكتيو را ميتوان در كادربندي استفاده كرد.
عدم تقارن يكي از قواعد تركيب بندي است ولي اگر در عكسي قرينه سازي اعمال شده بود ميتوان نتيجه گرفت كه عدمتقارن در تركيب بندي نقشي ندارد.
حالا شما عكس يك ديوار كه پرسپكتيو خاصي ندارد را گذاشته ايد كه بگيد پرسپكتيو نقشي در تركيب بندي ندارد.
خدا خيرت دهد چقدر بحث را الكي كشش ميدهي اگه ميخواي بگي من ازاول بحث درست ميگفتم باشه ما ميگيم شما درست ميگفتيد.
شايد فردا من محتاج كمك علمي از طرف شما باشم اين كارها درست نيست.
موفق باشيد.
بنده مثال نقضی آوردم ... که میشود پرسپکتیو را (تحت شرایطی) در ترکیب بندی دخالت نداد ... همین ... :-)
شاید باید این جمله رو اینجوری مینوشتم : پرسپکتیو، همیشه نقشی در ترکیب بندی ندارد. ( بیشتر اوقات دارد، ولی نه همیشه )
مثال نقض رو هم آوردم تا برای "ولی جزء قواعدی که باید در ترکیب بندی رعایت شود، نیست." گواهی باشد.
ضمن اینکه آیا میشود در عکس دوم دیوار، پرسپکتیو را رعایت نکرد ؟ یا در عکس اول رعایت کرد ؟
فکر کنم الان همه چیز روشنه ... بحث ما روی حالت خاص، کشدار شد ... در این کشاکش هم به دانسته های من اضافه شد.
خیر را که با کش دادنش اعطا فرمود :::happy::: چه اشکالی داره که از کشدار شدن بحث، به آدم خیری رسد ؟نقل قول:
خدا خيرت دهد چقدر بحث را الكي كشش ميدهي
در هر حال، اگر موافق باشید ختم این گفتمان رو هم اعلام کنیم ...
سلام دوباره جناب بیاتی
در مور سئوال اول
کد:http://en.wikipedia.org/wiki/Perspective_%28visual%29
در مورد سئوال دومکد:http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%98%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%28%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%29
همونطور که بارها بیان شده باید بگم، خیر،در عکاسی Perspective Distortion فقط و فقط به فاصله سوژه از ناظر وابسته است.
نقل قول:
Note that perspective distortion is caused by distance, not by the lens
اعوجاج ناشی از لنز Fish Eye نوع دیگری از اعوجاج است که مربوط به لنزهای غیرRectilinear هست. لنز Fish Eye به عمد به گونه ای طراحی شده است تا curvilinear barrel distortion داشته باشد.کد:http://en.wikipedia.org/wiki/Perspective_distortion_%28photography%29
شاد باشید.
با سلام
آيا نقطه وسط از نقاط اتوفوكوس نسبت به بقيه نقاط از سرعت بهتري برخوردار است؟
با تشكر
با تشکر از توضیحات بسیار خوب شما.:-)
بله....
به همراه لینک معتبر :-) که در مورد اتوفکوس canon 1D mk IV (اول پاراگراف دوم) می گوید: «همانند تمام دیگر مدل های EOS، نقطۀ وسط از بالاترین حساسیت برخوردار است»نقل قول:
As with all EOS models, the central AF point is the most sensitive
کد:http://cpn.canon-europe.com/content/education/infobank/autofocus/autofocus.do
با سلام
فيلتر پولاريزه چند استاپ نور را كم ميكند?
آيا فيلتر پولاريزه و ND بر روي صورت پرتره آثار مخرب ويا سافت شدن به جا ميزاره؟
ممنون
سوالتون، مشکل فلسفی داره ... فیلتر ND تقریباً هیچوقت برای پرتره استفاده نمیشود ...( تا جائی که یادم میاد: بجز موارد بسیار نادر و خاصی در استودیو )
شاید فیلتر PL با حذف بازتاب فلاش روی یک چهره ی آرایش کرده، حتی مفید هم واقع شود !
روایتهای مختلفی از کم کردن نور توسط فیلتر PL است: یکی بین یک سوم تا یک استاپ - و دیگری نیم تا یک و نیم استاپ ... که حتماً در ساختار فیزیکی و اپتیکی از یک فیلتر تا قیلتری دیگر، متغیر خواهد بود که آنهم کاملاً طبیعیست !
سلام
دوستان با 2 عدد فلاش 500 زول و 2 عدد چتر 85 میشود همچین عکسی در فضای ازاد گرفت؟
فایل پیوست 19816
چون این تجهیزات رو دارم و نگرانم برم برای عکس و مشکل ساز بشه . ممنون
با مطالعه ی سایه های چهره و دستها ، اینطور که بنظر میاد، این عکس در هوای ابری یا بدون خورشید پیدا، گرفته شده. شاید هم از یک رفلکتور بسیار پهن در بالای سوژه استفاده شده باشه ... :think:;
ولی به احتمال زیاد، سایه های حذف شده ی زیادی که در عکس دیده میشه (خصوصاً قسمتهائی از بدن که رو به زمین هست)، با نور غیر طبیعی Fill شده ... احیاناً اگر اطلاعات نورپردازی عکس رو دسترسی داشته باشید، بهتر میشه قضاوت کرد.
بنظر میاد اگر خورشید در زمان عکسبرداری شما در آسمان عیان باشد، نتیجه ی کار تون با عکسی که ارسال کردید، یحتمل تفاوتهائی داشته باشد. :think:;
یعنی در هوای ابری میشود با 2 چتر 85 گرفت همچین عکسی؟
و اگه اقتابی بود بایاد چه کار کرد ؟
سلام دوستان گرامی کدام یک از این دوربینها بهتره؟؟ Canon PowerShot SX20 IS یا Nikon Coolpix L120 ؟؟ هر دوتاشم موجوده
اینم لینک مقایسه شون از اساتید کسی هست کمک کنه؟؟؟
http://www.digikala.com/default.aspx...n-Coolpix-L120
ینی عکس های کدومش شارپ تره و امکاناته خوبی داره؟؟ رویهم رفته ارزش خرید داره؟
همونطور که میدونید، بهترین راه، استفاده از زوایائی برای تاباندن فلاش است که رفلکس آن از روی شیشه عینک، به درون لنز نشت نکند.
اما پیشنهاد شما هم به امتحان کردن میارزد :-) گرچه بازتاب نور فلاش، خیلی قویست
پس خوبه که هم کدام مان تست کردیم، نتیجه را همینجا انعکاس بدهیم :-)
اینو بخونید
http://forum.akkasee.com/f14/t10774-35.html
اصلا هم مشكل فلسفي نداره
در عكاسي با فلاش در محيط باز اگه عمق ميدان كم بخواهيد مجبوريد از f هاي پايين استفاده كنيد بالطبع بايد سرعت شاتر رو بالا ببريد ولي نميتوانيد سرعت را بيشتر از سرعت سينك بالا ببريد ناچار براي كم كردن نور ميتوان از فيلترND استفاده كرد.
فيلترPl هم تا حدي باعث سافت شدن صورت سوژه ميشود.
موفق باشيد
سلام
بهتر است سوالتان را در تاپیک ( این عکس چگونه تهیه شده است ) مطرح کنید.
اگر افتابی بود از دفیوزر های بزرگ که بالای سر سوِژه قرار میگیرد میتوانید استفاده کنید( رفلکتور های بزرگ چند لایه دارای این دفیوزر سفید هستند)
+1یا 2 رفلکتور
نیازی به فلاش 500 ژول و چتر و اینها نیست.
درود بر شما :-)
تا اونجا که اطلاع دارم، در زمان دوربینهای آنالوگ ( بخصوص در عصر نگاتیو ) و بیشتر در پرتره های خاص تک نور (یعنی همان شرایط و محیط استودیوئی که در پست قبلیم اشاره کردم؛ نه مثل این حالت خاص: نور فلاش + نور محیط باز)، از این روش استفاده میکردند. ولی در دنیای دیجیتال، این روش کمتر مصطلح است و تکنولوژی، راه های مدرن تر و دم دست تری را در اختیار کاربر میگذارد. گرچه همون روش قدیمی که اشاره کردید هنوز هم در محیط استودیوئی فوق الذکر برای دیجیتال جوابگوست! ... اما برای حال خاصی که شما مطرح کردید، یک پدیده ی منفی و ناخواسته، بوجود میاورد که در پایان عرض خواهم کرد.
در صورت نیاز به عمق میدان کمتر (استفاده از Aperture های گشادتر) و برای جبران محدود بودن به سرعت سینک (در صورت استفاده از فلاش در Outdoor)؛ و در راستای جلوگیری از Over expose شدن عکس، راهکارهای ساده تر و دم دست تری هم بشرح زیر هست. (ضمن اینکه ممکن است در آن لحظه و در محیط باز، به فیلتر ND دسترسی نداشته باشیم. همه که امکان فضانوردی ندارند)
1) استفاده از ISO های پائین تر
2) دورترکردن منبع نوری (فلاش) از سوژه
3) کم کردن قدرت فلاش در Manual Mode ( در صورت نیاز به دور نکردن فلاش از سوژه )
4) کم شدن خودکار قدرت فلاش توسط سیستم TTL دوربین (اگر هاتشوئی باشد)
5) استفاده از HSS بمنظور عبور از محدودیت سرعت سینک دوربین (اگر فلاش، هاتشوئی باشد)
اما آن پدیده ی منفی ناخواسته :
در حالت خاص مطروحه ی شما، طبیعتاً با بستن فیلتر ND مناسب، از OverExpose شدن سوژه جلوگیری می کنیم و در ثبت سوژه به یک نورسنجی مناسب میرسیم ... اما UnderExpose شدن بقیه المانهای تصویر (غیر از سوژه) بواسطه ی استفاده از ND، مشکلی غیر قابل اجتناب است که نمیتوانید بر آن فائق آئید! یعنی تر و خشک را با هم سوزانیده اید ...
استفاده از فیلتر ND در شرایط خاصی که طرح کردید، یک مسئله را حل میکند و خود، تولید معضلی دیگر مینماید. ظاهراً کاربرد انحصاری فیلتر ND، در همان شرایط تک نور، که در پست قبلی عارض شدم، بنا بر همین نکته ی فلسفی بوده ... !
بطور اتفاقی، به نمونه ای (لینک) بسیار شبیه به عکسی که شما ارسال کردید، بر خوردم. همونطور که در دیاگرام نورپردازی اش مشاهده میشود، از یک چتر بازتابی استفاده کرده. البته وضعیت سایه های این عکس، با وضعیت سایه هائی که در عکس شما مشاهده میشود، کمی متفاوت است. احتمالاً در شرایط آفتابی با دو چتر بازتابی (Gold یا Silver بودنش را با کلوین خورشید در زمان عکسبرداریتان انتخاب کنید) بتوانید به نتیجه ی مطلوبی برسید.
امیدوارم برای الهام گرفتن، نمونه ی مناسبی باشد :-)
فایل پیوست 19826
من چون از اين روش استفاده كردم يك توضيح ميدم انشااله مقبول بيفته.
من هميشه ايزو را روي پايين ترين حدش قرار ميدهم
٢. دور كردن منبع نور در جا باعث كاهش كنتراست سوژه ميشود
٣.اگر كم كرديم وباز هم اوراكسپوز بود چي؟
٤. اگر از فلاش استوديوي استفاده كنيم سرعت سينك تغيير نميكنه اگه چيني باشه كه آخرش1.125 است
اما در مورد اون پديده منفي:
وقتي محيط دو استاپ اور باشد با بستن يك Nd4 جبران نور دهي ميكنيد و.....
تازه در اون حالتي هم كه شما اونرومنفي خوانديد دوستان ايراني وخارجي عكسهاي زيباي ميگيرند شما كه تو وب گردي استاد ما هستيد.
اینم بخونید.پست 10 :
http://forum.akkasee.com/f14/t10612-22.html
موفق باشید
ممنون از راهنمائی
چتر های gold انعکاس نور فلاش در انها کمی طلائی هست ؟ یعنی پوست هم در انها برنز میشه؟
حالتهای 4 گانه ای را که شما مثال زدید، همگی حالاتی بسیار نادر! برای اون حالت بسیار خاصی که پست اول تون مطرح کردید هستند؛ ولی بازم اجازه میخوام که وضعیت هائی رو که شما متصور شدید (بخوانیم لیست بد بیاری های سر صحنه) آنالیز کنیم ... یعنی:
1) دیگه نتونیم فیتیله ی ISO رو پائیم تر بکشیم (مثلا روی ISO50)
2) فلاش را کمی دور کردیم و دیدیم که سوژه ی ما کم کنتراست ثبت میشود.
3) قدرت فلاش را در Manual Mode کم کردیم و سوژه هنوز Over Expose بود.
4) فلاش ما استودیوئی بود ( و به فرض که در آن محیط باز، دسترسی به برق 220V داشتیم) و HSS نداشتیم.
عزیز دل برادر ... اگر قدرت فلاش رو حتی روی 1/128 هم کم کردیم و دیدیم سوژه بازم OverExpose میشه، آیا نشونه ی این نیست که اصلاً در اون شرایط به Flash احتیاجی نیست و با یک رفلکتور ساده میشه قال قضیه رو کند ؟ و باعث UnderExpose ناخواسته ی پس زمینه نشد؟ (خواهشاً مثال نزنید که شاید رفلکتور دم دست نباشد !! چون اگر قرار باشه برق 220 ولت و فلاش چینی استودیوئی و ملحقاتش دم دست باشه، پس ... )
یا مثلاً بحث کم کنتراست شدن سوژه که در بند 2 اشاره کردید: مگر در تاریکی شب میخواهیم از آن عمق میدان کم استفاده کنیم که دور کردن فلاش، باعث کم شدن درجای کنتراست سوژه شود؟ یا مگر در نور روز میخواهیم با نزدیک نگهداشتن نور فلاش چینی مان!! به سوژه، در مقابل نور خورشید، به تولید کنتراست آنچنانی در چهره ی سوژه برسیم ؟ ( شما رو بخدا مثال خاص دیگری مبنی بر اینکه "اگر هوا ابری باشد چه؟" نزنید ... گرچه شما در طرح نوادر و Special Case، استاد ما هستید :oops: )
در هر حال ... گفتمان های ما (بنده حقیر و جنابعالی)، ظاهراً همیشه روی موارد خاص و نادر، پدید میایند و عمدتاً با طرح استثنائات و موارد خاصتر و نادر تر در درون مورد خاص اولیه هم ادامه پیدا میکنند. عنقریب است که دوستان خارج از گود نشین ما، بیایند بگن آقایون !، خدا خیرتان بدهد ... چرا کشش میدهید ؟ ... یه آفتاپیک هم عرض کنم که کمی حال و هوای پست های کشدارمون، برای خودمون و دوستانی که شاید در حال مطالعه شان باشند، عوض بشود: جالبه که در تمامی امتحانات، طراح سوالات امتحانی نادر من و شما، بلافاصله بعد از توزیع اوراق امتحانی، و مشغول شدن ممتحنین، جلسه رو تاپایان وقت امتحان، ترک میکنند ! :oops:
و این هم متن مورد نظر شما در اون لینکی که از صفحه ی فیلتر ND (پست شماره ی 10) رفرنس داده بودید:
با توجه به نوشته های بالا ( توسط آقای صفرزاده در سال 2010 ) که اونها رو Bold کردم، مشخصه که منظورشون قطعاً استفاده از فلاشهای استودیوئی چینی نبوده عزیز دل برادر ... منظورشون فلاشهای هاتشوئی نیکون (مثل SB-600) و تجهیزات قدیمی نیکون بوده که قابلیت HSS (همان auto fp) نداشته تا بشود سرعتش شاترشون رو تا 1/8000sec بالا برد ... ولی شما برای فلاش چینی آدرس این لینک رو دادید ... اگرم همون فلاش استودیوئی چینیه فرضش کنیم که بیش از 1/125sec سینک نمیشود، رفلکتور بعنوان کاتالیزور وارد صحنه میشه ... و من هم منکر زیبائی عکسهای دوستان ایرانی و خارجی نیستم. نمونه های چشمگیری را در DVD آموزشی Fashion and Beauty Lighting با اجرای Karl Taylor در محیط Outdoor میتوان دید.
پیروز باشید.
برنزه که نه ... در بیشتر مواقع، چتر Gold، رنگهای گرمتری تولید میکند. خصوصاً برای استفاده از فلاشهائی که درجه ی کلوین شان، از محدوده ی 5400~5600 انحراف تقریباً قابل توجه ای دارند (فلاشهای نامرغوب و یا با افت کلوین (کلوین متغیر) در قدرتهای مختلف) چاره ساز تر از چتر سیلور است.